خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

8 بهمن ماه 1393 ـ 28 ماه ژانويه 2014  

ايرانيان به فساد عادت كرده اند؛ مثل آلودگي هوا، مثل سرطان

بهروز مینا

آسمان دی ماه در تهران می تواند ترسناک باشد. طلوع خورشید تنها از فراز کوه های البرز می تواند زیبا باشد. برای عابران خیابان های شهر، خورشید بهمن ماه در میان هاله ای از دود و هالهء آلوده صبحگاهی به میان آسمان می آید. سپیده دم در ایران نوار باریکی از سپیدی ست که موازی نارنجی بد رنگ و سیاه آلوده ای خبر از صبح می دهد؛ منظره ای که مسافران و تازه واردها را می تراساند ولی مردم شهر به آن عادت کرده اند.  مردم تهران یادگرفته اند که با آلودگی هوا زندگی کنند و تهران علیرغم آلودگی بزرگ و بزرگ تر شده است.  بنظر می رسد این روزها دولتمردان ایران می خواهند همزیستی مشابهی را با فساد گستردهء اداری در کشور بپذیرند.

 یکسال و نیم بعد از به قدرت رسیدن دولت حسن روحانی، که با وعده تدبیر و امید مردم را به پای صندوق های رأی کشاند، فساد اداری در ایران همچنان مهار نشده باقی مانده است و خبری از مبارزه با آن نیست. مسوولان دولت و اعضای قوهء قضاییه بیشتر مشغول انتقاد کردن از کسانی هستند که پرونده های فساد اداری را "رسانه ای" می کنند تا اعلام برنامه برای مبارزه با متخلسان و فاسدان مالی.

در غیات تدبیری برای فساد اداری، برای مردم عادی کوچه و بازار یک نکته واضح است: حجم اختلاس های مالی و جرائم بانکی گزارش شده تصاعدی افزایش می یابند. در حالی که جزئیات پروندهء اختلاس 3000 میلیاردی هنوز آشکار نشده و اعدام سریع مه آفرید امیر خسروی قرار بود به پرسش های افکار عمومی دربارهء آن خاتمه بدهد، آذرماه گذشته خبر کشف یک سوء استفاده 12700 میلیارد تومانی رسانه ای شد و مردم را شگفت زده کرد. در واکنش به انتشار این خبر،رییس قوهء قضاییه به رسانه ها هشدار داد که "سیاه نمایی نکنند". دلیل او برای این کار این بود "پولی خورده نشده و فساد با اختلاس فرق دارد". هیچ کدام از مقامات به طور واضح اعلام نکرده اند که این خلاف چطور صورت گرفته است ولی بنظر می رسد یکی از بانک ها برای یکی از صاحبان حساب چک صادر می کرده ولی با وجود آنکه صاحب حساب پولی نداشته است چک های او پاس می شده اند. کاری که بنظر همهء کارشناسان بانکی آنقدر خارق العاده هست که در هیچ نظام بانکی در هیچ کشور دیگری مشاهده نشده است.

برای سنجش واکنش افکار عمومی می توان کامنت هایی را خواند که بازدید کنندگان در وبسایت های خبری داخلی نوشته اند. یک خواننده از مسوولین وب سایت محافظه کار «الف» وابسته به احمد توکلی، نمایندهء تهران، حامی اولیه و منتقد این روزهای احمدی نژاد، پرسیده است "گیرم فقط پول بدون پشتوانه جابجا شده باشد، سود بانکی این 12 هزار میلیارد تومان برای یک سال می شود نزدیک دو و نیم هزار میلیارد تومان". در سایت محافظه کار تابناک خواننده ای پرسیده است "اگه پول از بانک خارج نشده چه طوری شده پروندهء فساد؟!  بالاخره یه سودی شامل حال بعضیا شده دیگه!!" یک خواننده دیگر پرسیده است  «ملت را احمق فرض می کنید؟"

علاوه بر مقامات قوهء قضاییه، مقامات دولت هم در محافل خصوصی از رسانه ها برای خبررسانی دربارهء این اختلاس شکایت کرده اند. جلوگیری کردن از رسانه ای شدن پرونده های فساد یکی از معدود مواردی ست که دولت حسن روحانی و اصول گرایان قوهء قضاییه بر سر آن اتفاق نظر دارند. محمد، یک فعال اقتصادی که صاحب یک شرکت خصوصی در زمینه تبلیغات است، می گوید: "دولت برای احیای اقتصاد به سرمایه گذاری خارجی احتیاج دارد، صحبت دربارهء فساد علاقهء سرمایه گذاران خارجی به ورود به اقتصاد ایران را کاهش می دهد". چه قضاتی که باید به این جرائم رسیدگی کنند و چه مدیران دولتی که باید دربارهء این جرائم طرح دعوا کنند، هر دو می خواهند طوری رفتار کنند که گویی در ایران فساد اداری وجود نداری و خلافی رخ نداده است.

