تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
درگذشت هلموت اشمیت؛ سیاستمدار قاطع و سازش ناپذیر
صدای آلمان
هلموت اشميت سهشنبه 10 نوامبر 2015 در 96 سالگی درگذشت. او در سالهای 1974 تا 1982 صدراعظم آلمان بود. آلمانیها هلموت اشمیت را به عنوان صدراعظمی اهل عمل و دولتمردی هوشمند ارج مینهند و جامعهء بینالمللی در برابر تواناییهای او در سیاستهای اقتصادی سر تعظیم فرود میآورد. او تا واپسین دم حیات مردی صریح الهجه بود و به رغم این ـ یا شاید دقیقاً به همین دلیل ـ از احترامی برخوردار بود که در مورد کمتر کسی تجربه شده است.ه
او همواره در نظرسنجیها در جایگاه محبوبترین سیاستمدار تاریخ معاصر آلمان قرار داشت، گرچه اغلب با حالتی حق به جانب و انعطاف ناپذیر با مخاطبان اش روبرو میشد. در میانهی بحران اقتصادی اروپا در یک گفتوگوی تلویزیونی در واکنش به پرسشی درباره ی مدیریت بحران صدراعظم آلمان آنگلا مرکل، چنین گفت: «باید مدتی طولانی تامل کنم تا پاسخی دیپلماتیک به ذهنم خطور کند».ه
هلموت اشمیت همواره از صاحبنظران عرصه سیاست بوده است. او در کتابی که در سال 2008 به انتشار رساند، به تحولات سیاسی و اجتماعی آلمان پس از جنگ جهانی دوم و همچنین آینده ی این کشور پرداخته است.ه
اشمیت معمولاً حرف و نظری را که داشت به زبان میآورد. اغلب سیاستمداران با تأنی سر اصل مطلب میروند، اما اشمیت، به ویژه پس از خاتمه فعالیتاش به عنوان سیاست مدار فعال در عرصه قدرت، نظر خود را رک و تا حدی گزنده بیان میکرد.
درباره ی موقعیت آلمان میگفت، این کشور در میانه ی قارهای کوچک و در "موقعیتی مزخرف" قرار دارد؛ یا سیاست اتحادیه ی اروپا در قبال بحران اوکراین را "ژئوپولیتیک کودکانه" می خواند.
اشمیت زمانی نیز در پاسخ به این پرسش که آیا باراک اوباما رئیس جمهوری بزرگ است گفته بود: «این حکمی نیست که به این صورت بر آن صحه بگذارم».ه
هلموت اشمیت درباره ی تحولات اتحادیه اروپا، روند شکلگیری یک جامعه چند فرهنگی در آلمان، و حضور نظامیان این کشور در افغانستان مواضعی انتقادی داشت و از این بابت همواره ستایش و احترام شهروندان آلمانی را برمیانگیخت.
سازش ناپذیر در "پاییز آلمان"
بسیاری از آلمانیها اشمیت را به عنوان سیاستمداری در خاطر دارند که در پاییز 1977 با قاطعیت در برابر گروه تروریستی "فراکسیون ارتش سرخ" RAF ایستاد. گروهی که اوج فعالیتاش گروگان گیری هانس مارتین شلایر، رئیس جامعه ی کارفرمایان، و ربودن هواپیمای لوفتهانزا در فرودگاه موگادیشو، پایتخت سومالی بود.
هدف از این عملیات تحت فشار قرار دادن دولت آلمان برای آزاد کردن
شماری از اعضای زندانی
RAF
بود
اما اشمیت به عنوان صدراعظم وقت،
در برابر
این درخواست،
سازش
ناپذیر و قاطع ماند.
او بعدها موضع
گیری سرسختانه
ی
خود را این گونه توصیف کرد: «مسئله این بود که
توانایی دولت در حفاظت از شهروندان در برابر خطر به اثبات برسد».ه
اشمیت تأکید میکند که در نظر او پاسداری از اعتماد شهروندان به نقش حفاظتی دستگاه دولت از هر چیز دیگری مهمتر بوده و این یعنی "آزاد نکردن تروریستها".
