تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
آيا ايران آماده تغيير است؟
تحليل مجلهء تايم از ايرانِ سالِ 2025
توضيح روزنامهء شرق (تهران) ـ مجله تايم در شماره نوامبر خود پروندهای درباره ايران منتشر كرده است. اين مجله تيتر «ايران 2025» را براي عكس جلد خود انتخاب كرده است. در صفحات داخلی و در متن اين مقاله اين سؤال پرسيده شده كه «آيا نهايتا ايران آماده تغيير است؟» انتخاب عكسهايی از نيوشا توكليان، عكاس ايرانی برای روی جلد تايم تجربه بديعی است. در ادامه گزيدهای از متن اين مقاله را می خوانيد.
توضيح جنبش: با توجه به اينکه اين ترجمه در تهران چاپ شده، و نيز اينکه روزنامهء شرق اذعان دارد که تنها «گزيده» ای از مقاله را منتشر کرده، بايد ديد چه مطالبی از مقاله حذف شده است!
تصویری از ایران 2025
باوجود اینکه دنیای سیاست ایران بسیار پیچیده و غامض است، اما در همهء این سالها ما میتوانستیم مسیر کلی امور را از نحوهء پوشش جوانان این کشور بیابیم. در این سالها اين مسئله در جامعهء ایران از اهمیت بسزایی برخوردار بود... اما پرسش اینجاست که چه تغییری بهوقوع پیوسته است؟ فقط این ایران است که هیچ وقت منفعل و ثابت نمیماند، اما اینبار آهنگ تغییر و سمت و سوی آن است که مشخص میکند آیا توافق هستهای پابرجا ميماند يا نه. برنامهء جامع اقدام مشترک از 18 اکتبر رسماً وارد فاز عملیاتی شد. بر اساس این برنامه، برخی از مؤلفههای برنامهء اتمی ایران محدود خواهد شد، اما نه برای همیشه. در مدت تنها 10 سال، ایران آزاد خواهد بود که از سانتریفیوژهای جدیدتر و بهمراتب کاراتر استفاده کند و اورانیوم را با سرعت 16 برابری غنی سازی کند. مدت 15سال به هر مقدار که بخواهد و با هر سرعتی میتواند به فرایند غنیسازی خود ادامه دهد.
در یک متن 110 صفحهای که به زبان پیچیدهء تخصصی به نگارش درآمده است، بارزترین فرض (که ایران در طول این دوره همچنان قابلاعتماد باقی بماند) همچنان اصل تعهد و پایبندی ایران است. یکدهه مدت زمان کمی نیست، اما پیشرفتهای حاصله اولیه دلیل مناسبی برای خوشبین بودن نیست. و چرا نحوهء پوشش جوانان دیگر دلیلی متقن و مطلق از عالم سیاست نیست؟ اگر لحظهای درنگ کنيم به اصل قضیه پی خواهیم برد. تندروها دلواپساند و تلاش دارند از نابودی امور جلوگیری کنند. از طرفی دیگر جریاناتی بهمراتب بزرگتر، که شامل جمعیت کثیری از جوانانی است که مشتاق به برقراری ارتباط با دنیای بیروناند، بیشتر علاقهمند به قشر میانهرو معتدل هستند.
برای نمونه، «محمد بصیر»، فعال در حوزهء نرمافزار، در حالی که به همراه همسر خود در کنار یکی از دریاچههای مصنوعی در قسمتهای غربی تهران نشسته و مشغول نوشیدن چای است، میگوید: «تغییر توقف ناپذیر است و حتی در دوران تحریمها نیز در جریان بود و برداشته شدن تحریمها فقط به آن سرعت میبخشد، به نحوی که وسیعتر و سریعتر خواهد بود».
ایران، در طول تاريخ، هر چه که بوده است، سرزمین زاهدان گوشه گیر نبوده است. تصور تنگ نظرانه، شاید تنها تصوير جمعیت چند فرهنگه و کلانشهری خاورمیانه را مخدوش و مبهم میکند. در روز 15 پرواز بین ایران و استانبول، که دروازه ایران به غرب است، صورت میگیرد. ایران در دورانی هم که به پارس معروف بود، عصر طلایی اسلام را رقم زد و عصر طلایی شاعرانی چون حافظ را. حتی روحانيان نیز از حافظ نقل قول میکنند. همین به فهم ما از (دليل و چرايي) رفتار ايرانيان كمك میکند. کلاسهای زبان انگلیسی بیشتر محبوب شدهاند.
