تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
اخبار فرهنگی از سرزمين آزادی گردش اطلاعات و نویسندگی و قلم!
مطابق رسم هر ساله و
برای بی نصیب نماندن از بودجهء
عظیمی که هر سال صرف برگزاری نمایشگاه کتاب می شود، مسئولین امور وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی،
امسال هم به برگزاری نمایشگاه کتاب اقدام کرده اند تا مردم ( امت محروم از کتاب) که
قدرت خرید کتاب ندارند به نمایشگاه رفته و با کتاب های به نمایش گذاشته شده عکس
سلفی بگیرند!
در عين حال
امسال نمایشگاه کتاب تهران را به خارج از شهر تهران برده و در جوار قبرستان بزرگ
پایتخت (بهشت زهرا) برگزار کرده اند، که این حسن انتخاب جا و محل برگزاری نمایشگاه
هم دلیل دیگری بر "تدبیر" دولت "تدبیر و امید" است!
چرا؟:
-
اول اینکه چون محل نمایشگاه خارج از شهر تهران و در فاصله سی کیلومتری است، و اگر
احیاناً
هنوز کسی در این مملکت باقی مانده باشد که اهل کتاب باشد و بخواهد کتاب بخواند و
شعورش بالا برود و فهمی به هم بزند و درکی پیدا کند، و احیاناً
به فکر مزاحمت برای رژیم بیفتد، و بخواهد مدیران و مسئولان دست پاک (!) را به چالش
بکشد، به خاطر بعد مسافت و کرایه سنگین رفت و آمد از خیر رفتن به نمایشگاه بگذرد و
دنبال بدبختی خود و خانواده اش باشد!
-
دوم حسن انتخاب محل برگزاری نمایشگاه در جوار قبرستان است، و این انتخاب نشان می
دهد مدیران مملکت اگرچه در موارد کوچکی مثل مذاکرات هسته ای با پنج + یک بی تدبیری
کرده و بند را آب داده اند، و یا با بی تدبیری نتوانسته اند خسارات جنگی ایران را
از برادران متجاوز عراقی بگیرند، و یا نتوانسته اند
«حق
آب»
ایران را از ابرقدرت افغانستان
بستانند
و
در نتيجه
هامون خشک شده است،
اما با توجه به مرگ صنعت چاپ و نشر در ایران، امسال نمایشگاه را در کنار قبرستان
برگزار کرده اند تا بازدید
کنندگان ضمن گرفتن عکس سلفی با کتاب های نمایشی، فاتحه ای هم بر سر جنازه صنعت چاپ
و نشر ایران بخوانند!
بدين ترتيب،
در یک اقدام نمایشی و دشمن شکن
بود که
حاجی دکتر حجت الاسلام روحانی نمایشگاه کتاب تهران را در حوالی قبرستان بزرگ تهران
افتتاح کرد تا به مدت دوازده
روز امت فاقد کتاب که به دلیل گرانی بی سابقه کتاب (از زمان مادها به این طرف) قادر
به خرید کتاب نیستند، به نمایشگاه رفته و با یک تیر دو نشان بزنند!
همچنين
نمایشگاه کتاب تهران
که
همه ساله از ده تا بیست و دوم اردیبهشت به مدت دوازده روز برگزار می گردد
فرصتی را فراهم می آورد که
فروشندگان ساندویچ سرد و گرم و بستنی و پفک و چیپس و تنقلات و نوشابه در غرفه هایی
که به آن ها واگذار شده به کاسبی موقت مشغول می شوند، و دست فروشان و دوره گردها هم
بساط خود را در حواشی نمایشگاه کتاب پهن می کنند!
به عبارت ديگر،
اگر چه نظر عمومی
بر
این است
که
در مملکتی که قیمت کتاب فوق العاده گران است و خرید کتاب از عهده مردم خارج است
برگزاری نمایشگاه کتاب بی فایده می باشد، باید گفت برگزاری نمایشگاه کتاب چندان هم
بی فایده نیست.
