تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
شرح دست آوردهای لوزان
محسن بهزاد کریمی
پيشگفتار
بنظر می رسد اينکه در کجای روند طی شده در مذاکرات هسته ای، از ابتدا تا اکنون، نوعی «پیروزی» وجود دارد که می تواند بخشی از «ملت» را به «باغ ملی» بکشاند و «ظریف» را «ظریف کبیر» کند، هنوز معلوم نيست.
آیا شادی مردم برای آزادی بخشی از درآمد نفتی بلوک شده بود که بی شک یکسره به دمشق و یمن می رود؟ و مگر سه ماه پیش نيز همین اتفاق نيفتاد و «به شرط همکاری و پیش رفت در گفتگوها»، بخشی از در آمد نفتی ایران طی طرحی زمان بندی شده آزاد نشد؟
بهر حال، در اين مقاله، بدون پرداختن به احتمال توافق نهایی و یا عدم آن، و صرفاً جهت روشن سازی آنچه در «ژنو» گذشت و در «بیانیهء لوزان» (و نه «توافق») منتشر شده، بخصوص از طريق تفسیر زبان دیپلماتیک دو طرف (که ربط چندانی با متن بیانیهء تشريفاتی مشترک ندارند)، کوشش می شود تا، از آنچه در فضای رسانه ای و در بطن بیانیه های مستقل هر یک از طرفین آمده است نتیجهء نهایی به دست آمده روشن گردد. بخصوص که از چند هفته پیش، که تیم مذاکره کنندهء ایران و آمریکا در ژنو پیش زمینه های بازی تبلیغاتی «سیزده بدر هسته ای» را می چیدند، بر واقفین به امر مشهود بود که توافقی مستند در کار نخواهد بود، و تنها به «بیانیه» ای با محتوائی دوگانه اکتفا خواهد شد تا، در فرصت باقی مانده، لااقل زبان «دلواپسان اتمی ِ» درون نظام و منتقدین سیاست های اوباما در کنگره بسته شود. واقعيت آن است که تا توافق نهایی هنوز سه ماه باقی مانده است و پس از پایان ماه ژوئن هم امکان تمدید مذاکرات وجود نخواهد داشت.
شرايط و وضعيت جاری
- جناب اوباما، که در بیش از شش سال گذشته سیاست خارجه مأیوس کننده ای داشته، اکنون بخاطر حایزهء صلح نوبلی که هنوز براه نيفتاده گرفته، بيشتر نگران «میراث سیاسی ـ تاریخی» خويش است تا هر چیز دیگر.
- شرايط حاصل از تحریم ها و تنش های ژئوپولیتیک در منطقه ـ از قبیل ماجرای سوریه، مسئلهء دولت اسلامی (داعش)، و اکنون مسئله یمن ـ فشارهای مضاعفی را برای دو طرف مذاکرات به بار آورده است.
- - «دولت اعتدال!» هم نیازمند توان مالی است و تزريق پول های بلوکه شده به شریان های امنیتی تنها دغدغهء دولت اش محسوب می شود. اقتصاد ایران توانایی ادامهء وضع موجود را ندارد و دولت روحانی با خزانه ای خالی مواجه است که در صورت عدم دریافت بخشی از درآمدهای بلوکه شده اش با ورشکستگی رو برو خواهد شد و احتمال بروز تنش های اجتماعی ـ سیاسی بوجود می آورد که، در شرایط کنونی ایران، چنین آشفتگی هائی به نفع هیچ یک از طرفین، حتی دشمنان سرسخت منطقه ای رژیم تهران نیست.
- همین وضعيت یکی از عواملی است که، تا به دست آمدن گزینه ای ثانوی، غرب را مجبور به يافتن بهانه ای برای ادامهء ثبات نسبی رژیم می کند؛ چرا که بی ثباتی سیاسی در ایران بی شک می تواند خاورمیانه را دچار جنگی خانمان سوز و طولانی نماید. بر اين اساس، غرب لااقل فعلاً ـ از لحاظ ژئوپولیتیک ـ به بقای هرچند نیمه جان ي رژیم هم راضی است.
- در اين ميان ملتی هم که به نان شب اش محتاج است، بی شک ورای احتياج امشب اش نمی اندیشد و شادی می کند از آنکه فعلاً قيمت دلار بصورتی مقطعی سقوط خواهد کرد، يا تا آتیه ای نه چندان دور چند لقمه ای به سفره اش خواهد رسید، يا احتمالاً یارانه اش برقرار خواهد شد.
خواسته های پا برجا
حدود پانزده ماه پیش، در آخرین گزارش «مرکز مطالعات سیاسی و تحقیقات استراتژیک»، خط کشی های مشخص و خواسته های غیر قابل تقلیل مطرح شده از سوی نمایندگان اتحادیهء اروپا ترسیم شد؛ خواسته هائی که همواره محور گفتگو های اتحادیهء اروپا و شش قدرت جهانی با نمايندگان حکومت اسلامی بوده اند. برجسته ترین موارد در میان اين خواسته ها عبارتند از:
- تبدیل کارکرد نیروگاه آب سنگین اراک
- تقلیل تعداد سانتریفیوژها به تعداد آزمایشگاهی (حداکثر شش هزار)
- انتقال کیک زرد و سوخت هسته ای به روسیه،
- بازديدهای سرزدهء ناظران از تمام مراکز هسته ای و مشکوک به فعالیت تسليحاتی
- ادامهء برنامه کنترل تا سال 2030.
