خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

10 بهمن ماه 1393 ـ 30 ماه ژانويه 2014  

سکولاریسم اسلامی رفسنجانی!

شهباز نخعی

Shahbaznakhai8@gmail.com

فریب آرامش ظاهری در سطح را نباید خورد. زیر پوست جامعهء به ظاهر آرام، جوشش و غلیانی وجود دارد که دیر یا زود – و بیشتر زود تا دیر – نمایان خواهد شد. این را تنها به خاطر نابسامانی ها و ورشکستگی اقتصادی، فساد فراگیر غیر قابل مهار، بمب ساعتی افزایش بیکاری، تخریب روزافزون محیط زیست، گرانی کمرشکنی که اکثریت مردم را به زیر خط فقر برده، غارتگری های بی پروای کارگزاران نظام ولایت مطلقه فقیه و گرفتار شدن آن در بن بست ساختاری سیاست خارجی نمی گویم.  البته همهء اینها هست اما عمق فاجعه فراتر از مجموع همهء این هاست. در حکومتی که اولویت هایش نه بر مبنای "مصالح و منافع ملی" بلکه براساس "حفظ نظام" – که آن را "اوجب واجبات" می خواند – تعریف و تعیین می شود و برای آن دست زدن به هر جنایت و شرارتی را مجاز و مباح می شمارد، و در دنیایی که آشفتگی و تنش و آشوب از سر و روی آن بالا می رود، این نوع اولویت بندی شوربختانه می تواند حتی به از دست رفتن تمامیت ارضی و یکپارچگی جغرافیایی کشور منجر شود. 

نشانه هایی از این جوشش و غلیان در زیر پوست جامعه را می توان در اقدامات و تکاپوهای شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی دید که، با تکیه بر مسند ریاست "مجمع تشخیص مصلحت نظام"، عملاً مسئولیت تأمین "اوجب واجبات"، یعنی حفظ نظام را برعهده دارد. هاشمی رفسنجانی یکی از زیرک ترین پایوران ارشد حکومت آخوندی است. خودش دوست دارد که با میرزا تقی خان امیرکبیر مقایسه شود. برخی او را چرچیل حکومت آخوندی می دانند، و واقع بین ترها او را با "عمروبن عاص"، که در صدر اسلام به مکر و حیله گری مشهور بود، مقایسه می کنند.  این تشبیه  اخیر از این رو به واقعیت نزدیک تر است که زیرکی رفسنجانی بیشتر از قماش همان مکر و حیله گری های رایج در 1400 سال پیش و جامعهء بدوی عربستان است تا زیرکی و هوشمندی سیاستمداران بنام دنیای مدرن امروزی؛ و وضعیت زندگی و سرنوشت شخصی او که در سن 80 سالگی ناگزیر است دو دستی به قدرت بچسبد تا، با بند بازی های سیاسی، خود و فرزندان اش را حفظ کند گواه این امر است. فزون بر این، چهارچوبی که او می تواند در آن حرکت کند – "اوجب واجبات" حفظ نظام – تا حدود زیادی دست و پای هر آدم زیرک واقعی به معنای امروزی را نیز می بندد. 

نمونه ای از این امر را می توان در نظریه ای که هاشمی رفسنجانی حدود 10 سال پیش ارائه کرد و مقایسهء آن با رفتار امروزی اش یافت.  ده سال پیش، هاشمی رفسنجانی (نقل به مضمون) گفت که نظام ولایت مطلقه فقیه می تواند با رأی 15 یا حتی 10 درصد مردم نیز حکومت کند.  رفتار و گفتار کنونی او به نوعی پس گرفتن و خط بطلان کشیدن بر آن نظریه است زیرا به طور مکرر بر نقش تعیین کنندهء مردم در مشروعیت بخشی به حکومت تأکید می کند و یکه تازی های ولی مطلقه فقیه – که در واقع آن نظریه را در بوته آزمایش گذاشته و شکست خورده – را به چالش می کشد.  صرفنظر از عیار بالای عوام فریبی در حرف های کنونی، فاصلهء هاشمی رفسنجانی با تبدیل شدن به یک «سیاستمدار هوشمند سکولار» تنها یک گام است که البته او هرگز قادر به برداشتن آن نخواهد بود زیرا قید "اوجب واجبات" حفظ نظام مانع اش می شود و از این رو در چهارچوبی بسته دست و پا می زند. 

در عرصهء همین دست و پا زدن ها است که رفسنجانی روز یکشنبه 26 بهمن در مصاحبه با روزنامهء جمهوری اسلامی، ضمن تأکید بر نظارت مجلس خبرگان بر عملکرد خامنه ای، بار دیگر مسئله شورایی شدن رهبری در نظام ولایت مطلقه فقیه را پیش می کشد و می گوید: «خود آیت الله خامنه ای از کسانی بودند که به من گفتند: من احساس خفقان می کنم که انسانی بخواهد برای همیشه بماند و مردم هیچ چاره ای نداشته باشند»! 

هاشمی رفسنجانی برای برون رفت از این انسداد خفقان آمیز سیاسی – که تبعات خطیر آن هر روز به شکل های گوناگون، از پروندهء هسته ای گرفته تا فساد فراگیر و نابسامانی های اقتصادی، خود را نشان می دهد – وانمود می کند که شورایی شدن رهبری راه حل این معضل است بدون آن که توضیح دهد که این امر چه تغییر اساسی ای ایجاد می کند یا به این پرسش پاسخ دهد که چرا راه حل مناسب و قطعی نمی تواند و نباید برهم زدن این بساط ظالمانه، فاسد و ویرانگر باشد؟! 

جناح مخالف هاشمی رفسنجانی، یعنی هواداران ذوب شده در ولایت مطلقه فقیه، نسبت به رفتار و گفتار رفسنجانی با ابراز خشم پاسخ می دهد. آخوند سید احمد خاتمی، امام جمعهء موقت تهران و عضو مجلس خبرگان رهبری، خیال همه را دربارهء وظایف این مجلس راحت می کند و می گوید: «در قانون اساسی جمهوری اسلامی موضوع نظارت بر رهبری وجود ندارد». عبدالله حاج صادقی، جانشین نمایندهء ولی فقیه در سپاه پاسداران، از این هم فراترمی رود: «ولایت فقیه همان ولایت خداست و سرپیچی از ولایت فقیه در حد شرک به خدا است»! 

هاشمی رفسنجانی، همزمان با مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی، در مجمعی که ریاست آن را بر عهده دارد دست به اقدام دیگری نیز می زند که به نوبهء خود کشیدن خط بطلان دیگری بر نظریهء 10 سال قبل اوست. به گزارش خبرگزاری دولتی "ایرنا": «اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام روز 25 بهمن بخش هایی از سیاست های کلی انتخابات را بررسی و تدوین کردند که بر اساس آن "ممنوعیت ورود افراد نیروهای مسلح، اعم از ارتش، سپاه، نیروی انتظامی و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و سازمان بسیج در دسته بندی های سیاسی و جناحی در انتخابات و جانبداری از داوطلبان خاص" تصویب شد». 

آیا کسی تعجب خواهد کرد اگر در آینده، این "عمروبن عاص" نظام ولایت مطلقه فقیه دم از جدایی دین از حکومت بزند و با نقل خاطره ای مجعول از امام (ره) یا حتی روایتی از پیامبر (ص) به هواداری از سکولاریسم اسلامی بپردازد؟!

29 بهمن 1393          

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه