تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

2  تير ماه 1395 ـ  22 ماه ژوئن 2016

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

مذاکراتِ «برخاک 

از یک طرف به خاطر خشک شدن کشور و، از طرف دیگر، نابودی عرصه های طبیعی کشورهای همسایه بخاطر جنگ ویرانگر در عراق و سوریه، و از همه مهم تر سوء استفادهء ترکیهء عثمانی شعاري اردوعان از ضعف کشورهای همسایه و قطع جریان آب رودخانه های دجله و فرات (با بستن سد روی این دو رودخانهء مهم، و قطع سهم کشورهای عراق و سوریه )، کل منطقه را گرد و غبار و خاک و ذرات ریز معلق در هوا گرفته و مردم ایران در استان های جنوبی و غربی و مرکزی و حتی تهران «خاک بر سر» شده و هوای آلوده به ریزگردهای خطرناک دارای ذرات کشنده اورانیوم و باقیماندهء سلاح های بکار گرفته شده در عراق و سوریه را تنفس می کنند.

به اعتراف مقامات ارشد وزارت غیر بهداشتی و بیماری زای کشور (بهداشت و درمان قبل از انقلاب) آمار ابتلا به انواع سرطان و بیماری های ریوی و کلیوی و تنفسی و جهاز هاضمه و تناسلی و حتی بواسیر به سبب آلودگی کشور به گرد و خاک به شدت بالا رفته و اگر وضع به همین صورت پیش برود، بزودی آدم سالم را باید در موزه ها جستجو کرد !

خوشبختانه «سازمان تخریب و نابود کنندهء محیط زیست» دارای مدیران دل و قلوه سوزی است که در رأس آن ها یک عدد خانم تحصیل کرده و بزرگ شده در آمریکای جنایتکار واقع شده است !

حاجیه خانم معصومه ابتکار از جمله نسوان مبارز ضد استکباری است که همراه با جماعتی از دیفال سفارت آمریکا بالا رفت و با اين ارتفاع پيمائی، راه الا کشیدن خود به مقامات عالیه کشور را هموار، و علاوه بر همسر یابی از میان متصرفین سفارت و رفتن به خانه بخت، بخت اش در گرفتن سمت های دولتی هم باز شد و از خواهر "مری" به "معصومه" تغییر نام یافت و به مدارج عالیه تا حد معاونت رئیس جمهور رسید !

بیت تعميراتی:

فلک زمام کار مهم را به دست خانم داد

ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم!

حاجیه خانم معصومهء فاقد ابتکار، رئس سازمان حفاظت از محیط زیست، از جمله مسئولینی است که کاری برای انجام دادن ندارد، چون به شرح زير، در مملکت تنها چیزی که دیگر وجود ندارد محیط زیست است:

دریاچه ها و تالاب ها و رودخانه ها خشک شده اند، جنگل ها پاک تراشی و تبدیل به ویلا و آپارتمان و شهرک شده اند، حیوانات وحشی و جانوران قلع و قمع گردیده اند، هوای شهرها کلهم اجمعین آلوده به سرب و منو اکسید کربن و سیانور است! سبزی و صیفی و میوه جات با فاضلاب بیمارستانی و انسانی آبیاری می شوند! آب آشامیدنی شهرها آلوده به ادرار) و مدفوع مستراح ها است، انواع تشعشعات ناشی از پارازیت و دکل های مخابراتی نسل مردم (امت هميشه در صحنه) را با خطر انقراض مواجه کرده و.. .

در واقع اگر گاه و بیگاه حاجیه خانم اظهار لحیه ای نکند و خودی نشان ندهد خود رئیس جمهور هم یادش می رود که یک معاون زنانهء محیط زیستی (برای جور بودن جنس) دارد! تازه ترین اظهار نظر علمی و فنی که حاجیه معصومه بیان فرموده اند مشتمل است بر رهنمودهایی به حاج دکتر ضخیم، وزیر امور خارجه و مسئولین این وزارتخانه !

حاجیه خانم که قبلاً چند بار فرمایش کرده بودند که علت هجوم ریزگردها و وزش گرد و خاک به کشور و خاک بر سر شدن مردم، بهره برداری بی رویه از آب ها و تالاب ها و دریاچه ها و ساختن سدهای مطالعه نشده و حفر صدها هزار چاه عمیق غیر مجاز، و خشک کردن تالاب شادگان و هور العظیم و... برای بهره برداری و حفر چاه نفت است، حالیه در تازه ترین اظهار لحیه فرموده اند که: چون گرد و غبار و ریز گردها و خاک و خاشاکی که سراسر کشور را فرا گرفته و زندگی امت غبارآلود را مختل کرده، ریشهء خارجی دارد و از کشورهای همسایه به طرف ایران می آید، وظیفهء وزارت امور خارجه است که برای ممانعت از ورود گرد و غبار به مذاکره با کشورهای همسایه بپردازد و جلوی خاک بر سر شدن بیشتر کشور را بگیرد !

به نظر می رسد چون حاج آقا ضخیم و هیئت مذاکره کننده ایران (حاج آقا عرق نعناچی - حاج آقا وعده وعید چی - حاج آقا نقل و نباتچی - حاج آقا تخت فنرچی) در مذاکرات خلع التکنولوژی هسته ای با شش قدرت جهانی (معروف به مذاکرات برجام) موفق شدند آمریکا و پنج قدرت جهانی را وادار به پر کردن قلب راکتور اراک با سیمان و بتن کرده، و شش قدرت هسته ای جهان را مجبور به قبول تقاضاهای مکرر حکومت اسلامی برای برچیدن سانترفیوژهای نطنز و فردو کنند، خانم معصومه فاقد ابتکار هم ابتکاراً از وزارت خارجه خواسته است تا بر وزن مذاکرات "برجام" یک مذاکراتی هم تحت عنوان "برخاک"، ( مخفف برنامه جامع مشترک به خاک سیاه نشاندن ملت ایران!) با کشورهای خاک آلود همسایه انجام داده و از آنها بخواهد خاک و گرد و غبار و ریزگردهای آلوده کشورهایشان را به قلمروی کومت اسلامی نفرستند !

حاجیه خانم ابتکار همچنین از وزارت کار (که خود وزیرش هم بیکار است!) خواسته است تا برای جلوگیری از ورود گرد و خاک به کشور ده ها میلیون بیکار کشور را به مرزهای غربی بفرستد تا بیکاران به محض مشاهده ورود گرد و غبار، بطور دسته جمعی مشغول فوت کردن شده و گرد و خاک را به کشورهای مبدا برگردانند !

پیش بینی می شود در صورت همکاری وزارت امورخارجه و شروع مذاکرات "برخاک!" و اعزام بیکاران به مرزها برای فوت کردن گرد و خاک مشکلات زیست محیطی که گریبان خواهر معصومه (مری سابق) را گرفته اند حل شده و معاون زنانهء رئیس جمهور وقت کافی برای حضور در آشپزخانه و تهیه کتلت و ماکارونی و شستن ظرف ها را پیدا کند !

 

 لزوم تأسیس مراکز عیش حلال در کش ور !

شهرهای مختلف کشور مسلمان ترکیه، بویژه شهرهای حاشیه دریای مدیترانه، به مراکز عیش حرام (!) تبدیل شده و دولت مسلمان ترکیه با بالا گذاشتن کلاه خود، از رهگذر قوادی و پا اندازی و تهیه مکان (!) برای توریست هایی که جهت حال کردن و سبک کردن استخوان به ترکیه می روند همه ساله درآمد قابل توجهی کسب می کند !

اخیرا با گسترش بیماری هولناک ایدز در شهرهای توریستی ترکیه، بویژه آناتالیا، بسیاری از کشورهای اروپایی شهروندان خود را از مسافرت به «روسپی - شهر» خانه های ترکیه منع کرده اند !

