تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

9 امرداد ماه 1394 ـ  31 ماه ژوئيه 2015

نهمین سالگرد شهادت  اکبر محمدی

منوچهر محمدی

پس از هشت سال دردناک، یکبار دیگر، در هشتم امرداد ماه، نهمین سالگرد شهادت برادر و همبند هفت ساله ام در زندان مرگ و خونی بنام اوین فرا رسیده است. اگر چه باید اذعان کنم که یاد آوری هر سالهء این روز شوم برای من و خانواده ام سخت و دردآور است اما چاره ای نيست که باید تا نهایت محکوم به قبول این واقعیت دردآور باشیم که برادر دلبندم، پس از هفت سال اسارت در زندان اوین، با فجیع ترین و ناجوانمردانه ترین روش ها و شکنجه ها به دست مزد بگیران بی سواد رژیم جور ولی فقیه با دست ها و پاهای بسته به زنجیر تخت بهداری زندان اوین، آن هم در حال اعتصاب غذا، یعنی با شکم گرسنه و لبان به شدت تشنه، به قتل رسیده است. به واقع، خامنه ای و دو امربر بیمار رژیم او ـ احمدی نژاد و محسن اژه ای، وزیر اطلاعات احمدی نژاد ـ و نیز دیگر عوامل خشک مغز آنان، داغی عمیق و همیشگی بر سینهء من و تک تک اعضای خانواده ام بجا گذاشته اند و هر سال نيز چون مناسبت آن روز شرم آور فرا می رسد آثار این زخم و داغ عمیق نه تنها که کمتر نمی شود بلکه بیشتر هم می گردد. 

 به واقع، زبان از بیان و قلم از نوشتن شرح رنج ها، آزارها و شکنجه هایی که خشک مغزان و منجمدین فکری ولی فقیه به دستور ولی فقیه شان، و به صرف مقاومت و سر سختی در عقیده، بر اکبر روا داشتند، قاصر است. 

اکبر نه تنها مظهر مقاومت بود بلکه مظهر و نماد اخلاق، برد باری و جوانمردی در میان زندانیان سیاسی و حتی زندانبانان بود. زندانبانان، اگر چه جرأت بازگویی اين صفات را در میان عموم نداشتند، اما در خفا و تنهایی اين نکات را با عشق به او باز می گفتند؛ و زندانیان سیاسی هم، که نام «پیامبر اخلاق» را بر اکبر نهادند، همگی بر این باور بودند که اکبر در مبارزات خستگی ناپذیر، در شهامت و دلیری کم نظیر و در اخلاق سیاسی و دستگیری از انسان های ضعیف و ناتوان یکی از سر آمدان بود. اکبر حاضر بود با شکم گرسنه بخوابد و حتی بمیرد تا دیگر مردمان و هم نوعان و هم بندان او در بیرون و داخل زندان گرسنگی نکشند و زنده بمانند.

او، با این خصوصیات و رفتار پیامبر گونهء انسانی و زمینی، با تحمل شکنجه های سخت و بی رحمانهء طرفداران پیامبر آسمانی، از میان ما پر کشید اما مزد بگیران شکنجه گر آسمانی در زمین ماندند تا، برای پر کردن شکم زن ها و فرزندان شان، انسان های آگاه ارزشی و اخلاقی بیشتری را در زمین به مسلخ بکشانند و به ازای به قتل رساندن آنان مزد بیشتری دریافت نمایند و سپس نیز در روی زمین به شادی و هلهله بپردازند.

رنجی که من از نا آگاهی خود خواستهء این دسته از مردم می کشم بیشتر از رنج و درد پر پر شدن دلبندم اکبر به دست همین قشر بیمار و بیسواد و نا آگاه است؛ چرا که خود این دسته بهتر می دانند که علاوه بر جاهل و نا آگاه بودن، بیمارانی هستند که به علت آلوده شدن به این روند از اعمال ناصواب و نیز دنبال نکردن کسب خلاقیت جهت رویکرد به اومانیسم و ماندگاری تاریخی، چاره ای ندارند جز آنکه، برای اقناع و ارضاء بیماری خود شیفتگی شان که همانا  ثبت لحظه ای اعمال منفی شان در میان مردم است، به قتل مخالفین خود روی آورند؛ چیزی که، اگر به عمق آن توجه گردد، می تواند لرزه بر اندام هر انسان با خرد و آگاه بیاندازد.

اما اين نامردمان باید بدانند تنها راهی که می تواند برای هر انسانی، به واقع ماندگاری انسانی تاریخی همیشگی را به همراه آورد، خلاقیت آميخته با پاکی درون ـ یعنی پاکی روح ـ است. آنان اگر چه این دو صفت مثبت را با خود ندارند اما بايد بدانند که، اگر خود بخواهند، می توانند بر هر آنچه که اراده نمایند دست یابند. اما، قسم به خون اکبر، که مهمترین شرط برای نیل بدکاران به هر صفت مثبت آن است که با صداقت به مردم بپیوندند؛ نه اينکه همچون بسیاری از اصلاح طلبان و محافظه کارانی، که اگرچه به مردم پیوستند اما بسیاری شان در عمل به مردم دروغ گفتند و بر حسب عادات بیمار گونهء گذشته، تبعیض ها، انحصار طلبی ها، گروه بازی ها و خط بازی ها، تفرقه افکنی ها، زدن ها و زیرپا خالی کردن های سبک نهادهای گزینشی رژیم اسلامی ایران را، این بار بصورتی اتو کشیده، با خود به خارج از کشور آوردند و در اين قلمرو همچنان در حال نهادینه کردن شان هستند.

 اما آنان بايد بدانند که مردم، در هر صورت و در هر شرایطی، هوشیار و آگاهند و کوچکترین اعمال غیرمردمی آنان را  در هر جا رصد می کنند؛ چرا که خون اکبر و اکبرها ـ که جز انسان مداری، باور به تکثر عقیده، پاکی، و اتحادی که مرزی نمی شناسد ـ همواره جوشان و خلاق بوده است و همچنان خواهد ماند.

منوچهر محمدی

برادر و همبند هفت سال از زندگی اکبر محمدی 

 

بازگشت به خانه