تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

26 بهمن ماه 1394 ـ 15 ماه فوريه 2016

جمهوری اسلامی و انتخابات

سیامک بهاری

دو قطبی مردم و حکومت

جمهوری اسلامی و "دردسرهای" تمام نشدنی‌اش، و این بار در تند پیچی دیگر به نام انتخابات، به مرحلهء حساس‌تری رسیده است. اگر در بسیاری از دوره‌های گذشته، حکومت برای حفظ تعادل به دو بال خودش نیاز داشت، این بار ناهماهنگی بال هایش چنان شدید است که باید با جراحی و خونریزی سیاسی، يک بال را حذف کرده و ناچارأ برای پرواز رویا پردازی کند.

همهء نشانه‌های ورشکستگی سیاسی این حکومت، با تمام باندها و جناح های آن، یکجا خود را در کشمکش و جنگ و گریز به اصطلاح انتخاباتی به نمایش گذاشته است. صحبت نه بر سر رقابت یا از میدان بیرون کردن حریف، یا حتی، آنطور که گفته می‌شود، بر سر حذف رقیب، که این بار تماماً برای یک دست کردن حکومت و سنگربندی در مقابل خطری بزرگ و گریزناپذیر است.

موضوع انتخاب و رأی، اساساً برای جمهوری اسلامی قبای گشادی است، نه در تاریخ اش، نه در پروندهء سیاسی‌اش، حق رأی و انتخاب محلی از اِعراب نداشته و نه دارد، که حالا در میانه جنگ و جدال کشندهء داخلی و ورشکستگی آشکار سیاسی و اقتصادی، این بار معنا پیدا کند.

آنچه در حال وقوع است، در اساس جنگی است بر سر سرنوشت، جنگی برای ماندن و یا نماندن! این شرح حال همهء جناح‌های حکومتی است؛ چه جناحی که به ضرب شورای استصوابی و رد صلاحیت رقیب را از میدان به درمی کند، چه طرف مقابل که عاجزانه می کوشد، پنبه را از گوش رقبایش در آورد که فرصت زیادی، حتی برای گاز دادن در سربالایی هم، باقی نمانده است! دو روی سکه وضعیت درونی و حال و احوال واقعی جمهوری اسلامی است.

اما دو قطب اصلی جدال نه در کشمکش بالایی‌ها، که در جنگی نابرابر اما بی وقفه در صحن اصلی جامعه، هر چه بیشتر دارد خود نمایی می کند. منشاء دعوا اینجاست! درست در قلب واقعیتی که با امثال مضحکه ای به نام انتخابات می خواهند آن را کتمان کنند.

میلیون ها مردمی که برای یک زندگی بهتر، برای یک زندگی انسانی، باید از جمهوری اسلامی عبور کنند، همهء جناح‌ها و باندهای حکومتی را با وحشت و هراسی بی پایان روبرو کرده اند. از پس زدن  و به ریشخند گرفتن قوانین حکومتی تا ایستادن و پا پس نگذاشتن در مقابل ماشین سرکوب و بگیر و ببند حکومتی و اعتراضات وسیعی که، پی در پی، اشکال متنوع تر و مرکب تری می یابد، این عبور بی وقفه خود را نشان داده است.

ماشین جنگی حکومت اسلامی برای مقابله با همین قطب، کوک شده است. مانورهای ضد شورش و ضد اغتشاش برای همین خطر آرایش جنگی بخود گرفته‌اند. دعوا اینجاست، سر منشاء دعوای باندهای حکومتی هم اینجاست! دو قطب، با دو جهت، دو صف متمایز، در خواست ها و در مطالبات، سپر به سپر در مقابل هم قرار دارند. مردم حق دارند همهء دعواهای حکومتی را به پای پیروزی خود بگذارند و خود را در موقعیت اعتراضی بیشتری ببینند.

 

اصلاح طلبان و انتخابات در "پسا برجام"

بدیهی است که جمهوری اسلامی ناچار است در اذهان عمومی و در عرصهء بین‌المللی خود را حکومتی حاصل رأی مردم نشان دهد. این نمایش برای حکومتی که متعهد به آراء شهروندان نیست به تناقضی در خود و مایهء دردسرها و تکان های شدید سیاسی خواهد شد. وقتی که جامعه از حق رأی واقعی و دخالت مستقیم در تعیین سرنوشت خویش باز نگهداشته شده است، پیش از هر چیز، "انتخابات" به یک موضوع حساس امنیتی بدل می شود. از آنجا که محلی برای کسب قدرت و چنگ انداختن به امکانات مالی و تصاحب مقام  است، رقابت برای کسب این موقعیت، ویژگی جناحی می یابد و بکلی به دعوایی در بالای حکومت بدل می شود. مهندسی آراء بخشاً از همین جا سرچشمه می گیرد. انتخابات از مراجعه به آراء عمومی به کشاندن مردم به پای صندوق های رأی و کسب مشروعیت برای این نمایش بدل می شود.

