تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
هموطنان! بيائيد با تاريخ سخن بگوئيم!
بيانيهء جنبش سکولار دموکراسی ايران
دربارهء «برجام»
هموطنان ارجمند!
این نامه خطاب به شما ست نه خطاب به رهبران و پارلمان های کشورهای 1+5. خطاب بهشمائی است که سود و زیان توافقنامهء هستهای مستقیماً در خانه ها و سفره های شما ظهور خواهد کرد. ما، جمعی از ايرانيان سکولار دموکرات، بعنوان کسانی که حکومت اسلامی مسلط بر ايران را حکومتی فاقد حقانيت دموکراتيک دانسته و آن را در جمع نمايندگان ملل جهان همچون نمايندهء واقعی ملت ايران محسوب نمیدارند، کرراً به کشورها و مجامعی که با اين حکومت وارد عقد موافقتنامه و قرارداد شدهاند اخطار کرده ايم و می کنيم که تعهدات اين حکومت غاصب جزئی از تعهدات بين المللی ملت ايران و حکومتهای آتی دموکراتيک و برخاسته از ارادهی ملی ايرانيان محسوب نمی شوند و حکومتهای دموکراتی که در آينده نمايندگی ملت ايران را بر عهده خواهند داشت حق دارند اينگونه قراردادها و موافقتنامهها را مورد تجديد نظر قرار داده و هر بخش از آن ها را که مخالف منافع ملت ايران (و نه رژيم ها و حکومت ها) تشخيص دهند ملغاء سازند.
جهانی که نزديک به چهل سال است اين حکومت را طاغی و ياغی، و در ضديت با همهء اصول بين المللی، و سرمنشاء اغتشاشات و تنشها، و اشاعه دهندهء تروريسم در سطح جهان، و يکی از محورهای شر دانسته است، نمی تواند انتظار داشته باشد که ملت ايران در اولين فرصتی که برای خلاصی از شر اين حکومت بيابد، و با تکيه بر اصل حاکميت ملی خود، نسبت به همهء اين تعهدات دست به بازبينی نزند. از نظر ما، این یک قاعدهی کلی است که، بر مبنای همین استنادات هم که باشد، تمام معاهدات حکومت اسلامی، جدا از محتوای آن، در آينده قابل بازبینی اند.
هموطنان ارجمند!
چنانچه که میدانید، هم اکنون کنگرهء آمریکا مشغول بحث و تصمیم گیری در مورد موافقنامهای است که کشورهای 1+5 با حکومت اسلامی مسلط بر ايران برساختهاند و، از طرف دیگر، روشن گردیده است که بخشهای مهمی از این موافقت نامه سّری بوده و کسی جز طرفین مذاکره از آن اطلاع ندارد. حال که نمايندگان مجلسين امريکا میتوانند، حتی بدون خواندن دقايق متنِ بسیار بلند اين موافقت نامه، و بی اطلاع از ضمائم محرمانهء آن، نسبت سود و زيانی که برای مردم کشورشان بهمراه دارد تصميم گيری کنند، حق ايران سکولار دموکرات آينده در بازبينی اين موافقتنامه امری بديهی محسوب می شود.
البته، جای حيرت و تأسف آن است که، در ميان اين مهلکه، برخی از ايرانيانی که خود را روشنفکر و نخبه می دانند، و مسلماً بخش اعظم شان متن موافقت نامه را نخوانده اند، و اگر هم خوانده باشند اطلاعات کافی حقوقی و فنی برای ارزيابی مفاد آن ندارند و، در عين حال، مسلماً از مفاد بخش های محرمانهء قرارداد نيز بی اطلاع اند، با نوشتن نامه هائی به کنگرهء امريکا خواستار آن شده اند که کنگره اين موافقتنامه را تصويب کند. به نظر ما، اين نيز يک بی مبالاتی بزرگ و تاريخی ديگر از جانب بخشی از جامعهء مهاجر ايرانی که خود را روشنفکر و نخبه می داند بشمار خواهد رفت.
هموطنان ارجمند!
در ميان ما کسی نيست که خواستار حملهء نظامی بهوطنمان باشد. و اگر چه احتمال چنين حملهای، بخصوص پس از وقايع عراق و افغانستان و ليبی، و چه قبل و چه بعد از ظهور اين قطعنامه، بسيار کمرنگ بود است اما، هيچ کدام ما، هرگز، خواستار حملهء نظامی به کشورمان نبوده و، همواره، به وجود راه سومی باور داشته و داريم که کمک به آفرينش «آلترناتيو سکولار دموکرات حکومت اسلامی» و اذعان به لزوم «انحلال اين حکومت» نام دارد. ما اين گزينه را کم هزينه ترين راه حل مشکل جهان میدانیم.
ما همچنين با برقراری آن دسته از تحريمهای اقتصادی که ملت ايران را فقير و نهادهای حکومتی ـ نظامی رژيم اسلامی را فربه می کنند مخالف بودهايم و در اين مورد نيز راه حل را در کمک به برپائی يک آلترناتيو سکولار دموکرات که طرفدار حضور در اردوگاه غرب باشد دانسته ايم.
لذا، اگر اين مدعا درست باشد که موافقنامهء اخير خطر جنگ را منتفی و سايهء شوم تحريمها علیه ملت ايران را کوتاه کرده است، ما نيز نمیتوانيم در شادی ناشی از اين رفع مزاحمتها شريک نباشيم.
