تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
آرایی که به صندوق ریخته نشد
مطلبی در سايت تقاطع
روز جمعه هفتم اسفند، انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان به پایان رسید و طبق آمار رسمی منتشرشده توسط ستاد انتخابات کشور میزان مشارکت 33 میلیون نفر بوده است. اصلاحطلبان و اصولگرایان در مقابل یکدیگر صفآرایی کردند و هرکدام از تمام قدرت سیاسی و رسانهای خود برای جذب آرای مردم استفاده کردند.
آیتالله خامنهای همه مردم و حتی مخالفان نظام را به شرکت در انتخابات دعوت کرد.
حسن روحانی با حمایت علنی و غیرعلنی از اصلاحطلبان و اعتدالگرایان شرایط را برای حضور این دو گروه آماده کرد.
محمد خاتمی با تاکید و تکرار حامیان خود را به حضور در پای صندوق رأی دعوت می نمايد.
طبق اعلام وبسایتهای کلمه و سحام نیوز نزدیک به رهبران جنبش سبز، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد درخواست صندوق رای سیار برای شرکت در انتخابات کردند تا به این ترتیب موج قابل توجهی از حامیان آنها به سوی صندوق اخذ رأی روانه شوند
بزرگان اصلاحات از زندان و یا خانههایشان پیام دادند و از مردم دعوت کردند در انتخابات شرکت کنند.
تمام رسانههای دیداری و نوشتاری و شنیداری در داخل ایران به صورت شبانهروزی مردم را برای شرکت در انتخابات تشویق کردند.
بیبیسی فارسی با تمرکز بر روی انتخابات به صورت کاملا واضح از جریان اصلاحات و ائتلاف آنها با حامیان دولت حمایت میکند و تمام تلاش رسانهای خود را برای تغییر نظر رایهای خاموش به کار میگیرد تا جایی که اصولگرایان لقب لیست ائتلافی را «لیست بیبیسی» گذاشتند.
صدای آمریکا و رادیوفردا نیز مسیری مشابه آنچه بیبیسی فارسی میرفت پیش گرفتند و به صورت غیرمستقیم اینگونه القا میکردند که جز رایدادن راه بهتری وجود ندارد و شرکت در انتخابات به نفع مردم است.
هنرمندان مشهوری چون فاطمه معتمدآریا، نیکی کریمی، مهنازافشار، ترانه علیدوستی، باران کوثری، مهتاب کرامتی، پیمان معادی، اصغرفرهادی، پرویز پرستویی، رضا کیانیان و... از شهرت و محبوبیت خود برای کشاندن مردم پای صندوقهای رای به نفع لیست مورد حمایت اصلاحات استفاده کردند.
روشنفکران و سیاستمداران حامی تفکر اصلاحپذیر بودن جمهوریاسلامی در خارج از ایران نیز هرکدام با اعلام مواضع نزدیک خود به لیست اصلاحات و انتشار روزانه چندین مطلب در این جهت از مردم میخواستند در این انتخابات شرکت کنند.
و در پایان با این همه هیاهو میزان مشارکت مردم، طبق آنچه خود ستاد انتخابات کشور جمهوری اسلامی اعلام کرده، 33 میلیون نفر است و به زبان سادهتر مجموع حامیان سنتی جمهوری اسلامی، اصولگرایان، بسیجیها و رهبران و حامیان جریان اصلاحات و دولت، روی هم تنها کمی بیشتر از نصف واجدین شرایط را به پای صندوقهای رای کشاندند و 21 میلیون نفر از واجدین شرایط تصمیم گرفتند به صندوق رای جمهوری اسلامی «نه» بگویند.
آنچه مشخص است کسانی که حاضر نیستند در انتخابات غیردموکراتیک جمهوری اسلامی شرکت کنند نه تنها دیگر در اقلیت نیستند بلکه نسبت به هرکدام از دو طیف اصولگرا و اصلاحطلب در اکثریت قرار گرفتند. این چالشی است که در آینده جمهوری اسلامی را وارد بحرانهای بزرگی خواهد کرد و حتی اگر در بدبینانهترین حالت شرکت در انتخابات را به منزله تایید نظام ببینیم (که به شخصه چنین باوری ندارم)، جمهوری اسلامی با فاصله بسیار کم توانست در این انتخابات برای خود تاییدیه بگیرد.
بله درست برعکس تصور بسیاری از کارشناسان، نه تنها جمهوری اسلامی نتوانسته است با بحران مشروعیت خود مقابله کند بلکه هر روز شاهد فراگیرتر شدن عدم مشروعیت جمهوری اسلامی در میان اقشار مختلف مردم ایران (حتی به صورت خاموش یا منفعل) هستیم.
این بخش قابل توجه از جامعه مطالبات گستردهای دارند که هیچکدام از دو جریان موجود در جمهوری اسلامی و حتی کلید واژه «امید» نتوانسته آنها را جذب یا نمایندگی کند. بالاخره زمانی فرا خواهد رسید که این طیف وسیع اجتماعی با پافشاری برروی مطالبات و نیازهای مشترک خود، دارای ادبیات و گفتمان مختص به خود شده و از دل آن تئوریسینهای متعدد، متفکرین و رهبرانی رشد خواهد کرد.