خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

10 بهمن ماه 1393 ـ 30 ماه ژانويه 2014  

نوع بیماری: تیرباران!

دربارهء کتاب «ماجرای عدالت‌ خواهیِ من»

الاهه بقراط

کتاب ماجرای عدالت‌خواهیِ من، که يک سند تاریخی دربارهء سرکوب مداوم شهروندان بهایی در ایران است، در شش فصل تنظیم شده است.  فصل ششم بالغ بر پنجاه صفحه شامل اسناد و مدارکی است که جای برخی از آنها بی‌تردید در «آرشیو ملّی ایران» خواهد بود.ه

در حال حاضر چنین آرشیوی به صورت رسمی و مستقل وجود ندارد بلکه یک «سازمان اسناد ملی ایران» از سال 1349 به تصویب شورای ملی ایران تأسیس شد که آن هم در سال 1381 در «کتابخانه ملی ایران» ادغام گشت و عنوان  «آرشیو ملی»* را تنها در زیرمجموعهء «سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران» می‌توان یافت؛ با اسنادی که بیش از آنکه «ملّی» باشند، دولتی هستند.ه

اسناد سرکوب اما به «آرشیو ملّی ایران» تعلق دارد؛ آرشیوی که بخش مربوط به شهروندان بهایی در آن قطعاً شامل اسناد مشابه آنچه خواهد بود که فقط نمونه‌ای از آنها در کتاب «ماجرای عدالت‌خواهی من» آمده است. برخی از این اسناد برگرفته از کتاب «160 سال مبارزه با دیانت بهایی»، نوشتهء فریدون وهمن** است.

بانو "پری‌دخت وحدت حق" اکنون 83 سال دارد. وی مطالب این کتاب را ـ که ماجرای زیر پا نهادن حقوق وی و خانواده‌اش توسط مسئولان قضایی و امنیتی رژیم از همان آغاز تأسیس جمهوری اسلامی است ـ در طول سالیان گرد آورده است. نویسندهء کتاب این مطالب را به شکل کپی و نامه به خارج می‌فرستاده. خودش هم در ایران یا برای آزادی همسرش، مهندس حسین وحدت حق، تلاش می‌کرده و یا برای آزادی خودش، که در پی عدالت ‌خواهی پیگیرانه‌اش به زندان افتاده بود، و یا برای بازپس گرفتن اموال و خانهء‌ شخصی‌اش که سرانجام به جایی نرسید؛ هم همسرش را اعدام کردند، هم اموال اش را بردند و هم راه خود و فرزندان اش برای ماندن و یا بازگشت به میهن بسته شد.

«پری‌دخت» جوان اهل یزد، با مادری زرتشتی و پدری بهایی، بزرگ می‌شود و خود نیز پس از آشنایی با آیین بهایی به آن ایمان می‌آورد. او در 19 سالگی در شیراز با همسر آینده‌اش، مهندس حسین وحدت‌حق، ازدواج می‌کند. همسرش مسلمان ‌‌زاده‌ای است از یک خانواده روحانی که او نیز بهایی شده بود. هر دو به شدت مؤمن و معتقد به آیین بهایی و در عین حال آگاه به اسلام بوده و آن را نیز مانند دیگر ادیان محترم می‌شماردند.ه

بنا بر آیین بهایی، جا به جا در کتاب، از سوی نویسنده و هم چنین به نقل از همسرش در زندان، مرتب تأکید می‌شود که بهاییان «مطیع حکومت وقت» هستند «حال هر که باشد و هر چه باشد». اما این اعتقاد و تکرار آن در برابر بازجویان و دادگاه‌های شرع و انقلاب سبب نمی ‌شود که حکومت اسلامی در ایران به پیروان بهاییت کاری نداشته باشند.

 از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی آزار و فشار آغاز می‌شود. مهندس حسین وحدت‌حق، که هم بهایی بود و هم ارتشی، از دو زاویه زیر نظر قرار می‌گیرد و سرانجام دستگیر می‌شود.

شرح تلخ و تکان‌ دهندهء این ماجرا  را باید در خود کتاب خواند. فقط یادآوری می‌شود که در این کتاب به نقل از کتاب «160 سال مبارزه با دیانت بهایی»، در جمهوری اسلامی «بزرگ‌ترین کشتار بهاییان در دو دوره انجام گرفت. دورهء نخست، دوران ریاست جمهوری اسلامی ابوالحسن بنی‌صدر و نخست‌وزیری محمدعلی رجایی [بود که] در این دوره به مدت یک سال و هشت ماه جمعا 70 بهایی به شهادت رسیدند. دورهء دوم، دوران ریاست جمهوری حجت‌الاسلام علی خامنه‌ای و نخست‌وزیری میرحسین موسوی به مدت هشت سال. بهاییانی که در این مدت به شهادت رسیدند به 119 تن بالغ گردید». مهندس حسین وحدت‌حق یکی از آنها بود که در 9 اسفند 1360 در زندان قصر تیرباران شد.

همه چیز مانند سرنوشت بسیاری از شهروندان بهایی در ایران، از مزاحمت‌های تلفنی از سوی نهادهای امنیتی و بسیجی‌ها و پاسداران، مراجعه مداوم به خانه، پیگرد و دستگیری آغاز گشت و به مصادرهء خانه شخصی، محرومیت از حقوق اجتماعی، زندان و تیرباران و حتا جلوگیری از دفن پیکر بهاییان و آنگاه بی نام و نشان کردن گورها انجامید.

