تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
بررسی دو اتفاق مهم سياسی!
در روزهای گذشته جهانيان شاهد دو اتفاق مهم سياسی در کشور تحت تسلط حکومت اسلامی ايران بودند که مطلب اين هفته به توضيح چند و چون آنها می پردازد.
اتفاق مهم اول: رد صلاحيت ها
برای شرکت در انتخابات سال جاری مجلس شورای حکومت اسلامی نزدیک به سیزده هزار نفر با هجوم به «مراکز نماینده بگیری» ثبت نام کرده اند. ازدحام در مقابل مراکز ثبت نام و طول صف کاندیداها به اندازه ای بود که بسیاری تصور کردند غذای نذری، یا ساندیس داده می شود و رفتند در صف ایستادند!
ناطران سیاسی و اجتماعی علت استقبال زیاد از نماینده شدن را رشد بی کاری و رکود در حکومت اسلامی می دانند و معتقدند یکی از راه های مبارزه با بی کاری تاسیس مجالس شورای اسلامی در اقصی نقاط کشور و افزایش تعداد نمایندگان به عدد جمعیت کشور است، بطوری که هر ایرانی خودش یکپا نماینده مجلس باشد.
طبق آخرین خبر تاکنون بیش از دو هزار نفر از کاندیداها رد صلاحیت شده اند که در میان آنها افراد دارای سوابق کیفری و کلاهبرداری و دزدی و چاقوکشی و محکومین دادگاه های انقلاب هم دیده می شوند.
با توجه به اینکه صلاحیت کاندیداهای مجلس توسط ارگان های انتظامی و اطلاعاتی و شورای نگهبان و سایر مراجع قانونی بررسی می شود و افراد سابقه دار نمی توانند وارد مجلس شوند نکتهء قابل توجه آن است که این دقت عمل در مورد انتصابات عالیه دولتی وجود ندارد، رد صلاحیت این افراد به معنای ممانعت از وارد کردن «خدمات» توسط این رد صلاحیت شده ها به امت همیشه در صحنه نیست و رد صلاحیت شده ها می توانند در پست های بالای دولتی خدمت مردم برسند.
اتفاق مهم دوم: قطع روابط ديپلماتيک
اخراج دیپلمات های حکومت اسلامی و جنگ دیپلماتیک باعث شده است در اخبار رادیو و تلوزوزون حکومت اسلامی مرتب واژهء دیپلمات تکرار شود. چون ممکن است بعضی از شما عزیزان دیپلمات های ما را خدای ناکرده با جان کری و یا خانم موگرینی و هنری کیسینجر یا مرحوم پادگورنی و امثالهم مقایسه کنید و مرتکب گناه کبیره شوید باید عرض کنم موفقیت دیپلماسی حکومت اسلامی به خاطر نوع جنس و کیفیت دیپلمات هایش است که در هیچ وزارت خارجه ای نظیر و مشابه و کپی ندارند.
در کشورهای عقب ماندهء
اروپایی و ژاپن و
آمریکا،
و بخصوص انگلستان،
آکادمی و دانشکده ویژهء
تربیت دیپلمات وجود دارد و
دستگاه دیپلماسی این کشورها کادر مورد نیاز خود را از میان با هوش ترین
دانشجویان انتخاب و سال ها آن ها را تحت تعلیم و تربیت قرار می دهند و فوت و
فن دیپلماسی را به آن ها می آموزند و افراد را بر حسب کشورها و منطقه ای
که باید در آینده خدمت کنند تربیت کرده و حتی زبان و آداب و رسوم آن کشور و
منطقه را به آن ها آموزش می دهند!
فی المثل سفیر سابق ژاپن در تهران،
آقای کین ایچی کومانو،
زبان فارسی را بهتر از من صحبت می کرد و یا همین آقای
کریستین تئودورسکو،
سفیر رومانی در تهران،
به زبان فارسی بهتر از من مسلط
است!
یا سفیر اسبق فرانسه (ژان پیر لافرانس) متخصص زبان و ادبیات و فرهنگ فارسی بود.
