تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

30  تير ماه 1395 ـ  20 ماه ژوئيه 2016

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

بالاخره رکود هست یا نیست؟

اخيراً حاجی آقا روحانی رئیس جمهور تدبیری - امیدی در سخنانی که به تنهایی و بدون کمک دیگران در جمع مردم پهلوان پرور کرمانشان(!) ایراد کرد از جمله گفت: "امروز در کشور مشکلی به نام بی کاری داریم، مشکلی به نام رکود داریم..."

این سخنان در حالی است که حاجی آقا رئیس جمهور در شهریور نود و سه (دو سال قبل) در جمع مردم زوار پذیر مشهد گفته بود: "...خوشبختانه ما از رکود عبور کرده ایم!"

ممکن است امت همیشه سرخوش با مقایسه اظهارات دو سال قبل رئیس دولت با اظهارات اخیر ایشان هاج و واج شوند که چطور حاج آقا روحانی که دو سال قبل مدعی خروج از "رکود" بود، حالا می گوید کشور دچار "رکود" است!

خیلی ها هم، مثل خود ما، ممکن است بپرسند بالاخره کدام حرف رئیس جمهور راست است؟ ما در سال نود و سه از رکود عبور کرده بودیم یا نه؟ اگر عبور نکرده بودیم پس چرا رئیس جمهور که یک نفر روحانی است و مثل روسای جمهور غیر روحانی و غیر مسلمان و غیر مومن و نماز نخوان اهل سیاست بازی و دروغگویی و فریب دادن "امت همیشه فریب خور" نیست، زبانم لال دروغ گفته است!

و اگر از ترس عقوبت الهی و آتش جهنم دروغ نگفته است، و از رکود بیرون پریده بودیم، پس چطور دوباره بعد دو سال می گوید مملکت دچار مشکل رکود است؟!

حقیقت این است که هم حرف سال نود و سه حاجی آقا روحانی در جمع "مردم همیشه در صحن!" مشهد مبنی بر خروج از رکود درست بوده است، و به قول معروف مو لای درزش نمی رود، و هم حرف روز گذشتهء ایشان در کرمانشان درست است و کشور غرق در رکود و بیکاری و بدبختی است!

در سال نود و سه، که حدود یک سالی از ریاست حکومت حاج آقا می گذشت، یک جناح سیاسی سه ضلعی متشکل از اصحاب و اقارب ممد خاتمی (اصلاحاتیون جعلی) رفسنجانیون متمول و اعتدالیون سرخه ای صرافی! که در دوران احمدی نژاد خان در رکود و خواب زمستانی به سر می بردند از رکود خارج شدند و توانستند در مدت کوتاهی با انتقال دارایی های بانک ملت دوبی به تهران و کارسازی در حساب شخصی، و نوشتن فیش های حقوقی چند صد میلیونی و پاداش های چند میلیاردی برای خود و آقازاده ها و زنان و دختران و افراد فامیل، و لابی کردن برای انتصاب شریک صرافی خود به عنوان رئیس بانک، و فعالیت هایی از این دست، خود و اقارب خود را از رکود دوران احمدی نژاد نجات داده و جبران مافات کنند!

همچنين حرف رئیس جمهور در جمع مردم بیکار کرمانشان، که از زور بیکاری به استقبال رئیس جمهور آمده بودند، درست است و مملکت کما فی السابق در رکود به سر می برد!

بخشی از جامعه و کشور (مسئولان و مدیران مملکت و فک و فامیلشان!) با سوار شدن بر سرنوشت مردم و بیت المال از بیکاری و رکود درآمده اند، و بقیهء کشور و قاطبه مردم هم بیکار و علاف و در رکود هستند!

