تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

10 خرداد ماه 1395 ـ 30 ماه مه 2016

هیاهوی بسیار برای هیچ

بیژن صف‌سری

این روزها در مورد انتخاب احمد جنتی به ریاست مجلس خبرگان و ایضاً اهمیت انتخاب رئیس آیندهء مجلس شورای اسلامی چنان جنجال و بزرگ نمایی می شود که آدمی را ناخود آگاه به یاد عنوان نمایشنامهء معروف "هیاهوی بسیار برای هیچِ" شکسپیر، نویسندهء کلاسیک انگلیس، می اندازد.

کسب مسند ریاست مجلسی فرمایشی توسط منفورترین فرد نزدیک به رهبری نظام، همچنین توافق میان دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا بر سر ریاست مجلس دهم، موضوع هیاهویی است که این روز ها گوش فلک را پر کرده است هیاهویی که نه تنها برای "هیچ" است بلکه به نوعی پاک کردن صورت مسئلهء درد «چه باید کرد؟» است؛ دردی که گمان می بریم علاج آن معرکهء انتخابات و در صندوق های رای این شعبده است.
          به باور این قلم، چه آنانکه گناه مسندنشینی منفورترین فرد نظام را بر کرسی ریاست مجلس خبرگان به پای رای دهندگان انتخابات این مجلس فرمایشی می گذارند و چه کسانیکه تحریم کنندگان انتخابات را مسبب پیروزی نزدیک ترین فردبه رهبری نظام می دانند هر دو به یک میزان به خطا می روند. چرا که به تجربه 38 سالهء حاکمیت بی سوال نظام ولایی ثابت شده که نتیجهء حضور و یا عدم حضور مردم در پای صندوق های رأی همواره یکسان بوده است و تأثیری در تغيیر و تحول امور از پیش تعین شدهء رژیم نداشته است؛ خاصه رأی دادن برای تعيین نمایندگان مجلسی که ملک طلق رهبری بودن اش اظهر المن الشمس است.

 

مجلس عقیم

بعد از مرگ بنیانگذار جمهوری اسلامی، و تحمیل جانشینی سید خراسانی، تائید شورای نظارت استصوابی شامل حال داوطلبان نمایندگی مجلس خبرگان رهبری هم شد، تا بدین وسیله تمامی کسانی که با حکومت بی سوال رهبر تحمیل شدهء جدید ساز مخالف می زدند حذف شوند، خاصه نیرو های "چپ" که با نام  یاران امام" قد علم کرده بودند. آنها، در دور دوم انتخابات این مجلس، یکی پس از دیگری، با انگ عدم صلاحیت، حذف شدند که از آن میان، غیر از محمد خاتمی، علی‌اکبر محتشمی‌پور، آیت الله بیات، و مهدی کروبی، نام برادران رهبر و رئیس شورای مصلحت نظام، که خود بانی به تاج و تخت رساندن سید خراسانی بود، دیده می شود.

بی گمان با چنین حذفی، مجلسی که به قصد کنترل رهبری بنیان گذارده شده بود به یکباره به محلسی دست و پا بسته مبدل شد و دیگر بر کسی پوشیده نماند که با چنین مجلسی عقیم هر روز بر خودکامگی رهبری افزوده خواهد شد؛ تا بدانجا که گروهی از روحانیون هم در بیانیه‌ای پر عتاب این پرسش را در اذهان عمومی مطرح می سازند که:  اگر در آینده رهبری نظام میل حکومت بی سوال داشت با کدام اهرم قانونی می توان مانع شد؟ ایا مجلس خبرگانی که اعضای آن همگی انتصابی و با یک واسطه تحت نظارت و هدایت رهبری قرار دارند چنین پتانسیلی را خواهد داشت؟" (نقل به مضمون).
          از آن پس، با چنین اوصافی به حکم عقل و منطق باید ریشهء هر گونه خوش باوری و دل بستن به چنین مجلسی در دل ها از بیخ و بن خشکیده شود و دیگر نباید احدی از آحاد ملت امیدی به این جمع عقیم شدگان داشته باشد اما، نظر به این واقعیت محض که ملت ایران همواره عبرت ناپذیر بوده و هرگز گذشته را چراغ راه آیندهء خود نمی داند، این سیکل فراموشی سهوی در هر دوره از شعبدهء انتخابات تکرار شده؛ و در این فراموشی نقش برخی از قلم بدستانی ـ که از قضا مورد خشم و عضب نظام هم قرار دارند ـ پر رنگ تر از طرفدارن نظام بوده است؛ چرا که آنها با تحلیل های عاری از واقعیت و عدم شناخت رژیم چنان بذر امید در دل ها کاشتند که گویی همهء راه ها به این جمع خود فروختگان ختم می شود.

