تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

7 بهمن ماه 1394 ـ 27 ماه ژانويه 2016

من هنوز منتظر اتفاق های درون نظام هستم

گفتگو با کورش زعیم

گفتگوگر: سعید قائم مقامی، در رادیو صدای مردم

پرسشگر: آقای زعیم، خوشحالم صدایتان را خوب و شفاف می شنوم. حالتان چطوره آقای زعیم؟

پاسخ: سپاسگزارم از لطف شما. حال ما خوبه، و هر کس که در جمهوری اسلامی زندگی میکند حالش خوبست!

 

پرسش: از آخرین گرفتاری هایتان و بازداشتتان مدتی گذشته. خوشحالم که آزاد بسر می برید، آقای مهندس.

پاسخ: بله، ما پرونده مان توی دادگاه تجدید نظر است ولی هنوز رای نداده اند و ما هنوز همچنان که می خواهند آویزان هستیم!

 

دربارهء همبستگی

پرسش: آقای زعیم، شما گذشته از اینکه عضو جبهه ملی ایران هستید، دبیر سیاسی شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران هم هستید. می توانید کمی درباره ساختار این شورا کمی توضیح بیشتری بدهید؟

پاسخ: همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران در سال 88 موجودیتش را اعلام کرد. البته آن در سال 87 تشکیل شد. جلساتی بود با شرکت نمایندگان یا اعضای عمده سازمانهای سیاسی، مدنی، کارگری، فرهنگی و انواع گروههایی که فعالیت سیاسی، یا حقوق بشری میکردند. یک مرامنامه با 12 بند در آنجا به تصویب رسید، ولی ما موجودیت آنرا اعلام نکردیم تا 15 اردیبهشت 1388، چون آن موقع ما فکر میکردیم که انتخابات آنجور که مردم انتظار دارند نخواهد بود.

       (من در یکی دو تا سخنرانی که داشتم، یکی در شب نوروز 88 ، در تبریز گفتم که انتخابات بنظر میرسد آنطور که مردم انتظار دارند نخواهد بود و مردم تظاهرات و اعتراض خواهند کرد؛ و حتا گفتم که ممکن است دهها نفر کشته و هزاران نفر دستگیر بشوند. در ضمن هشدار دادم که انتخابات طوری نباشد که این اتفاقها رخ بدهد. سال 88 که آغاز شد، روز 12 فروردین ما که جلسه ای داشتیم در منزل من که شمار زیادی از جوانان بودند، من گفتم که امسال تابستان داغی خواهیم داشت. در پانزدهم اردیبهشت، چون ما فکر کردیم که اکنون خوب موقعی ست که همبستگی وارد فعالیت شود، و اگر انتخابات آنجور که باید انجام بشود انجام شود، بتواند فعالیت اش را آغار کند. پشت سرش در 27 ام اردیبهشت، من آن مانیفست را دادم به نام "پیشنهاد برای نجات میهن" چون بر این باور شده بودم که این انتخابات دچار تقلب و نارسایی و اعتراضات زیادی خواهد شد. ما در آن هشدار دادیم که در این روندی که میپنداریم میخواهند انتخابات را اداره کنند برای کشور خطرناک است، و دیگر اینکه پیشنهاد کردم که یک دولت موقت توسط ملیون و کسانی که دلشان برای کشور سوخته تشکیل بشود. دو روز پیش از انتخابات هم من در رشت سخنرانی کردم و در آنجا به صراحت گفتم که دولت نهم، که آقای احمدی نژاد بود، هرگز حکومت را به دست دولتی که خودش نباشد نخواهد داد).

       ما با این اندیشه که ممکن است روبرو با شرایط بسیار خطرناکی بشویم، چون انتظار داشتیم که انتخابات تقلب آمیز باشد، هم همبستگی را اعلام موجودیت کردیم و هم من آن  پیشنهاد برای نجات میهن" را دادم که دیگر بقیه اش تاریخ است: انتخابات شد، اعتراض شد، ده ها نفر کشته شدند، هزاران نفر دستگیر شدند، و خودم هم یکی از آن دستگیر شدگان بودم. پنج روز پس از انتخابات دستگیرم کردند که ما برنامه داریم برای براندازی. بهر حال، در سال 88 ، پس از انتخابات چون شرایط بشدت امنیتی بود، همبستگی بهیچ وجه نمیتوانست فعال شود. اکنون هم زیر فشار شدید تهدید است که فعال نشود. منتها چون ما این انتخابات را تصور میکنیم که شاید دولت موجود بتواند بنا بر قولهایش شرایط را برای انتخابات باز بکند، ما نخستین بیانیه همبستگی را بخاطر انتخابات دادیم و شرایطی را تعیین کردیم که اگر این شرایط، هرچند که میدانیم غیرممکن ولی ضروری است، ایجاد بشود، خوب، اگر همه مردم بتوانند شرکت کنند شاید کشور بتواند نجات پیدا کند.

 

دربارهء جبههء ملی

پرسش: آقای زعیم، تا آنجا که من مطلع هستم جبهه ملی خودش هم یک سازمان ممنوعه است. درست حدس می گویم؟

پاسخ: بله درست است، البته جبهه ملی از همان سال 60 ممنوع شد؛ در 25 خرداد 60، بخاطر آن، در واقع به بهانه، بیانیه مخالفت با لایحه قصاص که در مجلس مطرح بود، جبهه ملی را مرتد اعلام کردند، ولی خوب گاهگاه جلسات تشکیل می شد و فعالیتها کمابیش، کم بیشتر از بیش، انجام میشد هرچند جبهه ملی دایم زیر فشار امنیتی بود. اشخاصی در جبهه ملی که فعالتر بودند و زبان و قلم گزنده تر داشتند بازداشت می شدند و هم پیوسته توسط اطلاعات (ساواما) احضار و تهدید میشدند. جلسه کردن ممنوع بود، ولی فکر میکنم جبهه ملی با بیست درصد سرعت حرکت میکرد.

 

دربارهء نامه نويسی به حسن روحانی

پرسش: عرض کنم که اخیرا شما نامه ای به حسن روحانی نوشته اید و شرطهایی و مسایلی را به ایشان در میان گذاشته اید. من می خواهم خواهش کنم شما درباره محتوای این نامه به شنوندگانمان و هموطنان رادیو صدای مردم کمی بیشتر توضیحاتی بدهید.

پاسخ: من در 21 تیرماه این نامه را نوشتم؛ هنگامی که آقای روحانی صحبت انتخابات را کرد و در

یک سخنرنی گفته بود که همه گروههای سیاسی و مدنی در انتخابات شرکت کنند. من نامه ای به ایشان نوشتم، بویژه اینکه در گردهمایی استانداران و فرمانداران در وزارت کشور از آنان خواسته بود که مطمئن بشوند و نظارت کنند که انتخابات درست انجام بشود و در آن تقلب نشود تا همه بتوانند شرکت کنند. البته معلوم بود امکان اینکه ایشان بتواند به قولهایش وفا کند اندک است، ولی در هر حال من در پیرو آن به ایشان نامه ای نوشتم و گفتم که من امیدوارانه فرض می کنم که منظور شما در این سخنرانی درباره آنچه به استانداران و فرمانداران گفتید صداقت دارید و تلاش می کنید که انتخابات تا حدودی آزاد برقرار شود و از چنگ برخی نهادها بیرون بیاید. بنابراین، هرچند می دانم آن انتخابات که شما به آن اشاره می کنید به معنای کلاسیک جهان پسندش نیست، ولی فرض محال را محال نمی دانیم و برای اینکه شما بتوانید انتخاباتی نسبتا آزاد داشته باشید، این شرایط باید حتمن وجود داشته باشد. من در ضمن گفتم که ما در جمهوری اسلامی هرگز انتخابات آزاد نداشته ایم. آزادترینش انتخابات مجلس شورای ملی در سال 1358 بود که جبهه ملی و خیلی سازمانهای دیگر هم نامزد دادند که منهم جزو نامزدان جبهه ملی بودم، از همان اول نامزدها را تهدید کردند که شرکت نکنند، برخی را کتک می زدند و دو سه تن را هم که در حوزه انتخابیه خودشان بسیار محبوب بودند در مجلس اعتبارنامه هایشان را رد کردند. بقیه انتخابات هم تا کنون همه فرمایشی بوده و فقط برای خودیها برگذار می شده است. من کنایه ای هم زدم که وقتی در جلسه ای در شهر کوچکی بودم که آقایان مسئولان درباره انتخابات صحبت میکردند، مجلس هفتم یا ششم بود یادم نیست، با هم شوخی می کردند که ما یادمان رفت کش دور بسته های رای را باز کنیم و توی صندوق بیاندازیم! گفتم حالا با وجود اینکه مجلس شورای ما "ملی" نیست، ولی فرصتی است که هم دولت بتواند خودش را نشان دهد و هم اینکه بلکه شرایط طوری باشد که اشخاص ملی یا آنان که میهن پرست هستند و وطنشان را دوست دارند برخلاف کسانی که معمولن وارد مجلس می شوند بتوانند وارد شوند و حتا شمار کمی از آنان میتوانند آغازگر یک فرایند تغییر و بازسازی کشور با قانونهایی که بر پایه میهن پرستی و حقوق بشر باشد کشور را به راه راست هدایت کنند. حالا اگر پرسشی ندارید من بگویم که چه نوشتم.