اول اینکه شهرداری به ساندویچ فروشان و جگرکی ها و بستنی فروش ها و امثال آن ها در
زمان برگزاری نمایشگاه غرفه اجاره می دهد و کسب درآمد فرهنگی می کند!
دوم این که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی غرفه ها را به کتاب فروش ها اجاره می دهد و
از محل کسب درآمد حقوق و مزایای وزیر و معاونان و مدیران کل وزارت ارشاد را تامین
می نماید!
همچنین،
با درایت مسئولان امور محل نمایشگاه در بیابان های جنوب تهران و محل تابش مستقیم
آفتاب و محوطه ای فاقد دار و درخت در نظر گرفته شده تا علاقمندان به برنزه شدن بدون
نیاز به دستگاه سولاریوم زیر آفتاب بسوزند و برنزهء
ته دیگی
شوند! و ایضا مجانا از آفتاب ویتامین دی بگیرند!
***
و اما،
در
امر
توسعهء
فرهنگ کتاب خوانی و حمایت از اهل قلم هر کس وظیفه ای دارد:
-
افتتاح نمایشگاه کتاب هم طبق عرف با رئیس جمهور وقت است، و فرقی نمی کند رفسنجانی
باشد یا خاتمی، احمدی نژاد باشد یا روحانی، قادر به روخوانی کتاب باشد یا نه!
رئیس جمهور وقت نمایشگاه را
در يک حرکت مردمی،
یک روز زودتر از بازدید عمومی و بدون حضور مردم افتتاح می کند
و
به عنوان سخنرانی حرف هائی
تکليشه
ای و
هزار بار گفته شده را
بدقت و حسب وظيفه
در جلوی کارگزاران دولت و وزارت ارشاد به زبان می آورد و پس از گرفتن چند عکس
یادگاری در حال ورق زدن کتاب دنبال کارش می رود.
- وظیفهء وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سانسور و جلوگیری از انتشار کتاب های قابل مطالعه است!
- وظیفهء شهرداری، علاوه بر جمع آوری زباله و لایروبی نهرها و دریافت عوارض نوسازی و هزار و یک نوع عوارض دیگر، احداث نمایشگاه کتاب است!
- وظیفهء محاکم قضایی محاکمه و محبوس ساختن نویسندگان و اهل قلم است! امری که در رژيم اسلامی تعطيل است و قضات از بیکاری به بازی با خودکار خود مشغولند.
***
و اما
در حالی که
امسال هم
حاجی دکتر حجت الاسلام و المسلمین آقا حسن روحانی،
عضو ارشد کابینه (مبصر هیئت دولت)،
به کوری چشم استکبار جهانی،
و در یک حرکت نمایشی، در خارج از شهر
و
در نزدیکی قبرستان تهران،
نمایشگاه کتاب تهران را افتتاح کرد و امت بی کتاب
هم
مشتاقانه سرگرم تماشای کتاب های نمایشی و گرفتن عکس سلفی با کتاب و کتاب فروش ها
شدند،
سازمان های حقوق بشری، ناظران بین المللی و رصد کنندگان آزادی های فردی و اجتماعی،
در یک اقدام هماهنگ علیه جمهوری اسلامی،
مدعی عدم وجود آزادی بیان و نوشتار و آزادی قلم و مطبوعات در ایران شده و ایران را
بزرگ ترین زندان نویسندگان در جهان معرفی کرده اند!
سازمان گزارشگران بدون مرز
هم
در آخرین رده بندی خود بار دیگر
رژيم
اسلامی را در ردیف حکومت های سرکوبگر آزادی بیان و آزادی قلم قرار داده و مدعی شده
حکومت ایران روزنامه ها را توقیف و تعطیل کرده و نویسندگان و گویندگان را به زندان
می اندازد، و
ايران
اسلام
زده
بزرگ
ترین زندان نویسندگان در جهان است!
در این رده بندی جمهوری اسلامی در میان یکصد و هشتاد کشور جهان در مقام صد و شصت و
نهم قرار دارد!
و
البته به مناسبت روز جهانی روزنامه نگاری حرف های نامناسب دیگری هم در مورد
حکومت
اسلامی زده شده است که قابل تکرار نیست! (چون زن و بچه اینجا نشسته است!)
بنده،
بدون آنکه ساندیس خورده و یا چک پول گرفته باشم،
این ادعاها را رد کرده و توجه سازمان های حقوق بشری و مدافعان آزادی بیان و آزادی
قلم و آزادی مطبوعات را به مطالعه روزنامه ها و نشریات و کتاب های منتشره در جمهوری
اسلامی و شنیدن و تماشای رادیو - تلویزیون های جمهوری اسلامی جلب می کنم!
-
تقریباً
بطور بیست و چهارساعته رئیس جمهور و وزرا و مدیران و مقامات
«کش
ور»
در حال سخنرانی و یا مصاحبه های انتقادی تند و بی پروا و حتی توهین آمیز هستند و به
شدت از میزان مصرف آب و برق و گاز توسط مردم انتقاد می کنند!
-
مسئولان شهرداری از بیرون آمدن مردم از خانه ها که باعث ایجاد ترافیک می شود انتقاد
می کنند!
-
مسئولان راهنمایی و رانندگی از مسافرت رفتن مردم که باعث بالا رفتن آمار تصادفات و
مرگ و میر می شود ناراضی هستند و به شدت انتقاد می کنند!
-
معصومهء
(فاقدِ)
ابتکار، رئیس سازمان تخریب محیط زیست، از سیگار
کشیدن مردم که باعث آلودگی هوای تهران گردیده انتقاد می کند!
-
وزیر مسکن از تقاضاهای بی مورد مردم برای خانه دار شدن انتقاد می کند و آن ها را به
خانه آخرت حواله می دهد!
-
وزیر بهداشت مردم را متهم می کند که عمداً
مریض و مسلول و سرطانی می شوند تا دولت را به خاطر واردات و تولید بنزین های آلوده
زیر سئوال برده و آب به آسیاب استکبار جهانی بریزند!
-
حتی کار به جایی رسیده که از معاونین رئیس جمهور سابق که در زندان هستند به خاطر
فساد مالی آزادانه انتقاد می شود!
-
علاوه بر این انتقادات و اظهار نظرها در مورد مسائل داخلی، که آزادانه انجام می
گیرد و کسی هم معترض منتقدین نمی شود، پیش نمازها و ائمهء
جمعه و منبری ها و خطبا و مداحان هم همواره با لحن تند انتقادی از رهبران عربستان و
کویت و قطر و حتی آمریکا و اسرائیل اسم برده و به شدت اقدامات آن ها را محکوم می
کنند و هیچ کس هم معترض آن ها نمی شود!
بنابراین،
ملاحطه می شود
که
آزادی بیان و آزادی انتقاد در جمهوری اسلامی وجود دارد و ادعاهای عفو بین الملل و
سازمان های حقوق بشری و نمایندهء
سازمان ملل (حاج احمد شهید) در خصوص وجود اختناق در ایران امروز کذب محض است و حتی
رئیس جمهور روحانی هم روزی چند نوبت سخنرانی کرده و صحبت هایش هم آزادانه پخش می
شوند!
روزنامه ها و نشریات هم با جسارت و شهامت از حقوق مصرحهء
خود در قانون اساسی استفاده کرده و آزادانه، بدون برخورد با سانسور و بگیر و ببند،
هر چه دل
شان می خواهد از آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی و صدام حسین،
رئیس جمهور معدوم عراق،
انتقاد کرده و آزادانه وصعیت آب و هوا و ساعات شرعی و آگهی های فروش خانه و مسکن و
حتی نرخ خرید و فروش ارز و سکه و طلا را چاپ می کنند!
آزادی بیان و حتی آزادی تظاهرات ضد دولتی
هم
در
رژيم
اسلامی به حد افراط وجود دارد و حتی خود دولت جمهوری اسلامی و مسئولین حکومت ایران
به سازماندهی تظاهرات ضد دولتی کمک می کنند و از مردم می خواهند به مناسبت های
مختلف به خیابان ها ریخته و علیه دولت آمریکا یا دولت اسرائیل یا دولت عربستان
سعودی و یا دولت بحرین شعارهای تند و توفنده و کوبنده بدهند و خواستار سرنگونی این
دولت ها شوند!