 

خواب زدگان

مثل معروفی است که می گویند كسی را كه خواب است می توان با نهیب بیدار كرد، اما كسی را كه خود را به خواب زده هرگز نمی توان بیدار کرد. و این حکایت آن دسته از کسانی است که امروز در توجيه شکست "حذف مثلث جیم" (جنتی، یزدی و مصباح) هنوز دست از تحلیل های واهی خود بر نداشته و در توجیه چرایی انتخاب نفر آخر انتخابات به ریاست مجلس خبرگان می گویند: «این درست که ریاست مجلس از میان گروه اکثریت اصولگرای خبرگان انتخاب شد اما یک سوم اقلیتی که به ریاست جدید خبرگان رأی نداده اند در تعیين انتخاب رهبر آینده نقش مؤثری خواهند داشت و، بدون جلب رضایت این یک سوم اقلیت، انتخاب جانشين رهبری محال است و ال" ...

بی شک بازیِ سیاست در کشورمان به بازی طناب کشی می ماند. در این بازی، صرف نظر از رقابتی که وجود دارد، هر دو طرف در تحمیق تماشاگران این بازی (بخوانید ملت) اتفاق نظر دارند. از این رو، اگر این وافعیت را می پذیرفتیم که هیج یک از برندگان این معرکه دلسوز ملت نبوده و نخواهند بود (کما اینکه اين واقعيت را در طی 38 سال حاکمیت نظام به تجربه دریافته ایم) هرگز به تماشای این معرکه نمی ایستادیم. بقول ‏زنده یاد سعید نفیسی: "خدواند به ما ایرانیان همچون نیاکانمان ذوق مخصوصی برای تماشا ‏کردن داده است و تا چند قرن دیگر هم فرزندان مان سرگرم همین تماشا خواهند بود...»

 

لاریجانی یا عارف

بعد از تعيین ریاست مجلس خبرگان حالا همهء نگاه ها از پنجرهء خانهء ملت به تعين ریاست مجلس دهم دوخته شده، غافل از اين نکته که رئیس مجلس از بین هر یک از دو گروه تعيین شود تأثیری بر روند ادارهء امور کشور تحت نظر ولایت فقیه پی نخواهد داشت؛ خاصه اينکه هم اکنون اصلاح طلبان، با همهء تلاشی که برای بازگشت به حوزهء قدرت داشتند و در اولین گام برای تصاحب مجلس دهم خیز پر شتابی بر داشتند، و به رغم پیروزی نسبی شان در انتخابات، بر سر تعيين ریاست مجلس بجای رقابت تن به توافق داده و آن را به مصلحت نظام و مجلس می دانند و آنچه در این میان در همین اولین روز های ورود به خانهء ملت فراموش شده مصلحت مردم و ایران است و این خود مهمترین نشانه از آیندهء مجلسی است که ـ باز هم به غلط ـ گمان می رفت با ورود اکثریت اصلاح طلبان به مجلس دهم منشاء خیری برای ملت خواهد بود.

