تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

23  تير ماه 1395 ـ  13 ماه ژوئيه 2016

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

اشرافیگری در حکومت مستضعفان!

       سال گذشته قوه محترم قضائیه در یک اقدام انقلابی و قاطع دو جوان را که به خاطر خرید پنجاه هزار تومان داروی مورد نیاز مادر بیمارشان کیف خانمی را ربوده بودند اعدام کرد! و امسال دولت در برخورد قاطع با مدیرانی که میلیارد میلیارد بیت المال را هاپولی کرده بودند، یکی دو نفر آنها را وادار به استعفا کرد!

       اين قاطعيت انقلابی - اسلامی را می توان در همهء شقوق زندگی بزرگان اين «قوم» مشاهده کرد. «انقلابين!» رژيم قبلی و مدیران اش را به اشرافیگری متهم می کردند و وعده می دادند با تشکیل حکومت اسلامی قسط و عدل اسلامی مستقر و فاصلهء طبقاتی از میان رفته، و مستضعفان صاحبان ارض خواهند شد! (البته از یک نظر وعده هایشان درست از کار درآمده و، همانطور که قول داده بودند، مستضعفان صاحبان ارض - زمین - شوند، با اشاعهء فقر و بیکاری و گرسنگی، مستضعفان را صاحب یک متر و نیم ارض - قبر - در قبرستان کرده اند! ) می گفتند حساب و کتاب در کار خواهد آمد و مثل زمان حضرت علی (ع) حکومت عدل علی راه می اندازند و از بیت المال صیانت و حراست می کنند!
       اما با افشای فیش های حقوقی چند صد میلیون تومانی مدیران حکومت اسلامی معلوم شده است که از مدت ها قبل آقایان در حالی که سر امت همیشه فریب خورده را با وعدهء آوردن پول نفت به در خانه ها، و مجانی کردن آب و برق و اتوبوس و واجبی و کاندوم و سایر نیازمندی های امت همیشه نیازمند (!) گرم کرده بودند سرگرم غارت بیت المال بوده و حسابی بار خود را بسته اند، بطوری که یکی از وزرای دولت که اول انقلاب در کارخانه پیکان کار می کرده می گوید بالغ بر هزار میلیارد تومان ثروت دارد!

       بقیهء کارخانجات و شرکت ها و موسسات نان و آبدار دولتی هم به تملک سایر آقایان در آمده و همه هم با پررویی می گویند که ارث پدر و جهیزیه ننه اشان بوده است!

       اکثر کارخانجات پترو شیمی مملکت مال حاجی نعمت زاده وزیر نعمت خورده و نعمت برده صنایع است و صنایع شخصی او از صنایع دولت بیشتر است! ( اول انقلاب با اتوبوس رفت و آمد می کرد و یک دوچرخه هم نداشت! )

       وزیر راه و ترابری و مسکن و غیره و ذالک هم که بعد انقلاب از عراق به ایران آمد حالیه به اتفاق فرزندان و دامادها و فامیل نسبی و سببی مالک کارخانجات و شرکت های متعدد است و وقت ندارد به کارهای خودش برسد، چه برسد به کارهای دولت!

       فریدون سرخه ای (داداش رئیس جمهور روحانی - مترجم مذاکرات لوزان و ژنو به گویش سرخه ای!) هم معلوم شده با لابیگری رییس بانک تعیین می کرده و بعد با همکاری رئیس بانک منتخب خودش در اوقات فراغت (!) به کار صرافی و انتقال ارز دولتی به بازار آزاد اشتعال داشته است!

       موارد انداختن آقایان به ملت بسیار است و در حوصله این مقال نمی گنجد فقط، برای قبح ختام، این گفتهء آقای زاکانی، نمایندهء سابق مجلس، را خطاب به رئیس جمهور بشنوید تا حساب کار دست تان بیاید!
       «اگر رئیس جمهور می خواهد جلوی فساد را بگیرد اول به اخوی خودش مراجعه کند! همین بانک هایی که اخیراً چند تن از مسئولان شان عوض شدند شعب خارجی شان به برخی تسهیلات ارزی می دهند، بطور نمونه، مالامیر و دانیال زاده افرادی هستند که فریدون (داداش رئیس جمهور) پشت سر آنها است! این دو نفر از بانک ملت چهل میلیون درهم امارات با کارمزد صفر درصد دریافت کرده اند و سپس این پول را به داخل کشور آورده و از طریق صرافی ها تبدیل و مجدداً در خود بانک ملت سرمایه گذاری کرده و بیست و چهار درصد سود گرفته اند! این اتفاق برای بانک های رفاه و ملی هم افتاده است! (معلوم می شود علی صدقی که با حمایت و لابی برادر رئیس جمهو ر به ریاست بانک ملی و بانک رفاه رسید مراتب حق شناسی خود را به خوبی نشان داده و بیهوده نبوده که در حرکتی یک ضرب خروار خروار حقوق را بالا می برده و به جیب می زده است! ) شاید بپرسید رئیس یک بانک را انتخاب کردن از چه نظر مهم است؟ از این نظر که صد و پنجاه هزار میلیارد سپرده گذاری در بانک ملی و صد و بیست هزار میلیارد سپرده گذاری در بانک ملت دست یک نفر خلافکار می افتد! "
       زاکانی همچنين تاکید کرد که:

       «این ها توسط فریدون کارسازی می شود! (منظور همان داداش رئیس جمهور است) وزیر اقتصاد باید توضیح د
       باری، شایان ذکر است که فریدون، به واسطه برادر رئیس جمهور بودن و با استفاده از رانت فامیلی، این عشق و حال را کرده است و ما در این سال های بعد از انقلاب از این برادر بازی ها زیاد دیده ایم که تنها به فریدون محدود نمی شود و در واقع نباید قضییه را کش داد، چون پای همهء برادرها گلی است و آبروی نظام مقدس جلوی چشم استکبار جهانی ریخته خواهد شد!

       به نظر می رسد هر که به مقامی می رسد و دست داداش خودش را هم می گیرد و از ده به شهر می آورد و مشاور و رئیس دفتر خود می کند به این علت است که با یک دست نمی توان دو تا هندوانه برداشت! یعنی هم به کار دولت پرداخت و هم از منافع قدرت بهره برداری شخصی نمود! به همین خاطر رئبس جمهور داداش را سرکار می گذارد و آقا داداش هم عوامل خود را سر مجاری ثروت می گمارد تا هزینهء انتخابات بعدی و بر سر کار ماندن داداش و جناح همراه اش تامین شود و یک چند هزار میلیاردی هم برای آینده بچه ها ته اش بماند!

 

خدمات اقتصادی خانم های مدیران و مسئولین!

       در ماجرای لو رفتن فیش حقوقی مدیران خداجو و مومن و نماز شب خوان جمهوری اسلامی فاش شد که مدیران محترم نه تنها خودشان هم از توبره می خورند و هم از آخور! (یعنی هم حقوق پایه چند صد میلیونی برای خودشان می نویسند و هم اختلاس و هزار پدرسوخته بازی دیگر در می آورند) بلکه خانم خود را هم به عنوان معاون و مشاور و کارشناس به محل کار خود می آورند و یک مسئولیت بزرگی هم دست او می دهند!

       البته استفاده از خانم برای بهره وری بیشتر سابقهء طولانی دارد و تنها به دولت فعلی مربوط نمی شود.

       - استفاده از زنانگی و آوردن خانم به محل کار از دورهء آیت الله والمسلمین هاشمی نوقی رفسنجانی، معروف به هاشمی رفسنجانی (از سران خاموش فتنه - رئیس تش خیس مصلحت) شروع شد و ایشان که به ملای روشنفکر (!) معروف است برای شروع و تابو شکنی دختران خود را وارد گود کرد و با شکسته شدن قبح گذاشتن خانم ها روی مسئولیت های بزرگ، سایر مدیران هم از خانم های خود برای در دست گرفتن مسئولیتی به این بزرگی!، دعوت کردند و چون بودجهء اداره هم دست خودشان بود بجای خرج خانه دادن سابق (قبل از پیروزی کفر بر باطل روزی ده پانزده ریال!) حقوق های نجومی برای ضعیفه خود نوشتند.

       - در جریان ریخته شدن پتهء سعید مرتضوی (قاضی عادل جمهوری اسلامی -متخصص کهریزک درمانی!) روی آب، معلوم شد آقا سعید منزل را به اداره آورده، و ماهی چند صد میلیون از بودجه سازمان تامین اجتماعی را (که در پرداخت حقوق بازنشستگی کارگران درمانده است  به خانم اجرت المثل می داده است!

       - منوچهر متکی بندرگزی هم که خارجه را نمی توانست با داخله تمیز بدهد به محض رسیدن به پست وزارت امورخارجه یک پست جدید و بی معنی در وزارت خارجه درست کرد و خانم خودش را آورد و به عنوان مشاور وزیر خارجه در امور زنان حقوق بگیر وزارت خارجه کرد!

       - در دوران مموت احمدی نژاد آرادانی هم خواهر و اعضای خانواده اش مصدر کار شدند...

       - بعضی ها هم که سن و سال ضعیفه! (همسرشان) بالا بود مسئولیت بزرگ را دست دختران شان می دادند!

       - البته شهردار محترم تهران که به خاطر دادن مسئولیت بخشی از مدیریت شهرداری به دست خانم خود مورد مواخذه قرار گرفته بود اظهار داشت که خانم اش در شهرداری صلواتی کار می کند و دستمزد نمی گیرد!

       و خلاصه اينکه تا به حال همه خیال می کردند مدیران و مسئولان وقتی به قدرت می رسند فقط پسران و دامادها و دایی زاده ها و عمه زاده ها و برادر زاده ها و افراد ذکور فامیل را به شهر آورده و معاون و مدیرکل و مشاور و رییس دفتر خود می کنند، اما در جریان رقابت های جناحی که منجر به ریختن تتمهء آبروی نداشته مدیران دست پاک (!) رژیم مقدس الهی آسمانی گردید، معلوم شد آقایان نه تنها میلیاردها میلیارد حقوق ناحق گرفته و میلیاردها به عنوان وام بلاعوض گرفته و خانه و ماشین و ویلا و کارخانه و شرکت و امکانات عمومی را قورت داده اند، بلکه با آوردن ضعیفهء محترمهء خود، یک گوشهء کارِ بخور و نمير را هم به کف با کفایت خانم داده اند!

       حق بدهيد که مملکت جالبی است که در دنیا نظیر ندارد. مثلاً:

       - وقتی شخصی از بیرون به یک وزارتخانه و یا اداره دولتی مراجعه می کند، می بیند ده ها نام فامیل مشابه با نام وزیر و مدیرکل و رییس در آن تشکیلات شاغل هستند!

- مملکت تبدیل به شرکت سهامی خاص شده است که هر گوشه اش متعلق به چند برادر و پدر و فرزند و پدر زن و داماد است، و تا کسی منافع اش به خطر می افتد و گوشه ای به رقیب می زند، طرف مقابل هم دست این طرف را رو می کند و درست شده است مصداق مثل معروف: "دیگ به دیگ میگه روت سیاه، سه پایه میگه صلی علا! "
       جالب اینکه این دزدان متشرع، که با گذاشتن داغ روی پیشانی خود سعی در عوام فریبی دارند و مردم را به دوری از جیفه دنیا و تجمل گرایی و دزدی و خیانت در امانت دعوت کرده و از روز قیامت و حسابرسی و جزا می ترسانند، خودشان دست همهء خلافکارها و دزدها را از پشت بسته اند!
 

جمهوری خود مختار جواتی!
       یکی از خاصیت های مسئولان جمهوری اسلامی لوطی گری و مشتی گری آنهاست، و با آنکه کلهم اجمعین تا بعد از انقلاب تهران را ندیده بودند و پایشان به خیابان آسفالته نرسیده بود، اما عجیب اخلاق بچه تهرونی های قدیم و لوطی ها و کلاه مخملی ها را دارند. به این معنی که تا دست شان به دم گاوی بند شد دست برادران و خواهران و پسر خاله ها و عمه زاده ها و ناپدری ها و خاله خانباجی های فامیل را هم گرفتند و به تهران آوردند و یک مسئولیت نان و آبداری هم در عالم لوطی گری به آنها دادند!

       به هر حال، با صلاحدید شیطان بزرگ آمریکا، و شیطان بزرگ تر انگلیس (!) حکومت عوض شد و از سال پنجاه و هفت سفرهء وسیعی جلوی آقایان پهن شده و همه برادرانه سرگرم خوردن هستند!
هر روز هم اخباری در مورد پرخوری یک عده از آقایان منتشر می شود و یک گروه که حق و حساب
شان نرسیده، و یا کم رسیده، دست رقبا را رو می کنند! و آنقدر ماجراهای شیرین بخور بخور شش هزار میلیارد تومانی و بیست و پنج هزار میلیارد تومانی و چهار میلیارد یورویی و غیره و غیره فاش شده و رسوایی به بار آمده که مردم (امت همیشه هاج و واج) تصور می کنند اختلاس و رشوه خواری و دستبرد زدن به بیت المال جزو اصول مدیریت و مملکت داری است!

       به هر حال مملکت بین اقوام و فامیل حکومتگران تقسیم شده و برادرانه پای سفره ای که بر اثر انقلاب اسلامی پهن شد نشسته و سرگرم بخور بخور هستند!

       در جریان مدیریت مملکت نکات عجیب و غریبی هم وجود دارد که در هیچ کجای جهان دیده نمی شود! فی المثل:

       - شخصی وزیر مخابرات می شود از قضا چند ماه بعد پسرش که هنوز پشت لبش سبز نشده صاحب شبکه تلفن همراه می شود!
       - یک پیرمرد از پا افتاده ای وزیر صنعت و معدن و تجارت می شود، از قضا صاحب کلیه واحدهای پتروشیمی و صنایع مختلف می گردد!

       - صفدر نامی گاو و گوسفندانش را در ده رها می کند و به شهر می آید و مسئولیت صندوق ارزی کشور را به کف با کفایت خودش می گیرد! همینطور شانسی و قضاقورتکی داماد و دخترش صراف می شوند و بدون داشتن مجوز از بانک مرکزی اداره بازار ارز آزاد را در دست می گیرند!
از عجایب روزگار اینکه فرزندان و دامادها و دخترها و ناپدری های هر مسئول و مدیر دولتی در همان حوزه مسئولیت وی مشغول هستند! ( البته نباید تصور کرد که خدای ناکرده پای رانت فامیلی و دزدی و خوار.... و مادر... در کار است! فقط از قضا و ناخواسته این وضعیت پیش می آید!)

       - زمین خواری و کوه خواری و نفت خواری و دریا و جنگل و مرتع خواری و قاچاق سیگار و لوازم کامپیوتر و موبایل و طلا و جواهر و و و هم از جمله فعالیت های برادرانه به قول احمدی نژاد: برادران قاچاقچی است!

