تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
همزیستی جوامع و مذاهب اسلامی: امری دشوار اما دست یافتنی!
حسن شریعتمداری
متن سخنرانی در کنفرانس برادری مسلمانان از رویا تا واقعیت (آنکارا - 9 ژانويه 2016)
با سلام به حضار گرامی و تشکر از مرکز مطالعات تقاطع صلح، که فرصت سخن گفتن با شما را به من داده است.
جهان اسلام در طول تاریخ پرفرازونشیب خود شاهد دوره های تخاصم و جنگهای فرقهای و همچنین زمانهای بردباری و همزیستی در بین مذاهب مختلف خود بوده است.
مذهب چون در عمیقترین لایههای وجودی انسان اثرگذار بوده و بخش مهمی از هویت را تشکیل میدهد میتواند همان گونه که همزیستی افراد را ممکن سازد، در عین حال با سوءاستفاده از آن قابلیت تبدیل شدن به روپوشی برای جنگهای خانمانسوز فرقهای و بیرحمانه ترین نوع کشت و کشتار و ظلم و بیداد را دارد.
ما اکنون متأسفانه در خاورمیانه در بین کشورها و جوامع اسلامی شاهد بروز جنگهای خانمانسوز و برآمدن گروههای تکفیری مختلفی میباشیم.
امروز نه تنها اثری از همزیستی و زندگانی بردبارانه و انسانی بین مسلمانان به چشم نمیخورد، بلکه درجه ای از سبعیت و وحشیگری در جوامع اسلامی به نمایش گذاشته شده که باعث انزجار مردم جهان گردیده است.
متأسفانه ناامنی و جنگ و بیکاری و بیخانمانی ناشی از آن، باعث شده که میلیونها انسان خانه و کاشانه خود را رهاکرده و دربدرکوهها و بیابانها و دریاها شوند، به این امید که پایشان به ساحل امن یکی از کشورهای آباد و قابل زیست دنیا برسد.متأسفانه کشورهای اسلامی با این سابقه بزرگ و درخشان تمدنی اکنون مهد پرورش افراد انتحاری و تروریست گردیدهاند، که کشتار مردمان عادی را برای رسیدن به اهداف پلید شان مجاز میدانند و حاضرند خود را به بمبی تبدیل کنند و همه خشم و نفرت بیپایان خود را باخود منفجر نمایند و بسیاری از مردم بیگناه و بیدفاع و بیخبر از فاجعه را نیز همراه خود به دام مرگ بکشانند.
گویا در این جوامع بسیاری روح خود را به شیطان فروخته اند.
در این سخن کوتاه، من در پی بازشکافی همه علل و عوامل پدیداری این دوره وحشتناک نیستم، که این کار مجالی وسيژع تر می طلبد.
میتوان تفسیر سنتی و آمرانه از دین را پیش کشید و یا از خلاء استراتژیک بهوجودآمده در اثر فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و جنگ قدرت ناشی از آن در منطقه سخن گفت و یا به ساختار قومی کشورهای خاورمیانه و عدم شکلگیری شهروندی ویا دولت ملت مدرن در آن اشاره کرد، که هر کدام به جای خود مباحثی لازم و درخور توجه است. ولی در کنار و شاید بر فراز همه این عوامل، باید از نقش پررنگ انقلاب اسلامی و آقای خمینی در فعال نمودن آتش فشان رقابتها و خصومتهای دیرینه در منطقه سخن گفت.
در حقیقت بدون پرداختن به این مسئله، ما فقط به عوامل تکوین تاریخی وضعیت بحرانی کنونی وعلل تداوم آن میپردازیم ولی از عامل مهم فعال شدن این زلزله و آتشفشان سخنی به میان نمیآوریم.
در دوران قبل از انقلاب، جهان اسلام نیزدرپرتو آرامش ناشی از دوران دوقطبی بودن جهان، تعادلی نسبی یافته بود. اکثریت اهل تسنن دو مرکز مذهبی دارند؛ که اولی مکه ،بمنزله مرکز عبادت و دیگری قاهره قطب فرهنگ و مذهبی آنان بشمار میروند.
قم ونجف نیزدو مرکزمهم مذهبی شیعیان هستند.
حکومت آل سعود، پس از کشت و کشتار و ویرانگریهای دوره تاسیس و استقرار خود[۱]،بتدریج تبدیل به حکومتی محافظهکار و قابل محاسبه شده بود وبا ایران نیز روابطی قابل قبول برقرار کرده بود که هر چند خالی از سوء ظن وبدگمانی و رقابت طرفین نسبت به یکدیگر نبود ولی هرگزنیز به حد دشمنی بین آندو کشیده نشد.
