تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

1 مهر ماه 1394 ـ  23 ماه سپتامبر 2015

بحران بیکاری در ایران به روایت آمار

امید طاهری

اگرچه با توجه به عملکرد دولت‌های قبلی، استناد به آمارهای جمهوری اسلامی به معنای در نظر گرفتن اندکی از خروار است؛ اما با تکیه ‌بر همین آمار و داده‌ها نیز می‌توان عمق، حدود و ابعاد بحران بیکاری در ایران را به تصویر کشید.

د        در قانون کار ایران «بی کار» به کسانی اطلاق می‌شود که مابین 10 تا 65 سال (سن کار) دارند و در هفته قبل از آمارگیری (هفته مرجع) با آنکه جویای کار بوده‌اند، موفق به یافتن شغل و منبع درآمدی نشده‌اند. بنابراین تعریف، کارکنان مشاغل فصلی، کاذب و ... را نیز باید در این آمار گیری‌ها (که معمولاً در فصل کار انجام می‌شود) به‌عنوان شاغل به شمار آورد!ه
       ه       با استناد به مرکز آمار ایران، تا پایان سال 1392 بالغ‌ بر 66.2 میلیون نفر از جمعیت کل ایران، در سن کار قرار داشته‌اند که تعداد 40 میلیون نفرشان جمعیت غیرفعال‌ بوده‌اند و به عبارتی ‌دیگر، نه شاغل هستند و نه بیکار، بلکه صرفاً مصرف ‌کننده بوده یا از جستجوی کار ناامید شده و یا با شرایط موجود قصدی به انجام کار ندارند. بنابراین، جمعیت فعال کشور حدود 26 میلیون نفر برابر با 35% از کل جمعیت است که این میزان معادل نصف متوسط جهانی آن بوده (70%) و جبران اش مستلزم کشاندن 25 میلیون نفر از جمعیت غیرفعال به عرصهء کار است. ه
       ه      سهم جمعیت فعال کشور (شاغل+بیکار) 26 میلیون نفر است و دولت مدعی ست که حدود 10 میلیون از آن‌ها در بخش خدمات، 7 میلیون در بخش صنعت و 4.1 میلیون نفر نیز در بخش کشاورزی به‌طور مستقیم و غیرمستقیم فعال هستند، که مجموعاً 21 میلیون شاغل را شامل می‌شود ( 4میلیون نفر از آنان کارکنان حقوق ‌بگیر دولتی هستند). در گام نخست و با یک جمع و تفریق ساده به رقم بیکاری 5 میلیون نفر خواهیم رسید (آمار غیر رسمی بر شمار 10 تا 12 میلیونی بیکار دلالت دارد)، که البته با در نظر داشتن آنکه، 7 تا 8 میلیون از این شاغلان دارای مشاغل کاذب هستند و قریب به نیم میلیون نفر نیز دارای دو شغل و یا بیشترند، این آمار را بایستی به‌مراتب بیشتر دانست. ه
       ه      جوانان بزرگ‌ ترین و موثرترین نیروی کار در هر جامعه‌ای هستند و زنان نیز بخش غیر قابل ‌تفکیکی از آن‌اند. متأسفانه نرخ بیکاری در میان جوانان گروه سنی 15 تا 19 سال که، طبق قانون کار، «کارگرِ نوجوان» محسوب می‌شوند به میزان 22.2%، در میان 20 تا 24 ساله‌ها 28.7% و در گروه سنی 25 تا 29 سال به میزان 20.2% است. از میان جمعیت 78میلیونی ایران، 31.5% (آمار سال 92) به جمعیت جوانانِ بین 15 تا 30 سال اختصاص دارد (تقریباً 24.570 میلیون) و با در نظر گرفتن نرخ بیکاری 23.7% به عنوان میانگین در میان این 3 گروه سِنی، به رقم بیکاری 5.8 میلیون نفر تنها در میان جوانان پائین تر از 30 سال خواهیم رسید.ه

میزان مشارکت زنان در هر جامعه‌ای، شاخصی برای سنجشِ میزان ترقی و یا سنتی بودن هر جامعه است. در بازار کار ایران با تفکری مردسالارانه، زنان هرچه بیشتر به‌سوی خانه و حاشیه رانده‌شده و از چرخه اقتصادی فاصله می‌گیرند. نرخ بیکاری زنان جوان در شهرها به %54.5 و در روستا به 24.8% رسیده است و در گروه سنی 20 تا 24 سال، زنان دارای رکورد 49.6% بیکاری هستند.

