تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

26  اسفند ماه 1394 ـ  16 ماه مارس 2015

کارنامهء آخر سال و ديگر قضايا!

1. کارنامهء آخر سال

       معمولا سال که به اتمام می رسد مدیران و مسئولان مملکت گزارشی از اعمال و رفتار خود و خدماتی که به امت همیشه در صحنه کرده اند می دهند تا امت (همان ملت سابق ایران) قدر این آقایان را بدانند و حرف های ناجور پشت سر آنها نزنند و ناله و نفرین شان نکنند.

       خدمات دولت محترم که قابل شمارش و توصیف و تمجید نیست و در وصف نمی گنجد. مثلاً:

       - هنوز سال تحویل نشده تصمیم گرفتند بهای سوخت را، علیرغم کاهش قیمت در جهان، افزایش دهند تا دنیا بفهمد جمهوری اسلامی مستقل است و مستقل تصمیم می گیرد و وابستگی اقتصادی به جهان ندارد و فعل و انفعال های اقتصادی جهان روی اقتصاد آن تاثیری ندارد و راه ما از راه بقیهء جهانیان جدا است!

       - نکتهء جالب اینکه سران دولت، حتی آقای روحانی که به سمت رئیس دولت عضو کابینه می باشد، علیرغم افزایش رکود بی سابقه و رشد تورم، و در حالیکه خود دولت نرخ حمل و نقل عمومی و خدمات دولتی و انواع عوارض و مالیات ها را افزایش داده و اجارهء مسکن و نرخ خرید خانه و زمین مسکونی گرانتر شده است، در توصیف عملکرد اقتصادی خود صحبت از موفقیت چشمگیر و نفس گیر و گلو گیر دولت کرده و به ضرس قاطع و با قسم و آیه می گویند نرخ تورم چنان کاهش عجیب و غریبی یافته که خود دولتی ها هم باورشان نمی شود.

       - وزارت بیکاری هم آخر سالی آمار می دهد که موفق به مهار مشکل بیکاری شده و در انتخابات اخیر همهء بیکاران یا مشغول رای دادن بودند و یا جزو انتخاب شده ها به مجلس رفتند و مشغول شدند.
به هر حال آخر سال است و همه مسئولان و مدیران سرگرم دادن آمار خدماتی که به عمق جامعه و جسم و جان امت همیشه در صحنه تزریق کرده اند هستند
.

       - بسیاری از اقشار امت که این گزارش ها و آمارها را از زبان و حلقوم مسئولان و مدیران می شنوند اشکال می کنند که پس چرا ما نتیجهء این اقدامات شگرف را نمی بینیم و همچنان درگیر گرانی و تورم و بی خانمانی و مشکلات محیط زیستی و درمان و دارو و بی پولی و فقر و ترافیک و آلودگی آب و هوا و رشد آمار جرم و جنایت و محرومیت و افزایش وحشتناک فاصله طبقاتی و هزار درد بی درمان دیگر هستیم؟

       - با توجه به اینکه مدیران و مسئولان جمهوری اسلامی کلهم اجمعین مسلمان دو آتشه و دست پاک هستند و در اسلام دروغ مذموم و گناه شمرده می شود و مسئولان و مدیران دولتی با واژه دروغ و پشت هم اندازی و فریب کاری و ریا و شیره مالیدن سر امت (همان ملت سابق ایران) آشنا نبوده و نیستند و جز «حقیقت» هرگز دروغ نمی گویند شکی در اظهارات آنها در مورد کاهش نرخ تورم و از میان رفتن رکود و رشد آمار اشتغال و مجانی شدن آب و برق و اتوبوس و تحصیل و بهداشت و درمان و آوردن پول نفت در خانه ها نیست و در حال حاضر همهء وعده هایشان عملی شده و به این موفقیت ها نائل شده اند و اشکال کار از چشم و گوش امت همیشه در صحنه است که این خدمات مدیران و مسئولان را نمی بینند و حس نمی کنند و لذا جا دارد فوراً به متخصص گوش و حلق و بینی مراجعه کرده و گوش و حلق و بینی و بواسیر خود را نشان داده و تحت معالجه قرار دهند و بیهوده و بیخود و بی جهت زحمات مدیران و مسئولان را مورد انتقادات ناجور قرار ندهند و موجبات دلسردی آنها را فراهم نیاورند. چون ممکن است از ناسپاسی امت همیشه در صحنه دلسرد شده و، مثل بعضی مقامات سابق، با میلیاردها دلار اموال بیت المال به خارج از کشور عزیمت کرده و مملکت و امت شته زده را از خدمات خود محروم سازند.