حقیقت این است که در دوران شکو ه و عظمت مدیریت حاجی روحانی نه تنها کشور از رکود خارج نشده، بلکه با تعطیلی الباقی ارثیهء صنعتی دوران شاه، نظیر کارخانجات معظم ارج و آزمایش و جنرال الکتریک و پارس شهاب و غیره و غیره... و بیکاری صدها هزار کارگر دیگر... بر میزان رکود و بیکاری افزوده شده است!

در واقع، صنعت ملی این مملکت عملگی بوده است که آن هم با تعطیل کارهای ساختمانی از بین رفته، و به غیر از عمله هایی که در پست های مدیریتی بالا مشغول هستند، سایر عمله ها بیکارند!

بر اساس اعلام رئیس نظام مهندسی: به خاطر رکود فعالیت های ساختمانی چهار صد هزار مهندس معمار و عمران بیکار شده اند!

 

 

استفاده از معلولان ذهنی در پست های مدیریتی بالا!

یکی از مشکلات جوامع بشری وجود معلولان ذهنی و افراد کم هوش و بیهوش و، در اصطلاح عامیانهء رایج در رژيم اسلامی، "منگل" است!

در کشورهای پیشرفته تلاش زیادی می شود که حقوق اجتماعی شهروندی اين انسان ها حفظ شود، و یکی از حقوق حقه این افراد حق کار و اشتغال است، که متاسفانه هنوز کشورهای پیشرفته نتوانسته اند علیرغم برخورداری از تکنولوژی های بالا منگل ها را توانمند سازی کرده و به کار بگمارند!

ایجاد کار و زمینهء اشتغال برای افراد ناتوان جسمی بسیار آسان تر از مشغول کار کردن ناتوان های ذهنی است، زیرا افراد افلیج و یا حتی کور و نابینا را می توان با استفاده از فنآوری های پزشکی توانمند کرد، و از دیگر توانایی های آن ها استفاده نمود، اما هنوز علم نتوانسته است برای افراد ناتوان ذهنی و کسانی که قادر به شمردن انگشتان دست خود نیستند، و یا نمی توانند به تنهایی غذا بخورند و یا ادرار خود را نگه دارند و قادر به تشخیص رنگ نیستند و ضریب هوشی آن ها کمتر از صفر است کاری کاری بکند!

خوشبختانه در حکومت اسلامی این مشکل به نحو احسن حل شده و تقریباً همهء منگل ها سر کارهای ریاستی و مدیریتی هستند و امور مهم و حیاتی و سرنوشت امت منگل پرور را در کف با کفایت خود گرفته اند!

در حالی که کشورهای مدعی حقوق بشر برای دادن صنار سه شاهی حقوق ماهیانه به بشر اروپایی و یا آمریکایی مو را از ماست می کشند، در حکومت اسلامی حقوق ماهیانه منگل ها و افراد فاقد ضریب هوشی بیشتر از رئیس جمهور آمریکا است!

در واقع، با افشای فیش های حقوقی عده ای از مدیران فاقد هوش و عقب افتاده های ذهنی (منگل و گاگول) معلوم شد در حکومت اسلامی نه تنها از مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، سیاسی، جناحی، خانوادگی و هزاران بدبختی دیگر، که جوامع جهانی را بی آبرو و گرفتار کرده، خبری نیست و قاطبهء امت همیشه در خواب و رویا، از فرط خوشی و رفاه کف کرده اند! بلکه برای گاگول ها و عقب مانده های ذهنی و افراد فاقد هوش و حواس پنجگانه هم امکان کار و اشتغال ایجاد شده و منگل ها و گاگول ها را در پست های نان و آبدار گمارده و دست آن ها را در دست به آب رساندن به مملکت و چاپیدن بیت المال باز گذارده اند!