ا         از سوی دیگر، بنا بر اذعان وزیر رفاه و کار و امور اجتماعی، و گفته‌های رئیس مجلس، فارغ ‌التحصیلان دانشگاهی بیش از 42% بیکاران را تشکیل می‌دهند و 4.5 میلیون دانشجوی دیگر نیز در راه ورود به بازار کار هستند (سالیانه بیش از نیم میلیون نفر نیز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود). از سویی خروجی دانشگاه‌ها با نیازهای بازار کار همخوانی ندارد و، از سوی دیگر، مدارک دانشگاهی نوع نگاه به کار را در جامعه تغییر داده است (جوانان تحصیل‌کرده حاضر به انجام هر کاری نمی‌شوند). مضافاً در بسیاری از موارد نیز سطح سواد فارغ‌ التحصیلان پائین تر از سطح استاندارد بوده و یا مهارت کافی را ندارند. جالب آنکه توأمان 50% از کارمندان دولتی دارای مدارکی پائین تر از حد لیسانس و 30% زیر دیپلم هستند. جالب‌تر آنکه نسبت ورودی زنان به مردان در دانشگاه‌ها، 60 به 40 و به نفع زنان است،ادر حالی ‌که مطالعات آماری نشان می‌دهد که میزان مشارکت زنان از 17% در سال 84، به رقم 12.7% در سال 92 رسیده و در پایان سال 93 به 11% نزول پیدا کرده است (که به معنای آموزش جمعیت غیرفعال در دانشگاه است). به همین میزان نرخ مشارکت مردان از 64.7% به 63% در سال 92 کاهش ‌یافته است. نرخ مشارکت اقتصادی در سال 92 نسبت به سال 84 به میزان 3.4% کاهش داشته است.ه

در جوامعی که کارگر در مقابل کارفرما قدرت چانه ‌زنی ندارند، رشد بیکاری سبب تضعیف نیروی کار در مقابل پیشنهاد‌ های شغلی می‌گردد. به گفته‌ی وزیر کار، هم‌اکنون بیش از 10 میلیون کارگر مشغول به کار هستند که در اقتصادی با سلطه 85%ی دولت، باید 8.5 میلیون نفر از آنان را مشغول به کار در مراکز و کارخانه‌های دولتی فرض کرد. حداقل دستمزد کارگران در سال 94، به رقم 712.425 تومان افزایش پیداکرده است و این در حالی است که هزینه ی یک خانوار شهری در شهرها، 28میلیون تومان است و این شاخص بیانگر 19 میلیون تومان کسری بودجه در سال برای خانواده‌های کارگری خواهد بود. همچنین با استناد به آمار بانک مرکزی ایران، 24% از 21میلیون خانوار ایرانی، فاقد حتی یک فرد شاغل در خانوار هستند.

جدای از فساد و رانت‌ های دولتی، فرارهای مالیاتی و نقش پرُ رنگ سپاه در اقتصاد، 30% از جمعیت ایران نیز با آنکه شاغل محسوب نمی‌شوند، منبع درآمد دارند! این خیل عظیم را تنها می توان در قیاس با آمار بالای قاچاق، دلالی و یا بسیج ارتش 20 میلیونی (وابستگان حکومتی) توجیه نمود. این تعداد بدون آنکه در تولید و خدمات نقشی داشته باشند، همچون موریانه بر پیکر اقتصاد نشسته‌اند. از سوی دیگر نیز، با تکیه‌ بر آمار دولتی، نزدیک به 48% شاغلان در عرصه ی خدمات فعالیت دارند و تنها کمی بیش از 30% در بخش صنعت و 20% در بخش کشاورزی، چرخ تولید را می‌چرخانند که نشان از توسعه‌ای ناهمگون و اختلاف طبقاتی حاکم در بین قشر خدمتکار و خواهانِ خدمتگزاری دارد.

بیکاری سبب ایجاد دافعه و بروز حس بیگانگی با جامعه می‌شود و احساس تعلق، نقش و مسئولیت ‌پذیری را در جامعه کمرنگ می‌کند؛ همچنین بر هویت اجتماعی تأثیر گذارده و بخش قابل ‌توجهی از معضلات اجتماعی همچون فقر، حاشیه ‌نشینی، خودکشی و مشکلات روحی - روانی جوانان از بیکاری سرچشمه می‌گیرد. به گفته ی رئیس سازمان بازرسی کشور در 70% جرائم منجر به زندان، بیکاری عامل اصلی ارتکاب به جرم بوده است.

این وضعیت در حالی است که دولت‌های ایران، یکی پس از دیگری، بدون توجه به برنامه ‌ریزی و درک متناسبی از نیاز و اولویت‌های بازار کار و بخش تولید، علائم حیاتی اقتصاد ایران را از شریان انداخته‌اند. بر اساس آمار، در سال‌های 84 تا 92، دولت تنها قادر به ایجاد 65 هزار فرصت شغلی در سال بوده است و، به گزارش ایرنا، در سال 1400 و در خوش‌ بینانه ‌ترین حالت، با فرض رشد اقتصادی 5%ی، نرخ بیکاری به 15.9% خواهد رسید؛ همچنین در بدترین وضعیت نیز با رشد اقتصادی 1%ی، نرخ بیکاری از رقم 25.6% خواهد گذشت؛ این به معنای وجود 11 تا 20 میلیون بیکار (آمار رسمی) در 6 سال آینده‌ خواهد بود.