در مصر اما،باستثنای دوران حکومت عبدالناصر، اوضاع کاملاً بگونهای دیگروبسیار بهتر بود. آیتالله شیخ محمد تقی قمی به ابتکار شخصی و سپس پشتیبانی مرجع بزرگ شیعه آیتالله بروجردی توانسته بود مؤسسه دارالتقریب بین المذامب الاسلامیه[۲] را با همکاری شخصیتهای طراز اول آن زمان ،از جمله شیخ محمد مصطفی المراغی رئیس دانشگاه الازهردایرکند و برای نزدیکی بین فرقههای مختلف اسلامی کوششی قابلتوجه آغاز نماید.
بزودی این کوششها به بار نشست و نتیجه داد. سلفیها توانسته بودند پس از بهوجودآمدن کشور عربستان سعودی با بهرهبرداری از نزدیکی با آمریکا و پول بادآورده نفت، بسیار فعالانه عقاید و خود را در بین اهل تسنن گسترش دهند و شیعیان را قومی منحرف، و غالی و خارج از اسلام معرفی کنند، با فتوای مشهور شیخ محمود شلتوت[۳] رئیس بعدی دانشگاه الازهر و بهکوشش آیتالله شیخ محمد تقی قمی شیعه جعفری رسما از سوی دانشگاه الازهر مذهب پنجم از مذاهب اسلامی معرفی شد ،که این کار مهم درآن موقعیت زمانی بسیار معنی دار بوده وباعث آرامش جو وتحکیم پایه های همزیستی بین شیعه وسنی گردیدو اقلیت شیعه در بین اکثریت اهل تسنن وضعیت محترمانه یافتند و مورد پذیرش دیگران قرار گرفتند.
سپس ودرقدم بعدی ، دارالتبلیغ اسلامی[۴] نیزبه وسیله مرحوم پدرم آیتاللهالعظمی شریعتمداری در قم افتتاح شد.این موسسه عظیم ، بخش بسیار فعالی نیز برای گفتگوی بین ادیان داشت. من در در این فرصت کوتاه همه فعالیتهای دارالتبلیغ را حتی در این زمینه نیز نمیتوانم اظهارکنم ولی فهرست وار مهمترین آنها، دعوت از رئیس وقت دانشگاه الازهر شیخ محمد فهام به همراه شیخ محمود کفتارو مفتی اعظم سوریه و علال الفاسی دانشمند معروف مراکشی و رئیس حزب استقلال مراکش واز روشنفکران به نام آن کشور بود، که به همراه هیئتهای مذهبی برجسته ای از سوریه، لبنان و عراق و مراکش و ترکیه به دارالتبلیغ ،برای شرکت در سمیناری با عنوان گفتگوی بین مذاهب اسلامی اعزام شده بودند. علاوه بر آن اعزام هیئتهای منظم به مؤسسه رابطه العالم الاسلامی[۵] که در همین ایام در سعودی تأسیس شده بود و در موسم حج در مکه تشکیل میشد و مکاتبه منظم با سران و شخصیتهای اهل تسنن و اعزام هیئتهایی به پاکستان و هند برای پایان دادن به مخاصمات و مناقشات بین شیعه و سنی و ایجاد صلح و همزیستی بین آنان در شبهقاره هند و همچنین دعوت از دانشمندان مذهبی مسیحی پروتستان و کاتولیک از آلمان و چند کشور دیگر اروپایی، برای برقراری سمینارهای گفتگوی ادیان، از جمله فعالیتهای مستمر دارالتبلیغ اسلامی بود[۶]. این فعالیتهای منظم وممتد، بهمراه چاپ مجله الهادی بزبان عربی ودر صد علمی و مجله پیام شادی برای کودکان و ترجمه عربی آن بنام البشاره و چاپ همزمان ان در لبنان وپخش این دو درکشورهای مختلف جهان، همه و همه کوششهای بود که در این سالهای صلح و آرامش برای تحکیم پایههای دوستی و مودت و همزیستی و رفع سوءتفاهمها و خصومتها و پیشینههای تاریخی بین شیعه و سنی انجام میشد.
