تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
گفتگو با عیسیخان حاتمی
گفتگوگر: يوحنا نجدی
پيشگفتار سايت تقاطع: از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی، فضای فعالیت سیاسی، دستکم برای بخشی از اصلاح طلبان فراهم شده است. با این وجود، هنوز مشخص نیست که حکومت در انتخابات آیندهی مجلس شورای اسلامی چه سیاستی را در قبال آنها در پیش خواهد گرفت. از سوی دیگر، ادامهی مذاکرات دولت روحانی با کشورهای 1+5 و به طور مشخص امریکا، انتقادهایی را در میان بخشهای تندروتر حکومت برانگیخته است. دربارهی این موضوعها گفتگو کردم با آقای عیسیخان حاتمی، عضو شورای مرکزی “جبهه ملی ایران”، و مدیرمسوول و سردبیر نشریه توقیف شدهء “ایرانمهر”. آقای حاتمی، عرصهء سیاسی ایران را به شدت تحت تاثیر بحرانهای بینالمللی حکومت اسلامی میداند و در عرصه داخلی نیز امیدوار است که نیروهای جوان و دانشجو به فرایند دموکراتیزاسیون در ایران شتاب بخشند؛ او میگوید از حضور اصلاح طلبان در قدرت، آبی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران گرم نخواهد شد.
پرسش: آقای حاتمی؛ تحلیل شما از روی کار آمدن دولت آقای روحانی، به عنوان دولتی که خودش را “اعتدالگرا” میخواند چیست؟ فضای سیاسی کنونی ایران را چگونه میبینید؟
پاسخ: من در ابتدا به شما و خوانندگان “تقاطع” سلام عرض میکنم. ببینید؛ در دوران ریاست حکومت آقای احمدینژاد، مدیریت به گونهای بود که عملا هشتصد میلیارد دلار از درآمد نفت ایران توسط فاسدترین و ناپاکترین دولت تاریخ ایران از بین رفت. سیاستهای آقای احمدینژاد در داخل و خارج، تماما اشتباه محض بود.
اگر خاطرتان باشد، اسفندماه سال 1384 اولین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران وضع شد و آقای احمدینژاد هم گفت که این قطعنامهها کاغذ پارهای بیش نیستند. خوب، این روند ادامه پیدا کرد و شش قطعنامه علیه ایران صادر شد. علاوه بر این، دولتهای امریکا، انگلیس و کانادا و اتحادیه اروپا نیز ایران را تحریم کردند.
در سال 1386، در “ایرانمهر” میزگردی با موضوع مقایسه ملی شدن صنعت نفت و مسائل هستهای حکومت اسلامی برگزار کردیم و نتیجه گرفتیم که این دو موضوع اصلاً با هم قابل قیاس نیستند. هدف ملی شدن صنعت نفت، نهادینه کردن آزادی در ایران بود اما هدف پرونده هستهای، از بین بردن آزادی و بسط خرافات، دروغ و استبداد در ایران است. مجله من، “ایرانمهر”، به خاطر سرمقالهای که در همین مورد نوشتم، در مرداد سال 1386 لغو امتیاز شد.
در اواخر دورهء آقای احمدینژاد، دیگر ادامه این مسیر برای نظام امکانپذیر نبود؛ در اسفند ماه سال 1391 مذاکراتی بین آقای احمدینژاد و مقامات امریکایی در مسقط {پایتخت عمان} صورت گرفت که زمینه را برای تحولات سیاسی در ایران در سالهای 1392 و 1393 ایجاد کرد.
تحلیل من این است که انتخاب آقای روحانی، از پیش برنامه ریزی شده بود و نحکومت اسلامی به این نتیجه رسیده بود که دولت آقای احمدینژاد، یعنی ادامه سبک و روش ایشان، دیگر امکان پذیر نیست و باید در سیاست خارجی خودش دست به تغییراتی عمدهای بزند. به خاطر همین، در انتخابات سال 1292، “نظام” عملاً آقای روحانی را به ریاست حکومت انتخاب کرد نه مردم؛ من شخصاً معتقدم که در نظام حکومت اسلامی با وجود مواردی مثل نظارت استصوابی از سوی شورای نگهبان، انتخابات آزادی برگزار نمیشود و رییس حکومت که در این نظام به قدرت میرسد، نمایندهء واقعی مردم نیست.
ولی خرابیهای دوران آقای احمدینژاد، به قدری است که عملاً هیچ کاری امکان پذیر نیست. مثلاً آقای احمدینژاد، نهادهایی مثل سازمان برنامه و بودجه و همچنین شورای پول و اعتبار را منحل کرد و به جای آن، دزدی و فساد را گسترش داد.
منتها مشکل اینجاست که خود این نظام با مردم همچون رعایای خودش برخورد میکند و حقوق شهروندی مردم را به رسمیت نمیشناسد و این موضوع در قانون اساسی حکومت اسلامی هم بازتاب یاقته است. ملت ما اساسا دارای حق حاکمیت ملی نیست.
آقای روحانی هم در جهت به رسمیت شناختن حقوق شهروندی، که خواستهء من است، هیچ قدمی برنداشته است. تنها مورد مهم برای آقای روحانی، رفع تحریمهای بینالمللی علیه ایران است تا از آن طریق به وضعیت اقتصادی مردم، سامان بدهد.
آقای روحانی نه در دوران رقابتهای انتخاباتی وعدهای دربارهء حقوق شهروندی مردم داد و نه اساساً چنین برنامهای دارد. چون در این ساختار سیاسی کنونی ایران، اساساً حاکمیت از آن مردم نیست بلکه از آن “خداوند” است یعنی ما در حقیقت، به قبل از دوران مشروطه بازگشتهایم و حاکمیت به خداوند تعلق دارد و مردم اصلاً هیچ حقی ندارند؛ اصل ولایت فقیه هم دقیقاً در همین چارچوب است.