همچنین آمریکا و روسیه و آلمان، به دلیل نا آرامی های سیاسی و بمب گذاری های انتحاری و جنگ داخلی که در ترکیه جریان دارد، از شهروندان خود خواسته اند از سفر به ترکیه جدا خودداری کنند.

در سال گذشته که صنعت توریسم ترکیه به خاطر روی برگرداندن توریست های آمریکایی و اروپایی از سفر به این کشور بحران زده با مشکلات فراوانی روبرو شد، دولت ترکیه با دادن سوبسید (یارانه) به تورگردان های ایرانی و شرکت های هواپیمایی فعال در مسیر ایران - ترکیه، کوشید با جذب هرچه بیشتر توریست های ایرانی بر مشکلات صنعت توریسم این کشور فائق آید. اما اکنون با انتشار اخباری در مورد ممنوعیت شرعی رفتن مومنین ایرانی به «روسپی - شهر» خانه ها ی ترکیه، به نظر می رسد تیر خلاص به صنعت توریسم جنسی ترکیه شلیک شده و اقتصاد ترکیه درآمدهای توریستی خود را از دست خواهد داد !

به هر حال مسایل داخلی کشور مسلمان ترکیه به خودشان مربوط می شود و ما، به تبعیت از وزارت امورخارجه و حاج آقا ظریف، قصد دخالت در امور این کشور را نداریم، ولی در خصوص ممنوعیت سفر اتباع ایرانیِ «لذت جو» برای تمدد اعصاب و اسباب به آناتالیا، نظر ما این است حالا که ایرانی های مؤمن و متشرع نمی توانند به آناتالیا بروند چه خوب است مسئولین و مدیران محترم که در همه حال به فکر رفاه و صفای مردم هستند زحمت کشیده راه را کوتاه کنند و آناتالیا را به ایران بیاورند! بخصوص که اخیراً ریاست محترم مجلس شورای اسلامی در سخنان حکیمانه ای فرموده اند مسئولین باید به فکر عیش حلال مردم باشند  و یکی از راه های ایجاد عیش حلال برای علاقمندان به عیش و عشرت، تاسیس مراکز عیاشی شرعی است !

یک موقعی در ایران فقط یک دانشگاه تهران بود که در ردیف دانشگاه های باسابقه و معتبر جهان قرار داشت و برای ورود به آن نخبه ترین استعدادها با برگزاری کنکور انتخاب می شدند، اما پس از تغییر رژیم از شاهنشاهی به اسلامی در هر شهر و شهرک و روستا و قصبه یک دانشگاه آزاد و یا پیام نور و علمی - کاربردی و غیره و ذالک تاسیس و سرانهء دانشگاه از جمعیت کش ور بیشتر شد ! حال، با استفاده از همین تجربه، می توان در سراسر کش ور یک آناتالیای بومی و داخلی تأسیس و از مسافرت اتباع مؤمن و متشرع ایرانی به ترکیه و خروج میلیاردها دلار ارز جلوگیری نمود !

به منطور رعایت نظر ریاست محترم مجلس جهت رعایت موازین شرعی و حلال انجام دادن عیش(!)، می توان در هر مرکز عیاشی حلال فردی متبحر و متخصص در قرائت صیغه (متعه) را مستقر کرد تا متقاضیان پس از رویت ضعیفه و به توافق رسیدن در مورد مدت زمان خدمات و اجرت المثل، به اتفاق به خوانندهء خطبه عقد موقت مراجعه و با پرداخت حق العمل و عوارض و مالیات های مقرر، صیغه نامه دریافت و عیش خود را شرعی انجام دهند !

خوشبختانه مواد لازم برای راه اندازی مراکز عیش شرعی در کش ور به وفور وجود دارد و نیازی نیست مثل بعضی از همسایگان مانند دوبی به خارج وابستگی داشته باشیم !

