تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
کردها دوباره قربانیانِ جنگ قدرت در منطقه شدند
کوروش اعتمادی
جفای تاریخی حکومتهای منطقه علیه کُردها
دولت اسلامگرای اردوغان به بهانهء مقابله با تردد نظامی داعش در مرزهای مشترک ترکیه و سوریه، پیشتر فرصت را غنیمت برشُمرد و پایگاههای نظامی حزب کارگران کردستان ترکیه، پ کا کا، در شمال عراق را مورد تهاجم قرار داد. این یورش نظامی میتواند پیش مقدمه لغو مصونیت سیاسی نمایندگان «حزب دمکراتیک خلق»های کرد در پارلمان ترکیه نیز باشد. حزبی که برای کسب حقوق برابر شهروندی مردمان کرد در این کشور به یک مبارزهِ پارلمانی روی آورده است. گفته میشود همزمان با بمباران مواضع نیروهای وابسته به حزب کارگران کردستان ترکیه، برخی از گروه های ناسیونالیست ترک، «حزب دمکراتیک خلق »های کرد را متهم به همکاری با حزب کارگران کردستان ترکیه یعنی پ کا کا کرده اند. بنظر نمیرسد یورش نظامی به کردها تنها خواست دولت اسلامگرای اردوغان باشد، بلکه از سویی دیگر قراین گواهی میدهند نظامیان ترکیه هم، علیرغم اختلافاتشان با حزب اسلامگرای آقای اردوغان، در سرکوب کردها با رئیس جمهور این کشور همپیمان میباشند. بویژه آنکه در حال حاضر از سوی حزب جمهوریخواه ترکیه، شکایت نامه ای برای اخراج نمایندگان «حزب دمکراتیک خلق»های کرد از پارلمان ترکیه به دیوان عالی این کشور ارسال شده است. پس مشاهده میکنیم یک اجماع نظری و همپیمانی سیاسی مابین جریانات اسلامگرا و ناسیونالیست های ترک در ترکیه پدید آمده است تا کردهای این کشور را یکبار دیگر در توطئه ای از پیش طرح شده از صحنه سیاست حذف کنند.
در عرصهء جهانی، اتحادیه اروپا از حملات نظامی ترکیه به کردها استقبال نکرده و به دولت ترکیه «هشدار» داده است برای حل بحران کنونی به روش دیپلماسی روی آورد. در مقابل دولت آمریکا که حزب پ کا کا را یک سازمان تروریستی قلمداد میکند، از حملات هوایی کنونی دولت ترکیه علیه مواضع نظامی این حزب حمایت کرده و از پیش هم اعلام داشته است که دولت ترکیه میتواند با بهره جستن از امکاناتِ پایگاههای نظامی ناتو در این کشور، اهداف نظامی کردها را هدف قرار دهد. پیرو همین سیاست، در روز 20 ژوئیه در نشست فوق العاده ای در بروکسل، روسای 28 دولت اتحادیه اروپا با دولت اردوغان اعلام همبستگی کردند و بر پایه بیانیه ای مشترک اظهار داشتند؛ با در اختیار گذاشتن ظرفیت های نظامی ناتو به ترکیه، قصد دارند این بحران را بسود ترکیه خاتمه ببخشند. البته در اینجا میبایست به تناقضگویی اتحادیه اروپا مبنی بر محکوم دانستن حمله ارتش ترکیه به مواضع کردها در شمال عراق و اعلام همبستگی کشورهای بزرگ اروپایی در پیمان ناتو علیه کردها توجه جدی مبذول داشت.
امّا در جمهوری اسلامی در رابطه با بحران نظامی کنونی در مرز دو کشور ترکیه و سوریه دو دیدگاه متفاوت مطرح است. هاشمی رفسنجانی از ادعای پیوستن ترکیه در مبارزه علیه داعش استقبال کرده و بدون محکوم نمودن حمله نیروی هوایی ترکیه به پایگاههای نظامی پ کا کا در شمال عراق، اظهار امیدواری کرده با حملات نیروی هوایی ترکیه به مراکز نظامی داعش، شرایط مناسبتری فراهم آید که از طریق زمین ضربات مهلکی بر این گروه وارد آید. هاشمی رفسنجانی با چنین موضعگیری دو پهلوی خود، قصد دارد غیر مستقیم به طرف آمریکایی خود بگوید که جمهوری اسلامی در بزانو درآورند داعش با دولت آمریکا دارای منافع استراتژیک مشترکی در منطقه میباشد و در صورت ممکن دولت اسلامی ایران حاضر است از طریق زمین با آمریکائیان علیه سرکوب داعش وارد یک همکاری نظامی شود.