       در خاتمه، خلاصهء بعضی از موفقیت های سال گذشته کشور که با کوشش و تلاش آقایان به دست آمده و از حمله مغول به این طرف بی سابقه بوده است برای ثبت در تاریخ ذیلا از نظرتان می گذراند:

* مواد مخدر : بر اساس آمارگیری جهاد دانشگاهی (شیوع شناسی) بیش از یک و نیم میلیون مصرف کننده مواد مخدر داریم که اگر این تعداد را ضرب در حداقل چهار نفر اعضای خانواده کنیم بیش از پنج میلیون نفر درگیر این مسئله هستند. ده در صد معتادان را زنان تشکیل می دهند و بیست و یک درصد تحصیلات بالای لیسانس دارند، و یک تا دو درصد از معتادان درجه دکترا دارند. سن اعتیاد به پانزده سال رسیده و بیست و شش در صد معتادان مواد مخدر صنعتی استفاده می کنند که يقيناً نشان دهنده صنعتی شدن کشور است.

       * ایدز و زگیل رحم!: بیش از یک صد هزار مبتلا به ایدز در کشور شناسایی شده اند که نشان می دهد از هر هشتصد نفر امت همیشه در صحنه یک نفر جزو امت همیشه ایدزی است. علاوه بر مورد ایدز HIV که در حال شیوع همگانی است، از طرف مسئولان بهداشتی کشور مژده داده شده است که بیماری خطرناک زگیل دهانهء رحم هم در میان زنان شیوع پیدا کرده که خطر آن از ایدز هم بیشتر است و به سرطان منجر می گردد.
       * طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، ایران و تهران رکورد شیوع بیماری های سرطان را به دلیل آلاینده های آب و هوا و غذا دارند.
       * آمارها نشان می دهند که ده میلیون ایرانی (از هر هشتاد ایرانی یک نفر) مبتلا به فشارخون و دیابت هستند.
       * بنا به اظهار مقامات رسمی، یازده میلیون دختر و پسر در سن ازدواج داریم که امکان ازدواج برایشان فراهم نیست و لذا بیخ ریش والدین شان مانده اند.
       * هشتاد هزار ایرانی (از هر هزار ایرانی بک نفر) نارسایی کلیه دارند و هر سال پانزده تا بیست در صد به تعداد بیماران کلیوی اضافه می شود.
       * و بالاخره، تخلیهء باقی ماندهء روستائیان از دهات و سرگردان کردن آنها در شهرها، افزایش ترافیک و آلودگی هوا و محیط زیست، پاک تراشی جنگل ها و خشک کردن دریاچه ها و تالاب ها و نابودی منابع آب، تولید مواد غذایی بهداشتی از فضولات انسانی و حیوانی، ایجاد بورس کلیه و کبد و قرنیه و بواسیر فروشی و هزاران موفقیت ديگر از این دست از سایر موفقیت های مدیریتی مغزهای متفکر و برنامه ریز و آینده سازی است که زحمت خدمت به امتِ مبتلا به ایدز و اعتیاد و سرطان و بدهکاری و بواسیر را تقبل کرده اند.

       لطفاً به فهرست بالا اخبار و تفاسير زير را هم اضافه بفرمائيد:

       - در گذشتهء نه چندان دور، وقتی اتومبیل ساخت وطن (پیکان) به بازار آمد یک کارمند یا کارگر با یک سال پس انداز می توانست یک دستگاه اتومبیل با کیفیت خریداری کند و یا با دریافت وام بانکی که به سهولت داده می شد یک آپارتمان ابتیاع نماید. یعنی نسبت درآمد مردم با نسبت مخارج آنها در سطح معقولی قرار داشت. اما امروزه بر اثر فساد اداری و اقتصادی حاکم بر تمام شئون جمهوری اسلامی و سوء مدیریت کسانی که به ناحق بر پست های بالای مدیریتی تکیه زده اند و غارت بیت المال و ایجاد شکاف طبقاتی وحشتناک و تولید فقر بجای تولید ثروت، کار به جایی رسیده که قاطبه مردم (یا به تعبیر امروزی: امت!) با درآمدی که دارند نمی توانند پسته و تخمه و مغز بادام و امثالهم خریداری کنند و باید به تماشای آجیل در نمایشگاه ها و از پشت ویترین فروشگاه ها بسنده کنند.

- یک روزی به این امت قول مردانه داده شده بود که همه را صاحب خانه و ماشین و کار آبرومندانه و عزت و کرامت انسانی کرده و آب و برق و اتوبوس آنها را مجانی و تحصیل فرزندانشان را رایگان و بهداشت و درمان و داروی آنها را تامین و مجانی کنند، اما حالیه کار بجایی رسیده که امت همیشه در صحنه باید برای خرید آجیل شب عید دو سه تا ضامن معتبر جمع کرده و با چک و سفته یک کیلو آجیل خریده و تا یک سال بعد اقساط آن را بپردازند.

       - در همين راستا رئیس اتحادیه آجیل و خشکبار رژيم اسلامی، با اشاره به رکود سنگین حاکم بر بازار آجیل و خشکبار کشور می گوید: «آجیل به کالایی لوکس تبدیل شده است، و برخی از واحدهای صنفی برای خروج از این رکود اقدام به فروش قسطی آجیل به کارگران و کارمندان و افراد مورد اعتماد در قبال دریافت چک و سفته و ضامن معتبر کرده اند».

       - در این سه سالی که «کشتیبان را سیاست دگر آمد» و معجزه هزاره سیوم (حاج محمود احمدی نژاد آرادانی) پس از گم و گور کردن هشتصد میلیارد دلار «رفت و منزل به دیگری پرداخت»  کليد دار تدبير و اميد (حاج آقا فریدون) زمامدار امور «امت همیشه در شوک» گردید، شوربختانه در همه زمینه ها رکود به شدت حاکم گردیده و حتی در امور زناشویی هم رکود حاکم است.

       - علیرغم ادعای مسئولان دولتی، که با بازی با آمار مدعی کاهش تورم هستند، روز به روز به قیمت کالا و خدمات افزوده می شود و اتفاقاً خود دولتی ها در گران کردن نیازهای ضروری مردم و کالا و خدمات دولتی پیشگام هستند.
       - هنوز سال نو فرا نرسیده نرخ مسکن هم در عین وجود رکود رو به گرانی گذاشته و صاحبخانه ها هم به کرایه خانه اضافه کرده اند.

       - عموم کارگران و کارمندان و بازنشسته ها و اقشار زیر خط فقر و زیر خط قبر هم که حقوق و مزایا و درآمدشان کفاف حداکثر یک هفته زندگی اشان را می دهد، و آه ندارند تا با ناله سودا کنند، قادر به خرید کردن نیستند و علت رکود وحشتناک حاکم بر بازار فقط و فقط بی پولی امت همیشه بی پول است و بس!
       به هر حال، به قول برادران آذری زبان: بودور کی وار! بنظر می رسد حالا که کار به اینجا رسیده، دولت محترم که قادر نیست امت را صاحب خانه و اتومبیل و رفاه و آسایش کند، همان بهتر که به امت همیشه در صحنه وام خرید آجیل، با بهره معمول و شرعی رایج در جمهوری اسلامی (سی و دو درصد!)، بدهد تا مردم بتوانند آجیل و تخمه آفتابگردان خریده و، ضمن تخمه شکستن، دعاگوی مسئولان و مدیران و زن و بچه و اموات درگذشتهء آنها باشند!

 

2. پيشنهاد روز درخت کنی

       الحمدلله در جمهوری اسلامی که مدتی است پیشرفت های خارق العاده آن در جمیع جهات موجب رشک و حسد جهانیان شده است هرچه کم داشته باشیم روز مخصوص و مناسبتی کم نداریم، بلکه تعداد روز های مخصوص و مناسبتی امان از تعداد روزهای سال هم بالا زده و کار به جایی رسیده که به کوری چشم استکبار جهانی، در بعضی روزها سه چهارتا مناسبت را با هم داریم! به این صورت که در یک روز هم تولد بک شخصیت ممتاز است و لاجرم باید جشن گرفته شود و هم رحلت جانسوز و جگر سوز یکی دیگر است و باید عزاداری شود.