اسنادی که در این کتاب دربارهء مصادره خانه و اموال، محروم کردن این خانواده بهایی از حقوق انسانی و سرانجام ساقط کردن آنها از یک زندگی عادی در کشور خودشان و راندن آنان از ایران، آمده به اندازه‌ای تکان دهنده است که گاه باور این همه رذالت و پستی و حیله و حقه‌بازی برای تصاحب و غصب اموال دیگران از جمله به بهای کشتن آنها دشوار به نظر می‌رسد.

پری‌دخت وحدت‌حق و مادر پیرش را در خانهء خودشان از استفاده از آن محروم می کنند! اتاق خواب را قفل می کنند، تلفن‌‌شان را از آنها می‌گیرند، پاسدار و کمیته‌چی مانند صاحب‌خانه هر وقت که دل‌شان خواست می‌آیند و می‌روند. به این مادر و دختر فقط  اجازه می‌دهند که در خانه خود از هال و آشپزخانه استفاده کنند! این همه بس نبود، از آنها برای خانهء شخصی خودشان، ماهیانه اجاره می‌گیرند! سرانجام هم آنها را از خانه‌شان بیرون می‌کنند.

ماجرای مصادرهء خانهء خانوادهء وحدت‌حق و حیله‌هایی که مأموران شرع می‌زنند تا ساختمان و وسایل‌اش را کاملاً قانونی به سود خود غصب کنند، خواننده را به یاد تمامی رژیم‌های ایدئولوژیک می‌اندازد که به بهانه‌های طبقاتی و نژادی و اعتقادی، به جان و مال و حقوق شهروندانی تعرض کرده‌اند که به طبقه یا نژاد و یا اعتقادات آنها تعلق نداشته‌اند. اما، هنگامی که توجه شود که هنوز، پس از سه دهه، عین همین ماجرا علیه شهروندان بهایی همچنان جریان دارد، جای هیچ تردیدی باقی نمی‌ماند که سرکوب بهاییان تا زمانی که این رژیم اسلامی در ایران حکومت می‌کند، پایان نخواهد داشت.

مادر پری‌دخت وحدت‌حق به خانهء خویشاوندان فرستاده می‌شود و پری‌دخت روزهای متمادی در سرمای زمستان در آسانسور خانه‌اش زندگی می‌کند! سرانجام نیز خانه را، که حاصل سال‌ها کار و کوشش این زوج بود، مصادره می‌کنند و وسایل‌اش را حقیرانه به تاراج می‌برند.

پری‌دخت اما از پای نمی‌نشیند. همهء این ها را یادداشت می‌کند و در نامه‌ها می‌نویسد، و از این سو و آن سو،به هر شکل حتا بسیار خطرناک، از اسناد و مدارک مختلف کپی تهیه کرده و به دوستان خود در خارج از کشور می‌رساند، از جمله یک کپی از «اعلامیهء فوت» همسرش که یکی از کارکنان مسلمان بهشت زهرا اما به شدت خسته از  کفن و دفن کشته‌ شدگانی که هر روز تحویل می‌گرفت، بنا به قولی که داده بود، خودش به خانه پری‌دخت وحدت‌حق برد و در اختیار  وی نهاد. و در این سند است که آمده: «نوع بیماری: تیرباران؛ پزشک معالج: دادسرای تهران؛ صادره از: دادگاه انقلاب!»

پس از سال‌ها که «عدالت‌ خواهی» این بانوی بهایی به جایی نمی‌رسد، همهء اینها را در کنار خاطراتی که هر بار اشک از چشم جاری می‌کند، گرد آورده و مضمون کتابی می‌سازد که در مارس 2014 در آلمان به چاپ می رسد.

ماجرای عدالت خواهی من، گذشته از حاشیه‌هایی که دربارهء دیانت بهایی در آن آمده، و هم چنین ریزه ‌کاری‌هایی که گاه سرنوشت اصلی نویسنده و همسرش را در سایه قرار می‌دهند، مانند همهء کتاب‌ها و خاطراتی که به طور مستند از زندان‌ و سرکوب جمهوری اسلامی سخن می‌گویند، یکی از اسناد واقعی و مهم دوران حکومت جمهوری اسلامی به شمار می‌رود؛ اسنادی که دیر یا زود سرانجام در نهادِ مستقلِ «آرشیو ملّی ایران» گرد خواهند آمد تا بیانگر دوران سیاهی باشند که روزی ایرانیان به دلایل سیاسی و عقیدتی از سر گذراندند.

این کتاب، در عین حال، در کنار شرح بسیاری از فجایعی که بر بهاییان ایران رفته و می‌رود، سند دیگری ست بر رد این ادعای پوچ زمامداران جمهوری اسلامی که هر بار تکرار می‌کنند که هرگز بهاییان را به دلیل اعتقادات آنان مورد پیگرد و مصادره اموال و دستگیری و زندان و اعدام قرار نداده‌اند. علاوه بر تبعیض و فشاری که شهروندان بهایی ایران به طور روزانه تجربه می‌کنند، «ماجرای عدالت‌خواهی من» سندی تاریخی و انکار ناپذیر بر تلاش سازمان ‌یافته و هدفمند رژیم اسلامی ایران برای نابودی بهاییان و یا راندن آنان از کشور است

کیهان آنلاین - ژانویه  2015

_____________________________________________________________________

مشخصااب: «ماجرای عدالت‌ خواهیِ من»؛ پریدخت وحدت‌حق؛ 382 صفحه؛ آلمان 2014

»ماجرای عدالت خواهی من» در فیس بوک

*لینک به «آرشیو ملّی»

** صد و شصت سال مبارزه با آیین بهایی؛ فریدون وهمن؛ نشر باران؛ سوئد 2009

  ***در این کتابگزاری فقط به چند نمونه از اسناد منتشرشده در کتاب اکتفا شده است.

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه