تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
نه به این شوری شور، نه به آن بی نمکی
نادر هدايتی
بسیار غمگین و متاثر از جان باختن داوود جوانمرد (کاوە) و دیگر پیشمرگه ها در کردستان ایران هستم. این جنگ نابرابر و بدهنگام باید بی درنگ پایان یابد.
ما هم اکنون شاهد دو سیاست متفاوت از دو «حزب دمکرات» در کردستان ایران هستیم. یکی به دنبال پذیرش جمهوری اسلامی بدون قید و شرط است و دیگری آغازگر جنگ مسلحانه به هر قیمت! این تندروی ها و تغییر سیاست ها، بی مقدمه، ناگهانی، و بدون در نظر گرفتن شرایط و جوانب هستند و، به باور من هر دو اشتباە می کنند. راە نه آن است و نه این.
براستی کدام معادلات سیاسی و نظامی در ایران و در کل منطقه تغییر کردە که زمينه را برای عملیات مسلحانه فراهم ساخته باشد؟ اگر توافقات پنهانی و سیاست های پشت پردەای در کار است (که البته امکان آن را ضعیف می ببنم) چه ضمانتی وجود دارد که به نفع مردم کردستان تمام شود و حزب دمکرات نیز خود بازندەء آن نباشد؟ چگونه می توان بدون برخورداری از پشت جبهه و منطقهء آزاد شدە و امکانات کافی تسلیحاتی به جنگ با رژیم درندە و تا دندان مسلح جمهوری اسلامی ادامه داد؟ چه جان های عزیز دیگری بجز آنان که تا کنون قربانی شدەاند باید در این راە بی سرانجام فدا شوند؟
آیا متوجه هستید که شرایط دشوار زندگی برای مردم ستمدیدەء کرد در شهرها و روستاهای کردستان دشوارتر و غیر قابل تحمل تر خواهد شد؟
من بطور جدی تردید دارم که رهبران حزب دمکرات جوانب کار را بدرستی سنجیدە باشند. آنها در شرایطی دوبارە به جنگ رژیم می روند که فاقد هر گونه هماهنگی و پیوندهای لازم با اپوزیسیون ایران هستند. حتی با دیگر احزاب خود کردستان نیز توافقی برای آغاز عملیات صورت نگرفته است. همه در این مورد شگفت زدە و پرسش گرند و پاسخ قانع کنندەای هم دریافت نکردەاند.
احزاب کردستان ایران در بیست سال گذشته دستخوش انشعابات پی در پی و انفعال سیاسی بودەاند. بسیاری از اعضا و هوداران خود را در این سال ها از دست دادە و هر کدام بگونه ای در کشورهای مختلف جهان آوارە و پراکندە گشته اند. جمعی به «پ.ک.ک» و جریانات کردستانی متمایل شدە و از نظر جهان بینی و باورهای سیاسی دستخوش سردرگمی و بحران فکری هستند. عدەء بیشتری عملاً پیر و بیمار و فرسودەاند و دیگر تمایل و توانی برای ادامهء کار سیاسی ندارند. در مقیاس سراسری نیز کمابیش چنین شرایطی بر کل اپوزیسیون ایران حاکم است.
هرگز روزگار مردم ایران تیرە و تارتر از حالا نبودە است. استبداد سیاە دینی با فراغ خاطر سايهء سنگین خود را بر تمام کشور گستردە است. نزدیک چهل سال کشور را تا آخرین ریال غارت نمودە و با بیرحمی و توحش غیر قابل تصوری هر گونه مقاومتی را درهم کوبیدە است. شرایط حاکم بر ایران تقریباً همان است که در افغانستان، عراق، سوريه، پاکستان، عربستان، ترکيه و دیگر مناطق مسلمان نشین وجود دارد. تشکیل حکومت های اسلامی در منطقه با هماهنگی و پشتیبانی قدرت های جهانی صورت گرفته و بخشی از برنامهء دراز مدت آنان برای غارت این بخش از جهان می باشد.
با همهء این احوال، شواهد بسیاری وجود دارد که ایران را آبستن حوادث و آمادەء ایجاد تغییرات نشان می دهد. اسلامی شدن منطقه 38 سال پیش از ایران آغاز شد و پایان آن نیز می تواند از همانجا بدیگر مناطق گسترش پیدا کند. برای رسیدن به این مهم نه حزب دمکرات کردستان ایران و نه هیچ نیروی دیگری به تنهایی نمی توانند این بار سنگین را بمقصد برساند. تا زمانی که چنین حکومتی بر ایران حاکم باشد کردستان به هیچکدام از خواسته هایش نخواهد رسید.
جناح بندی های درون حکومتی، و بد و بدتر را نیز در این رابطە فراموش کنید. حکومت اسلامی در تهران و با مشارکت همهء مناطق ایران سرنگون خواهد شد. کردستان زمانی می تواند قلب تپندە و سنگر آزادی ایران باشد که همدلی و هم رزمی بقيه را با خود همراە داشته باشد.
در شرایط کنونی اپوزیسیون ایران با توجه به آنچه در منطقه می گذرد بشدت نگران یکپارچگی کشور است و رخدادهای کردستان را با تردید و هراس دنبال می کند. این بی اعتمادی و عدم هماهنگی باید جایش را به همکاری و هماهنگی و اهداف مشترک بدهد. بدون اينها افق روشنی برای هیچکدام متصور نیست. تک روی و خودمحوری و پراکندگی را کنار بگدارید. جبهه و شورا و گروەهای کار تشکیل دهید. مردم در ایران بجان آمدەاند. آنها را به آیندە امیدوار سازید.