       به همین خاطر، مشاهده می شود که در یک روز نصف صورت هموطنان (امت همیشه در صحنه) را شادی پوشانده و نصف لب آنها خندان است و از یک چشم شان برق شادی دویست و بیست ولت بیرون می زند، و نصف دیگر صورت شان را غم فرا گرفته و یکی از چشمان شان گریان و نصف لوچه و لب شان تا زیر زانو آویزان است.
       یکی از روزهای مناسبتی که در آن مدیران و مسئولان «کش ور»، با دست گرفتن بیل و کلنگ حس نوستالوژیک پیدا می کنند و یاد ایام اقامت در روستا و آبیاری جالیز و کود دادن زمین می افتند «روز درختکاری» است.

       الحق و الانصاف مدیران نظام هر کاری بلد نباشند و بیخود و بیجهت و بر اساس وابستگی فامیلی و یا زد و بند های سیاسی داخلی و خارجی سر رشته کار را درسته در دست گرفته باشند و از مدیریت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و... بویی نبرده باشند و به قول معروف ندانند که سیاست را با صاد می نویسند یا با سین، اما کار بیل زدن و حفر زمین و درخت کاری و کود پاشی و آبیاری را عالی بلد هستند و دوره های عملی آن را با عملگی در ده و روستای مسقط الراس خود گذرانده اند و آدم وقتی کلنگ زدن و بیل زدن این نیروهای متخصص و ماهر را می بیند واقعاً غرق در لذت می شود.

       این «اقلام سیاسی و مدیریتی» وقتی برای شرکت در مراسم نمایشی کلنگ زنی و یا درخت کاری حاضر می شوند و استانداران یا فرمانداران و سایر مقامات سطح پائین تر بیل و کلنگ را به دست شان می دهند یک مرتبه حس نوستالوژیک شان بالا می زند و فراموش می کنند که در حال حاضر مقامات عالیه سیاسی و مدیریتی دارند و فقط باید یک کلنگ نمایشی بزنند و یا برای تشریفات یک بیل خاک را جا به جا کنند. به همین خاطر با تمام توان شان تف و آب دهان به دسته بیل یا کلنگ و یا کف دست خود انداخته و به حفاری مشغول می شوند و چنان زمین را می کنند و جلو می روند که کارگران افغانی در برابر این نیروهای متخصص کم می آورند.

       یکی از کارهای نمایشی در جمهوری اسلامی در روز درختکاری است که طی آن مسئولین بلند پایه که خودشان مسئول نابودی محیط زیست و پاک تراشی و نابودی جنگل ها و تبدیل جنگل های شمال کشور به ویلا و آپارتمان و قاچاق درخت های چند صدساله جنگل توسط برادران قاچاقچی هستند، در باغچه جلوی محل کار خود یک اصله درخت غرس می کنند و در برابر دوربین تلویزیون شعار حفظ درخت و جنگل می دهند.

       در طول سی و چند سال گذشته در برابر ده - پانزده اصله درخت که توسط این قبیل مسئولان در مراسم نمایشی غرس شده است تقریبا کل جنگل های شمال و جنوب کشور نابود و با به تاراج رفتن چوب درختان تبدیل به کویر شده اند.

       یکی از جنگل خواران بزرگ بعد از انقلاب که تمام جنگل های استان گلستان را نابود و در واقع به پول نزدیک کرد، «بنیاد نور» است که متعلق به یک آدمی است که من جرئت آوردن اسمش را ندارم. بقیهء جنگل ها را هم همین هایی که در روز درختکاری شعار حفظ جنگل می دهند و درخت نمایشی می کارند و اعوان و انصارشان نابود کرده اند.
       تزه درخت کاری پیشکش شان، حوزهء آبریز تهران (کوه های البرز جنوبی) را بین خودشان تقسیم و تبدیل به برج و ویلا و آپارتمان کرده اند.

       به هر حال پیشنهاد ما، به عنوان کسی که عقلش از شاپرک کمتر ولی از کل این مدیران و مسئولان بیشتر تر می باشد، این است که به جای «روز درخت کاری» که عنوان نچسب و بی مسمایی در این مملکت بیابانی به نظر می رسد، روز «درخت کنی» برگزار کنند و ریشهء تتمه درخت های باقی مانده را هم از زمین در بیاورند تا، با تهیهء ذغال مرغوب آبی سوز، سوخت هسته ای مورد نیاز منقل و وافور خود را تامین و بی توجه به احتمال تحریم مجدد به غنی سازی سنتی مشغول گردند.