حقیقتاً باید اعتراف کرد در هیچ کجای جهان مانند حکومت اسلامی امکان رشد و ترقی شغلی وجود ندارد. در اروپا و آمریکا برای گرفتن یا مدرک دکترا از سوربون فرانسه یا آکسفورد انگلستان یا هاروارد آمریکا باید سال ها درس خواند و مشقت و مصیبت مطالعه و سرکلاس رفتن و به سختی درس خواندن و تحقیق و تفحص را به جان خرید و تحمل کرد؛ در حالی که در حکومت اسلامی شخص با کمی هزینه کردن یک بابایی را که با دانشگاه های انگلستان و یا محافل مشکوک لندنی (!) ارتباط دارد مامور اخذ دکتری می کند و آن شخص هم نیابتاً یک تز پر و پیمانی برای کارفرمای خود می نویسد و برای کسی که زبان انگلیسی بلد نیست و سابقهء اقامت بیشتر از یک هفته در انگلستان ندارد، از دانشگاه فی المثل گلاسکو دکترا می گیرد!

راه ساده تری هم وجود دارد و آن هم هم اخذ دکترای فتوشاپی آکسفورد و گلاسکو و هاروارد و سوربن از کاسب های پیاده روی جلوی دانشگاه تهران است!

در واقع تحصیلات عالیه در حکومت اسلامی بسیار سهل و آسان شده و اگر در آمریکا و اروپا باید عمری تحصیل کرد تا به درجه دکترا رسید، در حکومت اسلامی می توان در سه سوت از یکی از دفاتر کامپیوتری در قبال پرداخت مبلغ اندکی دکترا گرفت!

ما خودمان الساعه خیلی دکتر و مهندس می شناسیم که بلد نیستند امضاء بکنند و علیرغم داشتن درجهء دکترا و برخورداری از حقوق و مزایای آن، پای فیش های حقوقی چند صد میلیون تومانی و پاداش های نجومی را مانند زمان قاجاریه انگشت می زنند!

در واقع علیرغم تبلیغات دشمنان علیه حکومت اسلامی، که مسئولان ایرانی را به زیر پاگذاشتن حقوق بشر متهم می کنند، نگاهی به وضعیت اداره کشور و اسامی گیرندگان حقوق های نجومی نشان می دهد که ایران حداقل در ایجاد اشتغال نان و آبدار برای گاگول ها و منگل ها و افراد فاقد ذهن و هوش موفق بوده و در این زمینه حکومت اسلامی بهشت گاگول ها محسوب می شود!

دست آخر اینکه حاجی نعمت زاده و نعمت خورده و نعمت برده، وزیر زير و روی وزارت صنایع و معادن و تجارت، که مالک بیشتر مجتمع های پتروشیمی کشور است، و به گفته خودش هزار میلیارد تومان دارایی دارد (و همه را با مسافرکشی و دست فروشی و کارگری به دست آورده است!) در عکس العمل به آبروریزی هشت ریشتری فیش های حقوقی افشا شده گاگول ها گفته است که دادن حقوق های افسانه ای به مدیران ور همه جای دنیا معمول است و جای تعجب ندارد!

البته به نظر ما این حاجی نعمت زاده نعمت خورده نعمت به جیب زده در اينجا بقيهء مردم را گاگول فرض کرده و قیاس به نفس فرموده است.

اگر در ژاپن یا در آمریکا به مدیر سونی، نیسان، تویوتا و گوگل و آی بی ام حقوق بالا می دهند، این شرکت ها خصوصی هستند و مدیران با هوش و مبتکر و خلاق آنها توانسته اند ده ها و گاه صد ها میلیارد دلار سرمایه شرکت را ارتقا بخشیده و به سهامداران سود برسانند! والا حقوق و مزایای مدیران دولتی که از محل مالیات مردم تأمین می شود زیر ذره بین نهادهای مردمی مانند مجلس قرار دارد و گاه در مقایسه با حقوق در بخش خصوصی آنقدر پائین است که مدیریت دولتی کوچکترین جاذبه ای ندارد.

در همین ماجرای انتشار فیش های حقوقی مدیران خداجو و پاک دست و مومن و متقی رژیم مقدس الهی معلوم شد که حقوق مدیر بانک دولتی از حقوق رئیس جمهور آمریکا، برادر مکتبی حاج حسین اوباما، بیشتر بوده است!