 

پرسشگر: بله، بله، گوش می دهم.

پاسخ: به ایشان نوشتم که با وجودیکه قانون اساسی کنونی بعلت برخی اصلهای ضد دموکراسی و ضد حقوق بشری نمی تواند سعادت ملت ایران را تضمین و آینده درخشانی را برای کشور ایجاد کند، اصل هایی هستند که می تواند روزنه ای باز کند برای اینکه نمایندگانی شایسته وارد مجلس بشوند و ایجاد تغییرات بکنند. این اصل ها یکی اصل 23 است که تفتیش عقاید را ممنوع می کند، اصل های 24 و 26 که فعالیت سازمانهای سیاسی و مدنی را آزاد اعلام می کند، گردهمایی و جلسه و اعتصاب و تظاهرات را مجاز می داند، و 27 که رسانه ها و مطبوعات را آزاد اعلام می کند. گفتم اگر با رعایت همین اصلها هم انتخابات انجام بشود، روزنه ایست که، برخلاف همه مجلس های گذشته اسلامی، شاید چند نفر آدم شایسته بروند آنجا، و پایه ریزی بکنند اداره سالم کشور را. این شرط هایی که من گذاشتم توی این نامه به این شرح است:

       یکی گفتم که زندانیان سیاسی و عقیدتی باید در یک اعلام عمومی آزاد بشوند. وجود حتا يك زنداني عقیدتي يا سیاسي در بند، باور مردم را نسبت به گامهایی که شما باید بردارید یا ما می خواهیم که بردارید لرزان خواهد كرد. شما می توانید طبق اصل 23 که تفتیش عقاید را ممنوع می کند اصلن دستور بدهید که این کار نشود. ضمنن من گفتم شما نمی توانید کشور را با خواهش و تمنا و ناز کشیدن و نصیحت اداره کنید. شما باید فرمان بدهید. و نوشتم که با يك برنامه ريزي دقیق و خردمندانه و آينده نگرانه، گام هاي زير مي تواند زمینه را براي انجام يك انتخابات سرنوشت ساز باشد كه پیشنیاز ساختار آينده كشور را ترسیم خواهد نمود. از شما می خواهیم که با شهامتی که در تاریخ سیاسی کشور ماندگار خواهد شد و دشمنان آزادی ملت را رسوا و منزوی خواهد کرد، از اختیارات ریاست جمهوری و قدرت نهفته در مسئولیت خود استفاده کرده برای اجرای موارد زیر فرمان صادر کنید. یعنی در واقع ما گفتیم که فرد اول کشور رییس جمهور است؛ و این رییس جمهور قدرتی نهفته دارد که باید از آن استفاده کند و ترسی از دیگران نداشته باشد. خواسته های ما یکی همان آزادی زندانیان سیاسی بود. دوم، فعالیت حزب هاي سیاسي و سازمان هاي مدني و مردم نهاد، و نیز هرگونه نشست و گردهمایی آزاد اعلام شود. اصل های 26 و 27 قانون اساسي اين اختیار را مي دهد. سوم، رسانه ها بر پایه اصل 24 قانون اساسی آزاد اعلام شوند. تنها محدوديتی رسانه ها باید داشته باشند، پرهیز از تبلیغ يا توطئه علیه تمامیت ارضي كشور و تهمت زدن دروغ خواهد بود. چهارم، شوراي نگهبان بايد اعلام كند، یا شما این اصل را تذکر بدهید، كه در گزينش نامزدان دخالتي نخواهد كرد، چون کار شورای نگهبان تنها نظارت است و