تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

25 خرداد ماه 1394 ـ  15 ماه ژوئن 2015

 

«جنبش مشروطه خواهی» در وزارت اطلاعات و حوزه های علمیه؟!

مهرداد امير رحيمی

چندی پیش، آیت الله خامنه ای به موضوع حساسی اشاره کرد که بلافاصله دیگر معممین و اهل منبر و امامان جمعه هم بر آن تمرکز نمودند: لزوم «باز تعریف ِ» برخی از واژه ها در حوزهء نظریه های علوم سیاسی – اجتماعی و...

در اینگونه موارد من شخصاً پیرو فرمایش لسان الغیب، خواجه شیرازم که می فرماید: "ور بحق گفت، جدل با سخن حق نکنیم". قبول دارم که باید «انحصار تعریف» برخی از اصول بنیادین را، که قطعی و غیر قابل تغییر بنظر می رسند، بشکنیم و تعریف خود را از موضوع به همهء جهان اعلام کنیم. مثلاً در مورد اصطلاحات و مفاهیمی همچون دموکراسی، حقوق بشر، جامعهء بین الملل و موارد زیاد دیگر. «انحصار» ناشی از عدم انعطاف پذیری، زیاده خواهی، قدرت طلبی و خشکه مغزی است، پس باید انحصار را شکست و واژه ها و اصطلاحات را دوباره تعریف کرد.
       اما ظاهراً اهمیت اين موضوع، بجز امامان جمعه و اهل منبر و امثال بنده، نظر کارشناسان و متخصصین وزارت اطلاعات و بطور خاص طلاب حوزه های علمیه کشور را نیز به خود جلب نموده و نهایتاً منتج به ارائهء گزارشاتی به مسئولین بلندپایهء کشوری و لشکری و نيز مراجع مذهبی گردیده است. در این گزارشات تخصصی، که سایه و رد ترکش های آن را در سخنرانی ها و مصاحبه های این و آن می بینید، بوضوح به لزوم بازتعریف حکومت، دولت، ملت، روابط بین الملل، حقوق بین الملل، ولایت فقیه و ... اشاره شده است.
       واقعیت آن است که با گذشت 36 سال از عمر حکومت اسلامی در ایران، طلاب امروز حوزه های علمیه می دانند که فردا نه معمم و اهل منبر، که وزیر اطلاعات، رئیس قوه قضائیه، وزیر دادگستری، فرماندهان واحدهای ایدئولوژی سیاسی ارتش، سپاه و بسیج، رئیس جمهور، بازرسی کل کشور، وکیل مجلس، قاضی و، در یک کلام، شیرازه های قدرت حکومتند که بايد راضی باشند اما نیستند. آنها امروز، بیش از هر زمان دیگر و بمراتب بیش از من و شما، از وضعیت موجود ناراضی اند. آنها وزیر و وکیل و رئیس جمهورند اما وزرا و وکلا و رئیس جمهوری بی اختیار، بی احترام اجتماعی و تاریخی؛ و جای مُهر خیانتی بر پیشانی دارند که می سوزد. آنها، طبق قانونی نانوشته، حق حضور در فضاهای اجتماعی و عمومی را ندارند چون می دانند کمترین نتیجه اش شنیدن لعن و نفرین مردم کوچه و بازار است، و مضحکهء دست دختر بچه های مدرسه ای و آماج تیر خشم نگاه مردم شدن. حآنها اکنون فهمیده اند که هویت و سابقهء تاریخی خود را با میز و صندلی معاوضه کرده اند؛ آن هم معاوضه ای که برگشتی ندارد. آنها همهء بر باد رفته های خود را به حساب دکترین غلط ولایت فقیه و انحصار قدرت در دست یک نفر می گذارند.
       جلسات خصوصی طلاب، که هرکدام به یکی از گروه های مذهبی گرایش و وابستگی دارند، ملتهب است و حتی گاه حاشیهء جلسات درس عمومی در حوزه ها تا جایی پرتنش و چالشی شده که مسئولین بلند پایهء کشوری و نمایندگان مراجع به دست و پا افتاده اند. غالب بحث ها و جلسات هم به «لزوم تغییر نگرش نسبت به رهبری و ولایت فقیه» و باز تعریف آن اشاره دارند. بحث کنندگان هنوز جرات نمی کنند اصل را زیر سوال ببرند اما راهکارهای بازتعریف آن را مطرح می کنند؛ راهکارهایی همچون ايجاد شورای رهبری، چرخشی کردن و دوره ای کردن رهبری، و از همه مهم تر، ولایت فقیه در قالب مشروطه. «انقلابیون مشروطه خواه حوزوی» به زعم خود تصمیم دارند که در برابر «ولایت فقیه مطلقه»، «ولایت فقیه مشروطه» را علم کرده و نظام را چند صباحی دیگر سر پا نگاه دارند.
       و اما، وزارت اطلاعات هم دیگر آن وزارت اطلاعات سابق نیست. ششلول بندهای دیروز، امروز همه در حوزهء صنعت و بانکداری و تجارت بین الملل فعال و کارآفرین اند! شما یک مجموعهء تولیدی صنعتی يا خدماتی بزرگ و مطرح را نخواهید یافت که جای پای سرداران گذشته و وابستگان آنها در آن دیده نشود. بجای آنها، در وزارت اطلاعات، کارشناسان جنگ روانی و برنامه نویسان و استراتژیست های سیاسی ـ اجتماعی نشسته اند که نه ولی فقیه می شناسند و نه مرجع مذهبی. شغل شان تعریفی دارد که مساوی است با «حفظ سیستم»، چه با ولی فقیه و چه بدون او. آنها پول می گیرند که تحقیق کنند و برحسب آمارهای بازار سیاست اعلام نظر کنند. و آمارها نشان می دهند که «سیستم» از درون پوسیده و رو به اضمحلال است.

