تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

19  خرداد ماه 1395 ـ  8 ماه ژوئن 2016

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

1. پنجمین نامه محرمانهء حسین آقا اوباما

       بنا به گزارش منابع خبری آمریکا، حسین آقا اوباما رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا نامه جدیدی را توسط سفیر سوئیس در تهران تسلیم مقامات جمهوری اسلامی کرده است!

       البته منابع خبری آمریکا از متن نامه اظهار بی اطلاعی کرده اند، و آنهایی هم که توانسته اند بین راه نامه را به دقت باز کرده و نگاهی به آن بیندازند موفق به خواندن نامه نشده اند، زیرا حسین اوباما برای رعایت ایمنی نامه را به لهجه و گویش "سرخه ای" (از لهجه های سمنانی) نوشته، تا حتی حسین فریدون هم که برادر رئیس جمهور و از اهالی "سرخه" است و در مذاکرات هسته ای متن مذاکرات جمهوری اسلامی با پنج + یک را به لهجه "سرخه ای" ترجمه و به تهران می فرستاده است، نتواند از آن سر در بیاورد!

       ناظران سیاسی معتقدند متن این نامه پنجاه و اندی سال دیگر فاش خواهد شد و گند آن در خواهد آمد! ولی ما که یک نسبت پسر خالگی با حاج آقا "ادوارد اسنودن" داریم، توسط ایشان به مفاد نامه اوباما دست پیدا کرده ایم که لذت خواندن آن را با شما عزیزان به اشتراک می گذاریم. ( به قول سرخه ای ها Share می کنیم!)
       اوباما در سطر اول نامه می نویسد:  «ای نامه که می روی به سویش / از جانب من ببوس رویش!» سپس ضمن دعا و سلام و احوالپرسی و چاق سلامتی و جویا شدن از وضعیت سلامتی و کار و کاسبی اهالی سرخه و روستاهای اطراف، بویژه آرادان بالا (زادگاه محمود آقا) خواستار کمک مقامات جمهوری اسلامی برای حل و فصل مشکلات کوچک و بزرگی که دامان آمررکا و آمریکائیان را گرفته شده است! اهم درخواست های عاجزانه حاج حسین اوباما به شرح ذیل می باشد:

       * اوباما ضمن ابراز وحشت از برنده شدن " رامپِ" تندرو و جنگ طلب و عوام فریب (پوپولیست) در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری آمریکا، که قطعی به نظر می رسد، با توجه به تجربه های موفق حکومت اسلامی در برگزاری انتخابات مختلف که علیرغم رای آوردن یک کاندیدا، کاندیدای دیگری که رای نیاورده پیروز انتخابات می شود خواستار انتقال فناوری و تجربیات برگزاری اینگونه انتخابات به آمریکا شده است!

* اوباما با توجه به موفقیت دولت جمهوری اسلامی در افزایش حیرت انگیز قیمت دلار آمریکا در ایران، که قیمت دلار هفت تومانی قبل از انقلاب را به سه هزار و پانصد تومان رسانده است خواستار کمک های مستشاری حکومت اسلامی برای افزایش ارزش دلار در بازارهای پولی جهان شده است!

* ایضا حاج حسین اوباما در نامه خود از مقامات کشورمان خواسته است فرمول تولید مواد غذایی از ضایعات انسانی (!) و ضایعات حیوانی و زباله و رنگ و روغن صنعتی را در اختیار آمریکا قرار دهند تا دولت آمریکا از فرمول تولید مواد غذایی در ایران (نظیر سوسیس، کالباس، هامبرگر، کباب کوبیده، نکوبیده، تولید رب گوجه بدون استفاده از گوجه، تولید آبلیمو بدون استفاده از لیمو، تولید آبمعدنی سالم از فاضلاب و و و...) برای جمع آوری و نابودی پسماندها و زباله های شهری و بیمارستانی و پاکسازی محیط زیست استفاده، و در عین حال مواد غذایی مورد نیاز مردم را با تکنولژی ایرانی تامین نماید!

* حسین اوباما در این نامه ضمن تعریف و تمجید از سطح بالای هوشمندی هیئت مذاکره کننده جمهوری اسلامی در مذاکرات مربوط به یافتن راه آبرومندانه ای برای جمع کردن بساط برنامه هسته ای ایران، که ناشی از میزان بالای سوات مسئولان وزارت امورخارجه (مم جوات ضخیم، نقل و نبات چی، وعده وعیدی نژاد، تخت فنرچی) است، خواستار قرض گرفتن موقت این مسئولان برای آموزش دیپلمات های آمریکایی شده است!