می دانيم که «شورای سیاست گزاری کمیتهء روابط خارجی اتحادیهء اروپا»، در جلسه ای که نمایندگان کشورهای غیر اروپایی و ذی نفع، از قبیل اسرائیل، قطر، عربستان و... نیز حضور داشتند، اطمینان خاطر داده اند که این خط قرمزها انعطاف پذیر نیستند و نخواهند بود.
آنچه که می توان از لابلای خطوط و گزارشات و بیانیه ها و مصاحبه فهمید آن است که لااقل از «ژنو 2» تا «لوزان» خواسته های اصلی که فوقاً به آنها اشاره شد تنها مجموعهء تکنیکی و لازم الاجرا محسوب شده و، در طی این مدت، بحث فقط بر سر چگونگی و کم وکیف «تعلیق ِ» تحریم ها در راستای رسیدن به توافق نهایی بوده است.
گزارشات ظريف
حال، فقط برای روشن شدن قضیه برای کسانی که از روند سياست نويسی و کارگزاری، تا تعلیق و برداشتن یک «سياست» آگاهی ندارند، به توییتر خود جناب ظریف استناد کنيم که می نويسد:
توجه کنيم که مسئلهء را تسلط بر زبان انگلیسی روشن نمی کند، بلکه آشنایی با ادبیات سياسی لازم است. در متن فوق آمده: «اتحادیهء اروپا به "اعمال" تحریم های اقتصادی و مالی خود پایان می بخشد» اما مطلبی که جواد ظریف آن را با ظرافت حذف کرده «قید زمان» است. از آن مهمتر، ترکيب «پایان اعمال» بجای «پایان تحریم» است؛ چرا که تحریم ها هنوز به قوت خویش باقی اند و تا رسیدن به خواسته های اصلی مذاکره کنندگان، که در بالا ذکر شد، ادامه خواهند داشت و، در صورت عدم دست یابی به نتیجه در پایان ماه ژوئن نيز عاقبت خوشی در انتظار حاکمیت و ملت ایران نخواهد بود.
اما تفسیر توییت های ديگر جناب ظریف می تواند روشنگر بسیاری از ناگفته های ديگر باشد:
ترجمهء آنچه که جناب ظریف، باز با ظرافت خاص خود و با انتخاب صحیح و دقیق کلماتی که هم خوانندهء داخلی را گمراه کرده و هم مخاطب آمریکائی را خشمگین نسازد، آورده اند، چنين است: «دولت آمریکا به کارگیری ِ همهء تحریم های اقتصادی و مالی مرتبط با مسئلهء اتمی را موقتاً متوقف می کند». (توضیح اينکه اگرچه کلمهء «موقتاً» در متن وجود ندارد اما واژهء cease که در متن به کار رفته در ادبیات سیاسی برای توقف امری موقتی و مشروط به کار می رود).
در اين ارتباط بايد ديد که « همهء تحریم های اقتصادی و مالی مرتبط با مسئلهء اتمی» که از جانب امريکا اعمال می شود چه جايگاهی در مجموع تحريم های اين کشور عليه حکومت اسلامی، و بالطبع ايران، دارد.
قدمت تحریم های اقتصادی و مالی ِ اعمال شده به صورت مستقل و مستقیم از سوی دولت آمریکا علیه رژیم تهران صرفاً مربوط به مسائل اتمی نبوده و تقریباً به قدمت انقلاب اسلامی است. امريکا، از دههء شصت خورشیدی، تحریم های متعددی عليه حکومت اسلامی اعمال کرده و اکثر آنها همچنان به قوت خویش باقی می مانند چرا که ربطی به فعاليت های اتمی حکومت اسلامی ندارند و، همانطور که در چارت زیر مشاهده می شود، تحریم های بخش نظامی و تحریم مستقیم افراد و ارگان های متعدد جمهوری اسلامی همچون بیش از سه دههء گذشته، پا برجا خواهند بود.
ماهيت «پيروزی»!
بهر حال، آنچه از «سیما»ی حکومت اسلامی شنيده می شود، و آنچه از تریبون های در تصرف اصلاح طلبان (نظیر بی.بی.سی و صدای آمریکا و رادیو فردا) منعکس می شود، يا آنچه از سوی رئیس جمهور باراک حسین اوباما و وزير خارجه اش جان کری بگوش می رسد، و نيز آنچه در تویترهای ظریف می آيد، همه و همه، حاوی تناقضاتی است حاکی از استراتژی «برد ـ برد» مسخرهء روحانی ـ اوباما.
اما، بهر حال، خان هفتم هنوز باقی است، دیگر حرف تمام است و وقت عمل فرا رسيده. آيندهء کشور و نظام در سراشیبی تند قرار گرفته و گزينه ای جز سرنوشت لیبی، یا وضعيتی شبيه کره شمالی، و یا یک کودتای نرم از سوی اصلاح طلبان حکومتی/ کراواتی، امر ديگری در پیش روی نظام نیست.
14 فروردین 94