اطلاعاتی ها کاملاً واقع بینانه به موضوع دخالت های ج.ا.ا در منطقه و جنگ همزمان در چند جبهه (همچون در یمن، سوریه، فلسطین و عراق) و خرج و مخارج اینگونه دخالت های نظامی می نگرند. آنها بهتر از هر کسی می دانند که ادامهء این روند قطعاً منجر به فروپاشی «سيستم» خواهد شد. آنها بکرات به اين امر اشاره کرده اند. همانطور که خوانده و شنیده اید، آنها بخوبی می دانند که ادامهء دخالت های فراقانونی در امر انتخابات هم دیگر ممکن نیست و این نکته را نيز بکرات مطرح کرده اند. آنها، لذا، به فکر چاره افتاده اند. فساد فزاینده در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، انتخاباتی و حتی فرهنگی و هنری دیگر با مُسکن سرکوب و بگیر و ببند فعالان مدنی درمان نمی شود. مقالات و نوشته ها و سخنرانی های پراکندهء حسن و حسین هم، که نقش سوپاپ اطمینان را بازی می کرد، دیگر جوابگوی حجم بخار جمع شده نیست. فقط یک راه باقی مانده و آن هم تغییر ریشه ای در سیستم سیاسی است. این «تنها گزینهء روی میز اطلاعات برای نظام » است که آن را پشت پرده و روی صحنه با زبان بی زبانی فریاد می کنند.
       "سه دهه مجاهدت های خاموش در قاب رسانه" مستندی در مورد سربازان گمنام امام زمان وزارت اطلاعات است که اين روزها از صدا و سیما پخش می شود. البته اين برای بار اول نیست. معمولاً هر گاه احساس خطر می کنند از این طریق بطری شامپاینی برای نیروهای امنیتی باز می کنند بدين معنی که شما را فراموش نکرده ایم. غافل از اینکه آنها فلان فعال مستقل مخالف نظام نیستند که با احضاریه، اخطاریه یا تطمیع و تنبیه ماست ها را کیسه کرده و به لندن و پاریس مهاجرت کنند. اگر برخی از اعضای اپوزیسیون می توانند از طرق خاص برخی اطلاعات مربوط به نظام را بدست آورند، اطلاعاتی - امنیتی ها همهء بقچهء نظام را زیر بغل دارند و به نقاط ضعف يکديگر هم بخوبی آشنایند. این بازی های رسانه ای و مستندها شاید به درد مردم عادی بخورد اما آقایان خودشان این کاره اند. داستان اطلاعات 36 میلیونی (امروز احتمالاً مدعی هستند 70 میلیونی) هم داستان نخ نمایی است که از روی دست نازی ها و فاشیست ها کپی شده بود و دیگر خریداری ندارد؛ یک جوک تاریخی است و بقول آقای احمدی نژاد «ممه ای است که لولو برده»؛ لذا فقط یک راه باقی مانده که اگر امروز نه، فردا حتماً به آن خواهند رسید: تغییرات عمیق و بنیادین در حوزهء سیاسی. این یعنی تغییر در نگرش نظام نسبت به رهبری مذهبی، این یعنی حکومت به نوعی دیگر، این یعنی «بازتعریف ولایت فقیه و حکومت مطلقه مذهبی»، این یعنی پیشنهاد ولایت فقیه در قالب مشروطه، این یعنی انقلابیون مشروطه خواه اطلاعاتی - امنیتی هم به انقلابیون مشروطه خواه حوزوی وصل و هم داستان شده اند!
       شاید بتوان، یا حتماً می توان، حقوق بشر، دموکراسی و جامعه بین الملل و... را بازتعریف کرد و یا تغییراتی در تعاریف موجود ایجاد کرد، چرا که نه؟! سوال اینجاست که آیا می توان «ولی امر مسلمین جهان» را نیز بازتعریف کرد و یا تغییراتی در آن ایجاد نمود؟ آيا اصولاً نظریهء ولایت فقیه و هویت ولی امر قابلیت بازتعریف دارد؟ اگر دارد در نظریه ولایت فقیه با قالب مشروطه چه تغییراتی را شاهد خواهیم بود؟ و قانون اساسی چگونه آن را پذیرا خواهد شد؟ از طرفی ديگر، اگر اجازهء باز تعریف و ایجاد تغییر ندهند چگونه می توانند توقع داشته باشند مفاهیمی همچون دموکراسی، حقوق بشر، جامعه بین الملل، روابط بین الملل و حقوق بین الملل را تغییر دهند و باز تعریف کنند و به خورد غربی ها دهند؟

سوال دیگر اینکه آیا هویت پیشنهادی جدید نسخهء درمان کنندهء وضع موجود خواهد بود ؟ آیا این مشروطیت می تواند مشروعیت هم بخرد؟

باید صبر کرد و دید این مشروطه خواهی در راستای مهار قدرت است یا ترفندی برای حفظ قدرت...

https://www.facebook.com/mehrdad.amirrahimi/posts/938582012873050:0

 

بازگشت به خانه