يكي از كساني كه با او گفتوگو كردم، ميگويد شخصیت انسان ایرانی به فصلهای سال تکیه دارد و به همین علت خوشبین است. او میگوید بهار در راه است و این در «ديانای» (در خون و رگ) ماست که به رقم خوردن بهترین چیزها امیدوار باشیم.... «بنابراین این بهار من است... همهء این کارها شبیه انتظار برای آمدن گودو است.»
هنگامیکه در مصاحبهای، خبرنگار تلویزیونی در سال 2005 از هاشمی رفسنجانی دربارهء لباس معمول جامعه، پس از پیروزی او، پرسید، آیتالله هاشمی انگشت اش را بالا برد و با خندهای گفت که برهنگی در کار نخواهد بود. این سخن بهخودیخود دلیل و شاهدی بود بر آنکه نه تنها ایران تغییر میکند، بلکه افرادی که مسئولیت دارند نیز تغییر میکنند.
جریان موسوم به اصلاحطلب که در سال 1997 با شکست محافظه کاران به قدرت رسید، مردم را قوی ساخت و چند تن از مدیران خود را از میان دانشجویانی انتخاب کرد که در تسخیر سفارت آمریکا در سال 1979 دخالت داشتند.
مهدی خانعلیزاده كه در 29 نوامبر 2011 جزو حمله کنندگان به سفارت انگليس بود و کارمند خبرگزاری جناح دست راستی «رجا» ست به من میگوید که تندرو، تندروست و افتخار میکند به اینکه بطریهای شیشهای را در مقرهای دیپلماتیک انگلیس شکسته است...
با وجود این، در آگوست امسال، انگلیسیها به سفارت خود بازگشتند. خانعلیزاده معتقد است که آمریکاییها نیز میتوانند برگردند، اما شروطی برای این بازگشت میشمارد: «نخست اینکه ایران را بهعنوان یک دولت مشروع به رسمیت بشناسند. دوم اینکه اعتراف کنند ایران مثل قذافی نیست. کرهء شمالی نیست. ایران کشوری با عقلانیت است که در بعضی موارد مواضعی میانهرو و در بعضی موارد دیگر سختگیر است».
ممکن است نوعی مصلحت اندیشی در این تناقض گویی نهفته باشد که برای همه کسانی که اولویتهای ریاست جمهوری آمریکا را دنبال میکنند آشناست؛ یعنی جاییکه تناقضات برای بهوجد آوردن هواداران استفاده میشود. سعید لیلاز، تحليلگر اقتصادی اصلاح طلب، عقیده دارد که «آنها این نوع رادیکالیسم را برای مصرف داخلی لازم دارند».
شرایط را مهیای دو انتخابات آینده، که هر دو قرار است در فوریه برگزار شوند، میکنند... رأی گیری دیگری که در همان روز برگزار خواهد شد به مراتب اختصاصیتر خواهد بود؛ به این معنی که رأی دهندگان اعضای «مجلس خبرگان» را تعیین خواهند کرد... به نظر میرسد با وجود از دست رفتن محبوبیت احمدینژاد در سال 2013 (هنوز هم حدود 20 درصد از مردم همچنان طرفدار رويكرد راديكالها هستند)، اکنون محبوبیت گروه میانهرو به رهبری روحانی رو به افزایش است. یک روزنامهء انگلیسیزبان همهء مذاکرات اقتصادی و اولیه را پوشش میدهد.
روی تابلویی، که در بیرون هتل پارسیان در تهران نصب شده، نوشته شده است که یک میلیارد توریست، یک میلیارد فرصت. روحانی 66 ساله، برخلاف اصلاح طلبان، روابطی دیرینه و همراه با اعتماد با مقامات ارشد نظام دارد. روحانی برای مدتی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود که مسئولیت رسیدگی به حساس ترین مسائل ایران را بر عهده دارد، اما پاشنهء آشیل روحانی جای دیگری است.
اقتصاد دانان بر این باورند که اقتصاد ایران مبتنی بر نوعی شادی و خلسه است. به گفتهء كارمند يك بانک خصوصی، «متأسفانه انتظارات خیلی بالاست». تا زمانی که سازمان ملل تأیید نکند که ایران در چارچوب موافقت نامه عمل کرده است، تحريمها پا بر جا خواهند بود که تا قبل از بهار خواهد بود. اما حتی پایان دادن به تحریمها تأثير محدودی بهدنبال خواهد داشت؛ زیرا زمانیکه تحریمها پابرجا بودند، برخی از کشورهایی که نفت سنگین و سولفوری ایران را خریده بودند، پالایشگاههای خود را بازطراحی کردند تا بتوانند نفت سبک را از کشورهایی که حاشیهء سیاسی کمتری داشتد خریداری کنند، اما خطر بزرگتر، اقتصادی است که حتی قبل از تحریمها نیز حال و روز خوشی نداشت.