* اوباما امیدوار است مسئولان وزارت خارجه جمهوری اسلامی که در مذاکرات با پنج + یک به سادگی موفق شدند، ظرف چند دور مذاکره، قدرت های جهانی را به برچیدن برنامه هسته ای بیست - سی ساله ایران و تاسیسات زیر زمینی فردو، و پرکردن قلب راکتور اراک و جمع آوری سانترفیوژهای نطنز وادار کنند، فوت کوزه گری خود را به دیپلمات های آمریکایی و علی الخصوص جان کری آموزش دهند، تا شاید آمریکا هم بتواند در مورد جمع آوری سلاح های هسته ای در جهان موفقیتی به دست بیاورد!

* یکی دیگر از درخواست های آمریکا استفاده از فن آوری ساخت اتومبیل های ساخت ایران است، و اوباما امیدوار است با به دست آوردن تکنولژی ساخت " پراید " در مسابقه تسلیحاتی با روسیه و چین دست بالا را پیدا کرده و از این اتومبیل مرگبار به عنوان سلاح کشتار جمعی استفاده نماید!

* با توجه به موفقیت دولت جمهوری اسلامی در تولید "پشگل و "سرگین" و کود حیوانی از اسکناس و پول ملی (رساندن ارزش پول به باد معده) اوباما خواستار مبادله دانشجو و استاد بین بانک مرکزی ایران و وزارت کشاورزی آمریکا شده، تا آمریکا بجای خارج کردن دلار های کهنه از بازار، آنها را به روش بانک مرکزی جمهوری اسلامی به کود تبدیل نماید!

* همچنین اوباما از مقامات جمهوری اسلامی خواسته است از همان جنسی که ظریف مصرف می کند و مرتب بیجا و بی جهت نیشش باز است و می خندد مقداری در اختیار وزارت امورخارجه آمریکا قرار دهند تا دیپلمات های آمریکایی هم در جریان مذاکرات سخت و پیچیده سیاسی عصبانی نشوند و خونسردی خود را حفظ کرده و مرتب غش و ریسه بروند!

* حسین آقا همچنین ضمن تقدیر از رعایت کامل حقوق بشر در ایران، خواستار کمک حکومت اسلامی برای وادار کردن کشورهای دیکتاتوری به رعایت حقوق بشر شده است!

* در سایر زمینه ها، نظیر رفع فقر و خانه دار کردن مردم و موج زدن رفاه و ثروت و خوشی در حکومت اسلامی، اوباما خواستار دریافت اندکی از این امکانات برای مردم آمریکا شده و ایضا خواسته است که حکومت اسلامی در جنوب آمریکا هم که از توسعه کمتری برخوردار است یک حزب الله درست کرده و به این بهانه سالیانه مقادیری کمک نقدی و جنسی به حزب الله آمریکا برساند و بار مالی دولت آمریکا را سبک کند!

* بقیه تقاضاهای اوباما در فرصتی دیگر به سمع و نظر و گوش و حلق و بینی شما خواهد رسید.
اوباما وعده داده است در صورت همکاری جمهوری اسلامی و ترتیب اثر دادن به تقاضاهای او، موقع مسافرت مقامات جمهوری اسلامی به نیویورک، مجددا یک دست در توالت سازمان ملل به آنها خواهد داد!

 

2. تقلب سوئیس از روی دست جمهوری اسلامی

       متآسفانه قانونی شبیه "کپی رایت" در مورد کپی کاری دولت ها از روی دست یکدیگر وجود ندارد و کشورهایی مانند سوئیس که فاقد حکام و سیاستمدارانی نظیر حاجی احمدی نژاد آرادنی و مشابه او هستند، و عقل کافی برای ادارهء مملکت ندارند، ابتکارات مدیریتی جمهوری اسلامی را کف رفته و در مملکت خود اجرا می کنند!

       اخيراً در سوئیس يک همه پرسی برگزار شد تا اگر مردم سوئیس راضی باشند، و رای مثبت بدهند، به تمام سوئیسی ها و ساکنان این کشور که به سن بلوغ رسیده اند (حتی مهاجرین و پناهندگان) ماهیانه دوهزار و پانصد دلار مادام العمر یارانه (حقوق پایه) داده شود. یعنی سوئیسی ها بدون کار کردن، راست راست راه بروند، و سر برج دو هزار و پانصد دلار (حدود نه میلیون تومان وجه رایج حکومت اسلامی) از دولت دستخوش بیعاری و کار نکردن بگیرند!

       موافقان و پیشنهاد دهندگان این طرح گفته اند انسان ها نباید دغدغهء کار کردن و استرس بی کار شدن و بی پول شدن داشته باشند، و باید با خیال راحت از وجود یک آب باریکه دو هزار و پانصد دلاری، اوقات شریف خود را در سواحل جنوب فرانسه و اسپانیا و یا در پیگال پاریس، سن پائولی هامبورگ و کلاب های شبانهء لندن بگذرانند، خلاصه اینکه پیشنهاد دهندگان این طرح معتقدند: "کار مال خره!" و اینکه انسان کار نکند و پول بگیرد (آن هم پول کلان) رویه ای است که در چند دههء اخیر در حکومت اسلامی باب شده، و کاملاً معلوم است که سوئیسی ها این طرح شیرین را از روی دست مدیران و مسئولان رژیم جمهوری اسلامی تقلب کرده اند!

       همانطور که شاهد هستید هر چهار سال یکبار نزدیک به پانصد نفر کار در روستا و شهرستان و کشاورزی و آبیاری و کود دادن زمین را رها کرده و همراه اهل بیت و فک و فامیل به تهران می آیند و به عنوان اصلاح طلب و اصولگرا (بدون آنکه معنی این اصطلاحات را بدانند!) وارد مجلس شلم شوربا شده تا دیگر کار نکنند و حقوق و پاداش و اضافات و حق کار نکردن میلیاردی بگیرند!

       یک لشگر عظیم هم به اسم وزیر و معاون وزیر و مدیر کل هستند که در طول هشت سالی که دولت سرکار است، مرتب در سفرهای خارجی و سفرهای استانی هستند و بدون کار کردن حقوق های صد میلیون تومانی و پاداش های کلان و انواع امکانات به آنها داده می شود، تا چشم استکبار و صهیونیزم بین الملل کور شود!

       علاوه بر این دار و دسته که بدون کار کردن کانتینر کانتینر حقوق می گیرند، عده دیگری هم هستند که با تاسیس شرکت های کاغذی، حتی بدون داشتن دفتر و دستک و آدرس، کل سرمایه و ذخایر بانک ها را در ارقام سی و سی و پنج میلیارد تومانی وام بدون برگشت می گیرند!

       عدهء دیگری هم با توصیهء چهار وزیر کابینه (که به آنها هم توسط مقام بالاتر توصیه شده) بدون کار کردن چندین نفتکش عظیم نفت و میعانات گازی و انواع سوخت را به عنوان حقوق حقه خود دریافت می کنند!

       از این نمونه ها که ثابت می کند پرداخت حقوق به بیکاران ابتکار جمهوری اسلامی بوده زیاد داریم، اما باید توجه داشت که اصولاً به یمن هوش و نبوغ و مدیریت معجزه گونه مسئولان مملکت مدت ها است کل مردم بیکار هستند و کار نمی کنند، و به خاطر ارزانی حیرت انگیز مواد غذایی و بهای مسکن و خرج دوا دکتر و هزینه تحصیل و سایر نیازهای اقتصادی، امورات شان با همان چهل و پنج هزار تومان یارانه که به عنوان صدقه به آنها داده می شود می گذرد و اضافه آن را هم پس انداز می کنند تا آخر سال سری به آناتالیا و یا دوبی، یا پاتایا بزنند و استخوانی سبک کنند!

       با این تفاصیل ملاحظه می کنید که سوئیسی ها طرح پرداخت حقوق به کسانی که کار نمی کنند و دست به سیاه و سفید نمی زنند را از روی دست مسئولان جمهوری اسلامی کف رفته اند!

 

 

3. گناه پدران در بی کاری پسران!

       مشکل روز افزون بیکاری در حکومت اسلامی بقدری حاد شده که حتی مسئولان و مدیران مملکت هم متوجه مشکلِ به این بزرگی شده اند!

       تاکنون نصایح و راهنمایی ها و سخنرانی های مهیج و دلسوزانه مدیران مملکت و خطبا و گویندگان خطاب به جوانان بیکار، برای رها کردن بیکاری و رفتن دنبال شغل نتیجه نداده، و طبق آمارهای رسمی بیش از ده میلیون نفر بیکار هستند و نبودن فرصت های شغلی را بهانه بیکاری و در خانه ماندن قرار داده اند!