در این ماجرا به دستور صدراعظم وقت یک واحد از کماندوهای نیروی مرزبانی فدرال آلمان در عملیاتی مخاطره آمیز و پر ریسک کار حمله به هواپیمای لوفتهانزا و آزادسازی گروگانهای را برعهده گرفتند. بعدا مشخص شد که اشمیت آماده بوده در صورت به خطر افتادن جان گروگانها مسئولیت عملیات را بر عهده بگیرد و از سمت خود کنارهگیری کند.
هلموت اشمیت در سالهای 1961 تا 65 سناتور هامبورگ بود. در سال 1962 در روزهایی که هامبورگ با سیلی سنگین دست و پنجه نرم میکرد، ه
طی کردن سریع پلههای سیاست
فعالیت سیاسی اشمیت در زادگاه اش هامبورگ به عنوان سناتور مسئول امور داخلی آغاز شد و در همین مسئولیت به عنوان مدیر توانای بحران شهرت یافت: او در سال 1962 برای مقابله با طوفان و سیل شدید در هامبورگ با یک تصمیمگیری سریع و قاطعانه نیروهای ارتش را برای مقابله با بحران به کار گرفت. این حادثه نقطه اوج زندگی سیاسی مردی بود که فعالیت در این عرصه را یک سال پس از پایان یافتن جنگ دوم جهانی با عضویت در حزب سوسیال دموکرات آلمان آغاز کرد. از همین دوران صعود اشمیت بر پلههای سیاست آلمان بعد از جنگ آغاز شد و به سرعت ادامه یافت: او در 1964 رئیس فراکسیون پارلمانی حزب سوسیال دموکرات شد.
÷با تشکیل دولت ائتلافی سوسیال دموکراتها و حزب لیبرال، صدراعظم وقت آلمان ویلی برانت 1969 اشمیت را به عنوان وزیر دفاع معرفی کرد و اقتدار او به عنوان کارشناس امور امنیتی افزایش یافت.
هنگامی که ویلی برانت 1974، پس از دستگیری گونتر گیوم، جاسوس آلمان شرقی که در دفتر شخصی او کار میکرد، از سمت خود به عنوان صدراعظم جمهوری فدرال آلمان کنارهگیری کرد، هلموت اشمیت جانشین طبیعی او محسوب میشد.
آنگونه که اشمیت بعدها در یک گفتوگوی تلویزیونی خاطر نشان کرد، از همان ابتدا آگاه بوده که چه مسئولیت دشواری را بر عهده گرفته است: «ویلی برانت در میان شهروندان آلمان به طرزی باور نکردنی انتظارات زیادی را زنده کرده بود.» اما با بحران نفت و رکود اقتصادی در سالهای ابتدایی دهه هفتاد میلادی این انتظارات قابل برآورده شدن نبود.
اشمیت، "مرد عمل"
به رغم وضعیت بحرانی آن سالها، هلموت اشمیت با توانایی و قاطعیت با دشواریها به مقابله پرداخت و خیلی زود به عنوان مرد عمل و سازشناپذیر شهره شد.
هلموت اشمیت هرگز از گرفتن تصمیمهایی غیر مردم پسند ابا نداشت. انعکاس این شهرت را در عملیات پر سر و صدا و موفقیتآمیز علیه تروریسم، از جمله آزاد سازی گروگانهای فرودگاه موگادیشو، همچنان در پافشاری و سرسختی او در مسائل مهم اقتصادی، میتوان مشاهده کرد.
گرچه اشمیت در ایجاد تحول بنیادین در اوضاع اقتصادی آلمان چندان موفق نبود، شهرت اش در داخل و خارج از کشور به عنوان "اقتصاددان جهانی" مدام افزایش مییافت. ه
به هر تقدیر رأی دهندگان آلمانی در دو انتخابات 1976 و 1980 به توانائی های او اعتماد کردند
رابطهی پر تنش
در تمام سالهای حیات هلموت اشمیت، ارتباط او با حزبی که عضو آن بود بدون تنش نبوده است. اشمیت به عنوان عضوی از جناح راست حزب سوسیال دموکرات ارزیابی میشد که در مواردی از برنامهها و تصمیمهای حزبی تبعیت نمیکرد.
