تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
شربتِ آلبالو بجای شرابِ انگور!
محمد هادی
در بررسی مشکلات رژیم در راستای انطباق با شرایط بر آمده از تسلیم و سازش آخوندها با قدرت های غربی، در این نوشته مختصراً به دست بستگی های رژیم در سطح مسائل فرهنگی- اجتماعی، از جمله حجاب، اشاره خواهد شد.
وضعیت درمانده ولی همراه با هارت و پورت های توخالیِ رژیم، یاد آور مثالی است که در آن پادشاهی، حین مسافرت، همراه مستخدمین خود در زمستان، شبی هنگام خواب برای گرم شدن از غلام اش خواست تا برود چیزی برای رو انداختن پیدا کند. غلام رفت و برگشت و به پادشاه گفت که تنها چیزی که پیدا کرده یک پالان الاغ است. پادشاه که از سرما میلرزید گفت «اسمش رو نیار ولی برو خودش رو بیار!» حال این قضیه خر و خرما خواهی آخوندهاست که هم دنیا را می خواهند و هم آخرت را! هم می خواهند نان شاخ و شانه کشیدن برای قدرت های جهانی را کوفت کنند و هم همزمان از همان قدرت ها در پشت صحنه، تضمین امنیت و عدم پی گیری سیاست تغییر رژیم را گدایی کنند!
رژیم آخوندها، در بن بست مشکلات و سرطان بدخیم خود، و برای فرار از تیغ جراحی - بدون شانس زنده ماندن - در تسلیم و سازش اتمی خود، به نوعی شیمی درمانی داخلی و خارجی تن داد! آخوندها، با توجه به خصلت مفتخوری شان، خوش خیالانه و با صابون زدن به شکم های بزرگ خود تلاش دارند تا در حد امکان - ضمن استفاده از مزایای سازش با خر مرد رندی - از تأثیرات منفی زهر شیمی درمانی شانه خالی کنند!
تناقض و گرفتاری رژیم در باز پرداخت چک و سفته های کشیده شده در مذاکره با قدرت ها، در سطح اشکال و ظواهر مسائل اجتماعی و فرهنگی- به اصطلاح اسلامی رژیم - بیشتر و بهتر از سایر قسمت های سیاسی- اقتصادی آشکار می باشد! واقعیت سرسخت و گریز ناپذیر بعد از تسلیم اتمی، این است که رژیم - علیرغم خواست و نیّت آخوندها - نمیتواند همانی بماند که قبلاً بود و همان کارهایی را بکند که قبلاً انجام می داد! تمام مسائل و مشکلاتی که رژیم را ناچار نمود تا دستان ناپاک اش را در دستیابی به بمب اتم بالا ببرد کماکان به قوت و شدت روزافزون خود باقی هستند و اگر قرار بود با زرنگی و شامورت بازی آخوندها حل و فصل گردند که دیگر اصلاً نیازی به تسلیم خفت بار رژیم در برابر آمریکا و اروپا نمی بود!
درست است که به نکبت حکومت آخوندها جامعهء ایران در بسیاری امور دو رو شده و تفاوت میان رفتار و ظاهر مردم در خانه ها و خیابان ها گاهاً از زمین تا آسمان است و در این مورد کیست که نداند در خانه ها - و در دهان کجی به جا نماز آب کشیدن آخوندها - چه ها می گذرد! ولی، بعنوان پیش در آمد شرایط جدید و پس گردنی روزگار، این بار این خود آخوندها هستند که باید پردهء تزویر و ریا و دو رویی را کنار زده و، برای بقای نظام، در سینی چایی، ویسکی و ودکا تعارف کفار و اجانبی کنند که تا دیروز سفارت آنها را اشغال و یا سنگ باران و پرچم و سمبل کشور آنها را آتش و روی آنها رژه می رفتند.
در زمینهء دست بستگی رژیم، کافی ست فقط به پیامدهای اجتماعی گشودن درها به روی کمپانی ها و کارکنان آنها و رفت و آمد توریست های اروپایی و آمریکایی به ایران توجه گردد!
حال، ضمن آنکه رژیم در تلاش برای جلب سرمایه های خارجی نمی تواند شرط حجاب و رعایت شعائر آخوندی را برای توریست ها و کارکنان کمپانی های خارجی اجباری کند و یا در تلاش برای ورود به جامعهء جهانی، هتل های زیبا و 5 ستاره و ساحلی را با گلاب و اسپند دود کردن معطر و به جای مشروبات الکلی، شربت آبلیمو و آلبالو سرو کند، و یا در فرودگاه ها به توریست های بی حجاب و شورت پوش خارجی، بجای حلقۀ گُل با روسری و زیر شلواری هدیه دادن خوش آمد بگوید! و یا مثلاً برای شرکت و استخدام ورزشکاران حرفه ای خارجی در تیم های ایرانی شرط ختنه شدن بگذارد!
جامعهء امروز ایران، بعد از 37-38 سال حکومت آخوندها در برپایی جامعه امام زمان - بجز چند مورد ظاهری و نمایشی اسلامی - به همه چیز شبیه است الا جامعهء اسلامی مورد ادعای آخوندها! در این زمینه اشاره به گسترده گی فحشاء و مواد مخدر و دیگر مشکلات و مصیبت ها قصه ای است پر غصه و بی نیاز از تکرار! آخوندها برای نشان دادن اسلامی بودن ظاهری جامعهء ایران و باد زدن و نوازش تمایلات اقشار جیره خوار اسلامیِ خود، در داخل و خارج، تنها چند قلم در ویترین و نمایشگاه به اصطلاح اسلامی خود دارند که مهمترین آن حجاب - چه بصورت روسری و مانتو و چه بصورت چادر تمام قد - است که بمثابه پاشنه آشیل رژیم میباشد که در نبود آن، دیگر هیچ چیز برای تهیج و بسیج امت همیشه حی و حاضر باقی نخواهد ماند! در واقع، حجاب برای رژیم بمثابۀ تابلویی بر سر در نظام، نشانۀ اسلامی بودن حکومت، و کسب و کار آخوندهاست که کوتاه آمدن در این مورد - علیرغم جلو و عقب کشیدن آن توسط زنان متعرض - بمعنی شل شدن تور سرکوب و اختناق، و ای بسا آغاز جارو نمودن بساط آخوندها، باشد!
تناقض و ناخوانی آخوندها با شرایط بعد از سازش و تسلیم را بخوبی می توان در سخنان اخیر فیروزآبادی - سمبل تناسب اندام در نظام آخوندی - دید که برای جلب توریست و جهانگردان خارجی می گوید باید هر چه بیشتر بر تعداد امامزاده های ایران اضافه کنیم؛ که این خود تلویحاً اعتراف به این است که در اثر غارت و تخریب آثار باستانی و زیبایی های طبیعی ایران توسط رژیم ضد ایرانی ولایت فقیه معلوم است که آخوندها جز امامزاده های قلابی ساختن چیزی برای عرضه ندارند!
اینها تنها چند نمونه از ناتوانی رژیم در دوران بعد از سازش اتمی است که در آنها، مانند دیگر حوزه های سیاسی - اقتصادیِ قضیه، آخوندها نه راه پس و عقب نشینی دارند و نه توان پیشروی و پرداخت بهاء! و این برای رژیمی که همواره هم از توبره خورده و هم از آخور و تاکنون از این ستون به آن ستون پریدن برایش هم تاکتیک بوده و هم استراتژی، کابوسی است ترسناک، و ای بسا مرگبار!