در حکومت اسلامی
اما
دیپلمات به کسی گفته می شود که دارای مدرک دیپلم
دبیرستان (با استفاده از تک ماده!) و یا دیپلم ردی است که به خاطر
وابستگی نسبی
یا سببی به این و آن فرد متنفذ به سفارت گمارده می شود!
البته کسانی که دیپلم ندارند و تا سوم دبیرستان بیشتر نخوانده اند
«شارژ
دافر»
و دبیر اول می شوند و دارندگان شش ابتدایی
«آتاشه»
و یا وابسته فرهنگی و
اقتصادی.
کسانی هم هستند که چون برادرشان سفیر بود آنها هم کنسول و رئیس ادارهء
دوم خلیج فارس و یا کاردار سفارت شده
اند!
بعضی ها هم که وکیل مجلس می شوند و علاقه دارند بعد از دوره نمایندگی به
یک کشور خارجی بروند و با حقوق و درآمد وزارت خارجه استخوانی سبک کنند،
در
ایام نمایندگی جزو مداحان سیاست خارجی شده و راه خود را برای رسیدن به
سفارت زیرسازی و جدول بندی و آسفالت می کنند!
وظایف این نوع
«دیپلم
آت»
ها در ایام سفارت این است که فرزندان
شان را به کالج ها و دانشگاه های
معتبر کشور محل ماموریت بفرستند و خود بگردند مثلاً
در پاریس یک ساختمان
برای مرکز فرهنگی ایران پیدا کرده و به چند برابر قیمت واقعی خریداری کنند و
یا به استخر مختلط رفته و دختران کم سن و سال را زیر آب ماساژ
درمانی
نمایند.
بعصی هم،
مانند سفیر اسبق حکومت اسلامی در سازمان ملل،
به فروشگاه های بزرگ رفته و پالتوی گران بهایی را تن کرده و برای
ضربه زدن به استکبار جهانی پول نداده از فروشگاه خارج می شوند.
از
سایر وطایف دیپلمات ها پیدا کردن چند نفر
آدم
کم درآمد و نیمه گرسنه در محل
ماموریت خود و دادن کمک مالی به آن ها در برابر گرویدن به جرگهء
هواداران
حکومت اسلامی است!
البته موفقیت های دستگاه دیپلماسی حکومت اسلامی فقط به این موارد خلاصه نمی شود و علاوه بر وادارکردن کشورهای همسایه به قطع روابط با ایران، موفق شده اند یازده تن اورانیوم غنی شده را هم به روسیه بدهند و کشورهای آمریکا و چین و روسیه را هم وادار به تغییر کاربری آب سنگین اراک کنند!
به هر حال،
این
روزها
دیپلم
آت
های اخراجی ایران از
کشورهای منطقه با دستآوردهای زیاد (چمدان های سوغاتی و کالاهای مسافری)
به
کشور تحت تسلط
حکومت اسلامی عودت داده شده
اند
و روابط گرم و برادرانه و صمیمانه ای که
در دوران زعامت حاج محمود دکتر احمدی نژاد (معجزه
هزارهء سوم)
با قبایل آفریقایی و
جنگل نشینان و غارنشینان برقرار شده بود به باد فنا رفته
است!
البته
از همه
سنگين
تر قطع روابط سودان و اخراج سفیر و کارکنان سفارت فخیمه حکومت اسلامی توسط جعفر
نمیری از این کشور است.
حکومت اسلامی سال ها به سودان کمک های سخاوتمندانه مالی و مستشاری
(!؟)
کرد و حتی شمال و جنوب این کشور آفریقایی را اتوبان کشید و حالیه سودان همهء
آن پول ها و کمک ها را از هضم رابعه گذرانده هیچ، سفیر ایران را هم بیرون
می اندازد!
من می ترسم،
با این رویهء
موفقیت آمیزی که دیپلم ماسی
حکومت اسلامی پیش گرفته،
فردا پس فردا بشار الاسد هم از حکومت اسلامی
تبری جوید و سفیر ایران را اخراج کند.