تنش میان او و حزب سوسیال دموکرات در سالهای پایانی دهه ی هفتاد و ابتدای دهه ی هشتاد، در بحثهای مربوط به استقرار نیروهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در اروپا آشکارتر شد. اشمیت به عنوان سیاستمداری که به روابط استراتژیک اروپا و ایالات متحده اعتقادی عمیق داشت با تأکید از افزایش موشکهای اتمی آمریکا مستقر در خاک آلمان پشتیبانی میکرد. او اعتراض اعضای حزب سوسیال دموکرات و تظاهر کنندگانی را که با افزایش موشکهای آمریکایی مخالفت بودند ساده انگارانه میدانست.
اشمیت دراین باره خطاب به مخالفان اش نوشته، به کسانی که به جای طرفداری از یک خلع سلاح تضمین شده در قراردادی بینالمللی، از خلع سلاح یکجانبهء کشورهای غربی پشتیبانی می کنند باید گفته شود: تجربهء تاریخی نشان میدهد که تضعیف یک طرف، به هیچ وجه مانع تهاجم طرف قدرتمند نخواهد بود.
حزب سوسیال دموکرات خط مورد نظر اشمیت را با دشواری و تعلل پذیرفت و با کنار رفتن او در سال 1982 بار دیگر به طور رسمی موضع خود را تغییر داد. علت این امر "چرخش" حزب لیبرال بود که به ائتلاف با سوسیالیستها به سود همکاری با محافظهکاران در یک دولت ائتلافی جدید خاتمه داد. لیبرالها هدف از این چرخش را تغییر جهت بنیادی در سیاستهای اقتصادی و اجتماعی عنوان میکردند که اشمیت آن را غیر قابل قبول میدانست و حزب لیبرال را به رویگردانی از ملزومات یک جامعه دموکراتیک و عدالت محور متهم می کرد.ه
غریبه در حزب خود
در سالهای بعدی هلموت اشمیت از صحنه ی فعالیت سیاسی و حزبی کنار کشید، یکی از منتشر کنندگان هفته نامه ی معتبر "دی سایت" شد و در چهار گوشه ی جهان به سخنرانی درباره ی مسائل سیاسی و اقتصادی پرداخت.
به این ترتیب رهبران جدید حزب سوسیال دموکرات رفته رفته برای او بیگانه شدند. اشمیت در موارد بسیار استثنائی، مانند رقابتهای انتخاباتی گرهارد شرودر در سال 1998 حاضر به پشتیبانی فعال از نامزد حزب سوسیال دموکرات نشد.
اشمیت پس از سالها خودداری از اظهار نظر درباره ی تحولات حزب سوسیال دموکرات و رهبران آن، سال 2011 با پشتیبانی از نامزدی پر اشتینبروک همه را غافلگیر کرد.
هلموت اشمیت درباره ی توانایی همبازی دیرین شطرنج خود برای نشستن بر صندلی صدراعظمی آلمان گفته بود: «او از پس این کار بر میآید».ه
او این عبارت کوتاه را اندکی پس از مرگ همسرش "لوکی" که نزدیک به هفتاد سال با هم زندگی کردند بیان کرد و بعدتر توضیح داد: «احساس میکردم شاید یک سال دیگر زنده نباشم و نتوانم این را بگویم. نظر واقعی خودم را گفتم و هنوز هم به آن باور دارم».ه
اندکی پس از آن، هلموت اشمیت پس از 12 سال غیبت در نشست سالانه ی حزب سوسیال دموکرات آلمان در برلین حضور یافت و سخنرانی کرد. این سخنرانی با استقبال شدیدی روبرو شد.
بهرغم شکافی که میان هلموت اشمیت و حزب اش در سالهای گذشته ایجاد شده او تا دم مرگ یک سوسیال دموکرات متعهد و پرشور بود.ه