آنچه واضح است، افزایش جمعیت و شهرنشینی با اشتغال ‌زایی مناسب همراه نبوده و تمرکز گرایی، توسعه‌ی نامتقارن و ملاحظات سیاسی- امنیتی، اقتصاد ایران را در باتلاقی خودساخته فرو برده است. به ‌عنوان ‌مثال، استان‌های یزد، تهران، البرز و قم همچون استان‌های صنعتی در مرکز کشور دارای کمترین میزان اشتغال در عرصه‌ی کشاورزی (نزدیک به صفر) هستند و در مقابل استان‌های کردستان با 26.5%، ایلام با 26.2%، خراسان شمالی با 26%، بوشهر با 25.8%، کرمانشاه با 24.8%، آذربایجان غربی با 24.6 % و اردبیل با %24.5 در حواشی؛ کمترین آمار اشتغال در بخش صنعتی را دارند (تمامی استان‌ های کردنشین را در بر می گیرد). پیامدهای چنین رویکردی را می‌توان به ‌عنوان دومینویی برای فروپاشی اقتصادی ترسیم کرد که استان گلستان مثالِ زنده‌ی آن است. این استان با آنکه در سال 92 (با تکیه ‌بر بیش از 97% صنایع کوچک) پایین ‌ترین آمار بیکاری را از آن خود کرده بود، در سال 94 و تاکنون، 20% از واحدهای کوچک صنعتی خود را تعطیل ‌شده می‌بیند.

در ایران اساساً از شغل خبری نیست تا در مورد توزیع نابرابر فرصت‌ها، رضایت و یا امنیت شغلی و ساعت کار مفید (بيست و اندی دقیقه در روز) سخن گفت. جمعیت ایران رو به پیر شدن است و با تداوم وضعیت کنونی، آینده‌ی جوانان بیکارِ امروزی در کهن ‌سالی نیز همچنان در ابهام است. اقتصادِ ایران، جدای از مشکلات عدیده در عرصه‌ی تولید و توزیع، حتی در زمینه‌ی الگو های مصرف نیز دچار بحران شده است و در بسیاری از موارد، متوسط سرانه‌ی مصرف در داخل با متوسط جهانی آن مطابقت ندارد.

بی‌توجهی به صنایع پایه و زیرساخت‌های ناکافی و فرسوده، شکاف بزرگی را در میان سطح کارایی و بازدهی صنایع با فن آوری روز ایجاد کرده و این امر در صورت مدرنیزه شدن نیز با کمبود نیروی متخصص و یا نبود مهارت‌های تجربی در کار روبروست.

با مروری بر این آمار باید گفت که ایران، با رونمائی پوشالی و کارتونی از صنعت و مدرنیته، با سرعت فزاینده‌ای در جهت عکس می‌تازد و در چند سال آینده، پیامدهای یک ارتش بيست میلیونی از بیکاران را باید به انتظار نشست. ه


ارجاع به آمار:
1- خ.مهر/آذر١٣٩٣ yon.ir
2-جام جم آنلاین/٦مرداد١٣٩٤ www.jamejamonline.ir
3-خبرگزاری ایرنا/١٧خرداد١٣٩٤   www.irna.ir
4-سایت الف/ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ alef.ir
5-خ.مهر/۱۶ شهریور ۱۳۹۴ yon.ir
6-خ.مهر/ ٧بهمن١٣٩٣ yon.ir
7-تابناک/ ١٥ شهریور ١٣٩٤ yon.ir
8-راه کارگر/٢٩مرداد١٣٩٤ www.rahekargar.net
9-آفتاب / ٢٣شهریور ١٣٩٣ yon.ir
10-تابناک/:۲۵ آبان ۱۳۹۳ yon.ir
11-فردانیوز/١٣شهریور١٣٩٤ yon.ir
12- طیب نیا، وزیر امور اقتصادی و دارایی yon.ir
13- خ.مهر/۷ خرداد ۱۳۹۳ yon.ir
14- اعتماد/ ۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ yon.ir
15-اقتصاد/٢دی ١٣٩٣ yon.ir
16-الف/٧بهمن١٣٩٣   alef.ir
17- جاجم/٢٣اردیبهشت١٣٩٤ www.jamejamonline.ir
18- اقتصادایرانی/١٥تیر١٣٩٢ yon.ir
19- فارس/٢٣تیر١٣٩٤ www.farsnews.com

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=69148

 

بازگشت به خانه