در ترکیه نیز انجمن ایرانیان استانبول از مرحوم پدرم درخواست نماینده مذهبی نمودند.ابتدا مرحوم آیتالله صابری و پس از او مرحوم آیتالله سید عبدالمجید واعظی و سپس آیتالله علی اکبر مهدی پور به ترکیه اعزام شدند و سالها ساکن استانبول بودند. آنان هرسه به روایت دوست و دشمن بهترین روابط را با روحانیون اهل تسنن ترکیه و نیز بزرگان علوی داشتند. پرفسور گلپینارلی ، شارح و مفسر و مثنوی شناس بزرگ ترکیه، بسیار در این مورد با آیت الله مهدیپورهمکاری مینمود.اودراین ایام سفری نیز به ایران آمد. دارالتبلیغ اسلامی در آن ایام به قدری شهرت یافته و در محافل علمی ومذهبی کشورهای همسایه مورد توجه قرارداشت که وقتی شیخ محمود رفاعی از شخصیتهای برجسته مصری و سلمان الصاوی شاعر و استاد دانشگاه مصر مورد تعقیب وآزار از سوی حکومت آن روزمصر قرار گرفتند ایران آمدند و پدرم آنانرا تحت حمایت قرار داده و شروع به تدریس در دارالتبلیغ نمودند.
دارالتبلیغ اسلامی با دانشگاههای مذهبی آمریکایی نیز قرارداد تبادل دانشجو منعقد کرده بود و دانشجویان از هر دو طرف مبادله شده و به تحصیل مشغول بودند. مجموعه این فعالیتها میرفت تا زمینه همزیستی بیشتر را روزبهروز بین فرق مختلف اسلامی مهیاترنماید.البته در اینجا جا باید از امام موسی صدر در سمت رسمی رئیس شیعیان لبنان کوششهای درخوری در لبنان برای نزدیکی و تفاهم بین شیعیان اهل تسنن و مسیحیان لبنان نموده بود و همواره مورد تأیید پدرم نیز بود یادی بنمایم. در چنین محیط و وضعیتی که به سرعت کوششهایی از این دست ببار مینشستند، انقلاب اسلامی به وقوع پیوست.
متاسفانه پس از انقلاب، آقای خمینی و انقلابیون ،از همان آغاز انقلاب، صدور انقلاب را در دستور کار خود قرار داده و بیمحابا و پردهپوشی اهداف خود را بیان میکردند. آنان حکام و فرمانروایان کشورهای اسلامی را مشتی خائن و فاسد و وابسته به کشورهای استعماری مینامیدند و شخص آقای خمینی بیرحمانه و بیمحابا در سخنرانیهای پیدرپی خود آنان را مورد حمله قرار میداد و در بعضی ازاین سخنرانیها مثلاً در مورد صدام حسین تصریحا از مردم و ارتش عراق میخواست او را از مسند خود برکنار نمایند.
تسخیر سفارت آمریکا و تحریک شیعیان عربستان سعودی بقیام و بسیاری کارهای ناپخته و خام دیگر که عوامفریبی و احساسات خام و متعصبانه و کینه و نفرت، خصوصیت بارز همه آنها بود، از یک سو مارادر جهان منزوی نمود واز سوی دیگر دشمنیهای قدیمی در منطقه را که در زمان شاه به ناچار و خفته و نهفته بودند مجال اتحاد با همدیگر برای عرض اندامی مجدد داد.
آمریکاییها شروع به تحریم ما کردند وصدام نیز به تشویق آمریکا و عربستان سعودی و کمک مالی عربستان و کشورهای خلیج به ایران حمله نمود و برادرکشی وحشتناک و جنگی طولانی بین دو کشور همسایه شروع شد.
جنگی که میتوانست پس لز بازپس گیری خرمشهر به وسیله ارتش و عقب رانده شدن متجاوز به مرزهای خویش، به قرارداد صلح منجر شود و غرامت قابل توجهی نیز به وسیله کشورهای عربی به ایران پرداخت گردد، در اثر لجبازی و یکدندگی آقای خمینی و انقلابیون متظاهر ،به هشت سال جنگ خانمان سوز ی منجر شد که عاقبت غمانگیز آن به نوشیدن جام زهری که صلح به ارمغان آوردبوسیله آقای خمینی ختم گردید.
