تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
طرح «انتخابات موازی»، آخرین حیلهء قبل از سقوط رژیم
عارف شیخ احمدی
برخی از دوستان مبارز در داخل و خارج از کشور مدتی است با نام نویسی برای شرکت در
انتصابات فرمایشی و خیمه شب بازی که قرار است در روزهای پایانی سال جاری تحت عنوان
انتخابات برگزار گردد به دست و پا افتاده و دانسته یا نادانسته تاکتیک اشتباهی را
در عرصهء
مبارزات علیه دیکتاتوری ولایت فقیه انجام می دهند.
این دوستان،
با تکرار اینکه با تحریم انفعالی کاری درست نمی شود،
و با آوردن دلایل متشابه برای کردار خود و اینکه جنبش سبز هم با حضور در انتخابات
بوجود آمد، راهکاری تحت عنوان انتخابات موازی با انتصابات را برای مقصود خود تعریف
می کنند.
گروه اعضای
«همبستگی
برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران»،
که دوست مبارز آقای مهندس حشمت اله طبرزدی از اعضای شناخته شده آنهاست، اعلام داشته
اند که تحریم همیشه جواب نمی دهد و باید به وسیلهء
حرکت جدیدی ترس
های مردم ریخته شود و سیاست انتصاباتی رژیم را به چالش عظیمی بطلبند و در نهایت هم
با طرح ریزی مرحله ای آنها، پیروزی از آن مردم ایران خواهد شد.
اما
آیا با دعوت از جمعیت حداکثری ایرانیان که دیگر هیچ اعتمادی به صندوق رٲی و
انتخابات غیر دمکراتیک و نامشروع رژیم ولایت فقیه ندارند، هیچ مدرکی به دست می دهید
که شما هم هنوز قابله ای دلسوزتر از مادر برای جنایات و خیانت های رژیم ولایت فقیه
نیستید؟!
رژیم جمهوری جهل و جنون و جنایت ولایت فقیه در طی بیش از سه دهه از حاکمیت نامشروع
و دیکتاتوری
برای
خود به اندازهء
سر سوزنی مشروعیت باقی نگذاشته و از حاکمیت ملایان تقیه گر و چپاولگر
ظهور
هیچ روزنهء
امیدی انتظار نمی رود و شکی نیست که دگرگونی و اصلاح و تغییر در قوانین این رژیم
نشدنی و فعالیت و مبارزه در این عرصه
نيز
کاری است بس عبث و بیهوده.
این حرکت عجولانه و نابخردانهء
شما دوستان،
که گام اول آن را با نام نویسی جلوی
دوربین رسانه ها انجام دادید، عکس گفته ها و ادعاهای خودتان و در واقع تائید آزاد
بودن هر شخص ایرانی برای
طی
مراحل کاندیدا شدن طبق قانون اساسی ولایت فقیه
بود.
می گوئید انتخابات آزاد حق ماست! اصلاً دوستان مبارز در چارچوب قوانین این رژیم
انتخابات معنایی ندارد چه رسد به آزاد بودن و شرایط حقوقی و اجرایی مربوط به آن.
در ابتدا ثبت نام کردید تا نشان دهید که انتخابات آزاد در رژیم استبدادی ـ مذهبی،
به صورت سیستماتیک وجود دارد و کسی حق شما را سلب نکرده تا به این سلب حق، اعتراض
کنید!
ثبت نام شما دوستان گویا به دلیل عدم تمکین به شرایط غیر دموکراتیک و علیه نظارت
استصوابی بوده است، بنا
بر
این،
با افتتاح جبهه ای که
«همبستگی
برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران»
نامگذاری کرده اید، باز خواستید بگوئید انتصابات رژیم یک دست و یک صبغه و رنگ نیست،
چون افراد و اشخاص مخالف نظیر خودتان هم
در آن
حضور دارند.
