تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

30 بهمن ماه 1394 ـ 19 ماه فوريه 2016

آیا مقدمات تجزیهء سوریه در حال فراهم شدن است؟

حبیب حسینی فرد

 

همزمان با پیشروی نیروهای ارتش سوریه با پشتیبانی هوایی روسیه، تحرکات در میان کشورهای جبهه مقابل همه بیشتر شده. آمریکا تدارک حمله به «رقه» و آزادسازی موصل را تشدید کرده و ترکیه و عربستان هم برای اعزام نیرو به سوریه اعلام آمادگی کرده‌اند. وضعیت در سوریه می‌رود که به آستانه تعیین تکلیف نزدیک شود.

موشه یعلون، وزیر دفاع اسرائیل در بیانیه‌ای که در پی دیدارش با همتایان اروپایی‌اش در مونیخ منتشر کرده، گفته است که سوریه دیگر منسجم نخواهد شد و احیای تمامیت ارضی و وحدت این کشور به صورتی که تا کنون می‌شناخته‌ایم منتفی است. او پیش‌بینی کرده است که سوریه به مناطق گوناگونی تجزیه شود و جنگ بین این نواحی ادامه پیدا کند.

همزمان رام بن‌باراک، از مقام‌های وزارت اطلاعات اسرائیل نیز تجزیه سوریه را تنها راه پایان دادن به بحران در این کشور دانسته است.

این که سوریه با 24 میلیون جمعیت و 185 هزار کیلومتر مربع مساحت تجزیه شود، فی‌نفسه گزینه بهتری برای وضعیت ژئوپلیتیک اسرائیل در منطقه است که بیش از پیش همسایگانی ضعیف را در اطراف خود خواهد داشت. به علاوه چنین تجزیه‌ای سبب می‌شود که مدعای بازپس‌گیری ارتفاعات جولان سوریه که از سال 1967 در اشغال اسرائیل است، از حمایت و پشتیبانی کمتری برخوردار باشد. حال اگر مناطق تجزیه شده سوریه هم با خود به جنگ و مرافعه مشغول باشند که باز هم به سود اسرائیل است و تهدید و فشار روی آن کمتر می‌شود.

 

موضوعی فراتر از انگیزه‌های اسرائیل

ولی تجزیه احتمالی سوریه لزوماً به خواست و انگیزه اسرائیل برنمی‌گردد. قلمروهای کنونی عراق و سوریه نتیجه توافق فرانسه و بریتانیا (پیمان سایس- پیکو) هستند که صد سال پیش امضا شد و مرزهایی مصنوعی را در این منطقه رقم زد. پایه‌های این مرزهای مصنوعی با جنگ عراق علیه کویت (1999) و بعداً حمله آمریکا به عراق (2003) به لرزه درآمد. بهار عربی هم این لرزه را فزون‌تر کرد و سوریه را در کام خود کشید. به این ترتیب احیای وحدت ارضی سوریه هم می‌رود که تعلیق به محال شود.

سپتامبر سال گذشته، یعنی همان زمان که روسیه وارد عملیات در سوریه شد این تحلیل هم وجود داشت که استراتژی حداکثری روسیه و ایران بازگرداندن سوریه و رژیم اسد به قبل از مارس 2011 و احیای سلطه آن بر کل کشور است. اما استراتژی حداقلی این کشورها، حفظ مناطق غربی سوریه در کناره دریای مدیترانه و رضایت دادن به حاکمیت رژیم اسد بر همین قسمت در صورت تجزیه رسمی یا غیررسمی سوریه، تعریف می‌شد.

البته سرنوشت سوریه زیاد جدا از سرنوشت عراق نیست، در عراق هم، همین حالا دیگر چیزی به نام عراق و هویت عراقی وجود ندارد و کشور عملاً به سه تکه تقسیم شده است. کردها صحبت از رفراندوم استقلال می‌کنند و آزادی موصل از دست داعش هم شاید به این تجزیه دوفاکتو پایان ندهد. به خصوص تحولاتی که در شمال شرق سوریه در شرف تکوین است این حدس و گمان را شاید بیش از پیش به واقعیت نزدیک کند.

 

آمریکا، از تلاش اول به تلاش دوم

آمریکا پس از ورود روسیه به مناقشه سوریه مترصد بود که شرایطی را ایجاد کند که علیرغم پیش‌روی نیروهای دولتی سوریه در زیر حمایت هواپیماهای روسی و کمک‌های ایران، همه تحولات در این کشور به سود رژیم اسد و مسکو و تهران رقم نخورد و کارت‌هایی قوی در دست واشنگتن و متحدانش برای بازی در معادلات آینده سوریه و شکل‌دهی به ساختار قدرت در دمشق، باقی بماند.

