تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

27 مهر ماه 1394 ـ  19 ماه اکتبر 2015

روس ها و خاورميانه

آريوبرزن داريوش

rudaruish@gmail.com

دخالت سريع و ناگهانی ارتش روسيه برای روياروئی با داعش در سوريه و عراق در به چالش کشيدن استراتژی آمريکا و جبهه ائتلاف ضد سوری در اين منطقه، نشان داد که ولاديمير پوتين و فرماندهان نظامی اش از توان بيشتر استراتژيک در برابر آن ديگر بازيگران منطقه ای برخوردار هستند.

آنچه در اوکراين گذشت، به ويژه رخدادهای کريمه، می توانست تجربهء مفيد و درسی آموزنده برای غرب در جهت درک ميزان ارادهء روسيه برای وسعت بخشيدن به توان ژئوپولتيک خود در عمق و گسترش تا دريای مديترانه باشد. واکنش سريع روس ها از ابتدا تا امروز به راستی تمام معادلات سياسی نظامی آمريکا، اسرائيل، ترکيه و همهء سرمايه گذارانی مانند عربستان سعودی، قطر و امارات را نقش بر آب نموده است. بنظر مي رسد اين تلاش ها در نهايت روياهای اتوپيستی برنارد لوئيس، پدر تئوری تجزيهء ايران و منطقهء خاورميانه و ارشد ترين مشاور نئو کانزرواتيو های حزب جمهوری خواه آمريکا، که در کنفرانس بیلدربرگ برای تقسيم ايران به قطعات قومی گوناگون و ايجاد کشورهای کوچک نوپا داده و همزمان تز ايجاد کردستان بزرگ، پشتونستان بزرگ، و آذربایجان بزرگ را ارائه نموده است، به گِل بنشاند. شايد بتوان در آينده ای نزديک و پس از فروپاشی دولت اسلامی داعش در سوريه و عراق بر اثر حجم بالای بمباران های هوائی روسيه نيروهای باقيمانده آنها بيشتر به کشورهای ترکيه، اردن و عربستان متواری و بحران آتی (تروريسم فراری) را برای آنها ايجاد نمايند.

جهادی هائی که در چند روز گذشته تحت فشار حملات هوایی روسیه از خاک سوریه در حال فرار بوده اند، از همان راهی باز خواهند گشت که آمده اند. در هفتهء گذشته شهرهای مرزی ترکیه شاهد ورود شبه نظامیانی بوده است که پس از فرار از بمباران های پر حجم روسیه اينک به ترکیه پناه مي آورند و البته پیامدهای امنیتی و سیاسی خطرناک جدیدی برای آنها ايجاد خواهد کرد.

شايد جمعی در اين انديشه باشند که دخالت کنونی نيروی هوائی و يکان های پشتيبانی ارتش روسيه تنها برای جلوگيری از فرو افتادن بشار اسد در سوريه  انجام بشود، اما بی ترديد به چالش کشانيدن حيثيت سياسی آمريکا در منطقهء خاورميانه و در تنگنا گذاردن ائتلاف غربی، ترکی، عربی و اسرائيلی هدف بنيادی بوده و در جايگاه يکم اهميت قرار دارد.

تاکتيک نوين پرتاب موشک های سطح به سطح ارتش روسيه به نام «کلاب» (Klub Missile)، با توجه به داده های اولیه شلیک موشک از ناوهای تِرسو در دریای مازندران و بندر "آستارا خان" با هدف از بین بردن مواضع تروریست‌های داعش توانسته نمايشی از دگرگونی نوين از توان تاکتيکی ارتش روسيه درخاورميانه را به غرب داده و همزمان پیامی سیاسی استراتژیک برای به رخ کشانيدن توانایی غیر هسته ای اش  به جهانيان ارائه نمايد. روسیه می خواهد بگوید توانایی مبارزه در میدان های گوناگون بين المللی را دارا است.