عربستان متکی به نفت وآل سعود ، با عنوان خادمین حرمین شریفین، موقعیت وجودی خود را کاملاً در معرض خطر میدیدند. آنها بدنبال راههائی بودند که اعراب و اهل تسنن را در این نگرانی باخود شریک کنند.در آن زمان درعراق بعثی ها حکومت میکردند وبیشتر بر طبل ناسیونالیسم عربی میکوبیدند تا اسلام. کینه و خصومتی که بین دستگاه مذهبی سلفیه با شیعه جعفری وجود داشت در ابتدای این سالها ی شعله ورشدن خصومت ،چندان مورد استفاده حاکمان محافظهکار سعودی قرار نگرفت. آنان بیشتر میکوشیدند از ناسیونالیسم عربی استفاده کنند و اتحادیهای از اعراب را بر علیه ایران ایجاد نمایند.شورای موسوم به همکاری کشورهای خلیج، ازهمان ابتدا با ادعای واهی مالکیت بحرین بر جزایر سهگانه تمب وابوموسی و نامگذاری خلیجفارس به خلیج عربی ، به فعالیت خصمانه خود برعلیه ایران پرداخت.
صدام در ابتدای جنگ، سخن از شکست قادسیه مینمود ولی به تدریج و در سالهای آخر جنگ در صدد استفاده از مذهب برآمد. صدام و به تبع او آل سعود ، بزودی پی بردندکه ناسیونالیسم عربی به تنهایی در خصومت با جمهوری اسلامی، قدرت کافی برای بسیج تودههای عرب را ندارد و باید از مذهب نیز استفاده نمود. صدام سکولار و بعثی بناگاه داد تابر پرچم عراق لفظ اللهاکبر را بنگارند. حکام سعودی مدتها بود که با هدایت آمریکا در مدارس قرآن پاکستان، معلمان سلفی را فرستاده بودند تا طالبان را بر علیه شورویها که خاک افغانستان را تصرف کرده بودند، آماده جهاد مذهبی با کفار نمایند واز این رو اکنون تجربه کافی برای تغییر استراتژی خود داشتند. آنها دیدند که در زمینه جنگهای منظم که در جنگ صدام با ایران آن را آزموده بودند ایران حریف بسیار سرسختی است.بنا براین اکنون میخواستند تا از نوع دیگری از جنگ یعنی جنگهای نامتقارن ونیابتی و از طریق گروههای تکفیری استفاده کنند، تا جمهوری اسلامی را که با موفقیت نمونه های قابل توجه از این نوع سازمانهای تروریستی را مانند حزبالله لبنان و حشدالشعبی عراق ایجاد کرده بود به جای خود بنشانند.
ولی در نتیحه پرداختن به این راه کار خطرناک ،یعنی تغییز استفاده استراتژیک از عروبیت به استفاده همزمان ازناسیونالیزم عربی و مذهب، فاجعه در ابعادی غیرقابل کنترل وپیش بینی نشده درمنطقه آغاز شد و ناگهان جن از شیشه بیرون آمد.بطوری که امروزاین پدیده یعنی گروههائی چون القاعده و داعش موجودیت عربستان سعودی را اگر نگوییم بیشتر از ایران حداقل به اندازه آن تهدید میکند.
حال پای روسیه و ترکیه نیز به این مناقشات کشیده شده است و روزبروز احتمال توسعه جنگهای نیابتی
به یک جنگ تمام عیار بیشتر میشود.
اکنون داعش خود یک شبه حکومت است که بر سرزمین های وسیعی از سوریه وعراق تسلط یافته و بر مبنای ترور ووحشت حکومت میکند.اگر ما امام تراشیده ایم،آنها نیز مقابله بمثل نموده وخلیفه خود را تراشیده اند. ابوبکر بغدادی خلیفه آنان است که میخواهد خلافتی باالهام از امویان شامات ایجاد کنند..اگر شعاربدون محتوای ما حکومت عدل علی بود حکومت آنها براستی حکومت ظلم معاویه است.
تصویری که این مقاله از اوضاع خاورمیانه میدهد،عمدتا ناظر به اوضاع کنونی آنست.
ناظران مختلف میتوانند این فیلم تاریخی را از جهات و زمانهای مختلف ببیند و در هر مقطع قضاوتی جداگانه داشته باشد.
میتوان این فیلم را از حوادث صدر اسلام دید و و یا جلوتر آمد واز نزاع سلصان سلیم و شاه عباس صفوی آغاز کرد و یا از زمانهای معاصرو از قیام آل سعود و وحشیگری آنان در حمله به عراق و سوریه و کشت و کشتار مردم بیگناه از مذاهب مختلف، از جمله شیعیان عراق و یا از انقلاب اسلامی و نقشی که انقلابیون و آقای خمینی در فعال کردن مجدد این رقابتها وکینه های تاریخی داشته اند.
باین دلیل ساده که اکنون ما شاهد بحران عمیقی هستیم که بی واسطه باین دوره تاریخی مربوط است، ناگزیریم از همینجا بیاغازیم.
