تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
هزینهء رسيدن به دموکراسی چقدر است؟
متن سخنرانی در سومین کنگره سکولار دموکراست های ايران
آريو شعباتی
ضمن عرض سلام خدمت همهء طرفداران سکولار دموکراسی در ایران
در بحبوحهء جنگ سرد و مشکلات اقتصادی اتحاد شوروی، غرب با ارسال خمینی با هواپیما به ایران به هر قصدی که بود یک متحد استراتژیک خود را از دست داد. ایران مدتی توسط خمینی بطرزی ناشیانه و بینظم تحلیل رفت. سپس قدرت به خامنهای رسید. خامنهای که شاهد دوران دستپاچه، خیالبافانه و ناشیانه حکومت خمینی بود پس از به قدرت رسیدن به سمت روسیه متمایل میشود. شاید از نظر او بجز روش کمونیستها روش بهتری برای اداره ایران وجود نداشت. خامنهای شاید به تصور خودش ناجی ایران باشد. ایرانی که در کشتار و وحشیگری کورکورانه دولت خمینی غرق شده بود و به سمت فروپاشی و نابودی میرفت و ایران دوران زمامداری وی که حداقل به یک جمهوری اقماری اتحاد شوروی تبدیل شد.
گرایشات برای ادامه حکومت اسلامی
در اوایل دوران خامنهای، در شرایطی که اتحاد شوروی خود فروپاشیده ایران مهمانی ناخوانده در این اتحادیه است. دنبالهروی از اقتصاد مارکسیستی فایدهای ندارد. چرا که کهنهکاران این عرصه خود آن را رها کردهاند. اکنون نیروهای حکومت اسلامی برای بقا در شرایط بعد از جنگ دو راه پیش میگیرند:
گرایش اصلاحطلبان به تقلید از چین
ابتدا اصلاحطلبان راه توسعه به سبک چین را پیش میگیرند. اقتصاد آزاد ولی الیگارشی (کرونیک کپیتالیزم یا سرمایه داری خودمانی) که در آن تولید کنندههایی از خودیهای نظام میتوانند ضمن کسب درآمد از طریق استثمار نیروی کار در بازاری انحصاری، کشور را از آخرین پیشرفتهای صنعت در غرب بهرهمند سازند.اما این روش توسعه برای خامنهای مشکلاتی ایجاد میکند.
- اول اینکه این مسأله درآمد خودیهای نظام را وابسته به مردم میکند و در صورتی که مردم دست به اعتصاب بزنند این درآمد ناپایدار خواهد شد. پس همیشه در بین حکومت نیاز به مردمداری و تأمین نیازهای مردمی وجود خواهد داشت.
- دوم اینکه این روش بهرحال باعث بوجود آمدن طبقه متوسط در ایران خواهد شد. شرکتهای خارجی موجود در ایران به افراد متخصص حقوقهای خوبی پرداخت میکنند، درآمدها بالا میرود، شکمها سیر میشوند و آنوقت مردم به فکر برقراری سکولار دموکراسی خواهند افتاد. پس این روش نیاز به سرکوبی پر هزینه و مداوم دارد.
- سوم اینکه این روش خودیهای نظام را هم قدرتمندتر کرده تا اینکه به فکر استقلال از مرکز حکومت یا حتی طغیانگری بیافتند.
گرایش خامنهای به پیروی از روسیه
خامنهای اما به عنوان رئیس جمهور مادامالعمر حکومت علاقهای به این روش ندارد. او از طرفی برخلاف چین برای کسب در آمد نیازی به تولید کالا ندارد. فروش نفت برای تأمین نیازهای شخصی خامنهای کافیست. افزایش تولید داخلی به خطرات امنیتی آن نمیارزد. یک کشور کاملاً فقیر با مردمی تا نای جان گرسنه و خودیهایی که ماهانه و منظم پول توجیبی خود را از درآمد حاصل از فروش معادن دریافت میکنند برای خامنهآی مطلوبترست.
