تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

26  اسفند ماه 1394 ـ  16 ماه مارس 2015

!با جتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

1. فرق تمدن حیوانی با انسان بی تمدن
       همانطور که عرض شد، بر اساس گزارش آماری سازمان پزشکی قانونی جمهوری اسلامی، طی ده ماهه پایانی سال گذشته هفتصد نفر در نزاع و درگیری با سلاح سرد کشته شده اند. آنوقت جالب است که ایرانیان متمدن و دارای پنج هزار سال تاریخ قبلی و هزار و چهارصد سال تاريخ پس از اسلام تروریست های داعش را به خاطر سبوعیت و استفاده از آلات قتاله برای ایجاد رعب و وحشت مورد انتقاد قرار می دهند.
       در واقع باید شکر گذار بود که سی و هفت سال است در تریبون های نماز جمعه و در مطبوعات و رادیو - تلویزیون های کشور و در مساجد و منابر، به امت همیشه در حال عصبانیت و پرخاشگری درس اخلاق و مدارا و حلم و بردباری می دهند والا چه بسا تا هم اکنون نسل ایرانیان در اثر چاقوکشی منقرض شده بود!
       انسان وقتی اخبار و گزارشات مندرج در صفحات حوادث مطبوعات و جراید جمهوری اسلامی را می خواند متوجه می شود آمار بالای تلفات انسانی و جرم و جنایت و خشونت و سبوعیت و پرخاشگری در جمهوری اسلامی روی حوادث صورت گرفته در مناطق تحت اشغال داعش را سفید کرده و داعشیان در برابر هموطنان عزیز متمدن و مسلمانان با ایمان کم آورده اند.
       رشد وحشیگری و خشونت در ایران امروز بسیار نگران کننده است: چند روز قبل در باغ وحش خرم آباد (کاسیت) بازدید کنندگان با فرهنگ و متمدن و دارای ایمان اسلامی یک گوزن زرد از گونه های نادر را داخل قفس باغ وحش سنگسار کرده و این حیوان باردار را همراه با جنین داخل شکمش به قتل رسانده اند.

       تا دو روز تعطیلات اعلام می شود و مردم به مسافرت می روند صدها نفر به خاطر بد رانندگی کردن و سبقت جویی رانندگان متمدن از یکدیگر کشته می شوند. روزی ده ها نفر به دلیل استفاده از مواد غذایی تقلبی تولید شده توسط تولید کنندگان با ایمان و متمدن جان می سپارند. در رژيم متدين اسلامی که مطابق شرع انور شرب خمر ممنوع است هزاران پرونده برای رانندگان مست و رانندگی در حال مستی تشکیل شده و اعلام شده کشور اسلام زدهء ما از حیث استفاده از مشروبات الکلی در مقام پانزدهم جهانی قرار دارد. بطور روزمره صفحه حوادث جراید مملو از اخبار کشته شدن فرزند به دست پدر، همسر به دست شوهر و یا قطعه قطعه کردن شوهر به دست زن و فاسق اوست!
       انتشار خبر کشته شدن هفتصد نفر در ده ماه گذشته با سلاح سرد در مطبوعات حکومت اسلامی، و مقایسه آن با اخبار کشته شدن شهروندان آمریکایی با سلاح گرم، نشان می دهد در حالی که روزنامه های کیهان و رسالت و وطن امروز و سایر مطبوعات حکومتی مشعول آگراندیسمان ناامنی در آمریکا و دلسوزی برای شهروندان کشته شدهء آمریکایی در اثر تیراندازی در کالج و دانشگاه های این کشور بوده اند، تعداد شهروندان کشته شده مملکت هفتاد و چند میلیونی ایران بر اثر چاقوکشی، ده ها برابر کشته شدگان کشور سیصد میلیونی ایالات متحده آمریکا شده است! و در واقع حکومت اسلامی با موفقیت تمام آمریکا را پشت سر گذاشته و حداقل در چاقوکشی چند پله بالا تر از آن ایستاده ایست!

       سخن کوتاه اینکه گويا ما باید تمدن و اخلاق انسانی را از حیوانات بیاموزيم، که بزرگان ما خوش گفته اند که: " گاوان و خران بار بردار / به ز آدمیان مردم آزار! "

 

2. و اما کشف علت اين وضعيت
       البته اين هم هست که مدت ها بود بروز اختلافات بین دار و دسته های سیاسی، و حتی کتک کاری در صحن مجلس اسلامی و یا حمله با چوب و چماق به سخنرانی چهره های معروف و سرشناس و فحاشی و اوباشگری زعمای قوم، توجه دانشمندان را به خود جلب کرده و کارشناسان مسایل حکومت اسلامی با تعجب می گفتند علت چيست که این آقایان مثل سگ و گربه با هم نزاع می کنند و یکدیگر را مورد هتاکی و فحاشی و حتی ضرب و جرح قرار داده و برادرانه از سفره ای که پهن شده نمی خورند و مرتب با هم شاخ به شاخ می شوند؟ حتی اين تصور پيش آمده بود که اوباشگری و خشونت ورزی در میان مسئولین و مدیران و سیاستمداران و جناحین (!) یک مسئله صنفی و حتی ژنتیکی و نژادی آقایان است که مرتب به هم چنگ و دندان نشان می دهند و پاچه هم را می گیرند. راستش ما هم اول همینطور فکر می کردیم اما پس از انجام يک مطالعهء «ميدانی!» فهمیدیم اوباشگری و خشونت ورزی و لات بازی به موضوعی عمومی و فراگیر تبدیل شده و ریشه در جای دیگری دارد:
       به گزارش یکی از خبرگزاری های داخلی (آنا) و روزنامهء خراسان (چهارشنبه بیست و پنجم فروردین ماه)، گشت تعزیرات حکومتی استان تهران، در راستای بازرسی خود از مراکز عرضهء گوشت قرمز، با فروشندگان متخلفی برخورد کرده که غذای حیوانات باغ وحش تهران را بجای گوشت گوسفند به امت همیشه در صحنه عرضه می کرده اند!
       آدم هر چقدر هم بی سواد، مثلاً مثل وزیر آموزش و پرورش یا وزیر علوم و آموزش عالی، یا هر چقدر کم هوش، مثلاً مثل معاون علمی و فن آوری رئیس جمهور باشد، باز هم با خواندن خبر کشف غذای حیوانات باغ وحش در قصابی های تهران علت خشن شدن جناح های سیاسی نسبت به هم و فحاشی سیاسیون و گرفتن پاچه و گاز گرفتن یکدیگر، و ایضا علت افزایش نزاع و چاقوکشی در سطح شهر را به سادگی متوجه می شود. بطوری که به گزارش پزشکی قانونی در ده ماه پایانی سال گذشته هفتصد نفر با سلاح سرد و چاقو و قمه و قداره کشته شده اند
       پر واضح است وقتی غذای حیوانات وحشی را به خورد امت همیشه در صحنه (از بالا گرفته تا پائین) بدهند، رفتار آنها هم حیوانی شده و به سخنرانی جناح مقابل حمله می کنند و یا در مجلس کتک کاری راه می اندازند و یا در سخنرانی ها و در مطبوعات یکدیگر را بی شعور و نفهم و خائن می نامند (کاری در حد افشای اسرار دولتی!) و یا در غذای هم سم می ریزند! در سطوح پائین تر هم، که موقعیت سیاسی و مدیریتی برای بی حرمتی و زیر سئوال بردن خوار مادر مخالفان خود ندارند، به ناچار در خیابان با چاقو به جان هم می افتند و یکدیگر را لت و پار می کنند و به این ترتیب است که: " امت همیشه در صحنه" تبدیل می شود به "امت همیشه مجروح" یا "امت همیشه مقتول". رحم الله من قرأ الفاتحه!

 

3. استفاده از تجربیات موفق "برجام"
       دولت تدبير و اميد اسلامی به زعامت حاج دکتر حسن آقا روحانی فريدون، دامت مشکلاته، با بهره گیری از هوش و ذکاوت ایرانیان فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد (حاج آقا ظریف و سایر ظرفا)، پس از سال ها مذاکرهء آشکار و پنهان با شیطان های بزرگ و متوسط و کوچک، سرانجام موفق شد بساط برنامهء هسته ای ایران را (که صدها میلیارد دلار پول خورده بود و به پای آن دانشمندانی شهید شده و جان باخته بودند) در عرض چند روز جمع آوری کرده و در راکتور اراک را گل بگیرد و سانترفیوژهای نیروگاه "فردو" را، که پس از کم کردن روی استکبار جهانی در مذاکرات موسوم به "برجام" دیگر مورد استفاده ای نداشتند به انبار ضایعات آهن قراضه منتقل و، به کوری چشم دشمنان رژیم، زمان را به عقب برده و کشور را به بیست - سی سال قبل (يعنی قبل از شروع برنامه هسته ای) برگرداند.