در بحرانی که ادامه دارد متأسفانه هیچ دست پاکی وجود نداشته و همه به نوعی آلوده جنایات آن هستند و دست همه به خون انسانهای بیگناه آلوده است.
موضوع این گفتارمقایسه و تعیین سهم دستان ناپاک در جنایات نیست. ما ایرانیان بهتر است بیشتر نقش جمهوری اسلامی را در این فاجعه انسانی باز بشکافیم و قبل از محکوم کردن عربستان سعودی برای ادامه شیخ نمرو ۴۶ تن دیگر، که به حق نیزباید محکوم شود، از پیروان آقای خمینی و خامنهای و دیگر دستاندرکاران حکومت بپرسیم که آیا با کشتارهای سالهای ابتدای انقلاب ،سالهای ۶۲ و ۶۷ و اعدامهای روزمره انسانها به جرائم گوناگون و ازبین بردن آیت الله العظمی شریعتمداری وزجرکش کردن آیت الله منتظری و حبس آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد وصدها منتقد دیگر نباید زبان شما از خجالت وشرم درکام بماند. محکوم کردن این اعدامها را باید به دیگرانی واگذار کنید دست های خود را به این جنایات نیالوده اند.
اکثریت مردم مسلمان همواره میخواستند و میخواهند که با همدیگر درصلح وصفا زندگی کنند.
این جنگ قدرت زعمای دینی و سران حکومتهاست که مردم را بجان یکدیگر میاندازد.
در یک جمله اسلام سیاسی یعنی بازی خطرناک با باورهای مذهبی مردم ساده دل برای انجام این جنایات
بخاطربرتری جوئی و دست یابی بقدرت. اسلام سیاسی یعنی دست درازی به باورمردم به جهت سوءاستفاده از آن برای حکومت و ایجاد واحیاء مصنوعی اختلافات عمدتا واهی ویا کهنه وتاریخی و بنا بهرهبرداری مداوم از اختلاف مذاهب در جهت جنگ قدرت.
جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل خود،شعار اتحاد شیعه وسنی را سرداده است .آقای خامنهای نیز مجمع تقریب مذاهب اسلامی را ایجاد کرده وهر از چندی کنگره وحدت مسلمانان برگزار میکند. ولی کیست که نداند اهداف چنین فعالیتی همانطور که هدف شعار همه با هم آقای خمینی در حقیقت همه با من بود، دراین موارد نیز برتریجویی و تعقیب اهداف سیاسی در پوشش اتحاد مذاهب است.
بدون این که بخواهیم منکر سهم بغایت مخرب دیگران واز جمله عربستان سعودی باشیم باید اذعان نمود که در ایجاد وادامه وضع نابسامان کنونی سهم جمهوری اسلامی بسیار برجسته است.
و اما سخن پایانی:
البته در صورت یکپارچگی و وحدت نظر در زمینه سیاست خارجی، حتی در حضور جمهوری اسلامی نیز تنشزدایی و عادیسازی روابط برای نیل به همزیستی در منطقه بخصوص بین ایران و عربستان غیرممکن نیست. هنوزهم دیر نشده است. در این زمینه نقش کشورهای منطقه که کمتر درگیرند، مانند ترکیه و دیگر کشورها برای تنشزدایی بسیار مؤثر است و میتواند به ترمیم روابط بین ایران و عربستان سعودی بینجامد. قدرتهای بزرگ جهان نیز باید در این زمینه به مسوولیت خود عمل نمایند.