واشنگتن ابتدا کوشید با ایجاد سپاهی از کردهای سوریه و آسوری‌ها و عرب‌ها در شمال سوریه، عقب‌راندن داعش را عملی کند و با استقرار مستقیم و غیرمستقیم در این نواحی سنی‌نشین و نفت‌خیز در شکل‌دهی به آینده سوریه نقش مهمی داشته باشد. اما کردها در عمل عمدتاً به ایجاد انسجام ارضی در مناطق شمال سوریه و شکل‌دهی به یک منطقه برای خودمختاری‌شان می‌اندیشیدند و علاقه‌ای به درگیری در مناطق عرب‌نشین سوریه نداشتند. تکیه آمریکا به کردهای سوریه برای ترکیه که آنها را شاخه‌ای از پ‌ک‌ک و تبعاً تروریست می‌داند نیز قابل قبول نبود، به طوری که در این روزها آنکارا راساً برای بمباران این کردهای متحد آمریکا و عقب‌راندنشان از مواضعی که از داعش گرفته‌اند وارد عمل شده است.

همزمان در هفته‌های اخیر آمریکا راساً وارد گسترش یک پایگاه هوایی در مناطق کردنشین شمال سوریه شده که به نظر می‌رسد مقدمات عملیاتی گسترده از آنجا تدارک می‌شود. اعلام آمادگی سعودی‌ها و ترک‌ها برای پیوستن به اقدام زمینی علیه داعش در خاک سوریه و استقبال آمریکا از آن هم بی‌ارتباط با این تدارک نیست. طرح ظاهراً این است که در دو ماه آینده حرکتی از شمال غرب عراق و شمال شرقی سوریه علیه رقه و دیرالزو انجام شود و این مناطق از دست داعش آزاد و به تصرف آمریکا و ترکیه و سعودی و متحدان درونی آنها درآید. آزادسازی موصل هم از سوی دیگر در دست تدارک است. چنین «موفقیتی» اگر حاصل شود می‌تواند محملی باشد برای چانه‌زنی در باره آینده سوریه و ساختار قدرت در دمشق و تبعاً تضعیف مواضع روسیه و ایران در این معادلات.

 

در آستانهء تعیین تکلیف؟

اگر کار بر سر ایجاد یک ساختار سیاسی فراگیر در دمشق به نتیجه نرسد، گزینه دیگر این خواهد بود که بخش شرقی سوریه با نواحی غرب عراق که هم اکنون تحت سلطه داعش هستند به صورت یک منطقه جداگانه درآیند و عملاً تجزیه دو کشور و «اصلاح» پیمان سایس- پیکو رقم بخورد. به این ترتیب بخش محروم از نفت سنی‌های غرب عراق هم از نفت شرق سوریه بهره‌مند خواهد شد. شیعه‌های عراق منطقه خودشان را خواهند داشت، و کردها هم همین‌طور. این که سرنوشت شهر بزرگی مانند بغداد چه بشود یا کردهای سوریه با توجه به حساسیت ترکیه نسبت به خودمختاری‌شان چه سرنوشتی پیدا کنند سوال‌های بزرگ بعدی هستند. آیا ترکیه از نفوذش در کردستان عراق بهره خواهد گرفت تا کردهای سوریه را هم تحت نفوذ آنها درآورد؟

در چنین شرایطی شتاب دولت سوریه و روسیه و ایران برای محاصره کامل حلب و متعاقباً پیشروی به سوی شرق سوریه و تدارک حمله به مواضع داعش قبل از آن که کشورهای مقابل وارد اقدام شوند، قابل فهم‌تر می‌شود. روی کاغذ ماندن احتمالی توافق مونیخ برای آتش‌بس و اجرا نشدن آن هم.

ماه‌های آینده شاید فرصت تعیین تکلیف قدرت‌های مختلف در سوریه باشد، تعیین تکلیفی که تبعاً قربانیان بیشتر و آوارگان فزون‌تر خواهد گرفت و شاید سیمای خاورمیانه را تغییر دهد، بدون آن که حتماً هم فوری به آرامشی بیانجامد.

15 فوریه 2016 - 26 بهمن 1394

برگرفته از سايت بی.بی.سی

بازگشت به خانه