تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

 25 ارديبهشت ماه 1394 ـ  15 ماه مه 2015

زمین لرزه در تهران، احتمالی ضعیف یا رویدادی محتوم؟

شهباز نخعی

Shahbaznakhai8@gmail.com

بیش از دو هفته پیش، در 25 آوریل، زمین لرزه ای با شدت 7.9 در مقیاس ریشتر کاتماندو پایتخت نپال را لرزاند. این زمین لرزه بنا بر اعلام رسمی مقامات نپال تا تاریخ 14 اردیبهشت بیش از 7300 کشته، 17 هزار مجروح و 10 هزار تن ناپدید شده به بار آورده است. به گفته سازمان ملل بیش از 130 هزار خانه ویران شده و ده ها بنای باستانی، معبد و زیارتگاه ازبین رفته است. این زمین لرزه در زمانی رخ داد که یک هفته پیش از آن، نزدیک به 50 کارشناس زمین لرزه از نقاط مختلف دنیا کنفرانسی با هدف آمادگی برای وقوع زمین لرزه و مقاوم سازی شهر کاتماندو، پایتخت نپال، برگزار کرده بودند.

به گزارش روز سه شنبه 11 مه "یورو نیوز"، بار دیگر«زلزله شدیدی به قدرت 7.3 در مقیاس ریشتر نپال را لرزاند.  این زمین لرزه موجب ترس مردم در کاتماندو پایتخت نپال شد و مردم از ترس فروریختن ساختمان ها به خیابان ها ریختند».

وقوع این زمین لرزه ها برای کسانی که گوش شنوا برای شنیدن اخطارهای طبیعت داشته باشند باید یک هشدار جدی باشد.  هشدار درباره فاجعه ای که اگر در تهران روی دهد – که دیر یا زود می دهد - ابعاد تلفات و خسارات آن صدها برابر زمین لرزه های اخیر نپال خواهد بود.

آیا این "اگر در تهران روی دهد" امری بعید یا با احتمال کم است که نباید دربارهء آن "سیاه نمایی" کرد و "موجب تشویش اذهان عمومی" شد؟  پاسخی که دانشنامهء "ویکی پدیا" به این پرسش می دهد منفی است: «زمین لرزه احتمالی تهران به پیش بینی های مبنی بر وقوع یک زمین لرزه برجسته در تهران اشاره دارد. رشد شهری در تهران به شکل کاملاً منطقی انجام نشده و حدود 8 میلیون تن از جمعیت تهران در ناحیهء بسیار خطرناک قرار دارند. یک تحقیق زمین شناسی پیش بینی می کند که زلزله ای به بزرگی 7 ریشتر در تهران، 640 هزار مسکن را از مجموع یک میلیون و صدهزار مسکن ویران کرده و علاوه بر این بیش از یک میلیون ونیم تن از جمعیت تهران را کشته و حدود چهار میلیون و سیصدهزارتن را نیز زخمی می کند... به گفته مهرداد حلوایی، متخصص فیزیولوژی جانوری، درصورت وقوع زمین لرزه، نوع جدید موش های زنده خوار که در تهران گسترش یافته اند، افرادی که در زیر آوار مانده اند را تا زمان رسیدن نیروهای امدادی می خورند».

رشد بی رویه جمعیت در تهران از حدود 20 سال پیش با برنامه تراکم فروشی غلامرضا کرباسچی شهردار تهران و "مدیر نمونه"ی حکومت آخوندی شدت گرفت.  این زمان درست هنگامی بود که به پیش بینی کارشناسان، تهران در معرض خطر وقوع یک زمین لرزه قرار می گرفت: «در منطقهء تهران حدود هر 158 سال یک زمین لرزه اتفاق می افتد.  آخرین زمین لرزه برجسته درتهران مربوط به سال 1830 میلادی و به بزرگی 7.2 ریشتر بود».  محمود رضا دلاوری، مدیر کار گروه سیستم های اطلاعات مکانی پردیس فنی دانشگاه تهران می گوید: «وقوع زلزله در تهران حتمی است. طبق تحقیقات، زلزله دارای یک دوره بازگشت است که طبق برآوردها هر 150 سال یک بار یک زلزله بزرگ رخ می دهد و با توجه به این که بزرگ ترین زلزله در تهران در 185 سال پیش رخ داده است، باید خود را برای وقوع زلزله بزرگ در کلانشهرها آماده کنیم».  اگر حکومت آخوندی حکومتی معقول، و "مدیر نمونه"ی آن شهرداری مسئول می بودند، می بایست در آن زمان به جای فروش بی رویه تراکم و صدور پروانه ساخت برای ساختمان هایی که دربرابر زلزله مقاوم نیستند، تدابیری اتخاذ می کرد تا از یک سو از گسترش شهر و افزایش جمعیت آن جلوگیری شود، و ازسوی دیگر، برای مقاوم سازی ساختمان های موجود دربرابر زمین لرزه احتمالی چاره اندیشی می کرد.  دریغ و افسوس که نه حکومت آخوندی معقول بود و هست و نه "مدیر نمونه" مسئولیت احساس می کرد.

تارنمای "جهان نیوز" در تاریخ اول اردیبهشت به نقل از "تهران امروز" می نویسد: «بهرام عکاشه پدر زلزله شناسی ایران می گوید: ... ایران در این شرایط به علت مباحث زمین ساختی دربرابر زلزله بسیار آسیب پذیر است... حداقل می توان 10 مورد مستند را با اعداد و ارقام ثبت شده نشان داد که زلزله های پهنه تهران با شدتی بالا نظیر 7.7 ریشتر رخ می دهد.  مثلا درسال 1830 میلادی درماه مارس در پهنه تهران زلزله ای رخ داد که با درنظرداشتن جمعیت آن زمان حدود 45 هزارتن کشته شدند.  پهنه تهران این روزها 14 میلیون تن جمعیت دارد و بدون شک با وقوع چنین زلزله ای تعداد کشته شده ها میلیونی خواهد بود».

پرمدعایی، بی لیاقتی و ناکارآمدی ویژگی های نظام ولایت مطلقه فقیه است.   این ویژگی ها وقتی با تماشاگری و بی تفاوتی مردم دست به دست دهد، می تواند خطرات و عواقبی ناگوار – حتی تا حد ازهم پاشیده شدن شیرازه جامعه و از دست رفتن یک پارچگی و تمامیت ارضی ایران – درپی داشته باشد.  اگر به خود بیاییم و به نیروی زوال ناپذیر همبستگی مردمی باور داشته باشیم، شاید هنوزهم برای سرعقل آوردن حکومت آخوندی و واداشتن آن به اتخاذ تدابیری جدی و موثر برای کاهش تلفات و خسارات خیلی دیر نباشد.  برای این کار، شرط اول آن است بپذیریم که وقوع زمین لرزه درتهران، نه  یک احتمال ضعیف، بلکه رویدادی محتوم با زمان غیرقابل پیش بینی است!

23   اردیبهشت 1394

 

بازگشت به خانه