تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

19 اسفند ماه 1394 ـ 9 ماه مارس 2016

«مطالبه ‌سازی» دولت یازدهم و تحریف مطالبات واقعی مردم

روشنک آسترکی

«آموزش زبان کُردی، تحقق یک مطالبه»: اين تیتر بسیاری از رسانه های داخل ایران در روزهای گذشته بود؛ تیتری که به خبر راه اندازی رشتهء کارشناسی زبان و ادبیات کُردی در دانشگاه کردستان اختصاص داشت. این خبر هفتهء گذشته و هنگام سفر حجت‌الاسلام حسن روحانی، رییس دولت یازدهم به کردستان به طور رسمی از سوی او اعلام شد و واکنش های متفاوتی را در رسانه ها و شبکه‌های اجتماعی به دنبال داشت.

فردین اخلاقیان، رییس دانشگاه کردستان، ظرفیت پذیرش در این رشته را 40 نفر اعلام کرد و افزود پذیرش در این رشته همانند سایر رشته‌های علوم انسانی است که علاقه‌مندان می‌توانند از طریق انتخاب کد رشته محل 10525 این رشته را برگزینند و هیچ محدودیتی برای سایر هموطنان از سراسر ایران هم‌چنین اتباع خارجی علاقه‌مند نیز وجود ندارد.

براستی آموزش یکی از زبان‌های کردی در دانشگاه چه سودی برای ساکنان این مناطق دارد در حالی که مردم این مناطق با مشکلات اولیه دست به گریبانند؟

پس از اعلام این خبر، فعالان مدنی و سیاسی حامی دولت روحانی، راه اندازی این رشته دانشگاهی را دستاورد مهم دولت یازدهم و تحقق یکی از مطالبات عمده کُردها عنوان کردند. اما در مقابل تبلیغات حامیان دولت، برخی نیز وجود رشته زبان کردی را در کنار رشته های مختلفی چون ارمنی، عربی، چینی، ژاپنی و در دانشگاه های کشور چندان عجیب  و امتیازی ویژه ندانسته و این مساله را راهگشای مشکلات مناطق کردنشین ارزیابی نکردند.

 

توسعه نیافتگی و مشکلات اقتصادی کردستان

بسیاری از مناطق مرز نشین ایران، از جمله کردستان، در سال‌های گذشته با مشکلات زیادی در حوزه‌های اشتغال، آموزش، بهداشت و رفاه اجتماعی روبرو بوده اند. هر چند در این میان استان سیستان و بلوچستان محروم‌ترین استان ایران شناخته شده است، اما ساکنین استان کردستان نیز همواره از عدم توسعه نیافتگی دچار زیان‌های بسیار شده‌اند. آمارهای موجود نشان می‌دهد نرخ باسوادی جمعیت شش ساله و بالاتر این استان 78 درصد است که این نرخ از معدل 75/84 درصدی برای کل کشور پایین‌تر و رتبه استان در میان استان‌های کشور سی‌ام است. این در حالی ست که نرخ جمعیت باسواد به عنوان یکی از شاخص‌های مهم توسعه انسانی در نظر گرفته می‌شود.

از سوی دیگر یکی از مهمترین مشکلات مردم این استان در حوزهء اشتغال است. استاندار کردستان در اردیبهشت ماه 94 نرخ بیکاری در این استان را 28 درصد اعلام کرد. این در حالی ست که نرخ بیکاری این استان در سال‌های 92 و 93 به ترتیب 1/16 و 3/10 اعلام شده بود.

 بگزارش مرکز آمار ایران، که در پاییز ۹۲ منتشر شد، لرستان نخستین و کردستان دومین رتبه در نرخ بیکاری را به خود اختصاص داده و استان گلستان نیز کمترین نرخ بیکاری را دارد. وضعیت بیکاری و مشکلات ناشی از آن در این استان چندان چشمگیر است که ماموستا راستی، امام جمعه سنندج، نیز در زمان سفر حسن روحانی به سنندج خواستار رسیدگی جدی به موضوع بیکاری در استان کردستان شد.

به عنوان نمونه، تعداد کل معادن استان کردستان 141 معدن می‌باشد که با این تعداد معدن 69/2 درصد از کل معادن کشور را به خود اختصاص داده است و در مقایسه با سایر استان‌ها در جایگاه هفدهم قرار گرفته اس؛ اما با وجود این آمار از نظر تعداد شاغلان معادن کردستان 1017 نفر می باشد که با این تعداد شاغل 2/1 درصد از کل شاغلان معادن کشور را به خود اختصاص داده است که در مقایسه با سایر استان‌ها وضعیت مطلوبی نداشته و در جایگاه بیست و چهارم قرار گرفته است .از نظر شاخص مسکن نیز استان کردستان نیازمند ساخت 17000 واحد مسکونی است.