پس از گفتگوها و راه دراز

رسیدیم آنجا که بودیم باز!

يعنی تجربه برجام نشان داد که برای موفقیت در سایر زمینه ها هم گرفتن دنده عقب ممکن است کارساز باشد. در یک جمله اینکه اکنون هم چون آقایان نشان داده اند که در ادارهء بهینه کشور بسيار قادر بوده اند، همانطور که در مذاکره با شیطان های بزرگ و متوسط و کوچک انجام يافت، بهتر است پست های مدیریت کلان و خرد را رها کرده و سایه خود و فرزندان و فک و فامیل و خاله و خواهرزاده و دامادها را از سر امت «همیشه در سایه» جمع کرده و به روستاها و مسقط الراس خود برگردند و سر آبیاری زمین و کود دادن مزرعه و نشاء کاری و چاه کنی و لایروبی مستراح و سایر تخصص های خود بروند و اجازه بدهند مملکت به گذشته برگردد.

ترقی می کند آقا به بالا

تو از بالا به پائین می ترقی!

       ضمناً مذاکرات برجام نشان داد باز کردن و جمع آوری سانترفیوژها توانست بخشی از مشکلات جمهوری اسلامی را حل و فصل نماید و اگر همین رویه باز کردن و جمع آوری ضایعات در سایر امور به کار گرفته شود بسیاری از مشکلات کشور هم به کلی مرتفع می گردد. فی المثل:

       - وزراء دولت و معاونان و مدیران کل و روسای ادارات دولتی را هم می توان مثل سانتر فیوژها جمع آوری و به انبار ضایعات منتقل کرد تا مشکلات اداری مملکت حل و فصل شود.

       - يا برای حل مشکل اختلاس و دزدی و غارت بیت المال باید کل دارایی های بانک ها و خزانه مملکت توسط سه چهار نفر پاک دست اصلی جمع آوری و به انبار ثروت های ضایعاتی آنها در بانک های سوئیس منتقل گردد.

       - برای حل مشکل گرانی مواد غذایی نظیر میوه، لبنیات، گوشت و مرغ و غیره و ذالک لازم است که دولت در یک اقدام عاجل دل و روده و دستگاه گوارش طبقات کم درآمد را از گلوی آنها بیرون بکشد تا منبعد نیازی به تغذیه نداشته باشند و از گرانی و کمبود مواد غذایی انتقاد نکنند. بخصوص اينکه با فرو رفتن اکثریت امت همیشه در صحنه به زیر خط فقر، و با چندرقاز حقوقی که به کارگران و کارمندان و باز نشسته ها داده می شود، دستگاه جهاز هاضمه بیشتر مردم (مثل سانترفیوژهای فردو) بلا استفاده مانده است. در اين مورد توجه به اين نکته بس که دولت امسال بنده نوازی کرده و حقوق کارگران را هشتصد و دوازده هزار تومان تعیین نموده است و با هشتصد و دوازده هزار تومان دریافتی پر واضح است که دستگاه گوارش بیشتر مردم، از حلق بگیر بیا تا روده و معده و بواسیر، بلا استفاده و آکبند می ماند و
جا دارد دولت محترم با تاسیس بورس جهاز هاضمه و قطعات بلا استفاده طبقات کم درآمد، امکان شرکت حقوق بگیران و مستضعفین در بورس و واگذاری شکم و شکمبه و نگاری امت گرسنه به
اهل فن (مثلاً کسانی که چهار میلیارد یورو، دکل نفتی، تانکرهای مملو از نفت و میعانات نفتی ، خزانه بانک ها، بودجهء دولت و بیت المال) را فراهم آورد تا اقشار کم درآمد که ديگر نیازی به دستگاه جهاز هاضمه ندارند با فروش اندام های داخلی خود به اقشار سیری ناپذیر درآمدی جهت کفن و دفن خود دست و پا نمایند؛ چرا که، بر اساس گزارش رسمی منتشر شده، حداقل مخارج کفن و دفن جنازه در قبرستان تهران (بهشت زهرا) بیست میلیون تومان است و یک کارمند برای مردن باید بیش از یک سال و نیم کار کرده و همهء حقوق اش را پس انداز کند تا بتواند بمیرد.

