تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
محسن بهزادکریمی
دهم اکتبر برابر با 18 مهرماه روزی است که سازمان بهداشت جهانی به منظور ارتقاء کیفی آموزش در زمینه بهداشت روان در جوامع بشری به عنوان روز جهانی بهداشتِ روان اعلام شده است.
هر ساله این سازمان تلاش میکند با ارائه گزارشهای تحقیقی و آموزشی و همچنین برگزاری سمینارهای مختلف در بسیاری از کشورهای جهان به مقوله آموزش، پیشگیری و دفاع از حقوق افرادی بپردازد که یا از امکانات لازم جهت تأمین بهداشت روان محروماند و یا از بیماریهای روان رنج میبرند.
این روز نخستین بار در سال 1992 در تقویم سازمان بهداشت جهانی گنجانده شد. در طول بیش از دو دهه توجه کارشناسان و مسوولان این سازمان به مقوله بهداشت روان به عنوان یکی از مخاطرات جامعه جهانی باعث شده تا مقوله بهداشت روان در چهارچوب عقبماندگی و یا معلولیت ذهنی خلاصه نشود.
در چهارچوب زندگی مدرن شهری متخصصان اعصاب و روان با پدیدههای و ناهنجاریهای روحی جدیدی روبرو میشوند که بایستی به ارائه تعاریف، ریشهیابی و نهایتا کاهش و یا درمان آنها در مرحلهای که به بیماری تبدیل شدهاند بپردازند.
هر چند روز جهانی بهداشت روان در جایگاه نخست تلاش دارد تا به مسائل و مشکلات معلولین ذهنی و نیازهای آنان در جوامع مختلف بپردازد اما گزارشها و تحقیقهای این مرکز خود گواهی بر اهمیت سلامت روانی جوامع و شهروندان دهکده جهانی برای این سازمان است.
از نگرانیهای مزمن حاصل از تلاطمات زندگی شهری گرفته تا سونامی افسردگی، از تضادهای رفتاری تا معضلات و بیماریهای اعصاب روان بر اثر ناهنجاریهای زیست محیطی، همگی جامعه بشری امروز را دست در گریبان پیشگیری و مهار و درمان آنها ساخته است.
اما در این میان با در نظر گرفتن آمار و مطالعات موجود میتوان شاهد بیماریهای مشابهی با دلایل متفاوت بود. برخی بر اثر عوامل زیست محیطی، برخی بر اثر تضادهای اجتماعی و متاسفانه در کشور ما بر اثر عدم امنیت اجتماعی و همچنین سیستم مدیریت شهری غلط، ناکارآمدی در سیستم آموزشی و نهایتا معضلات زیست محیطی از جمله موارد عمده در بروز بیماریهای روح و روان به شمار میروند.
شاید مقولهای که بیش از همه به چشم میآید آستانه تحمل پایین ایرانیان در برخورد با دیگران باشد. این ناهنجاری که خود زاییده ناهنجاریهای سیاسی و اقتصادی است، به نوعی آستانهء تحمل شهروندان را نسبت به یکدیگر در نقطه مقابل تحمل بالایی که در برابر حکومت دارند به نوعی موازنه منفی کشانده است. شهروندی که اجازهء اعتراض به ضایع شدن حقوق اش از سوی حکومت را ندارد و از بیم جان، سکوت اش به بی تفاوتی کشیده شده، دیواری از دیوار خانواده و همسایه و افرادی که در طول روز به دلایل مختلف با آنها سر و کار دارد پیدا نمیکند.
طبق آمار رسمی سازمان پزشکی قانونی در یک سال گذشته بیش از 600 هزار مورد نزاع منجر به ضرب و جرح در این سازمان به ثبت رسیده است.
از سوی دیگر آمار خودکشی و خودآزاری نیز در جامعه امروز ایران بسیار تاسفبار است. هر چند سازمان پزشکی قانونی از ارائه آمار خودکشی حتی به وزارت بهداشت نیز سر باز میزند اما آمار غیر رسمی در سال 90 خورشیدی حاکی از 5.10 نفر در روز است. آماری که دو برابر آمار قتل در سال است. تناقضات فرهنگی، فقر، تورم و بیکاری شاید از دلائل عمده این مشکلات باشد اما هر کدام را که پی بگیریم به نبود یک سیستم موثر در تامین و تضمین امنیت اجتماعی و اقتصادی جامعه میرسیم.