       دولت برای رفع معضل بیکاری راهکارهای خلاقانه ای اندیشیده است، که از آن جمله است اضافه کردن سفرهای استانی رئیس جمهور، تا در این سفرها مردم از بیکاری درآمده و دنبال اتومبیل رئیس جمهور و مسئولان و مدیران، مثل ایام جاهلیت، بدوند و ساندیس بگیرند!

       از دیگر راهکارهای ایجاد شغل یکی هم افزایش چهارراه ها در شهرها و حتی قرا و قصبات است؛ تا لشگر بیکاران سر چهار راه ها به فروش فال حافظ و اسپند دودکردن و خواندن دعا در قبال دریافت پول بپردازند!

       همچنین قرار شده است تا جهت سرکار گذاشتن مردم بر تعداد انتخابات اضافه گردد، تا عده ای از بیکاران به عنوان رای دهنده مشغول رای دادن شده و عده ای بیکار دیگر را به عنوان کاندیداهای منتخب به مجلس و ریاست جمهوری و شورای شهر و ده بفرستند!

       البته آمار دقیقی از بیکاران مملکت در دست نیست؛ عده ای می گویند بجز رئیس جمهور و هیئت دولت و روسای نهاد های دولتی و نمایندگان مجلس و فرزندان و برادران و خواهران و فک و فامیل ایشان، بقیه جمعیت مملکت کلهم اجمعین بیکار هستند!

       بعضی مسئولان آمارگیری هم تعداد گدایان و فال حافظ فروش ها و شیشه ماشین پاک کن های پشت چراغ قرمز ها را از تعداد بیکاران مستثنا کرده و می گویند اگر این «شاغلین» را با تعدادکسانی که بیست و چهارساعته مشغول کار ناله نفرین کردن مسئولین اوضاع نابسامان مملکت هستیم جمع بزنیم، معلوم می شود فقط هیئت دولت و علی الخصوص وزیر کار بیکار هستند، و همهء مردم ایران نزدیک به چهاردهه است که سرکارند!

       یکی از مقامات هم که خودش از زور بیکاری و رکود کارهای کشاورزی، زراعت و کاشت و داشت و برداشت علوفه را رها کرده و برای تصدی امور سیاسی و مملکتی به شهر آمده است می گوید: تعداد بیکاران بیش از هفت میلیون نفر است که سالی یک میلیون هم به این آمار اضافه می شود!

       با توجه به اظهارات یک مقام قضائی که اخیرا گفته بود سالی ششصد هزار نفر در ایران زندانی می شوند، به نظر ما (که نظرمان به نظر آن صاحب نظر نزدیک تر است!) تنها راه معقول و منطقی برای رفع مشکل بیکاری جوانان همکاری سه قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضائیه است!

       دولت، که اعضای آن و فرزندان و افراد فامیل و وابستگانشان، دستشان به کارهای نان و آبدار و چرب و چیلی بند است باید با تدوین لایحه ای خواستار غیر قانونی اعلام کردن بیکاری شود و این لایحه را برای تصویب نمایندگان مجلس (که آنها هم دستشان به دم گاو بند است و خود و آقازاده ها و افراد فامیل و وابستگان نسبی و سببی اشان مشکل بیکاری ندارند) لایحه دولت را تصویب کنند، و قوه قضائیه را موظف و مکلف به برخورد با بیکاران نماید!

       قوه قضائیه هم که در حال حاضر سالی ششصد هزار نفر را زندانی می کند، با گسترش فضای زندانی پذیری!، این رقم را به سالی یک میلیون نفر ارتقا دهد تا بیکاران به عنوان زندانی سرگرم حبس کشیدن شده و از بیکاری درآیند!

       ما آنچه به عقلمان می رسید برای کمک به کاهش آمار بیکاران گفتیم، ولی ذکر این نکته واجب است که در بیکاری این ده میلیون بیکار در مرحله اول پدران شان مقصرند که دنبال آقا شدن نرفته اند. اگر آقا شده بودند، الان فرزندان شان هم به عنوان آقازاده یک گوشه کار دستشان بود و بدون نیاز به داشتن سواد خواندن و نوشتن وزیر و وکیل و کارخانه دار و برج ساز و صاحب قدرت و ثروت شده بودند!