آزادی بیان هم کاملا وجود دارد و همه مردم از پیر و جوان آزادند قاطعانه از جنایات
رژیم قاجاریه و حتی قبل از آن انتقاد کرده و نسبت های زشت و ناروا به آغا محمد خان
قاجار بدهند!
روزنامه ها و نشریات هم کاملا آزاد هستند تا مطابق سلیقه و طرز تفکر خود انواع
اطلاعات در مورد داروهای گیاهی و طرز تهیه خورش قورمه سبزی و انواع غذاهای سنتی
ایرانی را با آزادی کامل چاپ کنند و وحشتی از بگیر و ببند و دادگاه و محاکمه و
زندان نداشته باشند!
حتی دیده می شود بسیاری از روزنامه ها آزادانه در مورد جنایات جنگی در جریان جنگ
سابق ویتنام و جنگ کره مطلب می نویسند و افشاگری می کنند!
همچنین اغلب روزنامه ها ساعات شرعی و زمان طلوع آفتاب و حرکت قطارها و آگهی فروش
خانه و اتومبیل را هم چاپ می زنند و ترسی هم از دستگیری و زندان رفتن ندارند! (چون
مطابق قانون اساسی از آزادی بیان و قلم برخوردار هستند).
آزادی چاپ و نشر کتاب از این هم بیشتر است و ناشران در آزادی کامل کتاب های مربوط
به آموزش آشپزی و آموزش رانندگی و انواع زیارتنامه و کتاب های آئین زناشویی و الفیه
شلفیه را چاپ و توزیع می کنند!
در مورد آزادی "قلم"
هم باید گفت انواع "قلم" در کشتارگاه ها و قصابی ها و فروشگاه های مواد پروتئینی
آزادانه به مردم عرضه می شود و اتفاقاً
در سال های اخیر به علت گرانی گوشت، بیشتر مردم و حتی کسانی که آشنایی چندانی با
"قلم" و فواید آن نداشتند به "قلم" گوسفند و گاو روی آورده و اگر پای مرغ و استخوان
دنده و آشغال گوشت گیرشان نیاید، از "قلم" در پخت و پز استفاده می کنند و هیچ کس هم
معترض استفاده مردم از "قلم" نمی شود!
ادعای دیگر سازمان های حقوق بشری و خبرنگاران بدون مرز و طرفداران آزادی نوشتن و
آزادی عمل نویسندگان، در مورد محبوس و زندانی بودن نویسندگان ایرانی
هم
حقیقت ندارد و اکثر نویسندگان در جلوی پله های دادگستری و یا در پیاده روهای جلوی
محاکم قضایی آزادانه سرگرم نوشتن شکایت نامه و عرض حال برای مراجعین به دادگاه ها
بوده و حق التحریر نقدی دریافت می کنند!
دسته دیگری از نویسندگان هم با ایستادن در کنار درخت ها و تیرهای چراغ برق و یا سر
چهار راه ها بطور خستگی ناپذیر مشغول نوشتن اوراق جریمه برای رانندگان و ثبت شماره
پلاک آن ها هستند و هر کدام از این نویسندگان (!) روزانه چند دسته برگ جریمه سنگین
برای رانندگان می نویسند!
سایر نویسندگان هم بسیار پرکار هستند و قبوض آب و برق و گاز و تلفن و مالیات و بیمه
و انواع باج سبیل را نوشته و برای خوانندگان خود (امت همیشه مغبون)
ارسال می دارند!
در خصوص زندانی شدن نویسندگان و روزنامه نگاران هم باید گفت که هیچ روزنامه نگار و
نویسنده ای در جمهوری اسلامی بر خلاف میل خودش تاکنون پایش به زندان نرسیده است و
در واقع زندان رفتن نویسندگان با تقاضای شخصی و حتی در مواردی با پارتی تراشیدن
صورت می گیرد!