در ضمن، برای هرچه بیشتر حلال جلوه دادن این مراکز (آناتالیاهای وطنی)، لازم است فرهنگستان زبان و ادب هم وارد گود شده و اسامی حلال برای این مراکز انتخاب کند !

پیشنهاد ما این است که اسامی شبیه: "دارالاطفای شهوات رجال!" - " دارالااطفای النار الجنسیه " - "مرکز الاطفای الاشهوات رجال" - "محطه النکاح الموقت" - "بلد النکاح عافیه" - «دار الاعفاف و الاحجاب" و امثال آن در نظر گرفته شود تا مشت محکم دیگری باشد بر بواسیر استکبار جهانی !

ایجاد آناتالیای حلال در داخل کش ور نه تنها از خروج میلیاردها دلار ارز جلوگیری می کند و مسئولین بانک مرکزی می توانند آن را در آمریکا به اوراق قرضهء امريکائی تبديل کنند بلکه سبب ایجاد شعل و رفع مشکلات اقتصادی و مشکلات دستگاه های اجرایی می گردد و، به شرح زير، درآمد زایی فوق العاده ای برای دولت خواهد داشت !

- نیروی انتطامی که حالیه با مشکل زنان خیابانی درگیر است می تواند این زنان را به مراکز عفاف و متعه بفرستد تا با رعایت موازین شرعیه صیغه شده و از راه حلال نان بخورند !

- وزارت دارایی و امور اقتصادی هم می تواند با اخذ مالیات بر صیعه (چیزی شبیه مالیات بر مصرف) درآمد مالیاتی کش ور را بالا ببرد و از وابستگی اقتصاد کش ور به نفت کم کند !

- راهنمایی و رانندگی هم می تواند داشتن برگ معاینهء فنی برای علاقمندان به عیش شرعی را اجباری اعلام و در برابر دریافت مبالغی (که قانون معین خواهد کرد!) متقاصیان را قبل از ورود به این مراکز از نظر سلامت چهار چرخ و دیفرانسیل و دست دنده معاینه نماید !

- خلاصه هر یک از نهاد ها و دوایر دولتی به فراخور مسئولیت خود می توانند در این پروژهء ملی وارد عمل شده و به سهم خود خدماتی ارایه داده و درامدی کسب نمایند !

البته هر طرح و پروژه ای در اجرا با مشکلاتی هم مواجه خواهد شد و با توجه به پولساز بودن طرح عیش حلال، ممکن است مراکز بی جواز هم توسط افراد سودجو باز شود و همان طور که مراکز تقلبی دانشگاهی به علاقمندان دکترای تقلبی می دهند، وسایل عیاشی تقلبی (صیغه نشده) را به بهای نازل تر در اختیار متقاضیان قرار داده شود !

بنا به اخبار منتشر شده (از جمله در گزارش روزنامهء شهروند - ارگان هلال احمر) در حال حاضر عیش شرعی بهتر از آناتالیا و با اجناس مرغوب محلی در مشهد در جریان است و برادران عراقی و شیعیان کویت و بحرین و لبنان جهت انجام عمل شیرین صیغه به مشهد مراجعه و اوراق چاپی صیغهء از قبل آمده شده توسط هتل ها را امصاء کرده و جهت بهره گیری از مواهب طبیعی به اتفاق ضعیفه ای که در خیابان با او به توافق مالی رسیده اند وارد هتل می شوند !

 

موفقیت خارق العاده حکومت اسلامی در فقر زدایی !

یکی از صفات ناپسند ایرانی جماعت، یا به قول هموطنان خارج نشین "ایرونی!" ها، حسادت و بخل زیاد آنهاست که از اتفاق "دوز" بالایی هم دارد، و نسبت به خود و اطرافیان و اهل فامیل و در و همسایه و هموطنان شان حسادت می کنند و چشم دیدن موفقیت هموطنان شان را ندارند !

