تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
حسن یوسفی اشکوری
(بخشی از يک مقاله)
اکنون یکی از سه رهبر محصور جنبش، یعنی کروبی، با دلیری و صراحت مثال زدنی با انتشار نامه ای خطاب به حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور بار دیگر خون تازه ای بر جنبشی که از تحرک علنی بازمانده بود تزریق کرده و امید تازه ای آفریده و این امر بار دیگر اهمیت رهبری را در جنبش های مدنی و اعتراضی نشان می دهد.
در این سال ها با تبلیغات پیاپی حکومتی و دعاوی یک سویه و تبلیغاتی دروغین چنین نموده بودند که جنبش سبز برای همیشه مرده و رهبران اش دیگر در این جهان نیستند و همه چیز به خیر و خوشی به سود حاکمیت استبدادی و ولایی پایان یافته و سوت پایان دور ماراتن کشیده شده است. در این میان، حامیان جنبش سبز، که انتظار داشتند روحانی، به عنوان کسی که با حمایت و آرای بی دریغ سبزها به قدرت رسیده، در رفع حصر بکوشد و در عمل کاری انجام نشد (حال او نخواست و یا نتوانست)، در شرایط سخت و معترضانه ای قرار گرفتند. شاید شماری به انفعال و نومیدی دچار شده بودند. هرچند حضور پر شمار همین طیف در پای صندوق های رأی اسفدماه 94 در پرتو همگرایی هوشمندانه طیف گسترده اصلاح طلبان و اعتدالیون و رهبران شان (و اثرگذارتر از همه خاتمی) و پیروزی شان، حکایت از آن داشته و دارد که جنبش متنوع، که در هر مقطع خود را به شکلی و در غالبی نشان می دهد، همچان زنده است و اثرگذار و امیدوار. با این همه، درست در این مرحله، کروبی هوشمند و در حصر، پای در میدان نهاده و با انتشار نامه ای جنبش را وارد مرحله تازه ای کرده است. در باب این نامه تاریخی و بسیار مهم نمی خواهم چیزی بگویم اما به احتمال زیاد این متن از چنان ظرفیت و امکانی برخوردار است که منشاء تحولات سیاسی و اجتماعی مهم بشود. باید در انتظار آینده دور و نزدیک نشست و دید.
انگیزه و هدف من در این یادداشت کوتاه صرفا بیان چند یادآوری است:
یکم. یادآوری اهمیت تاریخی نامه کروبی و این که بگویم چنین نامه ای از چنان شخصیتی و آن هم در چنین مقطعی مهم (که بحثی مستقل می طلبد) بسیار مهم است و یکی از دلایل اهمیت آن این است که نشان داد جنبش سبز زاده در سال 88 نه تنها نمرده بلکه همچنان زنده و فعال است. امیدی که در کلمه کلمه نوشته کروبی موج می زند، حتی در اوج جنبش نیز دیده نمی شد.
دوم. یادآوری این واقعیت غیر قابل انکار که جنبشی چون جنبش سیاسی- مدنی سبز، نمی تواند بی رهبری باشد. هرچند دستگاه های امنیتی فکر می کردند با حصر و حبس رهبران توانسته اند که جنبش را برای همیشه پایان یافته بدانند ولی نامه کروبی بار دیگر نشان داد رهبری هوشمند و زمان شناس و دلیر و فداکار می تواند در هرمرحله جنبش را به پیش ببرد. اکنون با توجه به مضامین بلند و مهم نامه و ادبیات آن، که رأس هرم قدرت را نشانه گرفته، ابتکار عمل در دست رهبران سبز است و حکومت و رهبری آن، در موضع ضعف و انفعال قرار دارند؛ به گونه ای که هر تصمیمی بگیرند، در نهایت بازنده اند. ممکن است با شدت بیشتر به سرکوبی روی بیاورند (که بسیار محتمل است) اما چنین بی تدبیری و بی بصیرتی نیز خود بر قوت و عمق گسترش جنبش و محبوبیت کروبی و موسوی و رهنورد خواهد افزود.
سوم. انگیزهء اصلی و اولیه من در این نوشتار مختصر بیان این نکته بوده است که اکنون لازم است تمام نیروهای باورمند به جنبش سبز و مشی اصلاح طلبی، از این موضع تاریخی و مهم کروبی حمایت کنند و از این شعله چراغی برافروزند تا جنبش جانی تازه بگیرد. این یک تعهد اخلاقی و سیاسی و مدنی همهء ماست. البته به احتمال زیاد کروبی (و نیز محتملاً موسوی) به راه خود ادامه خواهند داد و این تضمینی در سطح رهبری برای تداوم جنبش است، اما روشن است که هدایت رهبری بدون حمایت مردمی و عمومی چندان نتیجه بخش نخواهد بود. به ویژه در فضای خفقان زده داخل کشور، که حامیان جنبش تا اطلاع ثانوی نمی توانند موضع علنی بگیرند و مثلاً از مطالبات کروبی (و به طور خاص مهم ترینش: محاکمهء علنی) حمایت کنند، در خارج از کشور می توان جنبشی در حمایت از این تحرک تازه ایجاد کرد. بیفزایم که ممکن است آقای روحانی، که به خوبی می داند بدون حمایت مردمی سبزها و اصلاح طلبان هرگز به قدرت نمی رسید، و یا اصلاح طلبانی که خود را کاملاً و بی قید و شرط در پیوند حمایتی با دولت روحانی تعریف کرده اند، از اقدام کروبی و مرحلهء جدید جنبش چندان خرسند نباشند، اما کسانی که اصلاح طلبی را با رنگ سبز می فهمند و اصلاح طلبی در بالا را بدون جنبش مطالباتی در بدنهء اجتماعی ناممکن و حداقل دشوار می دانند و در نهایت به تعبیر درست کروبی حاضر نیستند مصلحت اندیشانه تن به دروغ و فریب بدهند و سکوت پیشه کنند، بیش از دیگران متعهدند که به راه و رسم سبز خود وفادار بمانند؛ چرا که تجربه نشان می دهد که ایستادگی به موقع و اصولی ضامن هر نوع جنبشی است.
برگرفته از سایت شخصی نويسنده