تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
سیاستی برای شکست داعش و ایران
تحلیل پولیتیکو از استراتژی آمریکا در خاورمیانه
خاورمیانه این روزها درگیر جنگ است، جنگهایی که بیشترشان بر سر هویت و منافع است. هر کدام از این ناآرامیها موجودیت کشورهای منطقه از جمله سوریه، عراق و یمن را مورد تهدید قرار داده است و مجموعاً سیستم کشورهای خاورمیانه را با خطر فروپاشی مواجه کرده است.
این پدیده بر منافع آمریکا تاثیر مستقیمی دارد: هرچه کشورهای خاورمیانه ضعیفتر شوند، گروههای تروریستی و کشورهای حامی تروریسم میتوانند راحتتر علیه آمریکا و متحدان اش دست به عمل بزنند و نیرو جمع کنند.
سیستم کشورهای خاورمیانه را دو عامل اصلی خارجی تهدید میکند. داعش، با تشکیل خلیفهگری برای نشستن به جای کشورهای موجود، بیشترین تهدید را ایجاد کرده است. جمهوری اسلامی ایران هم یک تهدید است، شاید به آن اندازه پرسروصدا نباشد، اما واقعی است. این کشور از نایبان شبهنظامی خود برای تضعیف دولتها و از بین بردن حق حاکمیت آنها استفاده میکند، روندی که تا به اینجا نیز تهران را در چهار پایتخت در موضع قدرت قرار داده است: بغداد، دمشق، بیروت و صنعا.
ترکیب این دو چالش، مسائل فراوانی در این کشورها ایجاد کرده است، از رهبری گرفته تا مدیریت اقتصادی، از نابرابری اجتماعی تا توسعه آموزش . این میتواند حتی متجانسترین کشورهای منطقه، نظیر مصر را نیز تهدید کند. استراتژی جامع آمریکا برای رسیدگی به تهدیدات خارجی، اهرمهای قویتری برای تمرکز بر این مشکلات فراهم میآورد.
باراک اوباما در مورد داعش خاطرنشان کرده که این چالش فراتر از عملیات نظامی است. هرچند آمریکا برای مبارزه با داعش به دولتها کمک نظامی میرساند، اما اقدام نظامی تنها یک جنبه است. داعش را نمیتوان شکست داد مگر آنکه اعتبارش نزد هواداران این گروه افراطی خدشهدار شود. فقط مسلمانها میتوانند ایدئولوژی افراطی داعش را تضعیف کنند و آنها هستند که باید رهبری این کار را بر عهده بگیرند. سقوط رمادی، مرکز استان انبار، شدت و فوریت این چالش را تضعیف کرد.
برخی، ائتلاف علیه داعش را امکانی برای نزدیک شدن ایران و عربستان میدانند. دیدگاه قدیمی "دشمنِ دشمنِ من، دوستِ من است" ممکن است در مورد آمادگی سنیها برای همکاری با اسرائیل معتبر باشد، اما در مورد رابطه سعودیها، اماراتیها، بحرینیها و دیگران با ایران اینگونه نخواهد بود. کشمکش آنها علیه ایران بر سر موجودیت است و هرچه ایران بیشتر قصد محاصره عربستان را داشته باشد، سعودیها و کشورهای دیگر عربی بیشتر برای مقابله با تهران موضع سخت تری می گیرند. این هدف آنقدر برای آنها بنیادین است که عربستان، مصر و دیگران توافق کردهاند، نیروهای عرب را نه برای مبارزه با اسرائیل، بلکه برای مقابله با شبهنظامیان تحت حمایت ایران بسیج کنند.
ما نیز باید ایرانیها را بر اساس رفتارشان قضاوت کنیم. مسلما ایران با استیلای داعش در عراق و سوریه مبارزه میکند، که این میتوانند عملیات آمریکا و این کشور را در بسیاری موارد همراستا سازد. اما دیدگاه استراتژیک ایران اساسا با دیدگاه آمریکا متفاوت است.
شاید اگر الحاق اقتصادی ایران به جهان خارج و آرمانهای داخلی آن موجب تغییر اهداف استراتژیک این کشور در منطقه شود، این منظر نیز تغییر کند. اما باید ایران را بر اساس اعمالش قضاوت کرد.
قدرتمندترین عناصر امروز ایران، آمریکا را دشمن خود میدانند. این فقط به خاطر آن نیست که گمان میکنند آمریکا به دنبال تغییر رژیم است، بلکه به این دلیل است که آمریکا را مهمترین مانع در مقابل استیلای خود بر منطقه میشمارند. ترکیب منافع ایران در تضعیف ساختار کشورهای رقیب سنی و نگرانی دوستان قدیمی آمریکا مبنی بر اینکه موجودیتشان به خطر افتاده، آمریکا را بر آن میدارد تا در مبارزه با داعش، درباره همراه شدن با ایران و شبهنظامیان تحت حمایت این کشور درنگ کند.
در نهایت، اگر آمریکا امیدوار است بتواند جمعیت اعراب سنیِ عراق و سوریه را علیه داعش بسیج کند، نمیتواند ایران را به عنوان یک متحد به حساب بیاورد. این موضوع هرگونه تلاش جدی سنیها برای بیاعتبار کردن داعش را تضعیف میکند و کشورهای سنی را در حالت تدافعی قرار میدهد و بدتر از همه، احتمال اینکه داعش خود را به عنوان تنها حافظ سنیها جا بزند افزایش مییابد.
مسلما سعودیها سابقه بدی در ترویج ایدئولوژی افراطگرایی سنی دارند. اما امروز متوجه شدهاند در مبارزه با رادیکالترین عناصر آنها سهیم هستند. اما سعودیها بر خلاف ایرانیها خطر تضعیف سیستم کشورهای خاورمیانه را نیز درک میکنند.
اگر مذاکرات هستهای منجر به این شود که ایران برنامه صلحآمیزی را دنبال کند، نتیجه منطقی خواهد بود، اما اگر توانایی تهران را در تبدیل شدن به یک کشور هستهای افزایش دهد، مذاکرات بیهوده است. اگر ایران به توانایی ساخت سلاح هستهای دست یابد، هر گونه دخالت آتی این کشور در درگیریهای خاورمیانه بسیار سختتر و خطرناکتر خواهد بود.
به منظور احیای اعتبار آمریکا و امکان ساخت یک جبهه فراگیر، که بتواند توازن قدرت موجود را تغییر دهد، باید مراکز امن گوناگونی در داخل سوریه وجود داشته باشد تا پناهجویان بتوانند در کشور بمانند و مخالفان معتدل و مشروع در داخل سوریه از لحاظ سیاسی و نظامی اعتبار و مشروعیت بیشتری پیدا کنند.
هدف غایی این است که با نشان دادن عدم امکان بقای اسد، یک توافق سیاسی ممکن شود. مسلما حامیان اسد، خصوصا ایران، از این ایده خوششان نخواهد آمد و شاید مقابله به مثل کنند. اما ایرانیها باید درک کنند که آمریکا رقابت میکند و بدون یک توافق سیاسی هزینه برای آنها بالا میرود.
آمریکا آینده خاورمیانه را تعیین نمیکند، اما در جلوگیری از فروپاشی سیستم کشورهای این منطقه منافع ملی ویژهای دارد.
منبع: پولیتیکو - 26 مه 2015
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-e887e8db61.html