حق دخالت ندارد. پنجم، از امامان جمعه و فرماندهان نظامی بخواهید که هیچگونه تبلیغ علیه حقوق و مشارکت مردم، و موضعگیری سیاسی نکنند، و از تبلیغ نامزدان مورد تایید یا علیه نامزدانی که از آنان خوششان نمیآید پرهیز نمایند. ششم، وزارت کشور باید فقط با یک پرسشنامه ساده شناسایی، بی هیچگونه تعهدی بجز التزام کلی به قانون اساسی و بدون تفتیش عقیده نامزدان را نام نویسی کند. من در جایی دیگر گفته بودم که اگر من تصمیم گیرنده بودم و وزیر کشورم در پرسشنامه می پرسید که مذهبتان چیست، من آن وزیر کشور را از کار برکنار میکردم. هیچ مسئولی حق ندارد بعنوان شرط مشارکت یا استخدام از کسی عقیده یا مذهبش را بپرسد. هفتم، يك كارگروه شامل نماينده دولت و نمايندگان همه سازمانهاي سیاسي براي نظارت بر انتخابات تشكیل شود، و حزبهایی که در انتخابات شرکت میکنند بتوانند در همه حوزه های رای گیری ناظر باشند. هشتم، نامزدان مجلس شورا مكلف باشند، میزان و منبع پولهايي را که براي تبلیغات انتخاباتي خود هزينه مي كنند، به كارگروه نظارت اعلان كنند. در غیر اينصورت، نامزدان جناحهاي حاكم كه در مدت تصدي خود به ثروتهاي كلان دست يافته اند و نیز دسترسي به كمكهاي مالي كلان پشتیبانان خود دارند، با بمباران تبلیغاتي و پوشش گسترده مي توانند مردم ناآگاه را نسبت به خود بباورانند. کتمان یا گزارش دروغ موجب عدم صلاحیت نامزد خواهد شد. همچنین نامزدانی که در گذشته تصدی مقام کشوری، لشگری یا انتخابی داشته اند میزان و منابع ثروت اکتسابی خود را در طول مدت تصدی اعلام کنند. پنهانکاری یا گزارش دروغ موجب عدم صلاحیت نامزد میشود. نهم، فعالیت و تبلیغ انتخاباتي باید از شش ماه پیش از روز انتخابات آغاز شود، و همه با وقت مساوی در صدا و سیما بتوانند خود را به رای دهندگان معرفی کنند. دهم، سازمان ملل يا شورايي از ناظران بین المللي برگزيده شوراي حقوق بشر سازمان ملل انتخابات را نظارت كنند. چنین مجلسي مي تواند آغازگر يك جنبش سیاسي بي خشونت و تدريجي براي قانونگزاري مورد نیاز يك جامعه آزاد و مردم سالار باشد كه در آن همه مردم بی هیچ تبعیض يا محدوديت در سرنوشت و اداره كشور مشاركت داشته باشند. این خلاصه آنچه بود که من نامه نوشته بودم.

 

دربارهء حسن روحانی

پرسش: عرض کنم که، آقای مهندس زعیم، پرسشم اینست که آیا شما در وجود آقای روحانی ظرفیت پذیرش این پیشنهادات را دیده اید، یعنی در شخص خودش این مساءلی که شما به او اشاره کردید می ینید؟ پرسش بعدی من اینست که حتا با فرض اینکه ایشان چنین ظرفیتی را بالقوه دارد، آیا در سیستم جمهوری اسلامی قادرست که حتا یکی دو مورد از این موارد را به مرحله اجرا در بیاورد، در این سیستم؟

