تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

29 مهر ماه 1394 ـ  21 ماه اکتبر 2015

دليل اينکه چرا انتقاد حرام است !

فکر نکنم در سراسر جهان ملتی باشد که مثل ایرانی جماعت از زمین و زمان ناراضی باشد و مرتب غر بزند و علی الخصوص از مسئولین و مدیران مظلوم و زحمتکش مملکت انتقاد کند!

اگر هوای شهرها آلوده و غیر قابل تنفس است مسئولین را مقصر می دانند، آب آشامیدنی آلوده به فاضلاب و غیر قابل شرب است مسئولین را مقصر می دانند، کار گیر نمی آید و همه ( بجز وزیر کار!) بیکارند مسئولین را گناهکار می دانند، جنگل و دریا و دریاچه و رودخانه و کوه و منابع طبیعی نابود شده اند گناه اش را به گردن مدیران کشور می اندازند، بهداشت و درمان اوضاع اسفباری دارد می گویند مسئولین مقصرند، وضع آموزش و پرورش قاراشمیش است می گویند وزیر و معاونان اش مقصر هستند، زن از شوهر طلاق می گیرد گناه اش را به گردن مدیریت کشور می اندازند، کشاورزی و دامداری و باغداری تعطیل شده سوء مدیریت را مسئول می دانند، صنعت کشور درجا می زند و نیمه تعطیل است وزیر و اطرافیان اش را مقصر می شمارند و ...
       خلاصه اینکه در تاکسی و اتوبوس و کوی و برزن و محافل خصوصی و عمومی مرتب در حال بدگویی و سعایت از مدیران و مسئولین با تدبیر و زحمتکش مملکت هستند و حتی گاهی عنان اختیار از دست داده و عبارات سخیف و توهین آمیزی نثار این عزیزان و وابستگان شان می کنند !
       الحق که ما مردم حق نشناسی هستیم و قدر این عزیزان را نمی دانیم !
       اگر در کارها نواقصی وجود دارد و اوضاع مملکت بر وفق مراد امت همیشه در صحنه نیست نباید مرتب مملکت خودمان را با کرهء جنوبی و مالزی و حتی همین ترکیهء کوفتی بغل گوش مان مقایسه کنیم و افسوس بخوریم که آنها چی بودند و حالا چی شدند و یا ما چی بودیم و حالا چی شدیم !
       باید قدر زحمات مدیران مملکت را دانست که کار دامداری و کشاورزی و بعضاً گله داری و چوپانی خود را رها کرده و به شهر آمده، قبول مسئولیت کرده و به اداره امور مشغول شده اند !
       اگر در فلان کشور یک وزیر و یک مدیر اقتصادی توانسته رونق اقتصادی ایجاد کند و یا یک مسئول علمی توانسته سطح علمی کشورش و صنایع نرم افزاری و تکنولوژیکی مملکت خود را بالا ببرد که هنر نکرده است؛ چون اکثر این ها در رشتهء کاری خود تحصیلات پیچیدهء تخصصی دارند و، علاوه بر تحصیل علم در مراکز آموزشی مهم و عمده جهان، در زمینهء کاری خود هم سال های طولانی تجربه آموزی کرده اند و رشد و ترقی آنها از پائین به بالا بوده است .
       در واقع شاهکار و هنر همین است که مدیران و مسئولین مملکت ما کرده و می کنند !
       یعنی یک بابائی که در عمرش صد هزار تومان پول را یکجا ندیده بود یک مرتبه شده وزیر دارائی یا رئیس کل بانک مرکزی !خدائیش، انتظار دارید وضع اقتصادی مملکت را بهتر از این اداره کند؟!
       یا یک نفر چوپان آمده شهر و جزو رجال برجسته و تئوریسین های سیاسی و اقتصادی شده است؛ آیا باید از او و عملکردش انتقاد کرد؟ به نظر من باید از وی تقدیر ملی به عمل بیاید تا سایر چوپانان هم تشویق به رها کردن گوسفندان و آمدن به شهر برای گرفتن پست های حساس مدیریتی شوند.

در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، روزنامهء همشهری در جريان مصاحبه ای، از یک کاندیدای ریاست جمهوری پرسیده بود «شما قبلاً چکاره بودید؟» و کاندیدای محترم و بسیار صاحب شهرت و نام جواب داده بود: «من تا پیروزی انقلاب به اتفاق پدرم در صحرا گوسفند چرانی می کردم».
       بنابراین، ملاحظه می کنید که مردم حق ندارند از نحوهء مدیریت این مسئولین عزیز انتقاد کنند و آنها را با سیاستمداران و مدیران خارجی مقایسه نمایند؛ چرا که مدیران و مسئولین و وزرا و برجستگان ممالک مشابه ما و کشورهای پیشرفته خارجی عموماً در حوزهء کاری خود تحصیلات عالیه و تخصصی و سوابق طولانی کاری دارند و، به قول معروف، هنری نکرده اند. هنر را همین عزیزان ما کرده اند که توانسته اند وضع را از این فاجعه ای که الان در آن گرفتاریم، بدتر نکنند !
       خلاصه ناشکری و انتقاد نکنید که یحتمل موجب نارضایتی مسئولین و مدیران برجسته بشود و عزیزان کار مدیریت را رها کنند و برگردند سر جالیز و چوپانی و کارهای سابق خود و کشور با کمبود مدیریت کلان مواجه گردد !

 

بازگشت به خانه