همینطور میبایست این را هم در نظر گرفت که دولت اردوغان با حملات گسترده نظامی نیروی هوایی ترکیه به پایگاههای پ کا کا در شمال عراق چند هدف استراتژیک نظامی را دنبال میکند. نخست اینکه او میخواهد با شدت عمل حملات نیروی هوایی ارتش ترکیه علیه کردها، بار دیگر کردهای این کشور را مجبور سازد از روش مبارزات سیاسی روی برگردانند و برای تحقق مطالبات خود به مبارزه مسلحانه روی آورند. چرا که رویکرد کردها به یک مبارزه مسلحانه، شدت سرکوب خونین علیه آنها توسط دولت مرکزی ترکیه را تشدید و توجیه پذیر خواهد کرد. از جهاتی دیگر تشدید بحران نظامی کنونی بین ترکیه و کردها موجب خواهد شد تا دولت ترکیه، مرز هوایی مابین ترکیه و سوریه را پرواز ممنوع اعلام کند تا مانع رسیدن کمک های تسلیحاتی جمهوری اسلامی به دولت بشار اسد شود.
در آن سو سپاه پاسدارن و سپاه قدس، بر خلاف هاشمی رفسنجانی، تلاش میورزند برای حفظ بشار اسد و حضور نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی در منطقه، رابطه نزدیکی با کردها در منطقه برقرار کنند. سپاه قدس از روز نخست برای ایجاد بی ثباتی سیاسی در برخی کشورهای منطقه حضوری گسترده و فعال داشته است، بویژه در مناطق کردنشین. تشکیلات برون مرزی سپاه پاسداران، سپاه قدس، تلاش کرده با کمک های لجستکی و نظامی خود به برخی از سازمانهای کرد منطقه به این اهداف سیاسی خود دست یازد. یک از این فعالیتها میتوان به حضور مستقیم فرمانده سپاه قدس، قاسم سلمیانی، در اقلیم کردستان عراق اشاره کرد و کوشش او جهت برقرار کردن یک رابطه «حسنه» با رهبران سیاسی اقلیم کردستان عراق و در پی آن دادن امکانات نظامی به گروه پ کا کا و استقرار پایگاههای نظامی این گروه در شمال کردستان عراق است. روشن است هدفِ جمهوری اسلامی از این کمکها به کردهای ترکیه در شمال عراق، درگیر کردن دولت ترکیه در بحرانی که امکان حضور مستقیم ارتش این کشور در سوریه را مانع گردد.
امّا آگاهیم حمایت ترکیه از جهادگران گروه داعش جهت تردد آزاد آنها در خاک این کشور و کمک به زخمی شدگان این گروه، پیشتر به منظور تقویت این گروه اسلامگرای افراطی در سوریه برای سرنگون کردن دولت بشار اسد است.
در این چرخه دوار جنگ مذهبی شوم، یک تراژدی سیاسی دیگر علیه کردها در منطقه در حال باز تکرار است. این واقعیتی است انکارناپذیر در طول تاریخ و بویژه در یکصد سال اخیر، کردها همیشه مورد سوء استفاده قدرتهای بزرگ منطقه قرار گرفته اند، صرفاً جهت مقاصد سیاسی که این دولتهای در پی آن بوده اند.
وظایف مبرم ما
این تکلیف بزرگی است که امروز بر گُردهِ جامعه روشنفکری و سیاسی کرد سنگینی میکند، و با علم و آگاهی به تحولات سیاسی یکصد سال اخیر در منطقه؛ در دامگه دیگری که حکومتهای مذهبی منطقه از جمله جمهوری اسلامی، دولت اسلامگرای ترکیه و حکومت علوی بشار اسد برای آنها گسترده اند، دربند نگردند و بی مهابا منافع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مردمان کُرد را به نیستی نکشانند. بنظر میرسد اصلی ترین ضامن تحقق منافع سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مردمان کُرد در منطقه، پیوند خوردن آنها با جنبش دمکراسیخواهانه ای است که در حال پا گرفتن است. بویژه آنکه امروز شوربختانه متوجه شده ایم، «جبهه متحد کردهای ایران» هم بنا دارد در همان مسیری گام بردارد که پیش از آن حزب کارگران کردستان ترکیه، حزب دموکرات و اتحادیه میهنی کردستان عراق در سراشیبی سرابی آنرا تجربه کرده اند؛ که همان همگامی با جمهوری اسلامی است.
تضمین بقاء و موجودیت مردمان کُرد در منطقه و تحقق حقوق شهروندی آنها، در همهء عرصه ها، اعم از سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در گروی برچیده شدن بساط ظلمِ نظامهای تمامیتخواه مذهبی و ایدئولوژیکی است که بر منطقه حاکم میباشند و استقرار و پیوند با حکومتی سکولار و دمکراتیک که پیش از هر چیز در جغرافیای سیاسی کنونی ایران مدّ نظر است. در واقع پیوند با کشور و مردمانی که به لحاظ فرهنگی، زبانی و نژادی با کُردهای منطقه در بستر تاریخی یکسانی با یکدیگر زیسته اند و هویت یافته اند. سر آغاز این پیوند میتواند همان اتحادهای مشترک اقتصادی باشند تا بتدریج به همپیانی سیاسی منجر گردند. آزادی و شکوفایی زندگی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی همهء ما و راه یافتن به دنیا و آبهای آزاد جهان به استقلال و پویایی سرزمین مادریمان، ایران، بستگی دارد که همیشه زیستگاه همهء ما بوده است.
3 آگوست 2015