همانطور که مستحضر هستید، یا نیستید، زندان معروف اوین در شمال شهر تهران و در نقطه
خوش آب و هوایی قرار دارد، و چون درآمد روزنامه نگاری و نویسندگی در تهران کفاف
اجاره خانه های گران و کمرشکن را نمی دهد، و اغلب نویسندگان دارای خانه شخصی نبوده
و نیز قادر به پرداخت اجاره خانه سنگین نیستند، با تقاضای شخصی به زندان اوین رفته
و در سلول های آن اقامت می کنند!
شنیده می شود با توجه به میزان بالای تقاضا برای زندانی شدن و آمار نجومی زندانیان،
تمهیداتی اندیشیده شده است که منبعد افراد آزاد را که تعدادشان کمتر است در محوطه
اوین جا دهند و زندانیان و محکومین به زندگی به اصطلاح آزاد همان بیرون دیوارهای
زندان اوین بمانند!
امیدوارم با این شرح مختصر سازمان های حقوق بشری متوجه وجود آزادی بیان و قلم و
نوشتار و نویسندگی در جمهوری اسلامی شده باشند!
لطفاً اين کاريکاتورها را باور نکنيد!
***
حاج آقا روحانی در مراسم افتتاحیهء نمايشگاه امسال سخنان شیرین و بچه گول زنی نيز بر زبان آورده و از جمله اظهار داشت نویسندگان احتیاج به امنیت دارند و پول نمی خواهند!
در مورد این اظهارات رئیس جمهور اسلامی اينجانب ناچارم، در هامش اعتراضات به مقامات بين المللی، مطالبی را هم بطور خصوصی به رئيس دولت تدبير و اميد که از وقتی آمده کشور دچار بی تذبيری و نوميدی مفرط شده خدمت ايشان عرض متن:
«آخر مرد مومن (!) درست که نویسنده "امنیت" می خواهد حرف شیرین و دهان پرکنی است، اما شما چرا خودت را به کوچهء علی چپ می زنی؟ آخر این امنیت را که شما می گوئی چه کسی باید تأمین کند؟ شما در مقام رئیس جمهور مجری قانون اساسی هستید و در مقام مجری قانون اساسی موظف به اجرای مفاد قانون اساسی، از جمله تأمین آزادی های فردی و اجتماعی و آزادی بیان و نوشتار و تامین امنیت کلیهء فعالان فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و دینی و حتی دگر اندیشان هستید و این خود شما هستید که باید امنیت نویسندگان را تأمین کنید! پس خطاب به چه کسی حرف می زنید و خواستار ایجاد امنیت برای نویسندگان می شوید؟! در همین سخنرانی خواستار آن شده اید که کتاب ها توسط یک نفر کارمند و یا یک جوان کتاب نخوانده بررسی و سانسور نشود! اگر واقعاً نظر شما این است، چرا در طول بیش از سه سال گذشته به وزیر فرهنگ و ارشاد که تابع شما است دستور ندادید کار سانسور و بازبینی کتاب نویسندگان برجسته و مبرز را به جهار تا جوان کارمند کتاب نخوانده نسپارد؟! از این حرف های شیرین بوی تبلیغات انتخاباتی می آید و به نظر می رسد بیشتر دنبال رأی جمع کردن هستید تا حل مشکل سانسور و مشکلات نویسندگان و ناشران»!
و
اما در مورد اینکه فرموده اند
نویسندگان پول نمی خواهند،
به نظر می رسد که اين حرف
از چند منظر صحیح است:
-
اول اینکه در این سال ها هرچه پول بوده صاحبان قدرت و آقازاده ها و دامادها و خواهر
زاده ها و برادر زاده ها و خاله خانباجی های آن ها خورده اند و دیگر پولی باقی
نمانده که صنار سه شاهی آن گیر نویسنده جماعت بیاید!
-
دوم اینکه در این مملکت هر کس پول بخواهد باید خودش بردارد! مثل حاج آقا خاوری که
پول های بانک ملی را برداشت و زد به چاک! یا آن برادری که چند هزار میلیارد تومان
را خورد و دهان
اش
را پاک کرد!
