تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

26  اسفند ماه 1394 ـ  16 ماه مارس 2015

!با جتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

1. چطور همه سرطانی شدند؟

       «سازمان بهداشت جهانی» از حیث ابتلا شهروندان به انواع سرطان، ایران و تهران را در رتبه اول جهانی قرار داده است. آب آشامیدنی آلوده به مدفوع و ادرار انسانی، سبزیجات آبیاری شده با فاضلاب (دارای آرسنیک)، میوه های حاوی مواد شیمیایی خطرناک ناشی از سموم و کود های شیمیایی خطرناک چینی، سوسیس و کالباس هامبرگرهای تولیدی از ضایعات و فضولات حیوانات، آبلیموی تولید شده با اسید، واردات مواد غذایی تاریخ مصرف گذشته توسط تجار متدین بازار و تغییر تاریخ بسته بندی و حقنه کردن به امت بیمار، آلودگی شدید ده ها برابر استاندارد هوای شهرها، استرس ناشی از عدم توازن دخل و خرج خانواده ها، بیکاری فزاینده بنزین های سرطان زای غیر استاندارد تا کنون از عوامل اصلی سرطانی کردن مردم اعلام شده اند.
       در سال هشتاد و نه رئیس دولت وقت (معجزه هزاره سوم!) یک شبه اعلام کرد که جمهوری اسلامی در تولید بنزین خودکفا شده و اگر تا دیروز همین موقع واردکننده بنزین بودیم امروز به کوری چشم استکبار جهانی صادر کننده شده ایم. اما ببینیم چطور جمهوری اسلامی یک شبه از واردات بنزین بی نیاز شد و در راس کشورهای سرطانی جهان قرار گرفت. حتماً حاجیه خانم معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت از تخریب کنندگان محیط زیست، را می شناسید و یا حداقل نام این زن که در میان اسامی بالا روندگان از دیوار سفارت آمریکا و گروگان گیران سفارت آمریکا در تهران قرار دارد به گوش و چشم و حلق و بینی تان خورده است. حاجیه خانم معصومه، که بزرگ شده و تحصیل کرده آمریکا است و چادر همت به کمر بسته و از زمان بالا رفتن از دیوار سفارت همچنان سرگرم خدمت به امت همیشه مغبون است راز سرطانی شدن قاطبه مردم ایران را اینطور فاش می کند:
       «...وقتی تحریم شدیم، یک دفعه با تحریم های پی در پی، واردات بنزین به کشور ممنوع شد. در همین حین دولت وقت (منظور احمدی نژاد معجزه است) به یکباره اعلام کرد که ما در تولید بنزین خودکفا شدیم. یعنی در یک فرایند بیست و چهار ساعته طی آخرین تحریم تا اعلام خودکفایی و مراسمی که برای خودکفایی برپا شد، شاید بیست و چهار ساعت هم به طول نینجامید. رسیدن به این حجم از تولید در این مدت کوتاه قابل تامل بود. فقط تهران روزی ده تا یازده میلیون لیتر بنزین مصرف می کند و کشور نیازمند شصت تا هفتاد میلیون لیتر بنزین است که عدد کوچکی نیست که بگوئیم یک دفعه می توانیم به این حجم از تولید برسیم. بعد از یک مدت چند گزارش محرمانه از کارشناسان دلسوز و متعهد بخش نفت به من رسید که بنزین خود کفایی میزان بسیار زیادی آروماتیک و بنزن دارد؛ یعنی حجم بنزين را با یک فرایندی که در پتروشیمی ها انجام می شود، بالا می برند و اصطلاحاً بنزن پیرولیز تولید می شود که این نوع از بنزین میزان بالایی آروماتیک و بنزن دارد... و هیچ جای دنبا چنین کاری نمی کنند و این بسیار کار خطرناکی است. بنزن یک ماده فوق العاده خطرناکی است که فقط در حد آزمایشگاهی و تنها در زیر هود و ماسک قابل استفاده است و نباید آن را تنفس کرد. در واقع سرطان زائی قطعی دارد و طبق نرم سازمان بهداشت جهانی فردی که با این ماده در تماس است سرطان خواهد گرفت».

       با این اوصاف تنها به این دلخوش نباشید که آب و برق و تلفن و اتوبوس شما مجانی شده است، سرطان هم برای همه در نظر گرفته اند و همه کسانی که هوای آلوده شهرها را تنفس کرده اند به سرنوشت استاد شجریان و عباس کیا رستمی دچار خواهند گردید!