خصلت بد دیگر ایرانی جماعت "غریب نوازی" است، بطوری که همه چیز خارجی ها را خوب می دانند و دستی دستی تو سر مال خودشان می زنند !فی المثل، در حالیکه برادران عراقی و کویتی و عربستانی و اماراتی و سودانی و سنگالی و بنگالی و کوموری و غیره و ذالک برای انجام امور شرعیه و عمل به سنت شیرین صیغه (ازدواج موقت ساعتی!) به مشهد مقدس سرازیر شده اند، ایرانیان با تحمل رنج سفر و هزینهء ارزی به آناتالیا و مالزی و شرق آسیا می روند تا بدون رعایت امور شرعیه (!) مناسک عمل شیرین سیخه (صیغهء غیر اسلامی!) را در سرزمین کفار انجام دهند !

نمونهء دیگر این غریب نوازی و ندیدن موفقیت های رژیم عدالت پرور جمهوری اسلامی انتقادهای زشت و زننده و خلاف شرع و ادب و اخلاقی است که اخیرا، پس از افشای میزان حقوق و دسترنج پرداختی به مسئولان رژیم اسلامی، از حکومت می کنند! (بطوری که، بجای انتقاد، دست و پا و اعضاء و جوارح خود را حوالهء مدیران محترم می کنند!)

مثلاً، در مورد این حاج آقا "مارک زاکر برگ" (صاحب فيس بووک که یک دانشجوی جوان آمریکایی بود و به ثروت عجیب و غریبی رسید و اسمش در بالای لیست ثروتمندان عمدهء جهان قرار گرفت) تا به حال دیده نشده یک نفر ایرانی ثروت و دارایی او و یا حاج آقا بیل گیتس و سایر ثروتمندان عمدهء جهان را زیر سئوال ببرد، و فی المثل بپرسد این حاج آقا رونالد ترامپ که شغل دولتی هم نداشته و داماد کسی هم نبوده و آقازاده هم نیست، از کجا صاحب این ثروت نجومی شده است !

در مورد غريبه ها انتقاد که نمی کنند هیچ، بعضاً دیده شده در همین روزنامه باطله های کشور، از هوش و ذکاوت و استعداد و ابتکار و اختراع و سواد و دانایی این قبیل خارجی ها تعریف و تمجید می کنند که مثلاً یک جوان آمریکایی (مارک زاکر برگ) با نبوغ و ابتکار فردی، و بدون گرفتن میلیاردها دلار وام بدون بازگشت (!) شبکه ای مجازی راه اندازی کرده، و در سراسر جهان میلیون ها شغل ایجاد کرده است !

در حالی که به ثروت و مکنت رسیدن این قبیل افراد به دلیل هوش و استعداد و نبوغ و دانش و پشتکار و استعداد و سواد هیچ جای تعجب و تقدیر و تشویق ندارد، و هر کس سواد و شعور و نبوغ و دانش و استعداد داشته باشد و درست آموزش دیده باشد و خوب درس خوانده باشد ممکن است به موفقیت برسد و ثروت و دارایی بهم بزند !

امثال ادیسون، که تلفن را اختراع کرد که کار مهمی انجام نداده است. کار مهم را مخابرات کشور خودمان انجام داده است که با گران کردن روزافزون هر پالس تلفن و هر دقیقه مکالمه درآمد و حقوق مدیران شرکت مخابرات را به میزانی رسانده که سر برج حقوق و مزایای خود را با تریلی هجده چرخ به خانه می برند !

پاستور که انواع و اقسام واکسن ها را ساخت و یک نان بخور نمیری در آورد، که کار مهمی نکرده است، کار مهم را پزشکان وزارت بهداشت حکومت اسلامی می کنند که برای تزریق همان واکسن به بیمار، میلیون ها تومان زیر میزی می گیرند !