شکلگیری اتحاد شوروی نوین
در همین احوال با تحریمهای غرب علیه ایران و سپس به دلیل حمایت روسیه از جداییطلبان شرق اوکراین هم ایران و هم روسیه برای داد و ستد با دلار دچار مشکل شده یا مشکلاتی را در آینده نزدیک پیشبینی میکنند. با بیاعتمادی چین به ارزش دلار در آینده و تیرگی روابطش با آمریکا با توجه به مشکلات چین با همسایگانش، چین هم رفتهرفته از غرب فاصله میگیرد. اتحاد شوروی نوینی شکل میگیرد.
تحریم های غرب علیه ایران و سیاست مبادله کالا به کالا با چین
با افشای برنامه مخفیانه هستهای ایران و پافشاری دولت احمدینژاد به ادامه غنی سازی تحریمهای متحد غرب علیه ایران انتقال پول بوسیله دلار را مشکل کرده. اما نه انتقال خود کالا. بدین سان حکومت قراردادهایی با چین برای مبادله نفت با کالا میبندد.روشی که البته بین دو کشور موفق هم عمل میکند. صرف نظر از کیفیت کالا، خود اصل معامله کالا به کالا در دوران فناوری ارتباطات بسیاری شدنیست.
رکود اقتصادی و چاپ دلار توسط دولت ایالات متحده
مخالفتهای آمریکا با سیاست چین در مقابل همسایگانش و طولانی شدن رکود اقتصادی در آمریکا چین را به فکر جایگذین کردن دلار با واحدی مطمئنتر میاندازد. واحدی که کنترل ارزش آن در دست بانک مرکزی کشوری دیگر نباشد و در صورتی که چین هم تحریم شد بر اقتصاد این کشور تأثیر چندانی نگذارد.
مبادله کالا به کالا بین چین با هند و با روسیه
اکنون چین و هند با هم به مبادله کالا به کالا میپردازند. کالای چینی در مقابل محصولات کشاورزی هندی. چین با روسیه هم همین روش را ادامه میدهد. کالای چینی و نفت و سایر مواد معدنی روسیه. حکومت ایران هم برای واردات محصولات کشاورزی از هند و محصولات نظامی از روسیه به مبادله کالا به کالا میپردازد. بدینسان اتحاد شوروی جدیدی شکل میگیرد. اتحادی که دیگر نه اقتصاد مارکسیستی دارد و نه تعهدی به حمایت روسیه از حاکمان جمهوریهای اقماری. اکنون شوروی فقط در یک چیز اتحاد دارد: استخراج معادن کشورها و بقای سران.
همکاریهای امنیتی ایران با روسیه و چین در جهت سرکوب اپوزیسیون
رژیم خامنهای برای سرکوب مردم در داخل از روسیه و چین کمک میگیرد. برای مثال انتخابات فرمایشی سال 88 خورشیدی و شورشهای منتج از آن و همچنین واردات تسلیحات ضد شورش و تجهیزات شنود از روسیه و از چین.
آمریکا برای اجاره
یک مشکل در قانون اساسی آمریکا وجود دارد و آن لابیگریست. در شرایط ایدهآل لابی کسیست که از یک حزب حمایت مالی میکند و در عوض از نمایندگان این حزب انتظار تلاش برای تصویب قوانینی دارد. به این وسیله افراد موفق از نظر اقتصادی حرف اول را در سیاست آمریکا خواهند زد. ولی در عصر تجارت جهانی این مسأله به پاشنه آشیل آمریکا تبدیل شده. اکنون هرکه پول دارد میتواند برای مدتی دولت آمریکا را اجاره کند. چین، روسیه و ایران هر سه از لابیهای ثروتمند در دولت ایالات متحده شدهاند. رئیس جمهور آمریکا هم به عنوان تشکر از این حمایت مالی هرسال برای رهبران این کشورها پیام تبریک سال نو میفرستد. بدینسان آمریکا رفتهرفته دیگر از فیلیپین، تایوان، ویتنام و دیگر همسایگان چین حمایت نمیکند و نگرانیهایی هم هست که همین آینده برای همسایگان ایران بیافتد. پس آنها هم به لابیگری میپردازند. همه برای اجاره دولت آمریکا صف کشیدهاند.