پاسخ: پاسخ به پرسش شما بسیار دشوار است. ایشان قدرت بالقوه را بایستی داشته باشد، ولی آنقدر نیروهای بازدارنده هستند که من تصور نمیکنم ایشان بتواند این کارها را بکند. یک مثالش این است که پس از انتشار نامه من، ایشان دو سه مطلب را که من عنوان کرده بودم مطرح کرد. یکی اینکه اعلام کرد که شورای نگهبان نباید دخالت کند. این حرفی که ایشان زد، مدتها بعد از نامه من بود، و واکنشهای به آنرا از سوی برخی مقامات لابد شنیده اید. ایشان دو سه مطلب مشابه این شرط ها را در سخنرانی هایش مطرح کرد، نه اینکه مطلب من بوده باشد، ولی دقیقا شبیه آنچه بود که من نوشته بودم. بنابراین من احساس کردم که ایشان میخواهد قهرمان بشود، و میداند برای اینکه کارنامه اش را کمی سفید بکند باید کاری برای مردم انجام دهد. انتخابات یکی از کارهای پایه ایست که اگر بتواند انجام دهد میتواند جایگاه بهتری در تاریخ برای خودش دست و پا کند. ظاهرش اینست که ایشان تلاش میکند، ولی بازدارندگی زیاد است، بویژه که رهبری با خیلی از ایده های ایشان موافق نیست. ولی بهر حال ما حرف خود را زده ایم، و خوشبختانه این حرفها توسط دیگران تکرار شده و در خود ساختار دولت هم به آنها اشاره شده و برخی از سخنرانان خودی درون نظام هم برخی مطالب من را به نام خودشان اعلام کرده اند. ولی خود ما خودمان نمیتوانیم سخنرانی کنیم، جایی راهمان نمیدهند، مطالبمان را چاپ نمیکنند در رسانه های داخلی، حتا عکسمان را چاپ نمیکنند، بنابراین باید اینجور غیرمستقیم وارد بشویم.

 

پرسش: آیا روحانی، یعنی موضعگیری هایش در تمام این سی و اندی سال چگونه سوابقی بوده که شما بنظرتان میرسد که او متفاوت است و درش ظرفیت بالقوه ای برای حسن نیت داشتن برای دگرگون کردن اوضاع وجود دارد. مثلا شما فکر میکنید که روحانی مخالفتی با اصل نظام ولایت فقیه دارد؟ آیا روحانی با اساس حکومت سر ناسازگاری دارد و می خواهد حکومت را دگرگون کند؟ شما در روحانی ویژگی هایی را سراغ دارید که فکر میکنید بخواهد مملکت را بسوی بهبود شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ببرد، یا فقط به ادعاهای خودش تکیه میکنید؟

پاسخ: ما که نمی دانیم در ذهن مردم چه می گذرد، ولی با رفتاری که کرده و با آنچه از زندگی خصوصی اش می دانیم، و با آنچه از زندگی سیاسی اش پیش از این جریان ها می دانیم، من بر این باور شده ام که آقای روحانی می خواهد کارنامهء سفیدی برای خودش ایجاد و جبران گذشته را بکند. بنابراین، شخصی مثل ایشان که من نمی توانم همهء جزییات را اینجا بگویم، نیاز دارد که نام اش را در تاریخ مثبت ثبت بکند. هیچ دلیل دیگر هم ندارد و نیازی هم ندارد؛ نه نیاز به پول دارد و نه نیاز به مقام دارد که بالاترین مقام را دارد، ولی نیاز به آن شخصیت سازی برای خودش دارد که تنها می تواند با این مبارزه که آغاز کرده به آن نتیجه برسد. ایشان همانجور که شما اشاره کردید مثل بقیه شخصیت های جمهوری اسلامی بدنام است.

 

دربارهء مواد مغفولهء قانون اساسی

پرسش: آقای زعیم، شما فکر نمی کنید که حتا اگر همین چند ماده، چند بند، از قانون اساسی جمهوری اسلامی اجرایی شود، مثلا زندانیان سیاسی را آزاد کنند، اجازه تاسیس حزب بدهند، اجازه اجتماعات بدهند، همین سه تا؛ اگر همین سه مورد بهر دلیلی، بصورت معجزه، تحقق پیدا کند، نشانی از جمهوری اسلامی باقی نمی ماند؟