 

2. صداقت و درستکاری گاوها!

       حتماً شما هم شنیده اید که گاوها در هندوستان در زمره مقدسین هستند و احترام ویژه ای دارند. بسیاری از هندوها هر روز صبح ناشتا یک لیوان ادرار گاو را می نوشند و معتقدند ادرار گاو خاصیت شفا دهندگی دارد و بسیاری از بیماری ها را از میان می برد.
       اخیراً اما صفت جدیدی هم برای گاوها مطرح شده و نمایندگان پارلمان و وزرا و سیاست پیشگان برای موفقیت در اهداف سیاسی خود با گاوها مشورت می کنند و معتقدند گاوها بهتر مسائل سیاسی را می فهمند. به اين ترتيب که هر سیاست باز و سیاست پیشه ای برنامهء سیاسی خود را روی کاغذ می نویسد و جلوی دهان گاو می گیرد تا عکس العمل گاو را مشاهده کند. اگر گاو عصبانی شد و روی خود را برگرداند به این معنا است که آن برنامه و پروژه باید کنار گذاشته شده و یا تصحیح گردد، ولی اگر کاغذ را ببلعد به معنای آن است که با آن برنامه و اهداف سیاسی موافق است.

       هندو ها معتقدند گاوها از سیاستمداران معاصر بهتر و بیشتر می فهمند و مسائل را درک می کنند. در استان «اوتار پرادش» یک گاو را به مجلس محلی برده و در کنار رئیس مجلس نشانده اند تا همانطور که سرگرم خوردن علوفه و نشخوار کردن است حرکات و رفتار نمایندگان را هم زیر نظر داشته باشد و هرگاه در موقع سخنرانی و یا اظهار نظر نمایندگان مع بکشد، حضار در جلسه این مع کشیدن را به علامت تائید همکارشان تلقی کرده و با او موافقت می کنند.
       روزنامه های محلی، از جمله «اوتار تایمز» می نویسند که مشورت با گاوها موجب پیشرفت امور شده است، زیرا تجربه نشان می دهد گاوها از این سیاستمداران و مدیران کشور بیشتر می فهمند!

گاوان و خران باربردار

به ز آدميان (سیاستمداران) مردم آزار

 

3. عدالت اجتماعی

       بر اساس گزارشات و اخبار مستند صدا و سیمای جمهوری اسلامی و اظهارات خطبا و گویندگان و مدیران و مسئولین کشور، نابرابری اقتصادی در سراسر جهان بیداد می کند و اختلاف طبقاتی در کشورهای غیر اسلامی و حتی کشورهای اسلامی باعث شده تا یک عده کلاهبردار سیاسی بر سرنوشت ملت حاکم شده و کل درآمد مملکت را بین خود و فرزندان و برادرزاده ها و خاله زاده ها و عمه و خاله و خواهرزاده تقسیم کرده و بالا یکشند و بقیه مردم هم غصه بخورند و آه بکشند.
       خوشبختانه، به یمن سیاست های مبتکرانه و عدالت جویانهء مسئولین جمهوری اسلامی، کشور ما تنها مملکت جهان است که در آن فقر و زگیل دهانه رحم و اختلاف طبقاتی و همجنس بازی و گرسنگی و بیکاری و بدبختی های نوع غربی و رایج در جهان استکباری وجود ندارد و چون مسئولان و مدیران زی طلبگی دارند و خدا ترس هستند مطابق دستورات اسلام زندگی شان دقیقا هم سطح زندگی طبقات مستضعف است و در رعایت زی طلبگی تا آنجا پیش رفته اند که یک مشت پوست و استخوان شده اند. در عکس های زير وفای به عهد بعضی از این آقایان به وضوح مشاهده می شود:

 

4. همه باهم !

خواجگان در زمان معزولی / همه شبلی و بایزید شوند

چون به قدرت رسند بار دگر، همه چون شمر و چون یزید شوند!

       قیمت نفت پائین آمده و دیگر از آن درآمدهای نجومی ارزی خبری نیست و دولت برای رفع و رجوع تعهدات مالی و حتی پرداخت هزینه های روزمره عاجز مانده و می کوشد با افزایش مالیات ها و عوارض گوناگون فشار را به گرده مردم انتقال دهد. در پاسخ به انتقادات جامعه نیز گناه همه مشکلات امروز را به گردن دولت قبل ( معجزه و پدیده هزاره سیوم ! ) می اندازند.