لزوم نگرش فرا منطقهای و پیشنهادهای من
امکان اتحاد میان اپوزیسیونهای ایران و چین و روسیه
- در طول این سال ها شاید ما کم و بیش یک چیز را در مقابله با حکومت اسلامی فراموش کرده باشیم: این فقط شخص خامنهای نیست. حکومت اسلامی فعلی یکی از سرهای یک یک موجود بزرگتر است. و آن اتحاد شوروی نوینست. سیستمی ارگانیک و مرکز زدایی شده از جنایتکاران بینالمللی متحد شده برای غارت مردم و کشورها. یک فرصت پیش رو برای ما متحد شدن با اپوزیسیون چین و روسیه و دیگر جمهوری های اتحاد شوروی نوینست. برای مثال اگر در سال ۸۸ خورشیدی همزمان در چین و روسیه هم شورش میشد احتمال فروپاشی هر سه نظام خیلی بیشتر بود تا زمانی که حکومت ایران مشغول سرکوب مردم و چین و روسیه هم با فراغ بال مشغول حمایت از آن باشند. وضعیت مشابهی هماکنون در سوریه مشاهده میشود. حتی اگر کل سوریه با خاک یکسان شود بشار اسد همچنان به حکومت خود با حمایت روسیه ادامه میدهد. شاید چنین حکومت از نظر ما اصلاً حکمرانی نباشد، اما ما با حکومتهایی مردمی و مجهز به خرد جمعی روبرو نیستیم. ما با اشخاص روبرو هستیم. اشخاصی نه چندان سالم بلحاظ روانی. اگر اینها میتوانند متحد شوند چرا ما نتوانیم؟
- امکان طرح یک «بیزنس پلن» برای برقراری دموکراسی در خاورمیانه
هر حرکتی نیاز به سرمایه دارد. حتی برقراری حکومت سکولار دموکراسی! تصور سرمایه داران بیشتر ناشی از تبلیغات «بهنژاد مداران» (یوگنیسیست ها) ست: اینکه جمعیت بیشتر یعنی زندگی بدتر. اینکه مردم خاورمیانه به لحاظ ژنتیکی فاقد توانایی های برقراری حکومت سکولار دموکراتیک هستند. اینکه یک کشور دیکتاتوری درآمد بیشتری برای کشورهای دموکراتیک ایجاد می کند تا وقتی که خود دموکراتیک باشد. ما باید با این طرز تفکر مبارزه کنیم، چرا که اقتصاد دانان چیز دیگری می گویند. باید اقتصاد دانان لیبرتارین و هیومنیست و خلاق با هم همکاری کنند تا بیزینس پلنی طراحی کنند. برای مثال پلنی که بگوید ایران با صرف این هزینه به دموکراسی میرسد و با صرف این هزینه دموکراسی برای بیست سال حمایت میشود و سپس از طریق مالیات گیری از مردمی خوشبخت و ثروتمند در ایران پس از بیست سال میشود تا این میزان درآمد داشت. وقتی ناتانائل اسمیت در سایت جنبش مرزهای باز (openborders.info) به عنوان یک اقتصاددان بیزنس پلنی برای آزاد سازی کامل مهاجرت مردم کشورهای دیکتاتوری به کشورهای مرفه و در نتیجه پیشرفت مردم جهان و درآمد بسیار بیشتر از مالیات ها را ارائه میدهد، پلن مشابهی هم برای برقراری دموکراسی در کشورهای دیکتاتوری ممکن است. فقط باید وقت بگذاریم، تلاش کنیم و باور کنیم که این کار شدنیست.
من نمی دانم چنین بیزنس پلنی چقدر طول می کشد تا آماده بشود. ولی می دانم شروع آن مدتی بعد از این که دست از رد کردن کلیت آن برداریم خواهد بود.