تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

25 تير ماه 1395 ـ 15 ماه ژوئيه 2016

مسعود رجوی: انا لله و انا الیه راجعون

علی ناظر

       ترکی الفیصل، وزیر اسبق اطلاعات عربستان سعودی که در پی بازسازی ساختار تصمیم گیری در عربستان به حاشیه رانده شده است، در گردهمایی هواداران مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران طی سخنانی، به هنگام خطاب قرار دادن خانم مریم رجوی، برای اشاره به رهبر عقیدتی مجاهدین، مسعود رجوی، واژه «زوجک المرحوم» را استفاده می کند. ظاهراً، و قاعدتاً، یعنی «همسر خدا بیامرزتان». اينکه این آمرزش یعنی خدا او را در آینده بیامرزد و یا حال که «درگذشته» خدا او را بیامرزد را می سپارم به دست زبان شناسان و آنهایی که در این حیطه سواد دارند. واقعیت این است که ترکی الفیصل این حرف را زده است. واقعیت دیگر اینکه شاهین قبادی هم آن حرف را «سوء تعبیر» خوانده است.

       در این نوشتار می خواهم به چند نکته اشاره کنم:

 

پالایش

       وقتی یک کشتی نفتکش به علتی دچار سانحه شده و نفت از آن نشت می کند، برای پیشگیری از آلودگی آب و محیط زیست، سعی بر این است که هرچه سریعتر آن نفت و یا روغن را پالایش کرده تا به آب، ماهی و دیگر عناصر آبزی در آن «محیط» آسیب وارد نشود. هرچه در این پالایش دیرکرد انجام شود، جمع کردن نفت و روغن از سطح آب سخت تر، پر هزینه تر، و با عواقب محیطی وخیم تر خواهد بود.

«سوء تغبیر» در این چارچوب یعنی اعلام این واقعیت که نفتکشی دچار سانحه شده، و نه بیشتر. به نظر من، این «آلودگی» محیط باید در اسرع زمان مورد توجه مجاهدین قرار گرفته و با آن به نحو دقیقتری برخورد شود.

 

انا الیه...

       مرگ یا زیستن مجاهد خلق، مسعود رجوی، تنها زمانی از اهمیت خاصی برخوردار می شود که «نقش آفرینی» او هم برجسته شود. ساده اینکه، اگر «من، تو و یا او»، نه رهبری و نه مدیریت و نه بود و نبود مسعود رجوی را قبول داریم، دیگر ورود «من، تو و یا او» به این مبحث غلط است. برای «من، تو و یا او» مسعود رجوی یک نفر مثل بقیه 70 میلیون است و بود یا نبود او نباید خبرساز باشد. اما اگر چنین نیست، و بود و نبود مسعود رجوی برای «من، تو و یا او» اهمیت خاصی دارد چرا که فکر می کنیم (باور داریم) که راهکار و راهبردهای پیشنهادی مسعود رجوی می تواند در رساندن «من، تو و یا او» به اهداف و آرزوهایمان کمک کند، آنوقت است که نبود مسعود رجوی برای ما می تواند غم انگیز باشد، و یا بود مسعود رجوی می تواند به «من، تو و یا او» امید بیشتر داده و ما را در پیشبرد آرمان و اهدافمان یاری برساند.

       ساده اینکه، پیش از زمزمه انا لله و انا الیه راجعون، شاید خوب باشد که اول با خودمان تعیین تکلیف کنیم و رابطه خودمان با مسعود رجوی را فورموله کنیم. من در نوشتار «درخت آقا مصطفی» نظر خودم در باره بود یا نبود مسعود رجوی را توضیح داده ام و بیش از این به آن نمی پردازم.

 

بلوط

       حال اگر منظور از این هیجانزدگی ذهنی «نبود» مسعود رجوی است و اینکه «حال چه می شود؟»، می خواهم تأکید کنم که نگرانی بیهوده است. سازمان مجاهدین خلق، دهه ها پیش به این نگرانی پاسخ داده اند. با انتخاب خانم مریم رجوی، بود و یا نبود مسعود رجوی حل شده و مشکل ایدئولوژیک، تشکیلاتی و یا راهبردی ایجاد نمی کند. طبیعتا، برای باورمندان به «رهبری عقیدتی» مسعود رجوی، این فقدان دردآور است، اما به لحاظ استراتژیک، آب از آب تکان نخواهد خورد. گامی فراتر بر می دارم. حتی با بود و یا نبود خانم مریم رجوی هم، آب از آب تکان نخواهد خورد، چرا که با شورای مرکزی و چیدمان مرتبط به آن، بود و یا نبود ساختار آن سازمان دچار خدشه نخواهد شد.