انتشار فیش حقوقی مدیران محترم و خدا ترس و با ایمان رژیم اسلامی باعث بروز حسادت در میان امت همیشه بخیل و همیشه در صحنهء حسادت ورزی(!) گردیده و اکثریت کارگران و کارمندان و بازنشستگان و فرهنگیان و قشر حقوق بگیر کشور که صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشته اند، حکومت عدالت پرور اسلامی را زیر سئوالات زشت و ناپسند برده اند که چرا در حالی که حقوق یک کارگر هشتصد هزار تومان است، به یک مدیر وزارت کار ماهیانه پانصد - ششصد میلیون تومان پرداخت شده است؟!

همانطور که قبلاً هم عرض شد، این انتقادات ناشی از حسادت ذاتی در نژاد ایرانی، و البته قدر ناشناسی از زحمات مسئولان حکومت است! در حالی که دادن حقوق های نیم میلیاردی و یک میلیاردتومانی به مدیران مملکت اصلا و ابدا جای انتقاد ندارد، و حتی جای تشکر و قدردانی دارد !

همانطور که در حافظهء تاریخی خودتان به یاد دارید؛ اصولاً هدف اصلی انقلاب رفع فقر و استضعاف از فقرا و گرسنگان و محرومین و بی سوادها، و صاحب زمین کردن آنها و نشاندن مستضعفین به جای مستکبرین بود !

اگر چه حکومت اسلامی به خاطر سنگ اندازی استکبار و صهیونیزم جهانی و توطئه بیش از دویست کشور جهان(!) نتوانسته است هنوز به بعضی از قول هایی که داده بود (مثل مجانی کردن آب و برق و اتوبوس و آدم کردن مردم!) عمل کند، اما در فقر زدایی از گروهی از مستضعفین و مالک زمین کردن آنها تا آنجا موفق بوده، که اگر بیل گیتس و مارک زاکربرگ به ایران بیایند باید در دفتر همین مدیرانی که فیش حقوقی آنها فاش شده است چایی بدهند و یا دربان شوند !

بررسی فیش حقوق های نیم میلیاردتومانی و نگاهی به اسامی دریافت کنندگان این حقوق های نجومی نشان می دهد که این عزیزان درست مثل بیل گیتس و مارک زاکر برگ از نبوغ و هوش خود استفاده کرده و سوراخ دعا را پیدا کرده اند !

در رژیم گذشته حق این افراد با استعداد را به بهانه بی سواد بودن خورده و از آنها در کارهایی مانند عملگی و کندن چاه و لایروبی مستراح و فاضلاب و مقنی گری و تخلیه چاه و حفاری و حداکثر جمع آوری زباله استفاده می شد، خوشبختانه بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند زمام امور کشور به دست این قشر دانشمند، ولو بی سواد!، افتاد و این نخبگان حکومت اسلامی فقر زدایی را از خود و خانواده و فامیل آغاز کردند، که با انتشار فیش های حقوقی مشخص شد فقر زدایی همچنان ادامه دارد !

همانطور که می دانید، در آئین ما تجسس در امور شخصیه افراد گناه محسوب می شود و ایضاً اصل بر برائت است. در مثل هم داریم که دزد نگرفته پادشاه است!، بنا بر این امت همیشه مغبون بهتر است غیبت نکنند و بخصوص فحش های ناموسی (که خیلی بر سر زبان ها افتاده!) به دریافت کنندگان حقوق های نیم میلیاردتومانی ندهند، و بجای آن از دولت و مسئو لان، به خاطر این روش فقرزدایی و جمع آوری گدایان(!) و رساندن آنها به رتبه و پایه مولتی میلیاردر های جهان قدردان و متشکر باشند !

 

هفتاد و شش میلیون ایرانی - آمریکایی ؟

اول خبرها را بخوانيم: بنا بر گزارش مطبوعات چاپ تهران، مورخ بیست و سه خردادماه جاری (از جمله روزنامهء جوان - نزدیک به سپاه و بسیج )، هفتاد و شش میلیون آمریکایی با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کنند و وضعیت رقت باری دارند !آخرین بررسی ها نشان می دهد که:

- نیمی از جمعیت آمریکا با مشکلات اقتصادی مواجه هستند.