       پروژه‌های تعریف‌شده در استان کردستان همچون دیگر استان‌های کشور، تنها 23 درصد اجرائی شده و 77 درصد پروژه‌ها حتی شکل اجرائی به خود نگرفت. از میان پروژه‌های اجرا‌‌ شده، یعنی همان 23 درصد، بخش عمده‌ای با پیشرفت بسیار کمی همراه شده‌اند.

همچنین گفتنی است استان کردستان از معدود استان‌های کشور است که فاقد آزادراه بوده و هیچ سهمی از دو هزار و  165 کیلومتر مجموع کل آزادراه ‌های کشور ندارد و از این لحاظ در رتبهء آخر کشور قرار دارد.  طول بزرگراه‌های استان کردستان 126 کیلومتر بوده که فقط یک درصد سهم طول بزرگراه‌ های کشور را شامل می‌شود. در این زمینه کردستان در مقایسه با دیگر استان‌های کشور در ردهء بیست ‌و پنجم قرار دارد.

این آمار، به ویژه شاخص‌ های اقتصادی مطرح شده، نشان می‌دهند وضعیت توسعه و بهره‌مندی مردم کردستان از امکانات و بودجهء کل کشور چندان مطلوب نیست. حال، با توجه به اینکه دولت یازدهم کرسی زبان و ادبیات کردی را در دانشگاه کردستان راه‌اندازی و از آن به عنوان دستاوردی مهم یاد می‌کند، این پرسش مطرح می‌شود که این کرسی دانشگاهی تا چه میزان می‌تواند مشکلات اقتصادی و رفاهی مردم استان را برطرف کند و آیا دولت چه برنامهء عملی و کارآمدی برای محرومیت ‌زدایی و ایجاد مسیر توسعه در استان ‌هایی مانند کردستان دارد؟ اینجاست که با بررسی چگونگی ایجاد مطالبه تدریس زبان کردی مشخص می‌شود بهره‌مندان این «دستاورد» بدون شک مردم کردستان نیستند.

 

مناقشهء زبان مادری در ایران

آموزش زبان مادری یکی از مطالبه ‌هایی است که از سوی بخشی از فعالان مدنی در ایران مطرح شده است. این مطالبه با استناد به اصل پانزدهم قانون اساسی مطرح می‌شود که می‌گوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است». همان طور که از اصل پانزدهم قانون اساسی مشخص است، این مطالبه به آموزش زبان‌های بومی در مدارس به دانش آموزان در کنار زبان فارسی بر می‌گردد و پرسش اینجاست که چرا باید راه‌اندازی رشته زبان و ادبیات کردی در مقطع کارشناسی را تحقق این مطالبه دانست، در حالی که آموزش این زبان هنوز به مدارس راه پیدا نکرده است!

حسن روحانی، در زمان تبلیغات انتخاباتی خود در سال 92 و در سومین بیانیهء انتخاباتی‌اش، از تدریس زبان بومی در سطح مدارس و دانشگاه‌ها با استناد به اصل پانزدهم قانون اساسی سخن گفت. پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، علی یونسی، مشاور رییس جمهور در امور اقوام و اقلیت‌های مذهبی، در دی ماه سال جاری طی گفتگویی با خبرگزاری مهر عنوان کرد که آموزش به زبان مادری در دستور کار دولت یازدهم قرار دارد. اما در همان زمان هیچ یک از وزرای دولت روحانی نتوانست طرحی ارائه دهد که محورهای مختلف توسعه در استان کردستان و هم‌چنین استان‌‌های دیگری را که دیگر زبان‌ها در آنها رایج است محقق کند. از این رو  پیش‌بینی می‌شد برجسته کردن مطالبهء تدریس زبان بومی تنها برای جذب رأی در زمان انتخابان و کسب پایگاه اجتماعی برای دولت یازدهم پس از انتخابات باشد. اکنون با گذشت دو سال آن تبلیغات در راه‌اندازی کارشناسی رشته زبان و ادبیات کُردی خلاصه شده است؛ رشته‌ای که مشخص نیست تحصیل در آن برای کدام جوان ایرانی، اعم از کرد و غیر کرد، می‌تواند آینده ‌ساز باشد و دانش‌آموختگان این رشته قرار است در کدام بازار کار جذب شوند.