       دوم خودشان مقصرند که نرفته اند داماد یا ناپدری یک آدم دم کلفتی شوند تا مثل داماد و شوهر ننه بعضی ها صاحب ده ها شرکت پتروشیمی و هولدینگ های اقتصادی شوند!

       با توجه به اینکه تا کنون دیده نشده فرزند یک دم کلفت ( آقازاده ) و یا دامادش بیکار باشد، تنها چاره حل مشکل بیکاری این است که بیکاران همه داماد آقایان دم کلفت ها شوند! تا به عنوان جهیزیه دختر و یا خواهر و یا مادر ایشان، به پست های بالا و ثروت و مکنت برسند!

 

 

4. ورود هیئت های عالیرتبه اقتصادی

       با موفقیت خارق العاده حکومت اسلامی در جارو کردن برنامهء هسته ای ایران و جمع آوری سانترفیوژهای فردو و نطنز و تبدیل این مراکز اتمی به سفره خانه سنتی، و اجبار قدرت های بزرگ جهان در به رسمیت شناختن حق حکومت اسلامی برای داشتن برنامه های هسته ای، نظير پاک کردن خرما و در آوردن هسته آن در نخلستان ها، تحریم های اقتصادی سازمان ملل برداشته شده و هندوستان قبول کرده تا به ازای پول های توقیف شده جمهوری اسلامی برنج هندی و تمرهندی به ایران تحویل دهد!

       کشور دوست و برادر و هم زبان و هم کیش ما، یعنی چین ظاهرا و اسما کمونیست، هم قرار شده بجای میلیاردها دلار پول های بلوکه شده جمهوری اسلامی در این کشور، مهر و جانماز و چادر مشکی به ایران داده و تکنولوژی تولید تسبیح را در اختیار ایران قرار دهد!

       در ادامه خبرهای خوش اقتصادی مشاهده می شود هیئت های اقتصادی زیادی با پای پیاده خود را به ایران رسانده و یا در راه ایران هستند!

       متاسفانه مسئولان و مدیران دولت و وزارت امور خارجه که اکثرا بزرگ شده آمریکا و انگلستان می باشند و فقط زبان آنها را می فهمند قادر به صحبت کردن با این هیئت های اعزامی به ایران نیستند، زیرا اکثر کشورهای دوست و برادر و هم کیش و همسو با حکومت اسلامی از مناطق ناشناخته کره زمین و بعضا کشف نشده هستند، و حتی حاجی ممد جوات ضخیم، که قادر است به زبان همه ممالک و مسالک خنده های جلف کند قادر به ایجاد ارتباط با این هیئت های خارجی نیست!

در عکس های ضمیمه گروهی از هیئت های بلند پایه اعزامی به جمهوری اسلامی جهت دیدار و مذاکره با مقامات کشورمان دیده می شوند!

 

5. توجیه منطقی

       یکی از مقامات ارشد قضایی جمهوری اسلامی با توجه به بالا رفتن دستگیری میزبانان و مدعوین میهمانی های خصوصی (تنهایی و بدون کمک دیگران)  اظهار داشته است که: دستگیری زنان و دختران و مردان در مهمانی ها و جشن های خصوصی ناشی از افزایش فساد در جامعه پاک و منزه اسلامی ایران نیست، بلکه نشانه فعال شدن نیروی انتظامی می باشد!

       ما تا قبل از شنیدن این اظهارات منطقی تصور می کردیم رفتن گروهی از زنان و دختران نامحرم با مردان پیر و جوان، از هر طبقه و صنف، به باغات اطراف تهران و یا شهرستان ها، زبانم لال نشانه رونق "بازار سکس" و گسترش خود اشتغالی (!) در کشور و توسعه ءچشمگیر فساد، ناشی از توسعه فقر و تنگدستی اقشار خوشگل و خوش تن و بدن است! خوشبختانه با اظهارات این مقام قضائی محترم از نگرانی بیرون آمدیم و متوجه شدیم دستگیری همه روزه دسته جمعی و اکیپی زنان و دختران و مردان نیمه مست و نیمه لخت، و در مواقعی شیشه و گراس کشیده و نشئه در "سکس - میهمانی" ها ربطی به گسترش فساد و فحشا در مملکت ندارد و فقط به دلیل فعال شدن نیروی انتظامی می باشد!