 

جنتی و جایگاه رفیع خبرگان

بی گمان، برخلاف تصور همگان، در رقابت بین اصولگرایان و طیف میانه روی نظام بر سر تصاحب کرسی های مجلس خبرگان، آنکه برندهء این طناب کشی سیاسی شد شخص اول نظام، آیت الله خامنه ای، است که در اولین واکنش به انتخاب فرد مورد نظر خود برای تصدی مسند ریاست مجلس تحت فرمان اش، در پیامی معنا دار مسئولیت اعضاء مجلس پنجم خبرگان را اینگونه ترسیم می کند: «حراست دقیق و همه ‌جانبه از هویت اسلامی و انقلابی نظام حاکم بر کشور و هدایت دستگاه‌ های درهم‌ تنیده‌ء این نظام»؛ غافل از اين که این بار با چیدمان این مجلس (خاصه با تحمیل بدنام ترین مرید حلقه به گوش خود به ریاست آن) عنقریت به همان نتیجه ای خواهد رسید که ملا نصرالدین از بردن الاغ خود به پشت بام بدان نائل شد:

می گویند ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانهء خود مجبور شد مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت. ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت كرد. ملا نمی دانست كه الاغ از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر كاری كرد، الاغ از پله پایین نیامد. لاجرم ملا الاغ را رها كرد و به خانه آمد تا استراحت كند. اما در همین اثنا الاغ بر روی پشت بام شروع به بالا و پایین پریدن کرد و ملا دوباره به پشت بام رفت تا الاغ را آرام كند اما الاغ به هیچ وجه آرام نمی شد. ملا نا امید دوبار برگشت تا راه چاره ای بیابد اما بعد از مدتی ناگهان دید سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف آویزان است. در نهایت الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد. و ملا نصرالدین با حسرتی از مرگ الاغ با خود گفت "لعنت بر من كه نمی دانستم اگر الاغی به جایگاه رفیع برسد، هم آنجا را خراب می كند و هم خودش را به کشتن می دهد".

 

کنایهء روحانی در پاسخ به رهبری

بی شک مستدل ترین پاسخ به ظفرمندی آیت الله خامنه ای در تحمیل جنتی به ریاست مجلس پنجم خبرگان نوشتهء کنایه امیز شیخ حسن روحانی، رئیس جمهور منتخب نظام، در تویئتر او است .

روحانی، با اشاره به یکی از اصول فراموش شدهء قانون اساسی ـ که چیزی جز "حق برگزاری رفراندم" نیست، در توییتر خود نوشت: تمایل دارم برای یکبار هم شده برای اجرای مسئلهء بسیار مهمی که برای همه اهمیت دارد، بنا بر یکی از اصول قانون اساسی، از مردم سوال شود.

العرض، آنچه گفته آمد سیکل رفتاری جامعه ای است که، به رغم هوشیاری، میلی به تغيیر ندارد و تنها با «هیاهویی بسیار برای هیچ» خود را تسکین می دهد؛ شاید به این دلیل که به بی اعتنایی و ظلم پذیری خو کرده است و در مقابله با زور خودکامگان خود را ناتوان می داند. که اين خود عارضه ای دیرین است که از نیاکان مان به ارث برده ایم و تنها هر پنجاه سال با احساس غبن از سرنوشت خود بر می خیزیم و، در پی حق طلبی، هیاهویی به پا می‌کنیم و با تکرار اشتباهات گذشته برگی بر تاریخ سرزمین خود می افزائیم و دوباره در لاک سکوت و ظلم پذیری فرو می رویم و این دور تسلسل همچنان ادامه خواهد داشت؛ مگر روزی که به صرافت تغيیر آن برآئیم .

تلقین و درس اهل نظر یك اشارت است
گفتم كنایتی و مكرر نمی كنم!

http://news.gooya.com/politics/archives/2016/05/212822.php

 

بازگشت به خانه