مسئله عمده بعدی سونامی افسردگی و رواج استفاده از داروهای ضد افسردگی خارج از سیستم درمان است. شاید با خود بگویید در بسیاری کشورهای دیگر نیز شاهد این پدیده هستیم اما برای مقابله و تعریف این میزان از شیوع افسردگی باید به عوامل آن رجوع کرد. از لحاظ شرایط اقلیمی کشورهای اسکاندیناوی و کانادا شاید مستعدترین کشورها برای شیوع افسردگی باشند اما آمار نشان میدهد که ایران با شرایط اقلیمی بسیار مناسب و به شدت متنوع، متأسفانه در زمینه بهداشت روان در میان کشورهایی با بالاترین آمار افسردگی قرار دارد. بنا بر این عاملهای اجتماعی و شرایط معیشت و تضادهای فرهنگی را می توان به عنوان مهمترین دلایل شیوع افسردگی در ایران معرفی کرد.
آمار افسردگی در ایران شاید نسبت به جمعیت پایینتر از بعضی کشورها باشد اما با در نظر گرفتن دلایل اجتماعی و اینکه امکان بهبود و پیشگیری وجود دارد ولی اقدام موثری صورت نمی گیرد بیشتر بر نگرانی کارشناسان در این زمینه میافزاید.
گفتیم که ایران از لحاظ تنوع آب و هوایی عموما بستری مناسب برای بهداشت روان دارد. از 13 اقلیم آب و هوایی که شناخته شده است، 11 اقلیم در گستره ایران وجود دارد شامل چهار فصل کامل و آب هوای متنوع و مطبوع. نه از زمستانهای طولانی و تاریک کشورهای اسکاندیناوی و کانادا در آن خبری هست و نه از کمبود ویتامین دی و نه اینکه صنعت هنوز روابط خانوادگی را در سایه قرار داده است. آنچه جامعه و روان و شرایط فرد را به سوی ورطه هولناک افسردگی میکشاند، عمدتا معضلات اجتماعی، عدم برخورداری از امنیت اجتماعی، نبود شبکه بهداشت روان، کم توجهی به بهداشت روان در سیستم آموزشی و دیگر دلایل اجتماعی است. از سوی دیگر بیماریهای صنعتی نیز در شهرهای بزرگ و در کنار تراکم بیش از حد شهری مزید بر علت شده است. در این میان زنان ایران به دلیل تبعیضهای هدفمند و قانونی بیشتر در خطر بیماریهای روح و روان قرار دارند.
امسال شعار روز جهانی بهداشت روان چنین تعیین شده: «کرامت انسان در بهداشت روان است». سازمان بهداشت جهانی قصد دارد با این شعار، کرامت انسانی معلولین ذهنی را مورد توجه قرار داده و با کمبودهایی که در این زمینه وجود دارد، مبارزه نماید و کشورهای عضو را در راه تامین نیازهای این بیماران تشویق کند.
با توجه به شرایط حاکم بر بهداشت روان در ایران، پرداختن به این معضل همتی مضاعف میطلبد که با تمام تلاشهای کارمندان سازمان بهزیستی به دلیل کمبودهای مدیریتی تا کنون مقدور نبوده است.
سازمان بهداشت جهانی با طرح این شعار قصد دارد تا به صورت سیستماتیک به بدرفتاریها و کمبودهایی که در آسایشگاههای معلولین ذهنی وجود دارد بپردازد. امری که در کشور ما نیز با آن روبرو هستیم. در همین هفته جاری تعطیلی آسایشگاه نابینایان و بیرون راندن ساکنان آن از سوی مالک ساختمان این آسایشگاه و ماندن آنها ساعتها زیر باران و بعد هم گذراندن شب در کلانتری محل خبرساز شد.
سازمان بهداشت جهانی در پیام خود به مناسبت روز جهانی بهداشت روان، عمدهترین معضل در ایجاد آسایش برای معلولان و بیماران روح و روان را کمبود نیروی متخصص و فداکار و عدم برنامهریزی بلندمدت و کارآ از سوی کشورهای در حال توسعه دانسته است.
این سازمان در همایش امسال خود سعی دارد با ارائه راهکار و نظرات مشورتی، زندگی معلولین ذهنی را در کشورهای مختلف ارتقاء بخشیده و از کرامت انسانی این شهروندان صیانت کند.
18 مهر 1394 / 10 اکتبر 2015
* در تهیه این گزارش از نظرات کارشناسی دکتر آویده مطمئن فر استفاده شده است.
منابع
http://bjp.rcpsych.org/content/184/1/70
http://www.who.int/mental_health/evidence/who_aims_report_iran.pdf
http://www.who.int/mental_health/world-mental-health-day/2015/en/
http://www.who.int/mental_health/evidence/atlas/profiles-2014/irn.pdf?ua=1