 

3. یارانهء ملت به مدیران کشور

       مجلس نمایندگان جمهوری اسلامی که سرگرم بررسی بودجه سال نود و پنج است در یک اقدام هوشیارانه دولت را موظف به قطع یارانه بیست و چهار میلیون نفر کرد. در مقابل و با آنکه دولت تدبیر و امیدِ حاج آقا روحانی دستش خالی است و به قول معروف کفگیرش به ته دیگ خورده است و از خدا می خواهد به هر وسیله ای از زیر بار سنگین یارانه ها خلاص گردد اما در این برهه از زمان با قطع یارانه ها مخالف بود. اما مجلس اين حرف این را نپذیرفت و دولت را موظف به قطع یارانه ها کرد.
       در اين ميان این گونه به سمع و نظر می رسد که هدف مجلس نمایندگان حکومت اسلامی در قطع یارانه ها دادن یک حال اساسی به دار و دستهء "روحانی - رفت سنجانی" در انتخابات پیش روی ریاست طلبی باشد تا امت یارانه از دست داده عصبانی شده و در دور دوم انتخابات ریاست طلبی به حاجی دکتر روحانی رأی ندهند و به جناح مقابل روی بیاورند. دلیل این مدعا تبلیغات باند میز و صندلی از دست دادهء احمدی نژاد در مورد پرداخت یارانهء دویست و پنجاه هزار تومانی ، در صورت بازگشت ظفرمندانه پدیده هزاره سیوم به قدرت است. یعنی درست در شرایطی که صحبت از قطع یارانه چهل و پنج هزارتومانی در سال آخر ریاست دارو دسته روحانی است، دار و دسته مقابل می گویند اگر ما بیائیم یارانه دویست و پنجاه هزار تومانی می دهیم. و پر واضح است که ملتی هم که "برای نان و آب" انقلاب نکرده است" به کدام طرف سر خر را کج خواهد کرد.
       دادن چهل و پنج هزار تومان یارانه (پول نیم کیلو مغز گردو) در دور اول ریاست احمدی نژاد خان عملی هوشمندانه از سوی دار و دسته معجزهء هزارهء سیوم برای جمع کردن رای امت همیشه در صحنه بود، و قطع یارانه در مقطع کنونی هم عملی هوشمندانه تر برای قطع حمایت مردم برای نان انقلاب نکرده از دار و دسته روحانی است.
       ملاحظه می شود که اقتصاد مملکت و زندگی و معیشت مردم همیشه در صحنه ملعبهء کشمکش سیاسی و رقابت دست چپ و راست حکومت شده و اقتصاد، که مال خر بود، حالا مال جناح های سیاسی و وسیله زمین زدن جناح مقابل شده است.
       اما واقعیت این است که دولت به مردم یارانه نمی دهد. از ابتدای تغییر رژیم از سلطنتی به اسلامی حکام جدید طوری تبلیغ می کنند و منت سر مردم می گذارند که گویی ارث پدرشان را آورده و به عنوان یارانه به مردم می دهند. مملکت درآمد کلانی از بابت صادرات نفت و گاز و مس و نیکل و انواع و اقسام کانی ها، از خاک سرخ جزیرهء هرمز گرفته تا طلا و نقره دارد که به خارج صادر و درآمد آن در ارقام چند میلیارد دلاری و چند هزار میلیارد تومانی اختلاس و حیف و میل می شود و چهل و پنج هزار تومان آن هم به عنوان یارانه (صدقه) به امت همیشه مغبون داده می شود (يا داده می شد!)
       بدين ترتيب، در واقع این مردم هستند که نزدیک به چهار دهه است به مدیران و مسئولین مملکت یارانه می دهند. روستائیان و کشاورزان و دامداران و نیروهای انسانی (!) که قبل از انقلاب در روستاهای دور افتاده با حداقل امکانات زندگی سختی داشتند و حالیه در شمال شهر تهران در سعدآباد و نیاوران کاخ نشین شده و از کوخ نشینی نجات پیدا کرده و اکثراً علیرغم ناتوانی از خواندن و نوشتن، مدرک دکترای آکسفورد گرفته و پست های بالای مدیریتی را اشغال و امکانات کشور را بین خود و فرزندان و فک و فامیل و خاله خانباجی ها و برادر زاده ها و خواهر زاده هایشان تقسیم کرده اند و حال می کنند، یارانه بگیران واقعی هستند و امت همیشه ناچار، با تحمل سوء مدیریت این اشخاص (و بخور و نخوری که راه انداخته اند!) در واقع به این افراد یارانه می پردازند؛