از سوی دیگر حسن روحانی، در همان بیانیهء سوم، وعدهء «انتصاب نیروهای شایسته محلی در پست‌های مدیریتی مناطق مختلف کشور» را داده بود؛ وعده‌ای که تا کنون عملی نشده و اعتراضاتی را نیز در پی داشته است. به نظر می‌رسد علت این موضوع خط قرمزی باشد که حکومت ایران میان شیعه‌ مذهبان و سنی ‌مذهبان کشیده است و به طور  هدفمند از حضور سنی ‌مذهبان در پست‌ های حساس و مدیریتی جلوگیری می‌کند اما در مقابل، برای خنثی کردن این سیاست، مباحث قومی و تباری را برجسته کرده تا مطالباتی مانند بحث زبان محلی و مباحث قوم‌گرایانه پررنگ شود.

در همین زمینه شهریار، یک فعال سیاسی از ایران، به کیهان لندن می‌گوید: مشکل مردم کردستان رشتهء دانشگاهی زبان کردی نیست بلکه تبعیض مذهبی است. همین الان، هم برنامهء تلويزیونی از شبکه‌های استانی به زبان کردی‌ است و هم کلی کتاب و نشریه به این زبان منتشر می‌شود. دولتمردان حکومت اسلامی به طور کلی افکارشان ملغمه‌ای ست از مفاهیم مختلف با مضمون ناروشن و نیز چون اصول و خط روشنی ندارند با همه چیز برای قدرت بازی می‌کنند. آنها با هر چیزی که نامش به گوش‌ شان می‌خورد برای جلب آرای عمومی بازی می‌کنند! آنها مبتذل‌ترین فهم از قدرت را دارند، یعنی قدرت برای خود و قبیله‌شان. حکومت اسلامی یک نام و عبارتی ست که مناسبات زیر آن کاملاً مافیایی رقم می‌خورد و افراد به نام این عبارت و به کام خود در تلاشند».

در واقع می‌توان گفت نیاز و مطالبهء مردم کردستان ایجاد بستر توسعه در این استان است اما چون حکومت و دولتمردان نمی‌توانند این مطالبه را به سرانجام برسانند، «مطالبه‌ سازی» کرده و سپس به آن مطالبه‌ای که از پیش وجود نداشته اما با تلقین و تحریف ایجاد شده، پاسخ می‌دهند که به این وسیله هم برای خود مشروعیت کسب کرده و هم منتی بر سر مردم بگذارند که دولت یازدهم همهء مطالبات آنها را پاسخگو بوده است.

امیر، یکی از فعالان مدنی ایران، نیز اجرای طرح راه‌اندازی رشتهء زبان کردی را اقدام بی‌ثمر دولت یازدهم ارزیابی می‌کند و به کیهان لندن می‌گوید: «مگر مسالهء کردها زبان است؟ مسالهء کردها شکم‌های گرسنه، بیکاری و عدم امکانات و رفاه است. زبان کُردی به طیفی از زبان‌های غرب ایران اطلاق می‌شود که در پی تصمیمات اجتماعی/ سیاسی در دوران معاصر نام «کُردی» به خود گرفته‌اند که عبارتند از: کرمانجی، کلهری، سورانی، گورانی و اورامانی. زبانی که قرار است در دانشگاه کردستان تدریس شود زبان سورانی است. اگر با راه‌اندازی این رشته مشکلات مردم مناطق کردنشین که به این زبان سخن می گویند حل می‌شود پس دیگر کُردهای اورامی، کلهر و کرماجی چه باید بکنند؟!»

در پایان گفتنی است که زبان‌های کُردی در کنار تمام زبان‌های محلی ایران بخشی از فرهنگ و میراث سرزمین بزرگ ایران را تشکیل داده و حفظ آنها چه از طریق تدریس در دانشگاه و مدارس و چه از طریق انتشار کتب و نشریات باعث حفظ میراث فرهنگی کشور می‌شود. اما اینکه بحث تدریس هر یک از این زبان‌ها به عنوان مطالبه‌ای در مقابل زبان فارسی مطرح و دولت به شکلی تبلیغاتی به آن جامه عمل بپوشاند گره‌ای از مشکلات مردم حل نمی‌کند بلکه تنها فرصتی به دولت می‌دهد که کارنامه خود را پربار نشان‌داده و از آن برای گرم کردن تنور انتخابات آینده استفاده کند.

10 مرداد 1394 / 01 اوت 2015

برگرفته از سايت کيهان لندن

بازگشت به خانه