اما اگر قرار است رابطهء ایران و آمریکا در جهت مثبتی تغییر کند، این بر عهدهء تصميم گيرندگان ارشد نظام است. صادق خرازی، دیپلمات سابق ایران که متن پیشنهادی «معاملهء بزرگ» با آمریکا را در سال 2003 نوشت، میگوید: «ما به حرکات مثبت بیشتری از سوی آمریکا نیاز داریم.»
در آن سند محرمانه، توافق شد واشنگتن تغییر رژیم را کنار بگذارد، تهران شفافیت هستهای داشته باشد و حمایت از پیکارجویان فلسطینی را پایان دهد. جورج بوش اعتنایی به این نامه نمیکند. خرازی که به مقامات ارشد نظام نزدیک است میگوید: «ما متوجه حرکات مثبت کری و اوباما هستیم، اما مطمئن نیستیم پس از ترک کاخ سفید توسط اوباما چه اتفاقی خواهد افتاد».
در این بین اعتماد در خفا و عموم تشویق میشود. در 30 اکتبر ایران به گفتوگوهای سوریه پیوست؛ در حالیکه واشنگتن پیشتر مخالف آن بود. این کانال دیپلماتیک ایجاد شده بین دولتها برای گفتوگوهای هستهای میتواند به دفع بحرانهایی که ممکن است بهصورت دیگر اجتناب ناپذیر باشند، کمک کند.
و دربارهء بحرانهایی که هنوز اجتناب ناپذیرند؟ اسرائیل، بهعنوان یک نقطهء کلیدی درگیری، اولویت نبوده است و، در طول یک هفته در مصاحبه، هیچ مقام ایرانی موضوع اسرائیل را مطرح نکرده است؛ هر چند اشاره هایی به «آیپک» شده است. عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامهء جوان، میگوید: «ما متعقدیم آمریکا واقعا بهدنبال تغییر رژیم است». او میافزاید: «یک مشکل دیگر این است که غرب همیشه سعی میکند فرهنگ و باورهای خود را ترویج دهد و ما در مقابل آن مقاومت میکنیم».
اگر مقصد این مشاجره بهراستی یک جنگ فرهنگی باشد، این موضوع با چیرگی غرب بر کارزار جهانی در حال آغاز است. هشدارهای جدید دربارهء نفوذ فرهنگی یادآور هشدارهای قبلي دربارهء غرب زدگی است. اما نگاهی کنید به قفسه های اسباب بازی فروشی. مرتضی محمدی در شمال غرب تهران- هلوکیتی، باب اسفنجی، همهچیز از شخصیتهای شرکت انیمیشن سازی پیکسار، دفا لوسی (کپی چینی باربی) که همچنان در ایران ممنوع است، اما مغازهدار حتی سارا، عروسکی را که توسط محافل داخلی تبلیغ میشود، در مغازه خود ندارد.
او میگوید بچهها اين عروسك را دوست ندارند. وقتی از مغازهدار میپرسم ایرانی ها در ده - پانزده سال آينده چگونه خواهند بود، میگوید: «آنها بايد هم با جهان و هم با مردم شان زندگی کنند.»
بیشتر شرایط اقتصادی بستگی به قیمت نفت دارد که البته رقیب دیرینهء ایران چندان بدش نمیآید در حد قیمت 40 و 50 دلار فعلی نگه دارد؛ چرا که از عواقب آن برای ایران اطلاع دارد. به اعتقاد ليلاز، قیمت نفت به بشکهای 70 تا 80 دلار خواهد رسید؛ به نحوی که پاسخگوی تعهد دولت در قبال مردم خواهد بود؛ چرا که در غیر این صورت باید کمبود را با وضع مالیات بیشتر جبران کند. قیمت پایین نفت، دولت ایران را در تنگنا قرار خواهد داد؛ اما تحریمها تأثیر متعادل کننده ای روی برخی از تندروترین چهرهها، یعنی حلقهء نزدیک به احمدینژاد داشتهاند؛ احمدینژادی که بهعنوان یک پوپوليست بر سر کار آمد، بهعنوان ماشین پول و نقدینگی عمل کرد و مبالغ هنگفتی را بین حامیان سیاسی خود تقسیم کرد که بسیاری از آنها سرمایه های هنگفتی را از همین راه بهدست آوردند.
http://news.gooya.com/politics/archives/2015/11/204444.php