 

5. دفاع هوایی لنگه کفشی و دعائی

       رژيم اسلامی، با پرداخت مبلغ کلانی قریب یک میلیارد دلار به کشور دوست و برادر و هم کیش و هم زبان (!) روسیه، اقدام به خرید سیستم موشکی دفاع ضد هوایی موسوم به S - 300 کرده است ، اما نزدیک به یک دهه است روسیه از تحویل جنس به جمهوری اسلامی به انحای مختلف خودداری می کند و موشک های S - 300 را وسیله ای برای چانه زنی با دیگر کشور دوست و برادر و هم زبان (!) آمریکا و ایضاء اسرائیل قرار داده است. خلاصه آنقدر تحویل موشک های ضد هوایی را طول دادندکه کارخانه سازنده کلاً خط تولید آن را جمع کرده و سیستم جدیدی به نام S - 400 تولید می کند.

       البته در جریان جنگ جهانی علیه سوریهء مظلوم معلوم شد سیستم موشکی S - 300 روسیه بر خلاف تبلیغاتی که در مورد آن می شود فقط به درد عمه ولادیمیر پوتین می خورد، زیرا علیرغم فعال بودن آن در سوریه، هواپیماهای اسرائیل در امنیت کامل به محله ای مسکونی یورش برده و یک رهبر فلسطینی را به شهادت رساندند و فردا صبح روس ها و نیروهای دفاع ضد هوایی آن کشور و خدمه S - 300 های روسی مستقر در سوریه، وقتی از خواب بیدار شدند از طریق اخبار مطبوعات و رادیو - تلویزیون ها از حملهء جنگنده های اسرائیلی مطلع شدند.
       با این اوصاف معلوم می شود تحویل و یا عدم تحویل موشک های دفاع ضد هوایی S - 300 روسیه به ایران اهمیتی در افزایش توان دفاعی جمهوری اسلامی ندارد و بهتر است از سیستم های کارآمدتر هوایی نظیر پرت کردن لنگه کفش به طرف طیاره های دشمن استفاده شود و یا هواپیماهای دشمن را با ناله و نفرین ساقط کنند و با استفاده از دعا نویس های مجرب یک سیستم ضدهوایی دعایی ایجاد و در صورت نزدیک شدن هواپیماهای دشمن آنها را نفرین کرده و با پرتاب "چشم زخم" و ناله نفرین کردن شدید موجبات سرنگونی آنها را فراهم بیاورند.
       خوشبختانه برای ایجاد سیستم دفاع هوایی "لنگه کفشی" و سیستم "دفاع ناله نفرینی" نیاز به تکنولژی خارجی و واردات مواد اولیه از خارج نیست و نیروهای متخصص دعا نویس و رمال و فالگیر و شورچشم برای ایجاد سیستم "دعایی - هوایی" فراوان است و همچنین با توجه به بیکاری اکثریت مردم و به ویژه جوانان، می توان آنها را به پشت بام ها فرستاد تا با در دست گرفتن لنگه کفش خود منتظر آمدن هواپیماهای دشمن ایستاده و از بیکاری هم در بیایند.

 

سال های دور از میکروفون!

مطالبه: لطفاً یکی از این میکروفون ها را هم در اختیار " امت همیشه دور از میکروفون" بگذارید تا حرف شان را بزنند!

بازگشت به خانه