تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

10 ارديبهشت ماه 1395 ـ 29 ماه آوريل 2016

ذهنیت ترفندباز!

Shahbaznakhai8@gmail.com

       عملکرد، یا در واقع بی عملیِ باراک اوباما - که فاجعهء دلخراش انسانی سوریه با چند صد هزار کشته و بیش از ده میلیون پناهجو، بی خانمان و آواره تنها یکی از اثرات آن است - سبب شده که او منتقدان بسیاری داشته باشد. این منتقدان فقط در حزب رقیب آقای اوباما، یعنی حزب جمهوری خواه، نیستند. علاوه بر کاهش روزافزون محبوبیت باراک اوباما در نظرسنجی ها، شماری از دموکرات ها نیز به صف منتقدان پیوسته اند و حتی وزیران امور خارجهء پیشین و کنونی نیز به تصریح یا تلویح از او انتقاد می کنند: هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه پیشین آمریکا که اکنون نامزدی اش از سوی حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری تقریبا قطعی شده، با صراحت می گوید: «این اشتباهی خطرناک است که فکر کنیم آمریکا در خاورمیانه منافع حیاتی ندارد». جان کری، وزیر امورخارجه کنونی، نیز در دیدار با سردبیران "نیویورک تایمز" به نقد رفتار انفعالی رئیس خود می پردازد: «ما نمی توانیم بنشینیم و اجازه دهیم که پوتین از دولت سوریه حمایت کند و مخالفان را سرکوب کند و بگوید "این طور باید عمل کرد".  واضح بگویم ما احمق نیستیم»!

       فزون بر افزایش شمار انتقادها، لحن آنها نیز روزبه روز تندی و شدت بیشتری می یابد و گاه حتی توهین آمیز می شود. در نشریه ای انگلیسی زبان به نام "کومنتِیتور"، نویسنده ای ظاهراً ایرانی تبار به نام "پتکین آذرمهر" مقاله ای با عنوان "نظرسنجی های ساختگی ایران در آمریکا و حماقت های اوباما" نوشته که در آن به تشریح عملکرد لابی مزدور جمهوری اسلامی در آمریکا و نفوذ آن در حلقه مشاوران باراک اوباما پرداخته است.  تارنمای "کیهان لندن" این مقاله را با ترجمه محسن بهزاد کریمی در تاریخ 5 اردیبهشت منتشر کرده و در آن، از جمله، آمده است: «ساده لوحی اوباما در رابطه با مسائل ایران از حماقت بی اندازهء او نشأت می گیرد. نظرسنجی های ساختگی توسط پیمانکاران رژیم اسلامی در آمریکا با دیدگاه عموم ایرانیان در موارد متعددی توسط دولت اوباما به عنوان آمار دقیق مورد استفاده قرار گرفته است».

       در بخش دیگری از این مقاله نیز می توان خواند: «در بهترین شرایط و در کمال مثبت نگری تنها می توان مدیریت بحران زده و غیرحرفه ای دولت اوباما در رابطه با ایران را ساده لوحانه و احمقانه توصیف کرد، اما [آیا] به راستی این اِعمال سیاست های غلط تنها به دلیل انتخاب مشاوران بی تجربه و جوان در رابطه با ایران توسط دولت اوباما است یا این که یک سیاست شیطانی در کار است؟».

       مقالهء مزبور با دادن لقب "جیمی کارتر ثانی" به باراک اوباما پایان می یابد: «به نظرمی رسد پایان دولت جیمی کارتر ثانی هرچه زودتر فرارسد بهتر است».

       به نظر نگارنده، عملکرد انفعالی فاجعه  آفرین باراک اوباما بیش از آن که ناشی از ساده لوحی و حماقت او و یا نفوذ مشاوران مزدور جمهوری اسلامی باشد، ریشه در منش رندانه و مسئولیت ناپذیر او دارد که دارای شباهت هایی انکار ناپذیر با روش و منش آخوندی است. همین شباهت ها بود که سبب شد هنگامی که نزدیک به هفت سال پیش جوانان ایران درخیابان ها فریاد "اوباما، اوباما، یا با اونا یا باما" سر دادند، اوباما "اونا" را انتخاب و به مردم ایران پشت کند. همین انتخاب گام های بعدی او در انفعال مطلق در سوریه، باز گذاشتن دست حکومت آخوندی در حمایت از بشار اسد جنایتکار، مذاکرات هسته ای و در نهایت "برجام" را هدایت کرد که امروز با تبختر آن را بزرگ ترین دستاورد دو دوره ریاست جمهوری خود می شمارد. در واقع، اوباما آگاهانه سوریه را قربانی زد و بند با خامنه ای کرد. انتخاب این راهبرد – که دانسته و آگاهانه بوده – به دلیل شباهت منش و طرزفکر او با نظام آخوندی و به مصداق «جوی جوی را می جوید و آب گودال را» بوده است!

       سیل انتقادها چنان شدید و فزاینده است که مقابله با آن امکان پذیر نیست. چه باید کرد؟  آقای اوباما با توسل به یکی از شیوه های شناخته شده آخوندها، خود نیز به این سیل می پیوندد تا بلکه بتواند آن را از مسیر خود منحرف کند. او درتاریخ 11 آوریل در گفتگو با شبکه "فاکس نیوز" به انتقاد از خود می پردازد: «احتمالاً بزرگ ترین اشتباه دوران ریاست جمهوری ام ناتوانی در برنامه ریزی مناسب برای دوران پس از سرنگونی معمر قذافی، رهبر سابق لیبی بوده است... البته مداخلهء آمریکا در مسائل لیبی کار درستی بوده است»!

       باراک اوباما توضیح نمی دهد که اگر «مداخله آمریکا در مسائل لیبی کار درستی بوده است»، چرا همین کار را در زمان مناسب و هنگامی که هنوز سر و کلهء داعش و دیگر گروه های جهادی پیدا نشده بود، در سوریه انجام نداده تا از بروز بزرگ ترین فاجعه انسانی قرن بیست و یکم جلوگیری کرده باشد؟!

       او، در مغالطه ای آشکار برای توجیه بی مسئولیتی فاجعه آفرین خود، صورت مسئله را تغییر می دهد تا بتواند از آن دفاع کند و در گفتگو با "بی بی سی" در 24 آوریل می گوید: «جامعهء بین المللی نباید انتظار داشته باشد که فقط آمریکا با شبه نظامیان تندرو در سوریه مقابله کند»!

       شگفتا! چه کسی و در کجا از پهلوان پنبهء اوباما خواسته که «فقط آمریکا با شبه نظامیان تندرو در سوریه مقابله کند»؟!  انتقاد بجایی که از او می شود این است که چرا به موقع و پیش از آن که "نظامیان تندرو در سوریه" پیدا شوند، مانند مداخله در لیبی، که خود هنوز هم آن را درست می داند، جلوی بروز فاجعه را نگرفته است. این مغالطهء آشکار و تغییر فریبکارانهء صورت مسئله، نمونه ای گویا از ذهنیت ترفندباز باراک اوباما است!

8 اردیبهشت 1395

بازگشت به خانه