در ضمن اگر هم به مدیری حقوق ممتازی و پاداشی داده شود به سبب خدمت قابل ملاحظه ای است که به نفع مردم و مملکت انجام داده است؛ این افراد جز بستن بار خود در طول سال های گذشته و نابودی اقتصاد و اجتماع ایران چه قدمی به نفع مردم و مملکت برداشته اند؟

خوب است وقتی یک نفر (که اول اسمش هم نعمت زاده است!) و در اوایل انقلاب در کارخانه پیکان کار می کرده و حالا می گوید هزار میلیارد تومان دارایی دارد، به حسابش رسیدگی شود تا معلوم شود که این دارایی را با کار و کوشش و عرق جبین و کد یمین درآورده است، و رانت خواری و فساد مالی و از این قبیل اعمال زشت که در جوامع منحط غیر اسلامی وجود دارد در کار نبوده و جای مهر روی پیشانی اش مثل دکترای بعضی گاگول ها تقلبی نیست!

 

 

تقلید صدا برای ضربه زدن به نظام مقدس

همه رقم شعبده بازی از مديران خداترس حکومت اسلامی دیده بودیم، از پورسانت گرفتن دلاری از کمپانی استات اویل نروژ تا دریافت رشوه از کرسنت و به باد دادن منافع ملی، از فروش اطلاعات محرمانه و حیاتی کشور به دشمن تا به یغما بردن ده ها نفتکش نفت و میعانات گازی تحت پوشش اسم بابک زنجانی، و غارت و انتقال خزانه بانک ملی به کانادا و دریافت حقوق های نجومی میلیاردی و هزار و یک خار پشته گیری دیگر اما قبول کنید این ورژن جدید رو دست ندارد و حتی سید کریم و عبدالکریم اصفهانی را هم از رو برده است!

سید کریم هنرمند برجسته را همه می شناسند که چطور با استعدادی ویژه ادای همه از سیاستمدار گرفته تا خوانندگان معروف را در می آورد و حتی در مجلسی یادم هست که به در خواست محمد رضاشاه، صدای امیرعباس هویدا را تقلید کرد و باعث انبساط خاطر جمع گردید!

البته بنیادگذار تقلید صدا در ایران عبدالکریم اصفهانی بود که قدیمی ها هنوز خاطره اجراهای او در برنامه صبح جمعه رادیو را به خاطر دارند.

این بندگان خدا حالا باید بزنند گاراژ! چون به گفته حاج آقا کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شلم شوربا: فریدون سرخه ای، داداش رئیس جمهور (دکتر حسن حجت الاسلام والمسلمین روحانی) چنان تقلید صدای رئیس جمهور می کند و ادای او را در می آورد، که از بابت تقلید صدا هزار تا سید کریم به گرد پایش هم نمی رسند و اگر بتواند جای دوست و دشمن را هم نشان دهد یحتمل جایزهء اسکار را هم ببرد، حالیه فریدون از بابت تقلید صدا پول خوبی در می آورد و هزار تای امثال سید کریم درآمد دارد! (با عرض معذرت از دوست هنرمندم سید کریم عزیز!)

به گفته حاج آقا قدوسی (رئیس کمیسیون امنیت ملی!): تاکنون پرونده های زیادی برای برادر رئیس جمهور تشکیل و در دادگاه طرح شده است! یکی از این پرونده ها مربوط به تقلید صدای رئیس جمهور توسط برادرش (فری خوش صدا) است! حسین سرخه ای با درآوردن ادای داش حسن، صدای رئیس جمهور را تقلید کرده و از خانم "مول لا رودی"، معاونت زنانهء رئیس جمهور خواسته به سفر نرود!" (حالا سفر رفتن و یا نرفتن یک خانم محجبه و خانواده دار چه ربطی به فریدون داشته والله و اعلم به حقایق امور!)