یا آقازاده ای که برای رفع احتیاج و نجات خود از فقر (!) از استات اویل نروژ
پورسانت گرفت! یا مثل معاونان پاک دست ترین دولت تاریخ بشریت که گند کارشان درآمد!
یا زنجان بابکی که سه میلیارد یورو نفت و میعانات نفتی را بالا کشید! و مثل خیلی
های دیگر که پابرهنه از ده به تهران آمدند و حالیه،
به گفتهء
حاج آقا توکلی،
نماینده مجلس شورای اسلامی،
فقط فرزندان و دامادهایش ده بیست کارخانه عظیم دارند!
بله،
همانطور که حاجی رئیس جمهور گفتند نویسندگان احتیاج به پول ندارند! چون اگر احتیاج
داشتند لابد می رفتند مثل زعمای قوم از بیت المال بر می داشتند! و حالیه با تیراژ
صد و حداکثر دویست عددی کتاب و با حق التحریر و حق التالیف کتاب های خود زندگی مجلل
و مرفه ای دارند! و همین که آن ها را به دره نیندازند
و زیر ماشین نکنند دعاگو هستند!
***
اما از قديم گفته اند حسن می جمله بگفتی صررش را هم (يا نيز) بگو (يک همچين چيزی).
غرض اينکه وقتی
حاجی دکتر حجت الاسلام روحانی (تحصیل کرده حوزه و انگلستان) قرار شد رئیس جمهور شود
و امت به او رأی
بدهند، در یک اقدام شگرف دشمن پاره کن(!) شعار خود را " تدبیر و امید " انتخاب کرد!
تا قبل از روی کار آمدن دولت با تدبیر آقا حسن دکتر روحانی (حجت الاسلام و المسلمین
و غیره و ذالک)
حکومت
اسلامی مشکل بزرگی برای مبارزه با نویسندگان و روزنامه نگاران داشت و مجبور بود با
هزینهء
زیاد کتاب ها را کلمه به کلمه سانسور کند و یا بسوزاند و خمیر کند و نویسندگان آن
ها را بگیرد و ببندد و بهانه به دست سازمان های حقوق بشری داده و باعث انتشار
بیانیه های ضد جمهوری اسلامی و درآمدن صداهای اعتراض جهانی و خوشحالی صهیونیزم بین
الملل شود!
اما
با "تدبیر"ی
که در "دولت تدبیر و امید" اندیشیده شد،
بهای کاغذ و چاپ و صحافی و خدمات نشر و چاپ را به جایی رساندند که قیمت یک جلد کتاب
به قیمت یک آپارتمان در اوایل سقوط رژیم شاهنشاهی رسید، و حالیه کار به جایی رسیده
است که برای خرید یک جلد کتاب باید وام بانکی گرفت!
با این تدبیر ساده دیگر چاپ کتاب امکان پذیر نیست و بسیاری از کتاب فروش های قدیمی
و با سابقه کتابفروشی خود را به جگرکی و کبابی و سبزی فروشی تبدیل کرده اند و تیراژ
کتاب در مملکت هشتاد میلیونی به صد نسخه و دویست نسخه رسیده است! (و چون چاپ صد
نسخه با دستگاه چاپ میسر نیست و صرف نمی کند کتاب ها با دستگاه فتوکپی - ریسو گراف
- چاپ می شوند.
***
همچنين
در این مراسم که آفتاب حسابی کلهء
رئیس جمهور محترم را داغ کرده بود حاجی آقا روحانی که معلوم نبود طرف خطابش چه کسی
و چه نهاد و ارگان و وزارتخانه ای است (!)،
با دشمنان اسلام و رژيم اسلامی همنوا شده و
از جمله اظهار داشت نباید در کار انتشار کتاب برای نویسندگان مزاحمت ایجاد کرد و
کتاب های آن ها را سانسور و توقیف کرده و پدر و پدر بزگ و اجداد آن ها را در آورد!
(البته
نقل به مضمون).