       - به نظر می رسد جنجال حقوق های چند صد میلیونی و بگیر بگیری که راه انداختند برای این بود که ذهن جامعه و مردم از بخور بخورهای کلان و پرونده های قضایی بزرگ دور شود و ماجرای بابک زنجانی و سعید مرتضوی و ممد جوات لاریجانی و امثال آن به فراموشی سپرده شود! یکی از این پرونده های بزرگ که شاکی خصوصی و دولتی داشت پرونده زمینخواری ممد جوات لاریجانی بود که هم گفته شد زمین های انفال و موات و اراضی ملی را تملک کرده و هم شاکیان خصوصی شکایت کردند که زمین های آنها را تصاحب و فنس کشی کرده است! این پرونده هم مانند پروندهء سعید مرتضوی به فراموشی سپرده شد زیرا معلوم شد زمینخواری در کار نبوده و زمینخوار به کسی می گویند که چند صد هکتار زمین را به لطایف الحیل صاحب شده باشد، اما زمین هایی که حاج آقا ممد جوات معاون قوه قضائیه، که خودش مسئول برخورد با پدیدهء زمینخواری است، تصاحب کرده از مساحت بعضی کشورهای منطقه نظیر بحرین یا لبنان بیشتر است!
       در «دوران اصلاحات»، که محمدجواد لاریجانی را به بازی نمی گرفتند، روزی من به مزرعهء شتر مرغش رفتم، حدود اربعه مزرعه به چهار جاده محدود می شد، که یکی جاده خراسان بود!

       به او گفتم: " این دیگر یک ملک نیست، بخشی از خاک ایران است!»

       مساحت ملک ممد جواد لاریجانی از خیلی کشورهایی که با رژیم فخیمه جمهوری اسلامی ارتباط دیپلماتیک دارند وسیع تر است و جا دارد وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی امپراطوری ممد جوات را به رسمیت بشناسد و با امپراتوری معظم ایشان تبادل سفیر کرده، بزغاله ای بفرستد و شترمرغی به حضور بپذیرد! 

 

در حاشیه سرقت های اخیر از بیت المال!

       دختر یکی از مدیران غارتگر، که بین صندوق و خزانه مملکت (بیت المال) و حساب شخصی اش لوله کشی کرده، و میزان دارایی خود و خانواده اش را از دارایی کشور بالاتر برده بود در اظهاراتی جنجالی، که حتی انتقاد سایر چپاولگران را ببار آورد، حرام خوری و برداشت حقوق میلیاردی را حق پدر شریف و مؤمن و خداترس و نماز شب خوان و مومن و متقی خود دانسته و از حقوق میلیاردی پدر شریف اش دفاع کرده است!

       حقیقت هم این است که دریافت حقوق های میلیاردی و چند صدمیلیونی توسط مدیران خداجو و بی اعتنا به جیفه دنیا (!) کاملاً وجهه قانونی دارد و قانون به رئیس جمهور و وزیر و معاون وزیر و مدیران کل و بالاترین مقام یک نهاد دولتی و کشوری و حکومتی این اجازه را داده تا به صلاحدید خود به زیر دستان اش حقوق و پاداش و اضافه کار و کارانه و حق بهره وری و حق اولاد و حق زنان عقدی و صیغه ای و غذای میان روزی و چای و نسکافه و ناهار و شامپو و و و بدهد!

       جالب اینکه در فیش حقوقی این حلال خورها حق مسکن سرسام آور و حق ایاب و ذهاب هم بعضاً دیده می شود! در حالی که چندین خانه مسکونی گرانقیمت در بهترین نقاط تهران دارند (و به اجاره کلان داده اند) و خود در یک خانهء مجلل تشریفاتی سازمانی (مصادره شده از رژیم سابق) اقامت دارند و با اتومبیل دولتی و راننده و بادی گارد رفت و آمد می کنند!

       یک شخصی که تا قبل از انقلاب گدایی می کرده و امورات اش با اخذ صدقه از مردم می گذشته و حالیه به گفته خودش هزار میلیارد تومان دارایی دارد (بله هزار میلیارد تومان) هم حقوق میلیاردی برداشت می کند و هم چهل و پنج هزار تومان یارانه را می گیرد!

       از روزی که بر اثر رقابت های سیاسی و جناحی گند کار غارتگران بیت المال درآمده است خیلی ها سئوال می کنند که چرا این اشخاص که در طول سی - سی و پنج سال گذشته صاحب ثروت های نجومی هزار میلیارد تومانی شده اند و اکثراً وضع مالی آنها بهتر از خود دولت است، دست در بیت المال می برند و دزدی می کنند!