اما، سخن ما آن است که آيا اين «موفقيتها»، که در مورد هر کدامشان هزار حرف و سخن از جانب کارشناسان بين المللی مطرح شده، به چه «قيمتی» به دست آمده است؟
- آيا نه اينکه حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان تنها برای بقای خود به تسليم شرم آور منافع بلند مدت ملت ايران به بيگانگان تن داده است؟
- آيا امضاء کنندگان اين موافقتنامه رژيم را به رعايت حقوق بشر نسبت به ملتی که بر آن سلطه يافته مجبور می کنند؟ و يا بیاعتناء به اعدامها و کشتارها و شکنجه ها و زندان های عقيدتی اش با آن کنار می آيند و دست رژيم را در سرکوب هرچه بيشتر ملت ايران باز می گذارند؟
- آيا نه اينکه اين موافقتنامه، با زمان بندی های اعجاب آور خود، از يکسو دستيابی اين حکومت به اسلحهء اتمی را فقط برای چند سالی بهعقب میاندازد و سپس، در پايان آن چند سال، دست حکومت را برای اين ماجراجوئی خطرناک باز می گذارد و برای اينگونه فعاليت های خطرناک اش مشروعيت و حقانيت بين المللی تأمين هم میکند؟
- آيا نه اينکه در اين وضعيت اجرائی شدن اين موافقتنامه صرفاً به سود تقويت اسلاميسم خطرناک منطقه و به ضرر مردم ايران و تمام خاورميانه تمام خواهد شد؟
- آيا بخاطر عقد موافقنامه ای 25 ساله با اين حکومت، تلويجاً ادامهء خونبار سلطهء آن را بر کشورمان تضمين نمی کند؟
- آيا پول هنگفتی که با رفع تحريم ها به دست اين حکومت میافتد خرج آبادانی و رفاه کشور شده و به مصرف ماجراجوئیهای بيشتر در منطقه و تقويت نيروهای تروريست وابسته به اين حکومت نخواهد رسيد؟
- آيا با اين استدلال که اين رژيم دروغگو و مکار بوده است، کشورهای ديگر حق دارند که تا 25 سال ديگر حاکميت ملی ما را ناديده گرفته و بتوانند، در زمان هر حکومتی که بر سر کار باشد، به هر گوشهء تأسيسات نظامی و غير نظامی کشورمان سرک بکشند و برای 25 سال بر اسرار کشورمان آگاهی يابند؟
- و آيا اين موافقتنامه قرارداد انحلال حاکميت ملی ايرانيان، و تسليم نامهء بلند ملت مان به ديگران، و طولانی کنندهء عمر رژيم غاصب اسلامی نيست؟
هموظنان ارجمند!
جريان اين مذاکرات نشان داده است که نه کشورهای صاحب زور و نه رژيم مکار و تروريست حاکم بر کشورمان، هيچ کدام، به فکر شما و آيندهء بلند مدت ايرانيان نيستند. همچنين نامه های تأييدآميزی که از جانب روشنفکران خوشخيال، لابی های حکومت اسلامی، و فرصت طلبانی که حاضرند برای سودی کوتاه مدت سند تسليم بلند مدت ايران را امضاء کنند، صادر می شود نشان از آن دارند که در ميان آنان نيز دلسوزی برای شما و فرزندانتان وجود ندارد.
در اين ميان، و متأسفانه، ما با روندی روبروئيم که، با و يا بدونِ مصوبهء کنگرهء امريکا، و البته بر اساس ارادهء مجهز به وتوی رئيس جمهور امريکا، به قطعی شدن اين موافقت نامه میانجامد. در ايران نيز شخص يا نهادی معتبر وجود ندارد که در برابر اين سازش هولناک صدا بر دارد. مجلس فرمایشی اسلامی هم چیزی نیست جز مُهر لاستيکی که زير هر سندی که رهبری حکومت بخواهد زده می شود.
پس، حل فوری مسئله ی ما امری محتمل نيست. بايد بپذيريم که با وجود تسلط اين حکومت بر کشورمان و سودجوئی قدرتهای جهانی، که ايران را سفرهای رنگين برای پر کردن شکم اشتهاناپذير خود میبينند، نمی توان به فوريت کاری انجام داد؛ اما در پيش روی ما دو راه حل بلند مدت وجود دارد:
- يکی اعلام عدم تعهد به اين نوع قرارداد ها از جانب نخبگان دلسوز ايران است. در اين مورد ما نظر خود را در بيانيهء حاضر اعلام داشته ايم و از ديگران نيز انتظار داريم که در اين مورد با نگاهی تاريخی به وظايف ملی خود عمل کنند.
- دو ديگر انديشيدن و باور داشتن به ضرورت انحلال هر چه زودتر حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان و هواخواهی استقرار يک قانون اساسی سکولار دموکرات و بر پا ساختن نهادهای متناسب با آن و برون آمده از دل آن است.
جز اين دو، ما راه ديگری برای دفع شرِ حکومتی که اصلاح ناپذيری خود را به کرات بهثبوت رسانده است در انديشه نداريم.
هموطنان ارجمند!
سکولار دموکرات های ايران همهی توان و امکانات خود را در راه بر کرسی نشاندن اين دو گزينهء مطلوب تاريخی در اختيار شما میگذارند. با اين يقين که اقدامات شما نيز سند افتخار ديگری خواهد بود که در صفحات تاريخ سرزمين مان به يادگار باقی خواهد ماند
جنبش سکولار دموکراسی ايران
18 شهريور 1394 ـ 9 سپتامبر 2015