 

 

3. کربلا در ايران

       آن روزی که همهء روستائیان را به تشریف فرمایی به تهران و شهرهای بزرگ دعوت می کردند و از «امت همیشه مشتاق» می خواستند تا آستین ها را بال زده و با تلاش شبانه روزی بر تعداد نفوس مملکت اضافه کنند عقل شان نمی رسید که با افزایش نفوس میزان مصرف آب هم بالا می رود و مملکت ایران که دو سومش کویر و خشک و بی آب و علف است و بقیه اش هم جزو کم آب ترین بخش های جهان محسوب می گردد آب لازم برای آبیاری این همه تشنه - گشنه را نخواهد داشت.

       حالیه مشکلات ناشی از افزایش امت آنقدر زیاد شده و وضعیت بحرانی گردیده که حتی مسئولان و مدیران مملکت هم، که به شخصه مشکلی ندارند، متوجه بروز این مشکلات شده اند.

       توجه بفرمائيد که

       - مشکل مسکن و بی خانمانی مردم چندان اهمیتی ندارد و با استفاده از تجربه کشور دوست و برادر «هند» می توان مردم را کنار پیاده رو و خیابان اسکان داد و شهرداری هم از خیابان خواب ها حق خوابیدن در پیاده رو بگیرد.

       - مشکل گرانی مخارج تحصیل و آموزش (که قول مردانه داده بودند مجانی باشد) هم اهمیتی ندارد زیرا بیسوادی نعمت است و اینطور که ما می بینیم تمام پست های عمدهء نان و آبدار در اختیار بیسوادهاست و مدرسه و دانشگاه دیده ها و با سوادها اکثراً یا بیکار هستند یا به سرایداری و کارهایی نظیر رفتگری و فعلگی سرگرم هستند.

       - عدم دسترسی مردم به بهداشت و درمان و گرانی وحشتناک خدمات پزشکی هم اهمیتی ندارد چون کاری با مردم (امت همیشه علاف) کرده اند که اکثراً به مرگ خود راضی هستند و در صورت ابتلا به بیماری های کشنده داوطلبانه به پزشک و بیمارستان مراجعه نمی کنند تا هرچه زودتر از شر این به اصطلاح زندگی راحت شوند.

       - آلودگی هزار بار بیشتر از حد استاندارد هوا و آلودگی های زیست محیطی و عرضهء مواد غذایی فاسد به مردم هم اهمیتی ندارد چون امت همیشه در صحنه به استنشاق سم و خوردن مواد غذایی فاسد عادت ژنتیکی پیدا کرده اند و بر عکس اگر در هوای سالم استنشاق کنند و یا غذای سالم بخورند دچار مشکل می شوند.
       اما تشنگی و عدم دسترسی به آب موضوع دیگری است که نمی توان به سادگی از آن گذشت؛ زیرا همهء موجودات زنده، از گیاهان گرفته تا خزندگان و دو زیستان و پستانداران و حتی امت همیشه در صحنه، نیاز به نوشیدن آب دارند و آنطور که دانشمندان می گویند هر انسان، ولو اقشار همیشه در صحنه، باید روزی حداقل هشت لیوان آب به حلقوم و دستگاه هاضمه خود جاری کنند تا کلیه ها و مجاری ادرار و سایر تجهیزات آنها از کار نیفتد. اما، متأسفانه، خبر می رسد که بزودی آب هم به روی امت همیشه در صحنه بسته خواهد شد و آنها به امت محترم همیشه تشنه تبدیل خواهند گردید.

       در اين مورد «معاون برنامه ریزی و اقتصادی وزارت بی نیرو» اطلاع داده است که مملکت از نظر منابع طبیعی در شرایط تنش آبی قرار دارد؛ یعنی کشور موسوم به جمهوری اسلامی ديگر کشوری نیست که در دوران فراوانی باشد. به گفته ايشان، در ایران بیشتر از صد در صد از منابع آبی برداشت می شود.  او می گوید: «ما در دههء اخیر صد و ده میلیارد متر مکعب از منابع استراتژیک کشور برداشت اضافی داشته ایم و، اگر وضع به همین منوال پیش برود، در ده سال آینده اساساً در کشور چیزی به نام منابع آب زیر زمینی به صورت کلان نخواهیم داشت».

