تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

14 خرداد ماه 1395 ـ 3 ماه ژوئن 2016

گمراهی

بهمن زاهدی

       نوشته‌ای از آقای جهانشاه رشیدیان تحت عنوان «تضادهای حل ‌ناشدنیِ اپوزیسیون» در سامانهء جنبش سکولار دموکراسی ایران توجه من را به خود جلب کرد. جمهوری‌خواهی که فراموش کرده رژیم فعلی ایران «جمهوری» هست، نوشته: «گزینه جمهوری پارلمانی: این نوع تجربه‌شده در اکثر ملل جهان تا حد 94% است. این گزینه مورد نظر کسانی است که دموکراسی را تا حد انتخاب بالاترین مقامات حکومتی و شایسته ‌سالاری لازم دانسته و بنا بر تجارب تاریخی در اکثر دمکراسی‌ها موجود به اعتبار این نظام مطمئن‌تر هستند.» در ادامه، این هم‌وطن گرامی توضیح می‌دهد: «حامیان حکومت موروثی در خانواده پهلوی بیشتر از بازماندگان کسانی هستند که مزایای بهتری در دوران شاه داشته‌اند و یا افرادی عامی هستند که بین بد و بدتر، رژیم شاه «بد» را به رژیم «بدتر» اسلامی ترجیح می‌دهند. حامیان این گزینه تابع منافع یا احساس خود هستند تا منطق سیاسی!»

       نمی‌خواهم پاسخی به این شخص بدهم، زیرا دیدگاهش آن‌چنان کلیشه‌ای و دور از آگاهی سیاسی و تجربه تاریخی در خاورمیانه نقش بسته که نمی‌توان با ایشان وارد گفتگو شد. این در حالی هست که ایشان در نظر داشته تضادهای حل ناشدنی اپوزیسیون را مورد بحث قرار دهد. آیا دیکتاتوری ‌های خاورمیانه اکثراً جمهوری نیستند؟ آیا در ترکیه که در حال حاضر جمهوری هست، سلطان عثمانی دیگری در حال رشد نیست؟ و آیا رئیس ‌جمهوری عراق را مردم عراق تعیین می‌کنند یا رئیس‌ جمهور امریکا؟ جمهوری در خاورمیانه زمانی پاسخگو هست که زمینه‌های اصلی یک دموکراسی برقرارشده باشد، احزاب بتوانند برنامهء سیاسی ارائه کنند، جامعهء مدنی پویایی خود را به دست آورده، مردم از امنیت و رفاه اجتماعی نسبی برخوردار شده باشند و رسانه‌های داخلی در آزادگی کامل به سر ببرند، وگرنه به‌مانند سال هزار و سیصد پنج و هفت، بی‌بی‌سی و صدای امریکا دوباره توانایی این را خواهند داشت که در ایران صرف شش ماه انقلاب اسلامی دیگری را به سرانجام برسانند و یا در همین دوران هم روزگارمان سوریه را به بهانه «بهار عربی» به جنگ داخلی بکشانند. به همین دلایل و دلایل بسیار دیگری از دیدگاه من برای رسیدن به دموکراسی در ایران پادشاهی تنها گزینه منطقی و کم‌هزینه‌ترین گذرگاه برای سرنگونی جمهوری اسلامی هست.

       در ثانی این نویسنده فراموش کرده که بهترین دموکراسی‌های جهان از نوع پادشاهی هستند! در این مورد که ایشان مشروطه خواهان را افرادی احساساتی و بدون منطق سیاسی برشمرده‌اند، تنها کافی ست که ایشان بدانند و یا بخواند که پویاترین منشور و بهترین برنامهء سیاسی برای آیندهء ایران را یک حزب طرفدار پادشاهی پارلمانی به مردم ایران ارائه کرده، جمهوری خواهان هنوز نتوانسته‌اند که یک حزب سیاسی برای خود تشکیل دهند، چه برسد که بخواهند یک جمهوری پارلمانی در ایران تشکیل دهند، با کدام حزب سیاسی و با کدامین برنامه سیاسی جمهوری خواهان ایران می‌خواهند برای گذر از جمهوری اسلامی و جلب آرای مردم بشتابند! شاید نویسنده فراموش کرده که اکثر جمهوری خواهان ایران تک ‌نفره فعالیت می‌کنند و تک ‌نفره می‌خواهند جمهوری پارلمانی در ایران برقرار کنند!

       یکی از تضادهای حل ‌ناشدنیِ اپوزیسیون ایران در این است که جمهوری خواهان ایران هنوز گمراه هستند و ایدئالیستی می‌اندیشند. آنان واقعیت زمانه، تاریخ و فرهنگ ایران را با عینک ایدئولوژیکی خود می‌نگرند. داریوش همایون حق داشت که بگویید: «جمهوری خواهان ایران گمراه‌اند!». نویسنده «تضادهای حل ‌ناشدنیِ اپوزیسیون» گمراه‌تر از این‌هاست که به نظر می‌رسد! ولی به نظرگاهش احترام می‌گذارم، زیرا حداقل خود را به اندیشیدن وادار کرده!

 

بازگشت به خانه