       پاسخ بسیار ساده است و آن اینکه: "ترک عادت موجب مرض است!"

       نگاهی به سابقهء این مدیران مومن و خداترس نشان می دهد که عموماً تا قبل از رسیدن به مدیریت کلان به تکدی گری و یا راهزنی و سرقت و جیب بری اشتغال داشته اند و به سادگی قادر به ترک عادت نیستند!

       در عکس های ضمیمه چند تن از مدیران برجسته دریافت کننده حقوق های میلیاردی، در مشاغل قبل از انقلاب خود، و قبل از آمدن به تهران برای تصدی پست های دولتی نان و آبدار دیده می شوند!
اگر دقت کنید از روی مقایسه این عکس ها با عکس های فعلی اشان آنها را به خوبی خواهید شناخت!
( چشم بهی مدار از این بد سگال قوم / کاینجا شرافت همه کس دست خوردنی است! )

 

موفقیت جدید اقتصادی پسا برجام!

       مخالفان دولت حاج دکتر حجت الاسلام فریدون روحانی (معروف به حاج حسن رئیس جمهور) کوتاه آمدن دولت مشترک المنافع روحانی - رفسنجانی در برابر مطامع غرب را مساوی وادادگی و دولا شدن در برابر نمایندگان شش کشور غربی در مذاکرات لوزان چای ارزیابی کرده و می گویند: «دولت بی تدبیر و ناامید حوض نیروگاه اراک را که ببست و پنج سال میلیاردها دلار سرمایه کشور را بلعیده بود با بتن و سبمان پر کرد، و سانترفیوژهای اراک و فردو را هم به انبار فلزات ضایعاتی فرستاد، بدون آنکه امتیازی بگیرد و یا گشایشی در اقتصاد کشور ایجاد شود!»

       اما، به نظر ما، بیان این اظهارات خوبیت ندارد و باعث دلسردی مقامات دولت و وزارت خارجه می شود، و ممکن است به فرار مغزها منجر شود و متفکرین و مغزهای استثنایی نظبر حاجی ضخیم (وزیر خارجه) و حاجیان: تخت فنرچی و وعده وعیدی و عرق نعناچی، که با مذاکرات محیر العقول خود باعث شدند آمریکا و متحدان اش به دفن کردن نیروگاه اراک زیر کوهی از بتن و سیمان رضایت دهند، و با برچیدن سانترفیوژهای اراک و فردو موافقت کنند، کار در وزارتخارجه را رها کرده و سراغ مسافرکشی و با دست فروشی بروند!

       هر روز که می گذرد آثار مثبت کنار آمدن با برادران آمریکایی و انگلیسی و اتحادیهء اروپا بیشتر معلوم می شود، بطوری که علیرغم افزایش سرسام آور قبمت آب و برق و گاز و تلفن و کلیه خدمان دولتی و بهداشت و درمان و آموزش و پرورش و حتی کفن و دفن، و بهای ارزاق و گوشت و مرغ و لبنیات و کرایه خانه و و و، نرخ تورم (به گفته رئیس جمهور و اعضای دولت) آنقدر پائین آمده که با چشم غیر مسلح دبده نمی شود!

       از برکات دیگر برجام (برنامه کنار آمدن آبرومندانه با غرب) استفاده از تکنولوژی های مدرن در اقتصاد ایران است که به گزارش خبرگزاری ایرنا بزودی با استفاده از دستگاه های کارتخوان، مشکل نذورات نقدی و واریز وجه نقد (برای دریافت شفا و حل مشکلات) به حساب جاری امام زاده ها حل خواهد شد و مومنین می توانند نذورات حود و وجوه نقد را با صندوق امام زاده ها در سراسر کش ور کارت به کارت کنند!
       خبرگزاری ایرنا می گوید:

       «بزودی تمام امامزاده‌ها به دستگاه کارتخوان برای دریافت نذورات مردم، مجهز خواهند شد».
       به قول معروف "بر این مژده گر جان سپارم رواست! "

 

بازگشت به خانه