       به این ترتیب:

       -  آژانس های جهانگردی باید از حالا برای ده سال بعد برنامه ریزی کنند و تورهای آبخوری و دست به آب رفتن برای ایرانیان (امت همیشه تشنه) راه بیندازند تا مردم برای آبخوری و گرفتن طهارت و شستشو هر چند وقت یکبار به خارج از کشور مسافرت کنند.

       - تجار و کسبهء با ایمان بازار هم، که با برادران چینی روابط تجاری حسنه ای دارند و بنجل های چینی را وارد کرده و به امت همیشه مغبون حقنه می کنند، می توانند آب چینی ها را آورده و با قیمت مناسب در اختیار هموطنان تشنه لب قرار دهند .

       - پیش بینی می شود که چون بیشتر واردات از چین بصورت قاچاق انجام می گیرد، تجار و وارد کنندگان محترم، آب چینی ها را هم قاچاقی و دور از چشم مسئولین بیاورند.

       در عين حال باید مدیران و مسئولین دلسوز مربوطه با امعان نظر و دقت مواظب باشند فاضلاب چینی و یا آب تقلبی وارد کشور نشده و به ناف امت تشنه لب بسته نشود. در این مورد چند تن از مدیران با سوادتر رژیم گفته اند هیچ جای نگرانی وجود ندارد و در صورت خشک شدن کامل مملکت به جای آب نوشابه تولید کرده و به امت تشنه لب خواهند رساند.

 

4. کمال همنشین

       چین یکی از کشورهایی بود که تا همین هفت - هشت سال قبل جزو ممالک دارای کمترین فساد مالی و اقتصادی محسوب می شد و دولتمردان و مدیران و کارگزاران اقتصادی و سیاسی و صاحبان صنایع و بازرگانان بخش خصوصی آن با واژه هایی نظیر اختلاس و جارو کردن صندوق بانک ها و پارو کردن پول بیت المال و انتقال کانتینر کانتینر دلار و یورو به خارج از کشور، و باز گذاشتن دست فرزندان مقامات در چپاول مملکت و گرفتن پورسانت از قراردادهای خارجی نا آشنا بودند و فوت و فن کار را نمی دانستند.

       اما اکنون روزنامهء «مردم» (ارگان حزب کمونیست خلق چین) خبر می دهد که طی چند سال گذشته مقامات قضایی چین بیش از سیصد هزار نفر از دولتمردان و مقامات حکومتی این کشور را به علت سوء استفاده از موقعیت دولتی و فساد مالی و اداری و اخذ رشوه و پورسانت در معاملات داخلی و خارجی و غارت بیت المال و زمینخواری و دریا خواری و دست اندازی به جنگل ها و مراتع و پاکتراشی جنگل ها و غارت منابع بانکی و به همراه بردن زن و بچه و دوست دختر در مسافرت های رسمی خارجی، و دزدیدن دکل های نفتی و اختلاس از بودجه دولت و گرفتن پورسانت دلاری از شرکت های نفتی و همکاری با اجانب و وطن فروشی و جاسوسی به نفع دشمنان کشور و هزار و یک حرام زادگی دیگر محاکمه و مجازات کرده اند!

       جالب اینکه در میان مقامات فاسد دولتی چند نفر از بلندپایگان حکومت و آقازاده های آنها هم دیده می شوند که در طول سال های گذشته مرتبا دم از پاک دستی و درستی و صحت عمل می زدند.