       با این استدلال باید پذیرفت تشکیل سالی هجده میلیون پرونده در محاکم قضائی هم ربطی به افزایش جرم و جنایت در مملکت ندارد و فقط و فقط ناشی از فعال شدن قوه قضائیه است!

       دستگیری و زندانی شدن سالیانه ششصد هزار نفر در جمهوری اسلامی هم ربطی به افزایش قاچاق مواد مخدر و رشد قتل و آدم کشی و کلاهبرداری و جنحه و جنایت ندارد و دلیلش فقط توسعه زندان ها و فعال شدن زندانبان ها می باشد!

       رشد نگران کننده آمار بیکاران کشور هم ارتباطی با بی عرضگی مسئولان اقتصادی و وزرای دولت ندارد و فقط به علت تنبل شدن مردم و عدم علاقه آنها به کار کردن است!

       اسهال و استفراغ و سرطانی شدن و مسلول شدن مردم هم به علت رشد تولید مواد غذایی از زباله و ضایعات، و آلودگی آب و سبزیجات و میوه و صیفی به انواع سموم و فاضلاب انسانی نیست و علت اصلی فعال شدن ملک الموت، عزرائیل، و چه بسا علاقه خود مردم به مردن و راهی گور شدن است!

       غارت اموال عمومی و بیت المال و دارایی های کشور هم به علت زیاد شدن مسئولان و مدیران دست پاک نیست، بلکه فعال شدن کلید سازها و کلید به دست هایی است که با کلید خود هر قفل بسته شده بر در خزائن کشور را، به راحتی باز می کنند!

       بدبختی و مصیبتی هم، که در همه زمینه ها گریبان امت همیشه بدبخت را گرفته است ناشی از مسلط شدن یک عده بی سوات و منگل بر امورات مردم نیست، بلکه ابله ها و احامق فعال تر شده اند! (چی گفتم!)

بقیه اش را خودتان فکر کنید، چون اینجا زن و بچه نشسته و نمی توانم جلوی چاک و دهانم را بگیرم!
بیت:
ابله کتاب خواند و گمان کرد عالم است

نادان به کشتی آمد و پنداشت ناخداست!

 

6. همسایه ها یاری کنین / تا من شوهر داری کنم!

       روزنامه باطله های کش ور این روزها پر است از خبرهای مربوط به فعالیت اقتصادی خارجی ها در جمهوری اسلامی! کار دعوت از خارجی ها برای آمدن به جمهوری اسلامی و آوردن مقداری سرمایه و انجام کارهای اقتصادی به التماس و زاری کشیده شده و دولت مردان که پس از دادن یک دست (یواشکی) به اوباما، در مستراح سازمان ملل، رویشان باز شده و ترس شان ریخته، بر خلاف شعارهای دهان پرکن نه شرقی / نه غربی، از شرق و غرب عالم برای آمدن به جمهوری اسلامی دعوت می کنند!

       * حتی بر خلاف قوانین جمهوری اسلامی، می گویند که سرمایه گذاران خارجی می توانند مالک زمین و مناطقی که در آن سرمایه گذاری می کنند باشند و مالکیت حوزه های نفت و گاز را صاحب شوند و کل سود ناشی از سرمایه گذاری را به خارج منتقل کنند! و خلاصه کلام اینکه اوضاع به دوران ناصرالدین شاهی و قراردادهایی نظیر قرارداد دارسی باز گشته است!

       * طبق اطلاع روزنامه باطله های " کش ور " قرار است برادران چینی چند حوزه نفت و گاز را در اختیار بگیرند و به استخراج نفت و گاز و صادرات آن بپردازند!

       * آلمان و ترکیه و جمهوری آذربایجان قرار شده هتل سازی و ساخت اقامتگاه های توریستی را عهده دار شوند!

       * ژاپنی ها ساخت پالایشگاه ها را به عهده گرفته اند.
       * کار ساخت نیروگاه ها به روسیه سپرده شده است!
       * فرانسه و چند کشور اروپایی بیمارستان و مراکز درمانی در جمهوری اسلامی می سازند!
       * ساخت و بهره برداری از بندر چابهار ( تنها بندر اقیانوسی ایران ) به هندوستان سپرده شده است!
       * احداث اتوبان برون شهری و توسعه خطوط راه آهن به چین سپرده شده است!
       * تامین روغن مورد نیاز کش ور را مالزی و کشورهای جنوب شرق آسیا به عهده گرفته اند!
       * برنج مورد نیاز مردم ایران را هند و تایلند تامین می کنند!
       * میوه و صیفی از ترکیه و مصر و برزیل و آرژانتین می آید!
       خلاصه کلام اینکه پس از موفقیت حکومت اسلامی در برچیدن برنامه هسته ای و پر کردن قلب نیروگاه آب سنگین اراک با بتن و سیمان و انتقال سانترفیوژهای فردو به انبار ضایعات آهن قراضه چون مقامات مملکت و رئیس جمهور و هیئت دولت احساس خستگی می کردند کل وظایف خود را به خارجی ها تفویض کرده اند تا با خیال راحت بتوانند به برگزاری جلسات هیئت دول ات و خوردن چای و کشیدن قلیان بپردازند!