اصلاح طلبان در دوره‌های مختلف مداوماً یک پای ثابت این نمایش مشمئز کننده حکومتی و موجه و رقابتی نشان دادن این مضحکهء یک بخش از ارزش مصرف سیاسی ـ تاریخی آنان بوده است.

موقعیت جمهوری اسلامی پس از شکست ماجراجویی هسته‌ای سبب شد، بیشتر از پیش تعادل حکومت، بویژه در لایه های بالایی و میانی آن، بهم بریزد.

اصلاح طلبان که خود را فاتح موقعیت بدست‌ آمده می‌دیدند برای عقب نشاندن جناح رقیب خیز برداشتند اما با سیلی محکم دستگاه ممیزی بیت رهبری روبرو شدند. شکاف در میان بالایی ها بسیار بیشتر از‌ آنچه می نماید موجب آبرو ریزی و افشاء سیاست های طرفین و عمق اختلافات و گرو کشی ‌های جناحی شد.

جناح خامنه ای برای بی حیثیت کردن توافقات هسته‌ای و بی دستاورد بودن آن، شکست و خفت بار بودن آن، حرف نزده باقی نگذاشت. از خیل امام جمعه ها،تا سرداران سپاه و جمع دلواپسان تا جمعیت‌های کرایه ای بسیج و غیره در مذمت توافقات و اندوه حسرت برای دوران تحریم و آرزوی برگشت به آن دوران داد سخن دادند.

در وضعیت کنونی،اصلاح طلبان آچمزِ حمله بیت رهبری شده‌اند و صرفا به درجه ای موفق به بازسازی بخشی از نیروی باقیمانده خود پس از حذف استصوابی هستند. نهایتا با شعار به صندوقهای انتخابات پشت نخواهیم کرد و نامه های سرگشاده برای خامنه ای و تاکید بر اهمیت رقابتی کردن نمایش انتخابات و تنها امکان برای اینکه بشود لیست‌های از پیش تعیین شده را کنار گذاشت و رد صلاحیت شدگان را سرپا نگهداشت ، به رایزنی با رقبا مشغولند.

دعواهای پشت پرده به سرعت از دیوارهای تو در توی حکومتی به بیرون درز می کند و بخوبی نشان می دهد که دعوا و کشمکشی که کل هیئت حاکمه را فرا گرفته است ریشه اش نه در انتخابات که دقیقاً در بحران ساختاری جمهوری اسلامی است و انتخابات صرفاً سبب شده است که این بحران در سطح وسیع تر و علنی تر خودنمایی کند. علیرغم این، نقطهء مشترک هر دو جناح در حکومت اسلامی، فریب مردم و کشاندن‌ آنها به پای صندوق های رأی است.

 

درماندگی حکومت، موفقیت مردم

هر چقدر دعواهای جناحی و عمق اختلافات درونی حکومت اسلامی نمایان می شود، به همان درجه توجه عموم جامعه به تشتت، ضعف و ناپایداری حکومت جلب می شود. به درجات بسیار بالاتری حتی برای اقشار متوهم به حکومت نیز مشخص می شود که انتخاباتی در کار نیست! در بین جناح‌هایی که به جان هم افتاده اند، قرار نیست کسی مردم و منافع شان را نمایندگی کند. صحبت اساساً بر سر این است که کدام کاندیدا منافع جناح خامنه ای را نمایندگی می کند و حضورش در هر کدام از مجلسین برای حکومت کم هزینه تر است.

بخش عظیم جامعه به این "انتخابات "بعنوان یک نمایش و سناریوی چندش آور که در اساس هیچ ربطی به انتخاب و رای و اعمال اراده مردم ندارد می نگرد.

این حقیقت را همه جناح های درگیر بخوبی می دانند و به عمق بی اعتمادی وسیع جامعه به جمهوری اسلامی واقفند!

آنچه امروز در مقابل بخش وسیعی از جامعه قرار دارد این است که چگونه باید از این نفرت عمیق بهره برداری سیاسی کرد و از این مضحکه فرا تر رفت و انتخابات را بر سر جمهوری خراب کرد!

گسترش اعتراضات کارگری و پافشاری بر خواست های اساسی و تأکید بر تأمین معیشت و منزلت، بعنوان یک حق پایه ای، مشغله اصلی جامعه است. مضحکه انتخابات حتی سرسوزنی به این خواست ها مربوط نمی شود.

راه جامعه و انتخاب آن اساساً خلاص شدن از شر حکومت اسلامی است. این انتخابی است که کل دستگاه حکومتی با هر جناح و دسته را نشانه رفته است.

به هر درجه که تلاش حکومت برای کشاندن مردم به پای صندوق های رأی شدیدتر می شود، به همان اندازه وزن و جایگاه قدرت اعتراضی و خشم جامعه بيشتر خود نمایی می کند. این تند پیچی است که جمهوری اسلامی حتی در دراز مدت نمی تواند از تبعات آن خود را خلاص کند.

بازگشت به خانه