اين کار
در واقع باز مشروعیت بخشیدن بود به فضای بستهء
انتصابات و،
خواسته یا ناخواسته،
ثمرهء
این مرحله از فعالیت شما باز به نفع رژیم تمام شد و خون بیشتری در شاهرگ
های ولی فقیه مریض به گردش درآورد.
گفتید مطابق عرف بین الملل، اگر یکهزارم از شهروندان صاحب حق رٲی در حوزهء
انتخابیهء
مربوطه، که برای تهران
500
رٲی است،
از فردی حمایت کنند،
او
حق دارد کاندیدا باشد، پس بدین دلیل ما ثبت نام کرده و نمایندهء
مردم ناراضی از حاکمیت هستیم و به موازات نظارت استصوابی ما هم جریان مردمی مخالف
به نام
"جریان موازی" را هدایت می کنیم. همچنان که موسوی و کروبی هم جنبش مخالفتی سال
88
را در جوار انتصابات آن زمان رهبری نمودند!
چه قیاس مع الفارق عجیبی،
و چه تمثیل غیر منطقی برای خودتان ساخته و پرداخته کرده اید.
مگر در چارچوب دیکتاتوری ولایت فقیه و بی اعتنا به اقدامات ضد قانونی حکومت
آخوندها، می توان به هم میهنان در سراسر جهان اطمینان و فراخوان داد تا رأی
حمایتی خود را موازی با انتصابات ملایان حیله گر اعلام کنند و به صندوق
هائی
بریزند که سر از بیت عنکبوت و جلو عینک جنتی در می آورند؟!
با تفسیر کلی کردار شما عزیزان، گویا این اقدام هم تنها به منظور شرکت در انتصابات
غیر دموکراتیک از طرف حکومت نیست، بلکه در درجهء
اول دریافت حمایت هم میهنان است! و طبق گفته خودتان اگر موفق شدید،
با تداوم جنبش اعتراضی مردم به اقدامات غیر قانونی جمهوری اسلامی و بعداً هم محول
کردن این وضعیت به سازمان های بین المللی و در خواست پشتیبانی از
آنها
برای وادار سازی رژیم به تمکین قانون خواهید شد. غافل از آنکه رژیم هم موازی با شما
و با توانایی و قدرت تمام سعی خواهد کرد با زیرکی بیشتر آب پاکی بر روی همهء
توهمات شما مبارزان بریزد و برندهء
اصلی ولی فقیه و بازنده هم شما و مردمی خواهند بود که به طرح و پروژه شما جواب مثبت
خواهند داد.
واقعاً
فقط باید گفت
اين کار
ترسیم یک رویداد غیر
واقعی و مغالطهء
خنده دار و آب بر هاون کوفتن است و نه هیچ چیز دیگر.
اگر مردم ایران در بیش از سه دهه از حکومت نامشروع ولایت فقیه پشتوانهء
قدرتمند بین المللی داشتند، می بایست سازمان
های مدعی حقوق بشر عملاً تنها یکبار ندای آزادیخواهانه آنها را پاسخ می گفتند. اگر
چنین می گشت، آیا حاکمیت مستبد آخوندها تا به امروز می توانست با قبضهء
قدرت و قانون و تعدیل آن همچنان به دزدی و قتل و اختناق و غارت و چپاول مملکت ادامه
دهد؟!
هیچوقت در این سال
ها فقط و فقط به واسطهء
شرکت مستقیم و موازی مردم در انتخابات هیچ فرصتی پیش نیامده که توانسته باشیم رژیم
را به عقب برانیم.
بلکه بالعکس
تمام اعتراضات خودجوش و بدون رهبری و هماهنگی مردم ایران، در نتیجهء
لبریز شدن کاسه صبر آنها بوده نه با بودن در آن شرایط و آنچه رژیم حضور در صحنه می
خواند. مردم ایران از هر کاتالیزوری جهت خروش عظیم و میلیونی خود استفاده می کنند،
اما این فرصت
ها تنها در موازات انتصابات رژیم نیستند، بلکه هر سلب حقوق فردی و اجتماعی و اجتماع
اعتراضی در هر نقطه از کشور می تواند جرقهء
تظاهرات و خشم مردم علیه دیکتاتوری باشد.