این اطهارات نشان می دهد یا حاجی آقا روحانی به کلی از وصعیت چاپ و نشر بی اطلاع
است، یا دقیقا اطلاع دارد و خود را به بی اطلاعی زده است، و یا امت فاقد کتاب را
خیلی بی اطلاع و در کما فرض کرده است!
در اينجا است که اينجانب،
به عنوان یک مولف و مترجم قدیمی که با وزارت ارشاد سرو کار داشته و بارها و بارها
ارشاد شده ام(!) وجود سانسور را تکذیب می کنم و عرض می کنم در
حکومت
اسلامی سانسور وجود ندارد و:
-
کلیهء
کتاب های تعبیر خواب، آشپزی و خانه داری و آموزش رانندگی و راز کامیابی جنسی و
فالگیری و کتب الفیه شلفیه و شناخت داروهای گیاهی و امثال آن ها بدون سانسور و
ایجاد مزاحمت برای نویسندگان و ناشران آن ها آزادانه چاپ و منتشر می شوند!
-
در مورد کتاب های سیاسی و رمان های طعنه آمیز (!) و کتاب های ادبی و شعر نامطلوب هم
به هیچ وجه سانسور اعمال نمی شود، چون بطور کلی در همان بدو شروع به نگارش این قبیل
کتب ضاله، نویسندگان آن ها ارشاد می شوند و با رها کردن کار نوشتن، دنبال دست فروشی
و یا مسافر
کشی می روند!
-
احیانا اگر این قبیل کتاب ها نوشته شده و مراحل چاپ را گذرانده و برای اخذ مجوز
انتشار به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحویل گردند، باز هم به خاطر رعایت قانون
اساسی، که سانسور کتب و نشریات را منع کرده است، این قبیل کتاب ها را بدون بازبینی
و اعمال سانسور برای تهیه مواد اولیه مقواسازی خمیر می کنند!
با این تفاصیل خدا را خوش نمی آید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را با محرمعلی خان
رژیم پهلوی مقایسه کرده، و علی الخصوص به وزیر آزاد اندیش و مسئولان اداره کتاب انگ
سانسور و ایجاد اختناق فرهنگی زده شود!
***
و اما
انتشار عکسی از حاج آقا رئیس جمهور در حال نگاه کردن به صفحات یک کتاب موجی از حیرت
در محافل سیاسی جهان بوجود آورده است!
این عکس منحصر به فرد رئیس جمهور اسلامی را در حالی نشان می دهد که،
بر
عکس رئیس جمهور قبلی (معجزهء
هزاره سیوم قبل از میلاد!)،
و بر عکس بسیاری از مدیران و مسئولان برجسته کش ور، که قادر به رو خوانی نیستند و
کتاب و روزنامه را بر عکس در دست می گیرند، کتاب را درست در دست گرفته و با کمک
وزیر ارشاد در حال هجی کردن حروف و خواندن سطوری از آن می باشد!
انتشار این عکس مشت محکم دیگری به بواسیر استکبار جهانی
بوده
که همواره مدیران جمهوری اسلامی را به بی سوادی متهم می کند، و نشان دهندهء
موفقیت نهضت سواد آموزی در ارتقای سطح دانش و سوات (!) مدیران کش ور می باشد!
متاسفانه علیرغم انتشار این عکس مستند که بیانگر تسلط رئیس جمهور محترم کش ور به
روخوانی است، محافل صهیونیستی و امپریالیستی و کفار، نحوهء
ایستادن پسر آیت الله جنتی در کنار رئیس جمهور را بهانه قرار داده و با زیر سئوال
بردن موفقیت های
رژيم
اسلامی در مبارزه با بی سوادی، ادعا کرده اند علی آقا جنتی (پسر آیت الله جنتی) در
حال رساندن تقلب و کمک به رئیس جمهور در خواندن کتاب دوم ابتدایی می باشد!
در حالی که این موضوع،
به دلیل بی سوادی مطلق وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی،
صحت ندارد و اگر وزیر ارشاد اسلامی سوات داشت که به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد
اسلامی انتخاب نمی شد!