تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

3 فروردين ماه 1394 ـ 23 ماه مارس 2014  

تراژدی سوریه و شرم تاریخی ما

عمار ملکي

ammarmaleki(at)yahoo.com

چهار سال پیش در همین روزها بود که مردم سوریه به دنبال موج قیام های کشورهای عربی، تظاهرات مسالمت آمیز در اعتراض به دیکتاتوری بشار اسد را آغاز کردند. چهار ماه بی وقفه تظاهرات مسالمت آمیز - بدون اینکه مردم دست به خشونت بزنند - در سوریه ادامه داشت و طبق گزارش سازمان ملل بشار اسد بیش از ​2000 نفر را در آن مدت کشت.

اسد به توصیهء متحد اصلی اش، حکومت اسلامی، تصمیم گرفت تا آخرین نفر از مخالفان را بکشد تا اعتراضات فروکش کند. آنقدر اسد آدم کشت که دیگر حرف از مبارزه مدنی به شوخی شبیه بود و مردم سوریه نهایتا دست به اسلحه بردند.

آن زمان هنوز هیولای "داعش" از چراغ جادو بیرون نیامده بود و اکثر سران داعش در زندان های سوریه یا عراق بودند. عربستان، قطر و جمهوری اسلامی در  "سوریه" مشغول بازی خونینی شدند و در این میان اسد هم از محصول جدیدی رونمایی کرد و "داعش" را بعنوان "مخالفان تروریست" خود به میدان فرستاد تا به همگان بقبولاند که او از روز اول مشغول سرکوب این موجودات هولناک بوده است.

اسد هر روز بمب بر سر زنان و کودکان سوری در شهرهایی ریخت که تحت کنترل داعش نبودند اما وانمود کرد که مشغول مبارزه با تروریست هاست! همه هم باور کردند چرا که داعش توانست با سر بریدن و آدم سوزاندن، خود را در صدر توجه رسانه ها قرار دهد و خود را بعنوان نمایندهء تمامی مخالفان بشار اسد جا بیندازد.

از طرف دیگر، مخالفت غرب و آمریکا با بشار اسد کافی بود تا دعوای "پرسپولیس و استقلال" در صحنهء سیاست شکل بگیرد. برای دانستن اینکه کدام طرف عامل اصلی این تراژدی انسانی است، دیگر نیازی به شواهد و آمار و ارقام نبود. رنگ ها مشخص بود و مخالفان غرب و آمریکا، بدون تردید جانب بشار اسد را گرفتند و با یک گزارهء ساده و "بدیهی" که "داعش را آمریکا ساخته" معادله را ساده کردند و وجدان خود را از کشته شدن 210 هزار نفر در سوریه راحت کردند.

سپاهیان حکومت اسلامی هم، با ادعای "دفاع از حرم"، به کمک نظامی ارتش بشار اسد رفتند و بعدها هم که زامبی داعش به صحنه آمد، فرماندهی کشتار مردم سوریه را به بهانهء مبارزه با داعش توجیه کردند. کسی هم به آمار نگاهی نکرد که تقریباً تمامی کشته های سپاه حکومت اسلامی در سوریه، نه در جنگ با داعش، بلکه در درگیری با جبههء مخالفان بشار اسد بوده است.

در این میان ما هم نشستیم و تماشا کردیم. غافل از اینکه زمانی فرزندان ما بخاطر سکوت امروز پدران و مادرانشان در برابر دخالت حکومت ایران در کشتن مردم سوریه تاوان خواهند داد. این همه کودک یتیم سوری هرگز از یاد نمی برند که زمانی حکومت ایران حامی دیکتاتور خونخوار کشورشان بوده و به او در کشتار صدها هزار نفر از مردمان سرزمینش کمک کرده است.

آنچه در این سال ها گذشت حقایق دیگری را هم آشکار کرد؛ بسیاری از آنها که  "آمریکا" را – به درستی - برای حمله و دخالت نظامی در عراق به بهانهء "وجود سلاح شیمیایی" محکوم می کردند، نسبت به دخالت نظامی ایران در سوریه به بهانه "دفاع از حرم" اعتراضی نکردند و حتی تلویحاً و گاه تصریحاً از حضور نظامی ایران در سوریه حمایت کردند، چرا که سوریه را جزو "حیاط خلوت" ایران می دانند؛ در نتیجه، حکومت ایران حق دارد برای دفاع از "منافع ملی" - این واژهء دستمالی شده -ـ در آنجا دخالت کند. اینها همان هایی هستند که سال ها آمریکا را به خاطر دخالت در ویتنام و دفاع از دیکتاتوری های نظامی در آمریکای لاتین و دخالت در امور این کشورها سرزنش می کردند و ما فکر می کردیم صادق هستند و واقعاً مخالف دخالت و تجاوزگری اند؛ همان ها که مخالف دخالت نظامی کشورهای غربی - یا سازمان ملل - برای برکناری بشار اسد بودند، با دخالت نظامی ایران برای حفظ بشار اسد مخالفتی نکردند.

آری، صادق نبودند؛ بخش بزرگی از آن هایی که فریاد مخالفت شان با  "استعمار"، "امپریالیسم" و "دخالت خارجی" گوش همه را کر کرده است، نه تنها صدایشان در برابر دخالت های حکومت ایران در دیگر کشورهای دور و نزدیک درنیامد بلکه بسیاری حتی در دل شان قند هم آب شد و احساس "غرور ملی" شان نوازش گردید و این روزها به وجود مقتدرانهء "سرداران ایرانی" در سوریه افتخار هم می کنند؛ غافل از اینکه اگر کار زنان و کودکان و جوانان سوری یک سره شود، فردا روزی نوبت فرزندان خودشان خواهد رسید.

چهارشنبه 27 اسفند 1393

http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/-3407b06e90.html

 

بازگشت به خانه