       از همان دقایق اولیه ای که حاج آقا روحانی سکان کشتی به گل نشسته را در دست گرفتند، حمله به دولت قبلی آعاز شد، و همانطور که رسم ایرانی جماعت لگد زدن به مرده است، هر کس از راه رسید لگدی به دولت قبلی پراند.

       اول از همه دولت احمدی نژاد را (که پاک دست ترین دولت تاریخ بشریت بود) به فساد مالی گسترده متهم و گم شدن هشتصد میلیارد دلار در دولت های هشتم و نهم را مطرح کردند. هر مسئول جدیدی پرونده ای از فساد مالی و حیف و میل بیت المال و سوء استفاده های مالی و اقتصادی و اخلاقی را بیرون کشید و تتمه آبروی دولت قبلی را برد. حتی وزیر دادگستری دولت احمدی نژاد و رئیس دیوان عدالت و زعمای دستگاه قضائی هم به افشاگری پرداختند. اکبر ترکان از فساد مالی و سوء استفاده در مناطق آزاد پرده برداشت و حاجی جهانگیری و نوبخت و زربخت و سایر ابنای دولت جدید هم به میدان آمده و گناه همه ناهنجاری ها و بدبختی های امروز کشور را به گردن دولت قبلی انداختند و تیر خلاص را هم حاج آقا رفسنجانی، رئیس مجمع تش خیس مصلحت، شلیک کرد و گفت آسیبی که دولت قبلی به کشور وارد آورده صد سال مملکت را به عقب برده است.

       جان کلام اینکه هر دولتی در این مملکت روی کار می آید چون خوب می داند که این کاره نیست و قادر به اداره مملکت نمی باشد و نخواهد توانست باری از روی دوش مردم بردارد، بلکه باری هم به بار مردم اضافه خواهد کرد دولت قبلی را به گند زدن به مملکت متهم می کند و همه تقصیرات عالم و خبط و خطا ها را به گردن مسئولان قبلی می اندازد و جالب اینکه مدیران و مسئولان قبلی هم در مقام پاسخگویی بر نمی آیند و سکوت می کنند. در واقع فحش دادن به مدیران و مسئولانی که دستشان از قدرت کوتاه شده، یک رویه و روال قانونی شده است.
       امت همیشه در صحنه هم از این افشاگری ها و انتقادات خوش خوشان شان می شود و به دولت جدید دل می بندند و هیچ کس نمی پرسد: شمایی که دارید با این شدت و حدت دولت قبلی را فحش می دهید و از رفتار و اعمالش انتقاد می کنید در دوران زمامداری آن دولت کجا بودید؟ چرا شما که ورق پاره خواندن قطعنامه های سازمان ملل توسط احمدی نژاد را مسبب بدبختی و مشکلات اقتصادی امروز ایران می دانید در آن زمان مخالفت خوانی نکردید؟ همهء شما از اول انقلاب تا امروز در مسئولیت های مختلف در قدرت بوده اید. آقای روحانی که امروز در مقام رئیس جمهور جدید رفتار دولت قبلی در سیاست خارجی را محکوم می کند خود در آن دوران عضو شورای امنیت ملی و مجمع تشخیص و بالا دست دولت بوده است؛ چرا در آن زمان این انتقادات را مطرح و با سیاست های غلط دولت مخالفت نکرده است؟ سایر منتقدین هم به هکذا!
       از اول انقلاب تا امروز همهء آقایان در این دوجناح ساختگی با هم بوده و در غم ملت و شادی یکدیگر شریک بوده و هستند و دست مبارک شان در یک کاسه است و این بازی انتقاد از گذشتگان هم دیگر دمده شده و کسی آن را باور نمی کند.

       عکس های زیر مؤید دوستی عمیق و روابط قلبی پشت پرده کسانی است که برای به شوق آوردن امت (ملت سابق ایران) با هماهنگی قبلی در تریبون های اجتماعی از درگذشتگان انتقاد می کنند.


       جالب تر اینکه دار و دسته کنار رفته (موقتاً کنار گذاشته شده) هم در مقام مشفق دولت و جامعه ظاهر می شوند و ضمن انتقاد از دولتمردان جدید طرح و برنامه برای رفع مسائل و مشکلات مملکت می دهند و اینجا هم کسی نیست بپرسد چرا وقتی هشت سال سرکار بودید این کارها را نکردید و این طرح ها را پیاده نکردید؟!

       فکاهی تر اینکه شخصی را که خودش مسبب یک بدبختی و مصیبت بزرگ بوده مسئول رفع و رجوع آن مصیبت و گرفتاری می کنند. برای مثال حاج آقا کلانتری را مسئول نجات دریاچهء خشک شده ارومیه کرده اند و کلانتری هم مرتب مصاحبه می کند و گناه خشک شدن دریاچه را به گردن حفر هزاران حلقه چاه غیر مجاز می اندازد. در حالی که خود این شخص در زمانی که وزیر کشاورزی بود اجازه حفر این چاه های عمیق را داده است.
       خلاصه، داستانی است! یعنی فکاهیات فعلی جاری در این کشور فکاهیات عبید و ملا و جوحی و حتی مستر بین را از سکه انداخته است.
 

5. دیپلماسی ضد امريکائی

          در آن زمان ها که هنوز صحبت پناهنده شدن از سر ناچاری به کشورهای مختل در ميان نبود، یکی از عجایب انقلاب اسلامی ایران روی کارآمدن بلافاصلهء دو ملیتی های دارای پاسپورت آمریکا در ایران بعد از انقلاب بود. افرادی مانند صادق قطب زاده، ابراهیم یزدی و ده ها نفر دیگر که سوابق اقامت طولانی در آمریکا و دارای پاسپورت و ملیت آمریکایی، بودند مثل مور و ملخ به ایران ریختند و دایرمدار امور مهم شدند و در حالی که شعارهای ضد آمریکایی تند می دادند، شروع به خدمت به منافع آمریکا و انجام اوامر رسیده از واشنگتن کردند. برای مثال ابی یزدی که وزیر خارجه دولت موقت بازرگان شده بود داماد جوان مقیم آمریکای خود را که دانشجوی بی تجربه ای بود بجای سیاستمدار برجسته و استخوان خرد کرده و وطنخواهی مانند اردشیر زاهدی در رأس سفارت ایران در واشنگتن گمارد و این دانشجوی جوان رابط حکومت آمریکا با وزیر خارجه جمهوری اسلامی (ابی یزدی) شد!

          دولت شاهنشاهی ایران تعدادی هواپیمای نظامی پیشرفته «آواک» رادار پرنده) و جنگندهء «اف-16» از امريکاخریداری کرده بود که به دلیل بروز ناآرامی های دوران انقلاب آنها را تحویل نداده و مایل نبود به حکومت جدید ایران تحویل بدهد، اما در متن قرارداد صراحتاً پیش بینی شده بود که هر یک از طرفین (ایران و آمریکا) قرارداد را لغو کنند و از انجام مفاد آن سرباز بزنند باید میلیاردها دلار خسارت به طرف دیگر بپردازند؛ این محکم کاری را دولت قبل از انقلاب کرده بود تا اگر آمریکایی ها زیر قول خود بزنند و هواپیماهای پیشرفته را به نیروی هوایی ایران تحویل ندهند متحمل خسارت سنگینی شوند. اما به محض روی کارآمدن دار و دستهء انقلابی ضد آمریکایی (!)، وزیرخارجه دولت موقت که ژست های شبیه فیدل کاسترو می گرفت بدون مشورت با بزرگتر از خود، بطور یک جانبه قرارداد را لغو کرد و خسارت سنگینی به ایران وارد آورد.

        ریچارد نیکسون، رئیس جمهور اسبق آمریکا، در کتاب خاطرات ش می نویسد که گاهی اوقات روسای جمهور و رهبران کشورهای جهان سوم تلفن می کردند و از من به خاطر گرفتن ژست های ضد آمریکایی و اظهارات ضد آمریکایی شدیداً معذرت می خواستند و می گفتند این حرف ها را به خاطر فریب افکار عمومی کشورشان و ادامهء حکومت زده اند، من (ریچارد نیکسون) نیز در پاسخ می گفتم: اگر این ژست ها و اظهارات به حفظ و استمرار منافع آمریکا کمک می کند با شدت بیشتری ادامه دهید!

بازگشت به خانه