تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
کشور در
پرتگاه سقوط است و
شما
هنوز
«می
آزمائيد»؟!
(نامه ای سرگشاده به دوستان محترم همبستگی برای
دموکراسی)
نوشتهء یکی از میلیون ها هموطن
شما
آقای حشمت طبرزدی در صفحه فیسبوک خود عکسی منتشر کرده و اضافه کرده است که: « این را طرفداران رژیم سرکوبگر و استبدادی حاکم، انتشار داده اند. شما نیز ببینید.».
آن عمل ثبت نام، این عکس، و «گلایه»ی حشمت طبرزدی، ناخودآگاه، آنهایی را که کتاب فارسی دبستان را بخاطر دارند بیاد یکی از ابیات بسیار پر مغز ناصر خسرو می اندازد که می گفت:
تو چون خود کنی اختر خویش بد
مدار از فلک چشم نیک اختری را
جناب طبرزدی و دوستان و اعضای محترم همبستگی برای دموکراسی!
آیا ساده ترین و معمولی ترین و متداول ترین عکس العمل رژیم،
که 37 سال تکرارش کرده، از همین نوع نبوده است که آزادیخواهان (بعضاً
ساده
دل) گاف بدهند و اطاق فکر رژیم جشن بگیرد؟ تعجب
تان برای چیست؟
براستی میزان برد دید و پهنهء
افق فکری / سیاسی شما و دیگر عزیزان را، پس از اینکه مکرر نشان داده اید که هیچ
درسی از عملکرد رژیم و نحوهء
بازی آن نگرفته اید، و اینکه با دیدن طرفندهای تکراری و ملال آور رژیم حتی غافلگیر
هم می
شوید را چگونه باید تفسیر و تایین کرد؟
دوستان و اعضای محترم همبستگی برای دموکراسی!
بیایید و صادقانه، اگر بر فرض محال، روزی از عدم اقبال ملت نومید شدید، خود را کمی جای آنها بگذارید! آیا حتی یک انسان نیمه عاقل حق ندارند که نتیجه بگیرد که سپردن سرنوشت اش بدست کسانی که اینگونه بی تدبیری می کنند و آزموده را دوباره می آزمایند و مدام دست شان را درست در همان سوراخی می تپانند که بارها (دست کم از سال 57 تا به امروز) از آن نیش خورده اند چیزی بیش از نابخردی نیست؟
در جهان مدرن، عقلا و خردمندان همواره بر این عقیده اند که «کار هر بز نیست خرمن کوفتن / گاو نر می خواهد و مرد کهن». برای همین هم هست که دنیا از نلسون ماندلا ها و گاندی ها مملو نیست.
دوستان و اعضای محترم همبستگی برای دموکراسی!
شک نداریم که دل شما و دوستان تان یقیناً برای ایران میطپد، اما فراموش نکنیم که برخلاف آنچه که عوام تصور می کنند وبخش بزرگی از بدبختی امروزشان هم از همين است، مهندس بودن و دکتر بودن به هیچ وجه سند و دلیل سیاستمدار بودن نیست، به همان میزان که نیت خوب و صداقت نیز نشانهء حقیقت و حقانیت نمی باشد.
نمونهء دیگر، آن جوانان ساده دل و البته خوش نیتی است که جان بر کف، اما از روی نا آگاهی یک شبه به فرماندهی لشگر منصوب شدند و بی خبر از آنکه اگر ملک غصبی حرام است، غصب مسند بمراتب مزموم تر و مخرب تر و بدتر است، فرزندان این کشور ار فوج فوج به قتلگاه می فرستاندند.
برای انسان هایی که سطح توقع شان بالاست و بنجامین فرانکلین و چرچیل و مارشال دوگل و ماندلا و و آنگلا مرکل و... را سیاستمدار می دانند، میزان سواد سیاسی و کارنامهء مهدی بازرگان و تاثیر مخرب او بر سرنوشت ایران سند صحت استدلال بالا است.
دوستانی که توقع شان در حد خاتمی و حسن فریدن و اکبر رفسنجانی است، اما قضایا را طور دیگر می بینند و لابد مهدی بازرگان هم برایشان اسطوره سیاستمداری است و جوک های معروف اش هم لابد باید بشود کتابچه راهنمای سیاستمداران جهان.
دوستان و اعضای محترم همبستگی برای دموکراسی!
شجاعانه از خودتان بپرسید که در کدام یک از این دو طبقه قرار می گیرید. اگر سرمشق تان پولیتیک های بازرگان و رفسنجانی و خاتمی است، دیگر گله و تعجب تان برای چیست؟ اما اگر بدنبال ساختن آینده ای مدرن برای کشورتان هستید، دستکم نگاه تان به رفتار و عملکرد رهبران دنیای مدرن باشد و آنها را سرمشق قرار بدهید.
دوستان و اعضای محترم همبستگی برای دموکراسی!
بیاییم و شجاعت داشته باشیم و یک بار برای همیشه در این روش غلط خود قدری بازنگری کنیم، حد و حدود و کارایی و توان بالقوه و امکانات و بضاعت سیاسی خود را صادقانه بررسی کرده، مانند هر نخبه و بزرگی در هر گوشه ای از این جهان مدرن که همواره خود را در مرکز مشاورین خردمند قرار میدهد رفتار کنیم. در غیر این صورت، تا ظهور آن مهدی موعود سرنوشتی نخواهیم داشت بجز غلطیدن از این اشتباه به آن اشتباه و از دست دادن اعتبار خود و سوزاندن فرصت های این سرزمین و مردم اش.
این را شک نکنید.
یکی از میلیون ها هموطن خسته از مانورهای من در آوردی و بی استخوان شما.
جمعه 25 دی 1394