- در آخرین نطر سنجی ها چهل و شش درصد مردم آمریکا گفته اند: "اگر ناگهان یک خرج چهارصد دلاری برای شان پیش بیاید مستاصل شده و مجبور به قرض گرفتن از این و آن (گدایی!) خواهند شد...

- علاوه بر قشر کم درآمد، حدود نیمی از طبقهء متوسط آمریکا هم با مشکلات روزافزون اقتصادی روبرو هستند و بزودی به قشر مستضعف (زیر خط فقر) اضافه خواهند شد !

- علاوه بر عدم تعادل دخل و خرج، بی ثباتی شعلی و بی ثباتی درآمد، و بی ثباتی قوانین حمایتی، و عدم وجود تأمین اجتماعی فراگیر، هم از مشکلات جامعهء امروز آمریکا است.

- وضعیت بگونه ای است که اکثر آمریکایی ها مجبور هستند پس از بازنشستگی هم کار کنند و تا پایان عمر زحمت بکشند.

- فروپاشی خانواده ها در امریکا بیشتر علت اقتصادی دارد و بسیاری از زنان شوهردار برای کمک به اقتصاد خانواده تن فروشی می کنند و دانشجویان دختر جهت تأمین شهریهء دانشگاه خود به فحشا روی می آورند !

- جرم و جنایت در آمریکا افزایش یافته و زندان های این کشور دیگر ظرفیت پذیرش زندانی جدید را ندارند...

 

اما آيا اين آمار شک برانگيز نيست؟

راستیات اش ما چون خودمان نیم قرن در مطبوعات کار کرده ایم و حرفه ای هستیم، فکر می کنیم در حروفچینی اشتباه لپی روی داده و حروفچین و مصحح به خاطر جو ضد آمریکایی حاکم بر گوشت و پوست و استخوان شان(!) بلا اراده هر کجا نام ایران را دیده اند، آن را آمریکا خوانده و تایپ کرده اند !

يا شاید هم چون جمعیت نیمه بدبخت های آمریکایی هفتاد و شش میلیون نفر (در حدود جمعیت تحت ستم حکومت اسلامی) می باشد حروفچین و مصحح روزنامه به محض دیدن آمار هفتاد و شش میلیونی نام کشور را حدس زده و بدون توجه به سطر بعدی (!) نام ایران را آورده است !

بر فرض هم اینطور نباشد، تشابه آمار بدبخت بیچاره های آمریکایی با بدبخت های ایرانی (هفتاد و شش میلیون نفر) ثابت می کند که مدیران محترم و سخت کوش و متخصص و متعهد (متخصص در اختلاس و متعهد به خالی کردن خزانه و بیت المال!) توانسته اند با تلاش مجدانه و مدیریت منحصر بفرد خود حکومت اسلامی را به پایهء آمریکا برسانند و تعداد بدبخت های ایران را با بدبخت های آمریکا سر به سر و مساوی نمایند !

در واقع الان هفتاد و شش میلیون ایرانی یک زندگی کاملاً مشابه هفتاد و شش میلیون آمریکایی دارند و خودشان هم نمی دانند! تازه در بعضی زمینه ها آمریکایی ها از ما عقب هم هستند، و اگرچه هفتاد و شش میلیون نفر از جمعیت سیصد میلیونی آمریکا به سبک هفتاد و شش میلیون ایرانی زندگی می کنند، اما، مع الاسف، از " گشت ارشاد، ناموس بانی، شلاق خوردن در ملا ء عام، سانسور کتب و نشریات و فیلم، تقلب در مواد غدایی، آبیاری مزارع با فاضلاب انسانی، عوام فریبی، انتخابات آزاد، اختلاس، ارتشا، رانت خواری و...» محروم می باشند!"