       در واقع وزیر کار خیلی که لوطی باشد می تواند افراد فامیل و نزدیکان خود را سرکار بگذارد و آن ها را از بیکاری نجات دهد!

       وزیر کشاورزی هم که خودش میوه و سبزی وارداتی مصرف می کند، و اگر از کشاورزی سر در می آورد که جالیز و شالیزار را رها نمی کرد و برای وزیر شدن به شهر نمی آمد!

       وزیر صنعت و معدن و تجارت هم، که اول انقلاب کارگر کارخانه ایران خودرو ( پیکان ) بوده و حالیه به اعتراف خودش هزار میلیارد تومان دارایی دارد و صاحب اکثر پتروشیمی های کش ور است خیلی همت کند می تواند تا حدودی به امور صنایع خودش برسد، و وقت اضافه برای رسیدگی به وظایف وزارتخانه تحت امرش را ندارد!

       وزیر "به" داشت هم که خودش به انواع امراض مبتلا است و با این جسم ضعیف و رنجور قادر به رسیدگی به بهداشت و درمان مملکت نیست!

       وزرای آموزش و پرورش و علوم عالی هم که خودشان مشغول تحصیل در کلاس های مبارزه با بی سوادی هستند و تا خواندن و نوشتن یاد نگیرند قادر به اداره امور آموزشی مملکت نخواهند بود!

       خود رئیس جمهور هم که باید به سفرهای استانی برود و مردم را دنبال اتومبیل خود بدواند تا پایشان باز شود!      

       با این تفاصیل ملاحظه می کنید که بهترین راه مملکت داری همین است که آقایان انتخاب کرده اند!

       هر گوشه مملکت و هر نوع فعالیت عمرانی و اقتصادی و وظایف دولت و وزارتخانه ها را به یکی از کشورهای خارجی می سپارند تا وقت کافی برای مجادلات سیاسی و زدن مشت محکم به دنبلان استکبار جهانی داشته باشند!

       اما البته نباید تصور کرد که جمهوری اسلامی کل امور مملکت را به خارجی ها سپرده و دول ات مردان ایران بیکار نشسته و با با فلان خود بازی می کنند!

       مسئولان کشور هم بنوبه خود سرگرم ساختن راه و جاده در افغانستان و بازسازی و نوسازی شهرها و روستاهای برادران عراقی (بعثی های عفلقی جنایتکار سابق!) هستند و در ونزوئلا و نیکاراگوا و بولیوی خانه سازی می کنند!

       اختلاس و گم و گور کردن بیت المال هم از دیگر مشغولیات بسیاری از مدیران محترم است!

       وزیر امورخارجه (مم جوات ضخیم) هم سرگرم خنده های جلف و غش و ریسه رفتن است و بیست و چهار ساعته لزوم پایبندی آمریکا و کشورهای قدرتمند غربی به رعایت و اجرای مفاد موافقتنامه هسته ای (برجام) را به آن ها گوشزد می کند!

       با این وضع اداره مملکت به نظر می رسد اگر دولت حکومت اسلامی کل مملکت را به مزایده بگذارد و مسئولیت هر وزارتخانه را به یک کشور خارجی محول کند (همانطور که برای تیم ملی مربی خارجی داریم) و اداره امور را مثل زمان قاجار به اجانب محول نماید، وزرای دولت و مدیران و مسئولان وقت کافی برای رفع و رجوع مشکلات جهان اسلام و مسایل بغرنج جهانی خواهند داشت!

       مثل معروفی بود که در گذشته می گفتند: "همسایه ها یاری کنین / تا من شوهر داری کنم!"
این مثل را امروزه می توان به این صورت دستکاری کرد: "خارجی ها یاری کنین / تا ما مملکت داری کنیم!"

بازگشت به خانه