امروز متأسفانه ما با وضعی مواجهیم که مانند بشکه باروتی در انتظار شعلهور شدن طولانی وکامل منطقه در اثر حوادثی از پیش نا دیدنی است. هر اتفاقی میتواند منطقه را بیش از این به پرتگاه بکشاند. آنچه که میتواند اتفاق بیافتد بمراتب از آنجه که رویداده است هولناک تر است.امروز وظیفه فرد فرد ماست که برروی همزیستی بین اهل تسنن و شیعیان تأکید کنیم و به برقراری صلح بین آنها ممارست نماییم و از جنگهای فرقهای و شعلهور شدن کینههای دیرینه که متأسفانه کم نیستند جلوگیری کنیم. احترام متقابل، بردباری در قبول باورهای یکدیگرو عدم تعرض به عقاید ومقدسات همدیگر، میتواند بستر مناسبی برای همزیستی بین مسلمانان و کشورهای اسلامی فراهم کند. ولی برای استمرار این امر شرط مهمی که وقوع آن به این زودیها در تیررس نگاه ها نیست، این است که عنصر شهروندی در میان اعراب و مسلمانان نیز متولد شده و شکل قبایلی به شکل شهرنشینی تبدیل گردد. فرصتهای شغلی ایجاد شود و از همه مهمتر این که دولت ها از دخالت در دین مردم خودداری کنند و دین مردم به مردم واگذار شود. دولت ها از دخالت و دستاندازی به باورهای مردم خودداری نمایند. تا آزادی ادیان و مذاهب تأمین نشود و مذاهب مختلف امکان ابراز آزادانه عقاید خود را نداشته باشند و مورد تبعیض قرار گیرند، همزیستی آنها در دراز مدت ممکن نخواهد بود. این مهم نیز بدون جدائی نهاد دین از نهاد حکومت ممکن نیست. می بینید که راهی دراز در پیش داریم و باید عزمی قوی و آهنین برای پیشبرد این کار داشته باشیم. متشکرم که با حوصله به صحبتهای من عنایت نمودید.
9 ژانويهء 2016
_____________________________________
1 سال 1902 تاسیس حکومت سعودی و حکمرانی عبدالعزیز بن عبدالرحمن الفیصل
2 تاسیس سال 1947 میلادی بوسیله آیت الله شیخ محمدتقی قمی و با شرکت شیخ محمد مصطفی المراغی رئیس وقت دانشگاه الازهر٬شیخ محمود شلتوت عضو هلات علما کبار مصر ورئیس بعدی دانشگاه٬حسن البناء رئیس جمعیت اخوان المسلمین ٬حاج امین الحسینی٬مفتی فلسطین و بسیاری دیگر
3 ازشیخ محمود شلتوت سؤال شد که
بعضی از مردم چنین میاندیشند برای آنکه مسلمان عبادات و معاملاتش صحیح باشد حتماً باید به یکی از مذاهب چهارگانه معروف عمل کند و در بین آنها مذهب شیعهامامیه و مذهب زیدیه نیست. آیا شما با این رأی به طور کلی موافقت دارید، و تقلید از مذهب شیعه امامیه را جائز نمیشمارید؟
ایشان در جواب نوشتند:
1. دین اسلام بر احدی از پیروانش متابعت از مذهب خاصی را لازم نمیشمرد، بلکه ما میگوییم: برای هر فرد مؤمن چنین حقی است که بتواند در ابتدای امر از هر یک از مذاهبی که صحیحاً نقل شده و در کتابهای مخصوص احکام آن مذهب نوشته شده است پیروی کند و همچنین کسی که از یک مذهب از این مذاهب پیروی میکرده میتواند عدول به مذهب دیگر بنماید، هر مذهبی باشد، و در این عمل باکی بر او نیست.
2.مذهب جعفری معروف به مذهب امامی اثناعشری، مذهبی است که شرعاً پیروی از آن مانند پیروی از مذاهب اهلسنت جایز است؛ و سزاوار است مسلمانان این مطلب را بدانند و از عصبیت و طرفداریهای بیجا و بدون حق و حمایت از مذهب معینی خودداری کنند. دین خدا و شریعت او تابع مذهبی نیست یا منحصر در مذهبی نیست. هر کس به مقام اجتهاد فائز گردد عنوان مجتهد بر او بار، و در نزد خدای تعالی عملش مقبول خواهد بود.
و جایز است برای کسی که اهلیت نظر و اجتهاد را ندارد از ایشان تقلید کند و به آنچه در فقهشان مقرر داشتهاند عمل بنماید، و در این مسئله بین عبادات و معاملات تفاوتی نیست.
4. دارالتبلیغ اسلامی در سال 1343 شمسی برابر با 1964 میلادی بوسیله آیت الله شریعتمداری افتتاح شد واین موسسه طبق شماره 1 در اداره ثبت اسناد قم به ثبت رسید. متاسفانه این موسسه نیز مانند سایر تاسیسات آن مرجع تقلید بوسیله ایادی آقای خمینی مصادره وغصب شده و اکنون با تغییر نام به سازمان تبلیغات اسلامی درخدمت ولی فقیه وجکومت فعلی ایران است
5 تاسیس 1962 میلادی
6 برای مطالعه بیشتر فعالیتهای دارالتبلیغ اسلامی به کتاب دارالتبلیغ اسلامی ٬نوشته محمدتقی انصاریان٬چاپ انتشارات انصاریان قم مراجعه نمائید.