و این درست در ايامی است که ايالات متحده، و متحدين آن در ائتلاف، تاکنون نتوانسته و يا نخواسته اند علیه داعش قاطعانه عمل کنند. امریکایی ها با اين اتهام که روسیه در جریان حملات هوائی خود آن دسته از گروه های مخالف سوری متحد خود که آنها را "معتدلینِ سوری» می نامد هدف قرار می دهد، به شدت  اظهار نارضايتی کرده و تلاش دارد دوباره، بگونه ای، مواضع خود را به هر قیمت ممکن بازسازی کند؛ و بدينجهت اکنون تنها و مداوم اقدام به حملات تبليغاتی و انتقاد از حملات هوائی روسیه در سوریه می‌پردازد.  ایگور سوتیا جین، کارشناس نظامی در مرکز رویال یونایتد سرویسز در لندن، بر اين باور است که: "تحولات جاری دقیقاً شبیه تحولات گرجستان در سال 2008 و اوکراین در 2014 بوده و تنها راه پيش پای نهاده غربی ها ايستادگی در برابر روسیه و استفاده از گزینه نظامی است".

این در حالی است که کارشناس ديگر، جولین بارنس داسی، تحلیلگر روابط خارجی در پارلمان اروپا، نگاهی بر خلاف نظر سوتیاجین دارد و بر اين باوراست که: "در غرب کسی ميل به آنکه با روسیه وارد جنگ شود ندارد، زيرا افزایش تنش های موجود می تواند خشونت و به تبع آن مهاجرت بیشتری را به سمت اروپا در پی داشته باشد."

اکنون می شود گفت که ائتلاف بين الملی غرب عليه داعش خود را در برابر استراتژی پوتين و عملکرد ارتش روسيه در سوریه بسيار در فشار و تنگنا می بیند، زيرا که روسیه با انجام حملات قاطع نظامی اش به گروه های تروریستی در منطقه تاکنون هيچگونه فرصتی برای انجام تحرکات عملياتی جديد به آنها نداده و نيروهای نظامی کشورهای شرکت کننده در پیمان بین المللی هم به رهبری ایالات متحده کنترل کامل درگیری ها در سوریه را از دست داده است؛ بنحوی که پنتاگون به خلبانان آمريکائی دستور داده تا در پرواز در آسمان سوريه از هواپيماهای روسی حداقل سی مايل فاصله بگيرند. پوتین بخوبی می داند که چگونه بصورتی پراگماتیک به صحنه نگاه بکند. او در اوکراین بالنسبه موفق شد و با مانوری که بر سر مینسک به راه انداخت عملیات نظامی را به توقف کشانيد. زيرا بدين باور رسيده بود که در موضع قدرت می تواند طی مدت کوتاهی به دستاوردهای بیشتری برسد. و آنگاه بود که صلح را پذیرفت.

با نگاه به نتايج و تبعات آتی حضور فعال ارتش روسيه در سوريه برای نابودی تروريسم در منطقه، مي توان پيش بينی نمود که در آينده آرامش نسبی به عراق و سوريه باز خواهد گشت و طرح ايالات متحده آمريکا و اسرائيل برای تجزيهء عراق و سوريه جهت تشکيل کشورهای شيعی، کردی و سنی نشين در اين دو کشور متوقف و بجای خط لولهء گازی عربستان سعودی، خط لولهء گاز ايران بسوی اروپا، که بنظر بعضی از کارشناسان يکی از علل اصلی بروز اين جنگ خانمان سوز مي باشد، کشيده خواهد شد.

نبايد این هشدار را از نظر دور داشت که، جهان سیاست، جهان رويدادهای برگشت ناپذير و پیش بینی نشده است. زيرا که دیپلماسی هميشه در ميدان چشم براه  سیاستمداران نمی ماند.

آدينه  24 مهر 1394 -  16 اکتبر 2015

بازگشت به خانه