پرسش: آقای روحانی اخیراً به صورت تلویحی سپاه پاسداران را به فساد متهم کرده، از سوی دیگر میبینیم که بودجهی همین نهاد برای سال آینده افزایش قابل توجهی داشته است. شما میان دولت روحانی و سپاه، چالشی میبینید؟
پاسخ: در کل نظامهای استبدادی، یک نفر “مستبد” وجود دارد و بقیه مسوولان، بدون استثنا، باید فرمان مستبد را اجرا کنند، به ویژه نیروهای نظامی و امنیتی. من نیروهای نظامی و امنیتی را تنها مجری فرمان فرد مستبد میدانم که تنها دستورات را اجرا میکنند و آنها را نیروهای مستقلی ارزیابی نمیکنم.
پرسش: اما برخی تحلیلگران معتقدند که بدنهء سپاه از چند گروه تشکیل شده است؛ مثلاً، گروهی صرفاً تابع بیت رهبری هستند، برخی دیگر تنها دنبال کار اقتصادی هستند و شماری از نیروهای بازمانده از جنگ، احتمالاً نسبت به وضع موجود انتقاد دارند و حتی برخی از فرماندهان سپاه، شاید بیشتر به دولت و آقای رفسنجانی نزدیک باشند.
پاسخ: نه؛ من اصلاً موافق نیستم؛ سپاه تنها مجری دستورات است؛ همین.
پرسش: بسیار خوب؛ به نظر شما نتیجهء چالش پنهان بین سپاه و دولت آقای روحانی چه خواهد شد؟
پاسخ: من چالش عمدهء دولت آقای روحانی را در سیاست خارجی میدانم و، به همین دلیل، آقای روحانی تمام تلاش خود را در جهت حل مشکلات نظام در عرصهء سیاست خارجی به کار گرفته است. اگر آقای روحانی با دولتهای غربی به توافق برسد، آنوقت گروههای سیاسی مختلف در داخل کشور که خواستار رابطه با غرب و قانونمند کردن کشور هستند، دست بالا را خواهند داشت و من این حرکت را به نفع اقتصاد و جامعه ایران میدانم.
ببینید، توافق ایران و کشورهای 1+5 در سال گذشته، در بدترین موقعیت تاریخی ایران انجام شد؛ یعنی در شرایطی که حکومت اسلامی در ناتوانترین وضعیت خود بود اما اگر همین توافق در دوران آقای خاتمی به دست میآمد، برگهای برندهء بیشتری در اختیار ایران قرار میگرفت.
الان خود غربیها هم میدانند که حکومت اسلامی راهی غیر از پذیرش این توافق ندارد و در این شرایط، بیشترین فشار بر مردم ایران وارد میشود. من معتقدم که نیروهای سیاسی داخل باید از فضاهای محدود به وجود آمده، نهایت استفاده را در راه دموکراسی و حقوق بشر ببرند. ما نباید توقع داشته باشیم که آقای روحانی که طی 35 سال گذشته هیچ قدمی در راه دموکراسی و حقوق بشر برنداشته، حالا دست به چنین اقدامهایی بزند.
من به عنوان فعال سیاسی و روزنامهنگار باید از شرایط به وجود آمده در جهت دموکراسی و حقوق بشر استفاده کنم. من قانونمند شدن نظام به ویژه در عرصهء روابط خارجی را به نفع ملت و در راستای دموکراسی و حقوق بشر میدانم.
پرسش: اخیرا فعالیت گروه های اصلاح طلب برای انتخابات مجلس آینده شورای اسلامی افزایش یافته است. این انتخابات و نقش اصلاحطلبان در آن را چگونه میبینید؟
پاسخ: ببینبد؛ مجلس ششم در اختیار اصلاح طلبان بود ولی نخواستند کاری انجام بدهند. چرا؟ چون سیاست اصلی اصلاح طلبان، “فشار از پایین” و “چانه زنی در بالا” است. یعنی مردم، نیروهای سیاسی و دانشجویان هزینه بدهند اما امتیازات در قدرت به اصلاح طلبان برسد. من فکر میکنم که احتمالاً گروه های فرصت طلب سیاسی به اسم اصلاح طلب وارد عرصه سیاسی خواهند شد ولی من امیدی به این گروهها ندارم. اما نیروهای جوان و دانشجوی ایرانی، به دلیل پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباطات جمعی در حال حاضر خیلی تواناتر هستند و، به نظر من، میتوان از این توانایی در جهت رسیدن به دموکراسی و حقوق بشر در ایران استفاده کرد.
به اعتقاد من، کسانی که در حکومت اسلامی به قدرت میرسند، کاملاً شبیه به هم میشوند اما همین که از قدرت خارج شوند، به انسانهای خوبی تبدیل میشوند. حتی آقای احمدینژاد نیز زمانی که از قدرت خارج میشد، حرفهای خوبی زد اما همهء این افراد فقط “حرف” میزنند و “عمل” نمیکنند چون عمل کردن، به ضررشان است و هیچوقت نمیخواهند این سفرهای که انداخته شده، جمع شود.
پرسش: به نظر شما، اگر به فرض، اصلاح طلبان اکثریت مجلس آینده را به دست آورند، آیا حرکتی به نفع دموکراسی و حقوق بشر در ایران، که شما در سخنانتان بارها بر آن تاکید کردهاید، صورت خواهد گرفت؟
پاسخ: اصلاح طلبهای ایرانی، به ویژه گروههایی که اخیراً خود را به نام اصلاح طلب معرفی میکنند، دغدغه دموکراسی و حقوق بشر ندارند و نخواهند داشت.
http://taghato.net/article/9852