نمونهء
زنده،
و تا حدودی مشابه با ایران، وضعیت سوریه است. اینک تمام دنیا می دانند که رژیم بشار
اسد غیر مشروع است و ملت سوریه مظلوم واقع شده اند، اما کدامین سازمان بین المللی و
عقل سلیمی طرح حضور مردم در انتصاباتی را انتظار دارند که نهایتاً به خروج اسد از
حاکمیت منجر گردد؟! اصلاً
مگر
چندین بار مردم و اپوزسیون سوریه این راه را امتحان
نکرده
اند
اما باز خانوادهء
دیکتاتور یک گام
بعقب
ننشسته
اند؟
اصلاً مگر در خاورمیانه می شود دیکتاتور را از طرق قانونی و با انعطاف سیاسی مجبور
به ترک کرسی حاکمیت کرد؟!
آیا سازمان
های بین المللی مدافع حقوق بشر، قتل زندانیان سال
های
60
و
67
و قیام
های کوی دانشگاه تهران و سال
88
را رصد نکردند؟
مگر نمی دانند اکثریت مردم ایران حاکمیت را قبول ندارند؟ یقیناً
مطلع هستند
و
برای همهء
آنها روشن است که مردم ایران سیستم سیاسی کنونی را نمی پذیرند، ولی دولت
های غربی با ملایان درنده خوی معامله و سازش می کنند، چون در دنیای امروز مصالح
کشورها و منافع خودشان از مفهوم حقوق بشر و دمکراسی مهمتر و اصولی تر است.
از
آنجا
که مردم به فرایند انتصابات حکومتی اعتمادی ندارند و در شرایط کنونی که خامنه ای،
از روی درماندگی و استیصال، نیاز خود به حضور رای دهندگان،
و
حتی مخالفین رژیم
را،
در پای صندوق های رای اعلام کرده است، چرا باید مخالفین انتصابات حکومتی و حامیان
مبارزات دموکراتیک چنین برنامه غلطی را پیش بگیرند؟
رژیم ولایت فقیه،
که نوه خمینی و مدرک شرعی او را قبول نمی کند و شورای نگهبانی که کوچک
ترین گمان در مورد خودی ها را زیر نظر دارد، آیا بیهوده و بی دلیل در مقابل ثبت نام
و حضور شما سکوت و چشم پوشی کرده اند، غیر از آن است که رژیم در سراشیبی سقوط قرار
گرفته و خود شما هم باور دارید که مرگ ولی فقیه می تواند گامی مهم جهت برون رفت از
بن بست کنونی مبارزات و پیوند همزمان مبارزین داخل و خارج از کشور باشد. پس چرا جسد
نیمه جان ولایت مطلقه را با اقدامات انحرافی خود دوباره جان می بخشید؟
صحیح است که قرار نیست همواره در زندان باشیم یا سرکوب شویم و در فقر و زیر ستم و
آواره گی بمانیم. اما با حضور موازی هم نه تنها نمی توانیم از موضعی
قدرتمند رژیم سرکوبگر و رانت خوار و فاسد را به انزوا برانیم، بلکه نادانسته به او
مشروعیت می بخشیم.
به نظر من، باید شورای رهبری از تمامی اپوزسیون ایران هرچه زودتر و با صرف نظر از سلایق سیاسی و مذهبی بوجود آید زيرا هماهنگی و انسجام ماست که مرگ حتمی رژیم ولایت فقیه را رقم خواهد زد، نه اینکه هنوز در دوران آزمون و خطا پتانسیل و توانایی خود را بدون نتیجه صرف و هدر نمائیم.