 

فرهنگ فقیر

       به نظر من، مشکل برای «من، تو و یا او»، بود و یا نبود مسعود رجوی و یا خانم رجوی و یا کلیت سازمان مجاهدین خلق نیست، مشکل فرهنگ فقیر باورمندی به بود یا نبود «رهبر» بمثابه «شاخص» اصلی یک روند مبارزاتی است. با چند مثال این نکته را باز می کنم:

       پس از «سوء تعبیر» از جمله بندی ترکی فیصل، کلیه رسانه ها ، ژورنالیست ها، و اذهان عمومی روی این نکته کوک شد، که «آیا مسعود رجوی به راستی درگذشته است؟» و با برجسته شدن این سوال (من همیشه به این قبیل سوال ها، می گویم خاک در چشم پاشیدن) کسی به این نکته نپرداخت که:

        معنای حضور راست ترین و جنگ طلب ترین عنصر در عربستان سعودی، در این گردهمایی چیست؟

        چرا عربستان سعودی از پلاتفورم سازمانی ملی-میهنی برای اعلام جنگ علیه جمهوری اسلامی استفاده کرده است؟

        آیا عربستان در قبال حمایت جمهوری اسلامی از حوثی ها (یمن) می خواهد از مجاهدین استفاده ابزاری کند؟

        آیا عاقبت این استفاده ابزاری به همان سرانجامی می رسد که حمایت جهانخواران از مجاهدین پیش از حمله نیروهای ائتلاف به عراق و بمب باران فرزندان خلق، خواهد بود؟

        اصولاً چرا مجاهدین خلق در پلاتفورم خود از راست ترین شخصیت ها برای سخنرانی بهره می جویند؟

        چرا سخنرانی خانم زینت میرهاشمی به همان اندازه برجسته نمی شود، و به یک خبر دست چندم تبدیل می شود؟

       خانم مریم رجویدر سخنان خود به نکات بسیار مهمی اشاره کرده اند. چند نکته را نقل قول می کنم:

        «پس امروز، پرسش این نیست که آیا حکومت ولایت فقیه در شرایط سرنگونی هست یا خیر؟ پرسش این است که از چه راه‌هایی می‌توان زودتر به این هدف رسید. پاسخ ما، برپایی هزار اشرف است. یعنی هزار کانون نبرد علیه استبداد مذهبی......

        هزار اشرف، یعنی توانهای سرکوب‌ شده را احیا کردن، بی‌شماران پراکنده را گردآوردن، و ذهن‌ها و قلب‌ها را از این امید واقعی بارور کردن که به‌زیر کشیدن دیو ممکن است. و می‌توان و باید.

        هزار اشرف این است که با نیروی اراده مردم‌مان و مقاومت سازمانیافته آنها سرنگونی را خلق کنیم. پس، با وام گرفتن از سروده برتولت برشت باید بگوییم:

        ای آن که در تبعیدی مقاومت کن ـ ای آن که در زندانی مقاومت کن ـ ای زنی که در خانه‌ نشسته‌ای، مقاومت کن ـ ای آن که بی‌خانمانی، ای آن که از سرما می‌لرزی و ای آن که گرسنگی می‌کشی، مقاومت کن، تو باید رهبری را به‌دست بگیری.

        بله، هزار اشرف هم نقشه‌مسیر آزادی است، هم نیروی خیزش عمومی و هم آن پتک گرانی که بر سر ولایت فقیه فرود می‌آید......»

       به راستی چرا اذهان و تمام نگاه ها روی مرگ (محتمل) مسعود رجوی کوک می شود، و نه روی این نکات استراتژیک؟ چرا از خود نمی پرسیم این هزار اشرف پس از خروج از لیبرتی (بخصوص پس از جلسه کمیته قوای مسلح - سنای آمریکا) از چه ابزاری برای احیا کردن «توان های سرکوب شده» استفاده خواهد کرد؟

       «من، تو یا او» در این رابطه چه می توانیم بکنیم؟ نقش ما چیست؟ به راستی این جمله «هزار اشرف هم نقشه‌مسیر آزادی است، هم نیروی خیزش عمومی و هم آن پتک گرانی که بر سر ولایت فقیه فرود می‌آید » یعنی چه؟

       آیا این همان «تلفیق مبارزات اجتماعی زیر پوشش چتر حفاظتی نیروی مسلح رادیکال» است؟

       به راستی، چرا اجازه می دهیم، «جوسازی» ما را از از تمرکز روی «اصول» بازدارد؟ چرا با این فرهنگ فقیر برخورد نمی کنیم؟

 

خلاصهء کلام

       مسعود رجوی، مرده یا زنده، مرده بخاطر بروز بیماری و سرطان، و یا ترکش نارنجک و اصابت موشک، در غیبت صغری و کبری، و یا هر روز همچون خورشید، عیان؛ هر چه و هرکدام، جایگاه خودش در تاریخ ایران را دارد، و یادش هرگز نخواهد مرد. نه او خواهد مرد، و نه مبارزه برای سرنگونی.

11 ژوئیه 2016 - 21 تیر 1395

http://www.didgah.net/khabarMaghalehMatnKamel.php?id=27874

توضيح: انتشار اين مقاله به لحاظ اهميت برخی نکات مندرج در آن است و لزوماً با مواضع جنبش سکولار دموکراسی ايران نزديکی ندارد.

 

بازگشت به خانه