       فاسد شدن مقامات حکومتی و دولتی چین در طول هفت - هشت سال گذشته، و رشد روز افزون و اپیدمیک فساد مالی و اقتصادی در میان دولتمردانِ سابقاً پاک دست چینی، تعجب ناظران بین المللی و کارشناسان مسائل چین را بر انگیخته و آنها، پس از نا امیدی از مطالعات علمی، نهایتاً با مراجعه به گلستان سعدی علت را از یک بیت معروف و عبرت آموز سعدی علیه الرحمه کشف کرده اند که می فرماید: "کمال همنشین در من اثر کرد! "

       کارشناسان مسائل چین متفق القولند که مقامات حکومتی و دولتی چین تا قبل از گشودن باب رفاقت و دوستی و همکاری با مقامات یکی از ممالک خاورمیانه (که به علت دلائل امنیتی و در راستای حفظ جان خود، از بردن نام آن معذوریم) با دزدی و اختلاس و غارت بیت المال و هزار پدرسوخته بازی و حرامزادگی دیگر آشنایی نداشتند و نان حلال می خوردند، اما با رفت و آمد با مقامات دست پاک آن کشور خاورمیانه ای همنشين صاحب کمالات!) راه دزدی و بالا رفتن از دیوار بیت المال و اختلاس و رشوه خواری و اخذ پورسانت و درست کردن مدرک دکترای تقلبی برای خود و آقازاده ها و گم و گور کردن دکل های نفتی و هزار عمل شنیع دیگر را یاد گرفته اند. و، در واقع، فساد اداری و مالی و اقتصادی که امروزه دامن چین را گرفته است نتیجه رفت و آمد مقامات چینی با دوست صاحب کمالات است و بس.
       تکمله اينکه در گزارش روزنامه چینی به "عملی شدنِ" مقامات دولتی اشاره ای نشده و تا این لحظه معلوم نیست که دولتمردان چینی در اثر دوستی با این رفقای ناباب تریاکی هم شده اند یا خیر.

 

5. دو فضا نورد ايراني در كره مريخ!

       بنا بر اخبار منتشره يك شركت خصوصي هوا ـ فضا قصد دارد عده‌اي از مشتاقان سكونت در كرهء مريخ را كه آمادگي خود را اعلام و ثبت‌نام كرده‌اند به كره مريخ اعزام كند تا اولين كلُني انساني در كره سرخ تشكيل گردد. در اين اخبار از دو نفر ايراني هم نام برده شده كه شال و كلاه كرده و عازم كره مريخ هستند.

       تا اينجاي خبر باعث خشنودي است كه بشر موفق به ساخت موشك و سفينه براي رسيدن به مارس، يا همان مريخ خودمان، شده و قصد مسكوني كردن مريخ را دارد تا در آينده كه منابع زمين امكان تغذيهء جمعيت رو به افزايش را ندارد، سرريز جمعيت زمين را سوار سفاين فضايي كرده و به مريخ بفرستد، اما اينكه دو نفر ايراني را هم در ميان ساير مسافران از بلاد اجانب گذاشته‌اند تا به كره مريخ بروند، با توجه به نکات زير، قابل تأمل است:

       - هيچ جاي تعجب ندارد که اگر پاي اين مسافران وطنی آفتابه پرست به كره مريخ برسد در طرفه‌العيني بورس بازي زمين و بساز و بفروشي در كره مريخ هم باب شده و قيمت زمين و مسكن در مريخ هم به قيمت تهران و شهرهاي ايران برسد، بطوري كه ديگر در مريخ هم كسي نتواند صاحب صدمتر زمين و پنجاه متر آپارتمان شود.

       - حتي چه بسا با ورود ايرانيان به مريخ پاي كالاهاي بنجل چيني هم به مريخ باز شود و ايرانيان مقيم مريخ با تأسيس اتاق بازرگاني و گذاشتن عسگر آقا ... اولادي در رأس «اطاق بازرگاني مريخ ـ چين»، كره مريخ را هم مملو از كالاهاي ضايعاتي چيني، از تسبيح و جانماز و چادر سياه گرفته تا اتومبيل‌هاي كپي شده غيراستاندارد چيني و گوشي‌هاي موبايل تقلبي، كنند!

       - از آن بدتر، ممكن است ميكروب فساد مالي و اداري و بانكي هم در مريخ پخش شود و مريخ هم مانند زمين مواجه با مفت برها و كلاهبرداران بانكي سي و چهل هزار ميليارد توماني گردد!

       بهر حال، ما يك اشاره مختصري كرديم تا مسئولين اعزام انسان به مريخ حواس شان به تجارب روي داده در زمين باشد تا اين بدبختي‌ها كه در زمين بر سر ما آمده است در مريخ تكرار نشود و بر سر مريخي‌ها نيايد!

 

بازگشت به خانه