پاسخ: ببینید، اینها هم از همین ترس دارند. از اجتماعات ترس دارند بخاطر اینکه شاید در این گردهمایی ها یک جرقه زده بشود و مردم حرکت کنند. بخش عمده ای از مردم ناراضی هستند، و این نارضایتی بصورت خشم است، خشمی درونی که همینجور انباشت شده است. خوب، شوخی نیست، نیمی از مردم زیر خط فقرند، زنان شوهر دار برای اینکه بتوانند هزینه خانه و بچه هایشان را تامین کنند با دانسته بودن شوهران تن فروشی میکنند، اعتیاد به حد غیرقابل تصور رسیده، و در هر رشته از زندگی اجتماعی ما از پایین نفر اول در دنیا هستیم. در فساد اول هستیم، در اعتیاد اول هستیم، در شمار بچه های بیرون از مدرسه به نسبت جمعیت اول هستیم، در فقر اول هستیم، دیگر نمی دانم، در همه چیزهای منفی. در نابود کردن محیط زیست اول هستیم، در اتلاف بودجه دولت در اتلاف منابع ملی اول هستیم. یعنی ما دیگر نیاز نداریم در المپیک شرکت کنیم، هم اکنون نفر اول شده ایم.

 

دربارهء برجام

پرسش: آقای زعیم، بعد این توافق جمهوری اسلامی با 1+5 ، روحانی و دار و دسته اش خیلی شادمان از این توافق هستند، شما فکر می کنید گره ای از گره های حکومت و دولت در اداره مملکت باز بشود؟

پاسخ: اگر که همدلی بود و میهن پرستی بود در تمام بدنه دولت، بله می توانست خیلی کارها با این بکنند؛ بقول دکتر رشیدی می گفت هزار کار می شود با این توافقنامه انجام داد، ولی مشکل اینست که هرچند بخشی از دولت می خواهد از این رویداد بهره برداری کند و خودش را قهرمان نجات کشور نشان بدهد، ولی نیروهایی هستند که به دلایل مختلف، که من گاهی آنان را متهم به خیانت کرده ام و متهم به حفاظت از غارتگری هایشان کرده ام، آنها جلوی دولت را برای بهره برداری از توافقنامه کُند می کنند. من فکر میکنم آن گروه هایی که من در نامه ای که به وزیر اطلاعات نوشتم و گفتم که دولت و حکومت پر از جاسوس های بدخواه است و اینها می خواهند کشور را به آشوب و جنگ داخلی و تجزیه بکشانند. اینها اکنون که برخلاف میلشان شخصی مثل روحانی، که می خواهد کارنامه خود را پاکیزه بکند، آمده رییس جمهور شده، فکر میکنم پیوسته سنگ اندازی می کنند تا دوره روحانی تمام بشود تا بلکه بتوانند آن شیطنت هایی که دستور دارند انجام بدهند یا خودشان می خواهند انجام بدهند، انجام بدهند. خیلی عجیب است موقعی که کشور یک شانس کوچک دارد که خودش را بازسازی کند و نجات بدهد، این آقایان عربده می کشند، می خواهند امریکا و اسراییل را از صفحه روزگار محو کنند، سفارتخانه ها را به آتش میکشند، موشک شلیک می کنند، می خواهند با این بجنگند و با آن بجنگند، ولی داعش را که نخستین هشدارش را من دادم، نتوانسته اند شکست بدهند. من مطلبی نوشته بودم در این باره که دستهای پنهانی است که نمی گذارد کشور به جلو برود. امیدوارم که روحانی کمی ریسک بکند و قاطعانه تر رفتار کند.

 

دربارهء انتخابات

پرسش: آقای زعیم، حالا با همه این پیش فرض ها، تصورات، شما فکر میکنید آیا این انتخابات پیش رو، شما گفتید که در انتخابات 88 ، پیشگویی یا پیش بینی کرده بودید که آن انتخابات درست برگزار نشود، پیش بینی شما چیست؟ آیا واقعا شورای نگهبان عقب میکشد؟ آیا محافظه کاران یا بهرحال سیستمی که هست اجازه میدهد که حتا نه کاندیداهای مورد نظر شما، حتا اصلح طلبان به این دو مجلس راه پیدابکنند؟

