تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

25 آبان ماه 1394 ـ  16 ماه نوامبر 2015

خـداواژه‏ ها‏ی زبان فارسی

ابراهيم هرندی

ادبیات سیاسی و اخلاقی ما اندک اندک دارد پُر از واژه ‏ها و گفتمان‏ های بی معنی و بی سروته می ‏شود. يکی از اين واژه ها، "سکولاریسم" است. اگرچه اکنون نزديک به يک دهه است که دکتر اسماعيل نوری علاء دل و دين در راه روشنگری اين گفتمان نهاده است، اما چون هر يک از ما ايرانيان برای هر مفهوم، تعريف ها و تعبيرها و تفسيرهای خود را داريم و هريک از ما "آدم العلما" هستيم، به اندازه شمار ايرانيان صاحب ادعا نيز، تعريف از گفتمان های وارداتی داريم. من معنای اين واژه را در زبان انگلیسی در می يابم، اما کانال ذهن را که به فارسی می‏ گردانم، درمی ‏مانم. یکی می‏گوید، سکولار یعنی دین ستیز. دیگری پرخاش می‏ کند که نه، یعنی ارجگذاری به همه ادیان. یکی می ‏گوید حکومت ایران سکولار است و دیگری، تنها راه مبارزه با این حکومت را سکولار کردن آن می‏ خواند. کار بجایی رسیده است که برخی از "علمای اعلام"! هم در این باره نظر داده ‏اند و به مردم هشدار داده‏ اند که مبادا به دام سکولارها بیفتند. ‏برخی می‏ گویند سکولارها همان کمونیست ‏های سابق هستند که این اسم تازه را برای خودشان گذاشته ‏اند. یکی هم در این میان می ‏کوشد نشان دهد که ‏سکولاریسم ریشه در اندیشه ‏های ایرانیان باستان دارد و از خودمان است!

       نیز چنین است سرگذشت واژگانی چون؛ مردم، توافق، انتخابات، پيروزی، کرامت انسانی و مدرنیته. از بس که با این گفتمان ‏ها بازی شده است و باهوده و بیهوده بکار برده شده است، اکنون همه آن ها از معنا تهی شده ‏اند. یک سده پیش، در ذهنیت ایرانی، "خدا"، بانی جهان و نیروی گرداننده همه چیز آن پنداشته می شد. امروز تعريف درستی از نقش او در جهان نداريم. نیم سده پیش، برخی از روشنفکران و درس خوانده‏ ها، مفهوم تازه ‏ای بنام، "زیربنا - روبنا" را بجای خدا گذاشتند. از آن پس برای چند دهه، سرنخ همه چیستان‏ ها، از تعبیر خواب گرفته تا جنگ دوکره را به آن می‏‏ چسباندند. اما امروز نوبت "مدرنیته" فرا رسیده‏ است. گفتمانی بالاتر- از- دیپلم، که کافر و مسلمان را شیفته خود کرده است. البته گویا کفارهرآن‏ چه دارند از مدرنیته است و ما هرآنچه نداریم.

       پیروان فرهنگ‏ های دینی، خدا را هم که از مرکز هستی بردارند، چیزی خداوار بجایش می ‏گذارند تا همچنان دُم هرچیزدیگر را به آن ببندند و خیال خود را از پژوهش و پالایش آسوده بدارند. اگر باورتان نمی‏ شود، هر نوشته ‏ای را که درباره مدرنیته است، بردارید و هرجا که به واژه "مدرنیته" می ‏رسید، "خدا" را جایش بگذارید. البته واروی این آزمایش را هم می ‏شود کرد. آنگاه در خواهید یافت که رازها همچنان سر بمُهر مانده است و این گفت و نوشت‏ ها، هیچ گره‏ کوری تاکنون از کارِ ما نگشوده ‏است.
____________________________________
* در جايی خواندم که در تونس به روستائيان تازه به شهر آمده که در شهر، پپسی می نوشند، سکولار می گويند. 

بازگشت به خانه