 

 زيباسازی واژه های دست و پا گير

یکی از آبرو ریزی های اساسی و بنیادین که در سال های گذشته موجب شد استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل و جنبش سبز و زرد و قرمز و بیست و چهار رنگ داخلی، با استناد و توسل به آن، تتمهء آبروی مسئولین و مدیران دست پاک و خدا ترس و نماز شب خوان را ببرد، و همه را از دم دزد و مختلس و چپاولگر و غارتچی و مادر قهوه ای و خواهر فلان و بهمان خوانده، و به تبلیغ علیه نظام (!) بپردازد، موضوع گم شدن بودجهء ادارات و وزارتخانه ها و سردر آوردن بیت المال از کانادا و بلاد کفر و استکبار جهانی بود که خوشبختانه با درایت مدیران محترم این مشکل هم حل شد و با انتقال میلیاردها دلار و یورو و پوند به عنوان حق مأموریت خارجی به حساب مدیران، و واریز کل بودجهء مملکت به عنوان حقوق و حق الزحمه روسا و مسئولین و مدیران، بعون و قوه الهی، دیگر دزدی و اختلاس در مملکت ریشه کن شده، و با تغییر روش برداشت شخصی از اموال عمومی و تغییر صفت ناپسند اختلاس به واژهء شیرین و دلچسب حقوق و مزایا و حق مدیریت، منبعد شاهد فرار مدیران با چمدان های دلار به خارج از کشور نخواهیم بود، و این «عزیزان» یک لقمه نان حلال خود را با خیال راحت خورده و بیت المال را قانونی و شرعی به حساب خود واریز خواهند کرد !

 

آيا می دانستيد...؟

...که موصوع شگفت انگیزی در بارهء جامعه و خلق و خوی روس ها وجود دارد. شما هیچ وقت روس ها را در حال قهقه زدن و خندیدن با صدای بلند و حتی لبخند زدن بی مورد نمی یابید ! روس ها مثل معروفی دارند که می گوید: " خنده بی دلیل نشانه بی ادبی است!"

فرهنگ روسیه لبخند زدن بی مورد را یک نوع دورویی می داند. روس ها همچنین لبخند زدن به بیگانگان را بسیار ناپسند می شمارند. آنها همچنین معتقدند زندگی کردن موصوعی جدی است و بویژه در اموری مثل آموزش و پرورش، بهداشت و درمان امنیت جامعه، حراست از کشور و آب و خاک، و اموری که به سرنوشت مردم مربوط می شود باید کاملاً جدی بود.

روس ها می گویند در مواجهه با خارجیان که همیشه دنبال مطامع خود هستند و می خواهند ملل دیگر را به انقیاد خود در بیاورند باید کاملاً جدی برخورد کرد و خندیدن بروی آنها کاری احمقانه است !

در فرهنگ روسی ها برای لبخند زدن باید توجیهی منطقی وجود داشته باشد و و اگر توجیهی وجود نداشته باشد، بیانگر حماقت و نادانی است.

روس ها بیم دارند با لبخند زدن بی مورد، احساسات طرف مقابل را خدشه دار کنند، زیرا ممکن است طرف مقابل در همان لحظه ناراحت و غمگین باشد.

و بالاخره اينکه یک دیپلمات برجستهء روسیه، که در مذاکرات طولانی خلع التکنولوژی هسته ای ایران (برجام) در سوئیس مشارکت داشته، می گوید که روس ها از اینکه وزیر خارجه ایران (ظریف) دائماً می خندید حیرت کرده بودند، و بر اساس فرهنگ و خلق و خوی خود خندیدن بی مورد ايشان را نشانه بی خردی و جلف بودن مصدق ثانی حکومت اسلامی می دانستند. گويا قرار است احمد خاتمی (ملقب به اخم المؤمنين) جواب دندان شکنی به روس های عبوس بدهد.

بازگشت به خانه