پاسخ: من تصور میکنم و متاسفم که این انتخابات شرایط را برای همه مردم فراهم نخواهد کرد. تنها کسانی که میتوانند از آن بهره ببرند همان اصلاح طلبان هستند که تا حالا گلی بسر مردم نزده اند و فقط وقت ملت را کشته اند. اگر آنها خوب عمل میکردند ما به این روزهای بد دچار نمیشدیم. آنها دوباره میخواهند بروند مجلس و سکان را بدست بگیرند و شانس شان هم خوب است. من فکر میکنم که گروهی از اصلاح طلبان به مجلس راه پیدا خواهند کرد، از این تندروها هم چند نفری خواهند رفت؛ ولی این مجلس دیگر مانند مجلس قبلی نخواهد بود. مجلس کنونی یک مشت لات هستند، البته تک و توکی آدم حسابی توی اینها هست، ولی شایسته اینکه مجلسی برای مردم ایران باشند نیستند. من تصور میکنم مجلس آینده چیزی شبیه مجلس ششم باشد که آنهم مردم را سرخورده کرد. ولی حالا شاید تجربه شان بیشتر شده، شهامت شان بیشتر شده باشد، و عمرشان هم بیشتر شده و شاید بخواهند نام نیکی از خودشان باقی بگذارند که این مجلس آخرین شانسشان خواهد بود. ولی من باز تصور میکنم که تا انتخابات تحولات دیگری در راه خواهد بود.

 

دربارهء پس از انتخابات

پرسش: آقای زعیم، اگر تا آخرین مرحله شورای نگهبان نظارت کرد و از صافی شورای نگهبان رد کرد و گروههای مردمی و کاندیداهای مستقل اجازه پیدا نکردند در این انتخابات شرکت کنند،شما فکر میکنید آیا مردم این انتخابات را تحریم کنند یا تویش شرکت کنند؟

پاسخ: تحریم کردن چیزی به مردم نمیدهد و رأی دادن هم چیزی به مردم نمی دهد، ولی اگر مردم بتوانند خواست های خوشان را اعلام کنند... برخی از دوستان به من ایراد گرفته اند که چرا نامه نوشته ام به آقای روحانی؛ او از فلان جناح بود و در فلان جا بوده؛ او هم جزوی از نظام است و اینها را باید شناخت. من پاسخ دادم که یک جا ما باید خواست های خودمان را اعلام کنیم. ما باید فرض کنیم که اگر این خواست ها برآورده شود ما هم شرکت می کنیم. ما آنچه را باید باشد اعلام می کنیم که فردا نگویند که قهر کردید و اگر قهر نکرده بودید جور دیگری می شد. بنابراین، من تصور می کنم که یک گام مثبت به جلو خواهیم بود، ولی باز انتظار دارم اتفاق هایی بیافتد که این کار بیشتر از فقط یک گام بشمار آید. من هنوز منتظر اتفاق های درون نظام هستم.

 

پرسش: وقتی میگویید اتفاقات یعنی چی؟ ممکن است این را کمی تشریح بفرمایید؟

پاسخ: نه، اکنون زود است، ولی بهر حال اگر شما جریانها را با آن دقتی که ما نگاه میکنیم، پیگیری می کنیم در داخل و خارج کشور، بنگرید شما متوجه ... همینجور که شما متوجه ال نینیو شده اید که خواهد آمد، ما هم متوجه ال نینیوها میشویم. حرکت کرده اند، حالا برسند یا نرسند، ولی بهر حال نمیتواند اینجور ایستا بماند. الان کشور بشدت ملتهب است. خطر در مرزها و حتا خطرهای فرامرزی برای ما فراهم است. هنوز ما احساس امنیت نمیکنیم، بنابراین اگر دوباره یک مشت آدم دیوانه فرصت طلب وارد مجلس بشوند، اگر دزد هم نباشند وقت مردم را میکشند. اینست که ما امیدواریم که اقلا گروه کوچکی بتوانند بروند آنجا و بتوانند آغازگر یک تحول سیاسی بشوند، برای دوره بعدی ریاست جمهوری و دوره بعدی مجلس.

 

پرسشگر: جناب زعیم، من تشکر میکنم از اینکه دعوت بنده را پذیرفتید. من محضوریت های شما را هم درک میکنم و امیدوارم که شما در فعالیت هایتان موفق باشید. ما هم مثل شما منتظر هستیم ببینیم که در این چند ماه اینده در مملکت چه خواهد گذشت. تشکر میکنم آقای زعیم.

19 آذر 1394

بازگشت به خانه