کسانی که از پروژه های اختلاس مالی و دور زدن نظام بانکی سود برده و می برند هنوز در اقتصاد ایران وجود دارند. سوء استفاده های مالی آنها باعث شده است تا حجم بزرگی از نقدینگی را کنترل کنند و حتی بتوانند بازار را به هم بزنند.  لیلا، یک تحلیلگر اقتصادی و خبرنگار، می گوید: "این روزها دیدن آدم های دولت قبلی یا آقازاده هایی که  با رانت های دولتی دفاتر مجلل زده اند و به کار بازرگانی مشغولند، عادی شده است". او اعتقاد دارد حضور آزاد این افراد در اقتصاد دهن کجی به تمام اصولی است که مردم ایران در زندگی عادی به آنها معتقدند. محمد این حرف را تایید می کند: "آدمی مثل من باید برای گرفتن یک پروژه جان بکند ولی بعد یکی از راه می رسد که پول دارد، خرج می کند، رشوه می دهد و با پوزخند کار را از دست من می گیرد".  محمد از دیدن این آدم ها و ثروت های بادآورده شان کلافه است. برای او سوال این نیست که چه فسادی رخ داده است بلکه کجا هست که فساد رخ نمی دهد.

بی ارادگی برای مبارزه با فساد منحصر به دولت و قوه قضاییه نیست، برخی از هواداران دولت حتی می کوشند که وجود فساد را توجیه کنند. مسعود، یکی از خبرنگاران طرفدار دولت است که از او درباره فساد می پرسم، جواب می دهد: "مگر در بقیهء دنیا فساد نیست؟ " او می گوید "دولت شاکی اصلی این پرونده هاست و تشخیص داده که پیگیری آنها در حال حاضر به صلاح نیست". او اعتقاد دارد برخی بدنبال سیاه نمایی اوضاع هستند و شرایط دولت را در نظر نمی گیرند. مسعود به هيچ وجه شوخی نمی کند. کسانی مانند او بر این باورند که این شیوهء انجام کار در ایران است. آنها دنبال مبارزه با فساد نیستند، بلکه وجود فساد در ایران را بعنوان لازمهء فعالیت اقتصادی پذیرفته اند.

کارآفرینانی مانند محمد، مدت هاست که با فساد موجود اداری کنار آمده اند. او فساد اداری در ایران را به بیماری سرطان تشبیه می کند: "مثل یک بیمار سرطانی من یادگرفته ام چطور علیرغم سرطان زندگی کنم". بی عملی و انفعال نظام در مبارزه با فساد عامل اصلی این انطباق بوده است. این بی عملی تنها نشانهء فقدان ارادهء سیاسی نیست؛ برای بسیاری اجتناب دولت روحانی از مبارزه با فساد اداری خبر از ضعف ذاتی اش می دهد. دولت خود را به مراتب ضعیف تر از آن می داند که بتواند بطور جدی با فساد مبارزه کند. فرهنگ اداری ایران مدت هاست که به زیرمیزی و شیرینی عادت کرده است.

یک مقام ارشد وزارت دارایی که نمی خواهد از اسم او در این گزارش استفاده شود به ایران وایر می گوید: "فساد اداری بخشی از فرهنگ اداری در کشور ماست". او بعنوان نمونه به نظام ممیزی مالیات در ایران اشاره می کند: "بیش از سی سال است که همه می دانند تکیه این نظام به عامل انسانی دلیل اصلی فساد و ارتشاء در آن است". ولی اراده ای برای اتوماتیک کردن فرآیند و حذف ممیزان مالیاتی از فرآیند تخمین مالیات در ایران وجود ندارد: "همه می دانند که ممیزان مالیات سهم خود را از مالیات ها می گیرند و دولت راضی ست که درصدی به آنها بدهد به شرط آنکه مالیات ها را دریافت کند".

برآیند ناتوانی دولت، انفعال رسانه های هوادارش، و علاقهء مدیران و اعضای حاکمیت به حفظ ظاهر، به معنی روا دانستن سوء استفاده های مالی و اختلاسه ای گسترده در ایران است. جواد آقا، یک راننده تاکسی که در خط آزادی – انقلاب کار می کند، با صدایی زنگ زده از دود سیگار و آلودگی، مرا ارشاد می کند: "جوون، کسی که یک میلیارد می دزده همیشه پونصد میلیون برای شیرینی دادن به پاسبان ها داره. مالباخته است که چیزی برای چرب کردن سیبل آدم ها براش نمونده".

بنظر می رسد ملت ایران مالباختگان پرونده هایی هستند که در آنها از عدالت خبری نیست، گرچه حتی در این پرونده ها سبیل ها، و این روزها ریش های بسیاری چرب می شوند.

 يکشنبه 25 ژانویه 2015

http://iranwire.com/features/7070/#carousel-7070

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه