تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
جنبش عُصیان در شب
ن. نوری زاده
یکی بود یکی نبود؛ در یک کشور دموکراتیک یک حادثۀ عجیب و غریبی رخ داد. آنجا یک انتخابات عمومی برگزار شده بود. هنگامیکه صندوق های رای را برای شمارش آرا باز کردند، دیدند که تعداد کل آرای واجدین شرایط به زحمت به 25 درصد رسیده است. از این 25 درصد کل آراء 13 درصد آن به حزب راستگرا، 9 درصد آن به حزب اعتدال و 2.5 درصد به حزب چپگرا تعلق گرفته بود و بقیه آراء نیز آرای باطله بودند. به سخنی دیگرT سه چهارم رای دهندگان واجد شرایط این کشور در انتخابات عمومی آزاد و عادلانه شرکت نکرده بودند.
هئیت حاکمه که از حمایت فقط 13 درصد کل آراء برخوردار بود از این رویداد بسیار نگران شد. زیرا آنها نه تنها فقط از حمایت اندکی از مردم برخوردار شده بودند بلکه مهمتر از آن 75 درصد مردم در انتخابات عمومی شرکت نکرده بودند. هئیت حاکمه با سراسیمگی از خود میپرسید که چرا مردم به انتخابات بی اعتنائی کردند و در آن شرکت نیافتند؟ این مردم با عدم شرکت خود در انتخابات عمومی چه چیزی را میخواستند به ما تفهیم کنند؟
مهم تر از این پرسش ها، پرسش هائی بود که هئیت حاکمه را عمیقاQ بفکر وا داشت. این مردم چگونه و چطور توانستند خود را برای تحریم انتخابات عمومی بدون اینکه در جائی اعلام کرده شده باشد، سازماندهی کنند؟ آنان چطور و چگونه در اتحّاد با یکدیگر به پای صندوق های رای نرفتند؟
هئیت حاکمۀ دمکرات هراسان و وحشت زده ابتدا سعی کرد که رهبران توطئه گر جنبش عدم شرکت در انتخابات راT که توانسته بودند اهداف برگزاری آزاد و عادلانۀ انتخابات عمومی را در این کشور خدشه دار کنند، پیدا نماید. بعد از مدت ها کنکاش معلوم گشت که پشت قضیۀ جنبش عدم شرکت در انتخابات عمومی هیچ رهبری، سازمانی، حزب و گروهی و حتی عقیده و باوری وجود ندارد. در نتیجه بدیهی است که در این میان نه توطئه و تبانی در کار بوده است و نه طرح و نقشه و سازماندهی که از پیش طراحی شده باشد.
آنچه که هئیت حاکمه در تحقیقات خود بدست آورده بود فقط این مورد بود که تودۀ مردم در یک زمان و متحداQ (هر یک جدا از یکدیگر) به این باور راسخ رسیده بودند که باید به پای صندوق های رای نروند. اما هنوز برای هئیت حاکمه پرسشهای دیگری مطرح بود که بدون پاسخ مانده بودند. مثلا آیا عدم شرکت عموم مردم در انتخابات دلیل عقلانی داشته و یا اتفاقی بوده است؟ همچنین برای هئیت حاکمه در این مورد مشکل و معضلی بوجود آمده بود آنان نمیدانستند برای حل این معضل با چه کسی و یا کسانی مذاکره کنند و یا حتی چه کسی را بازداشت و زندانی نمایند و یا چه کسی را به توطئه و خیانت متهم کنند.
اما از آنجائیکه هئیت حاکمه خود را مدافع اصول و معیارهای دمکراسی میدانست تصمیم گرفت که مجددا یک انتخابات عمومی آزاد و عادلانۀ دیگری برگزار کند تا شاید از این کابوس هراسناک اعتراض عمومی رهائی یابد. آنان چنین کردند. اما با برگزاری دوبارۀ انتخابات عمومی نه تنها کابوس آنان برطرف نشد بلکه شدت بیشتری پیدا کرد. زیرا این بار 83 درصد مردم در انتخابات شرکت نکرده بودند و ...
این خلاصه ای از رمان جوزه ساراماگو (Jose Saramago) نویسندۀ پرتقالی بنام مشاهده (Seeing) بود که در سال 2004 انتشار یافت.(1) رویدادهای این داستان در واقع شرح حال برگزاری انتخابات عمومی در کشورهای دمکراتیک و غیر دمکراتیک امروزی است. داستان "عصیان در شب" است، داستانی که روز و شب و در اطراف و اکناف دنیا ضمن تکرار آن رو به رشد و گسترش میباشد.
این عصیان و ناخشنودی تودۀ مردم چیزی بود که ما دیروز در تظاهرات و تصرف خیابانی (street protests & occupy) و یا تجمع در میدان ها (square people) شاهد آن بودیم و سپس در سراسر 30 شهر در فرانسه شاهد عصیان مردم در شب (Nuit debout) شديم و در آیندۀ نزدیک شاهد این گونه جنبش ها خواهیم بود.
جنبش تصرف خیابان ها و یا تجمع در میادین در واقع جنبش توده ای سازمان نایافته ای از سوی عموم مردم میباشد که میخواهد فضای نوینی برای مبارزه با نظامهای حکومتی ایجاد نماید، مبارزه ای که با مبارزات سنتی گذشته تفاوت اساسی دارد. (2) به سخنی دیگر، در گذشته هر اعتراض و مخالفتی و حتی جنبشی که در صحنۀ سیاسی علیه نظام های حکومتی رخ میداد عموما از سوی مخالفین سیاسی، احزاب و گروه ها، سازماندهی می شد. اما تصرف خیابانها و یا حضور انبوه شب و روز مردم در میادین مانند میدان تحریر در مصر (Tahrir Square)، میدان استقلال (Indepndence Square) در کیف، میدان تکسیم (Taksim Square) در استانبول، میدان آزادی (Liberty Square) در تهران، میدان بولوت نایا (Bolotnaya Square) در مسکو، میدان سینتاگما (Syntagma Square) در آتن، میدان التامیرا (Altamira Square) در کاراکاس، خیابان حبیب بورقیبه (Ave Habib Bourguiba) در تونس، بلوار روشیلد (Rothschild Boulvar) در تل آویو، مکان پورتادل سول (Puerta del Sol) در مادرید، پارک زوسوتی (Zuccotti Park) در نیویورک و دیگر مکانهای مانند آن بدون سازماندهی افراد، احزاب و گروه ها انجام گرفته است.
تودۀ مردم در بیشتر از 70 کشور در سراسر جهان (3) با نادیده گرفتن احزاب سیاسی و بی اعتمادی نسبت به رسانه های گروهی و دولتی و نیز بدون سازماندهی و رهبری فردی اما با اتکاء به کسب خبر و اطلاعات از طریق فضای مجازی و تبادل آنها با یکدیگر، بطور غیر رسمی گرد هم میآیند تا خشم و عصیان خود را در مخالفت با سیاست های نظام حاکم نشان دهند.
این موج جدید از اعتراضات و مخالفت با نظام های سیاسی خواه دمکرات و خواه غیر دمکرات از یک ایدئولوژی خاص و ویژه برخوردار نمی باشد و بنابر گفتۀ پژوهشگران علوم سیاسی و اجتماعی پیشقراولان امواج اعتراضی بیشتر جوانانی هستند که برای برخورداری از یک زندگی بهتر و آزادی های مدنی تلاش میکنند. آنان از طریق شبکه های مجازی و تبادل پیام های الکترونیکی تماس میگیرند وبدون آشنائی قبلی با هم اما متحد با یکدیگر از مکانهائی که قرار است تجمعات اعتراضی در آنجا صورت گیرد کسب اطلاع میکنند.
بر کسی پوشیده نیست که ویروس (virus) واگیر اعتراضات مردمی ابتدا از ناحیه جنبش سبز ایران که واکنشی علیه کودتای انتخاباتی ریاست جمهوری سال 2009 (22 خرداد 1388) در این کشور بود وارد صحنهء سیاسی مبارزاتی در جهان شد.(4) حتی داستان "عصیان در شب" نیز از اعتراضات مردم این کشور که در شب بر فراز بام ها علیه نظام استبداد مذهبی فریاد میزدند سرچشمه گرفته است. در اواخر سال 2010 و اوائل سال 2011 که مردم تونس به این ویروس واگیر شدند توانستند بهار عربی را که اینک به زمستان تبدیل شده است، در جهان عرب بوجود آورند. سپس این موج خروشان اعتراضات تودۀ مردم در روسیه و در اواخر سال 2011، در آمریکا در سپتامبر همان سال، در ترکیه در سال 2013، در اوکراین در اواخر همان سال و اوائل سال 2014 و در ونزوئلا در ماه فوریه 2014 ادامه پیدا کرد و سرانجام امروز این موج، سراسر فرانسه را با جنبش "عصیان در شب " (rise up at night) فرا گرفته است.(5)
بدیهی است موج اعتراضات خشمگینانۀ مردم هر کشور دلایل ویژه خود را دارد که در مطابقت با شرایط و ویژگی های همان کشور شکل گرفته است و قاعدتاً با شرایط و ویژگی کشور های دیگر تفاوت دارد. اما این اعتراضات با وجود تفاوت خواسته های معترضین فراگیر گشته و در جهان بصورت یک پدیدۀ جهانی و مرتبط با یکدیگر ظاهر شده است. در نتیجه این رویداد شگرف ممکن است دیدگاه ما را نسبت به آنچه که در آینده رخ میدهد تغییر دهد.
برای مثال، از ماه جولای تا اکتبر سال 2011 اسرائیل شاهد بزرگترین بسیج یهودیان علیه سیاست این کشور از بدو تاسیس آن بود. در همان سال 2 میلیون نفر علیه نظام سیاسی حاکم در اسپانیا به خیابان ها سرازیر شدند و نیز در سال 2013 بیش از 3 میلیون مردم به تظاهرات اعتراض آمیز علیه دولت برزیل پیوستند. همفکری، همدلی و همکاری میان طبقات و اقشار وسیع جامعه بویژه در میان جوانان از ویژگیهای این نوع تجمعات اعتراض آمیز بوده است.
تکنولوژی ارتباطات که هر روزه ابزار جدید و پیشرفته تری به بازار عرصه میکند باعث میگردد که در آینده فضاهای بیشتری جهت تبادل افکار و عقاید میان افراد در سراسر جهان ایجاد گردد. در نتیجۀ فضا های بیشتر و گسترده تر ما بدون تردید شاهد جنبش های اعتراضی متعددی در جهان خواهیم بود. اما باید اذعان نمود که ممکن است تعداد کمی از این جنبش ها به نتایج مطلوب خود نائل شوند و بقیه با شکست روبرو گردند. (6)
تفاوت جنبش های نوین با جنبش هائی که در گذشته انجام می گرفت تفاوت شگرفی است. در گذشته جنبش های اعتراضی در واقع بمثابۀ جنبش های رهائی بخش بودند که در دفاع از حقوق کارگران، زنان و یا اقلیت های اجتماعی تلاش میکردند. این جنبش ها با نمایندگی از سوی طبقات اجتماعی خواهان شرکت در هئیت اجرائی و تصمیم گیری نهادهای دولتی بودند. اما موج جدید جنبش های حال و آینده با برگزاری تجمعات اعتراض آمیزی خود نه تنها طبقۀ خاصی را نمایندگی نمیکنند بلکه حتی خواهان مشارکت در تصمیم گیری های هئیت حاکمه و یا نهادهای حکومتی نیستند.
جنبش اعتراض آمیز حال و آینده بوسیلۀ نسل جدیدی از نافرمایان مدنی و بدون وجود حزب و یا نهاد سیاسی انجام میگیرد ضمن پیگیری از خواسته های برحق خود، در واقع مصمم است که مشروعیت کل سیستم و نظام سیاسی حاکم اعم از نظامهای دموکراتیک و یا غیر دمکراتیک را زیر سئوال ببرد و آنها را به چالش کشاند.(7) به چالش کشیدن و یا زیر سئوال بردن مشروعیت سیستم حکومتی و عدم اعتماد به نهادهای دولتی که از سوی نافرمایان مدنی صورت میگیرد بدین معنا نیست که آنان خواهان در دست گرفتن قدرت سیاسی میباشند و یا با موضوع حکومت (government) به معنای یک سیستم اداره کنندۀ نظم عمومی مخالفت میورزند بلکه اعتراضات آنان با "چگونه حکومت کردن" ( being governed) دولتمردان است.
بنابراین ما مشاهده میکنیم که این موج، یعنی موج اختیار باوری (Libertarianism) (8) و حتی دولت ستیزی (Anarchism) است که جنبش اشغال وال استریت (Occupy Wall Street) (9) در آمریکا را با جنبش تَمَرُد (Tamarod) (10)در مصر که یکی با نظام دموکراسی اداره میشود و دیگری با سیستم استبدادی (autocracy)، هماهنگ و همگام کرده است. همچنین باید توجه داشت که نظام های سیاسی حاکم توامان در واکنش به موج اعتراضات تودۀ مردم با توسل به ترفند "هرج و مرج طلبی" و "به خطر افتادن امنیت عمومی" به سرکوب اعتراضات میپردازند.
اینک باید از خود پرسید که ما چگونه میتوانیم معنا و مفهوم و حتی پیام اعتراضات متفاوتی که در جهان رخ داده است و میدهد را درک کنیم؟ آیا این موج جدید از اعتراضات گستردۀ تودۀ مردم نشانه ای از تغییرات رادیکال در نظام های سیاسی حاکم است و یا فقط تغییرات موقت در صحنۀ سیاسی جوامع میباشد؟
چرا اعتراضات تودۀ مردم در کشورهای دمکراتیک و غیر دمکراتیک مشابۀ یکدیگر میباشند؟ و سرانجام چه عاملی باعث جذابیت روش اعتراض آمیز کنونی در فروپاشی و در هم گسیختن نظام های سیاسی حاکم شده است؟
______________________________
1. Seeing; by Jose Saramago, Editorial Caminho SA, Lisbon, 2004- English translation by Margaret Jull Costa, 2006
2. Thomas L. Friedman, “The Square People, Part 1” and “The Square People, Part 2,” New York Times, 13 and 17 May 2014
3. The number of countries affected is given by the Economist Intelligence Unit, “Rebels Without a Cause: What the Upsurge in 4. Protest Movement Means for Global Politics,” available at www.eiu.com/public/topical_report.aspx?campaignid=ProtestUpsurge.
5. https://en.wikipedia.org/wiki/2009_Iranian_presidential_election_protests
https://www.youtube.com/watch?v=oSFKi-x05Lc
6. Eric Schmidt and Jared Cohen, The New Digital Age: Reshaping the Future of People, Nation and Business (New York: Alfred A. Knopf, 2013)
7. David Graeber, The Democracy Project: A History, a Crisis, a Movement (New York: Spiegel and Grau, 3013)
8. ليبرتاريانيسم: فلسفه سياسي جديدي که از تمامي آزادي هاي مدني حمايت كرده و با تمامي اقدامات دولت براي شكل دهي به زندگي شهروندان مخالفت مي كند. در عرصه اقتصادي، ليبرتاريانيسم در تقابل با حق دولت براي محدود كردن تجارت است و كاربرد قدرت دولت را تنها براي حفاظت از شهروندان در برابر كاربرد زور و فريب از سوي ديگران میداند. از اين رهگذر هر شهروندي بايد آزاد گذاشته شود تا سرنوشت خود را تعيين كند و دولت نبايد در ترتيبات داوطلبانه اي كه افراد ميان خود به وجود مي آورند، دخالت نماید.
9. https://en.wikipedia.org/wiki/Occupy_Wall_Street