به قول حاج آقا معین نجف آبادی دامت آوازاتهی، "سفر رفتم که از یادم بری دیدم نمی شه / آخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه! "

چند روز بعد از تقلید صدای رئیس جمهور و درآوردن ادایش توسط آق فری (!) حاج حسن متوجه سفر نرفتن حاجیه خانم " مول لا رودی " شده و علت نرفتن وی را جویا می شود، و حاج خانم با تعجب می گویند: " اوا خاک عالم! خودتون فرمودین سفر نرم، چطور یادتون نیست! " و حاج حسن موضوع را کش می دهد و معلوم می شود فریدون ادای رئس جمهور را درآورده است! با پیگیری اعمال و فعالیت های تقلیدی برادر رئیس جمهور مشخص می گردد که این هنرمند سرخه ای (از روستاهای تابعه سمنان - مسقط الراس رئیس جمهور) در موارد دیگری هم ادای رئیس جمهور را در آورده و گندکاری های زیادی در عالم برادری ببار آورده است!

بنا به گفته عضو کمیسیون امنیت ملی، حسین فریدون سرخه ای (برادر دست پاک رئیس جمهور روحانی) با درآوردن صدای رئیس جمهور به مقامات اقتصادی و سیاسی از پشت تلفن دستوراتی صادر می کرده و حالشو می برده است! از جمله در یک مورد با درآوردن ادای رئیس جمهور، به مسئولان گمرک دستور داده تا کالاهای غیر مجاز توقیف شده را ترخیص کنند!

با این اوصاف ملاحظه می کنید که فقط خلافکاران و دزدان بیت المال و دریافت کنندگان میلیاردها دلار وام بدون بازگشت و مفسدین اقتصادی طبقه حاکمه را تشکیل نمی دهند و بین آنها هنرمندان بزرگی مانند حسین سرخه ای هم هستند که دست سید کریم و عبدالکریم اصفهانی را در تقلید صدا از پشت بسته اند و اگر هنرمندانی چون سید کریم در رژیم گذشته در رادیو و در برنامه صبح جمعه تقلید صدا می کردند و دستمزد اندکی می گرفتند، هنرمندان خداجو و نماز خوان و خداترس رژیم اسلامی با تقلید صدا میلیاردی به جیب می زنند!

به نظر بنده فرستادن پروندهء فریدون به دادگاه کار عبثی است و مثل پرونده زمین خواری برادر رئیس قوه قضائیه ختم بخیر خواهد شد!

خوب است بجای دادگاهی کردن این هنرمند سرخه ای، که موجب لطمه به روحیه هنری اش خواهد شد، نامبرده را بجای سید کریم سابق (!) روزهای جمعه به برنامه شاد و تفریحی صبح رادیو بیاورند تا صدای خر و الاغ و خروس و سیاستمداران و مدیران و روسا و باج خورها و رانت خورها و دزدان خزانه مملکت را دربیاورد و باعث انبساط خاطر و باطن و مقعد امت همیشه عبوس گردد!

 

نفوذ زیرآبی مآبانه ماهیان صهیونیستی به دریای مازندران!

اطلاع می رسد که در ادامه توطئه های صهیونیزم بین الملل علیه حکومت اسلامی، جبههء زیر آبی جدیدی هم در دریای مازندران گشوده شده است؛ و ماهی های گوشتخوار نژادپرست وابسته به استکبار جهانی با استفاده از روش های زیرآبی رفتن (!) خود را به دریای مازندران رسانده اند و مشغول ضربه زدن به بخشی از اقتصاد پویا و موفق مملکت اسلامی هستند!

حاج آقا سید جعفر موسوی، معاون اطلاعات و عملیات قرارگاه زیستی سازمان پدافند غیرعامل، با لسان مبارک خودشان (به تنهایی و بدون کمک دیگران) اعلام فرموده اند که رژیم صهیونیستی اسرائیل یک نوع ماهی شانه دار گوشتخوار را به داخل دریای خزر (مازندران) نفوذ داده است تا خاویار ایران را نابود کنند!

اگرچه معاون اطلاعات و عملیات قرارگاه پدافند غیر عامل بر حسب اطلاعاتی که در اختیار دارد هشدار داده و توطئه جدید صهیونیزم و امپریالیسم بر علیه ماهیان جهان اسلام را فاش ساخته است، اما رئیس موسسه تحقیقات علوم شیلات کشور می گوید جای نگرانی نیست و اسرائیل عددی نیست که بخواهد به ماهیان همیشه در صحنهء دریای مازندران لطمه ای وارد نماید!

رئیس موسسه تحقیقات علوم شیلات کشور گفت: "از آنجایی که اسرائیل با هدف پرورش ماهی خاویاری به تولید خاویار رسیده، بعید نیست برای رقابت در این عرصه اقدامی علیه صنعت خاویار ایران انجام دهد اما مطمئنا باید گفت اسرائیل عددی نیست!"

افشای توطئهء شیلاتی اسرائیل برای نابودی نسل آبزیان دریای خزر (مازندران) ممکن است همکاری میلیون ها شهروند ساکن شهرها و روستاهای کناره دریای مازندران در توطئه اسرائیل برای نابودی دریای مازندران را هم رو کند! چون فاضلاب خانگی و صنعتی شهرهای حاشیه دریا و سموم و کودهای کشاورزی بکار رفته در مزارع هم از حدود چهل سال قبل مستقیماً به دریای مازندران ریخته می شود تا اسرائیل به اهداف خود در نابودی دریای مازندران دست یابد!

با این استدلال معلوم می شود که:

* دادن حقوق های چند صد میلیونی به مدیران رژیم اسلامی هم توطئه رژیم صهیونیستی برای ایجاد فساد اداری در حکومت اسلامی بوده است!

* گم شدن دکل های نفتی هم کار ماهییان دکل خوار صهیونیستی بوده است!

* بابک زنجانی و اربابانش هم با ترفند رژیم صهیونیستی به وزارت نفت نفوذ داده شده بودند تا ده ها نفتکش مملو از نفت و میعانات نفتی را هاپولی کنند و به اقتصاد نمونه رژیم اسلامی لطمه بزنند!

* خشک کردن دریاچه ها و تالاب ها و رودخانه ها و گسترش گرد و غبار در کشور هم کار رژیم گرد و خاک پرور صهیونیستی برای خاک آلودکردن چهره ایران و ایرانیان است!

در عين حال پرسش آن است که وقتی در اطراف دریای مازندران پنج کشور حضور دارند و اسرائیل با چهار کشور روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان روابط حسنه و همکاری های تنگاتنگ دارد و این کشورها، بویژه روسیه، شرایط زیست محیطی دریای خزر را رصد می کنند، چطور است که حاجی سید جعفر اطلاعاتی - عملیاتی ایران متوجه ورود ماهی صهیونیستی دارای گذرنامه اسرائیلی به دریای مازندران شده و این چهارکشور دیگر متوجه نشده اند؟!

 

 

کمبود آفتابه برای چرخاندن مدیران در سطح شهر!

با انتشار اسناد حقوقی و فیش های دریافتی مدیران مومن و خداترس و نماز شب خوان رژیم قسط و عدل اسلامی موجی از حیرت به بلندی سونامی و زلزله ده ریش تری "امت همیشه زیر خط فقر" را فرا گرفته و کارگرانی که امسال به لطف دولت بی تدبیر و ناامید پایه حقوق شان به هشتصد و دوازده هزار تومان رسیده انگشت یازدهم خود را از حیرت به دندان گرفته اند که این مدیران با حقوق های ماهی چهارصد - پانصد - هفتصد و حتی یک میلیارد دلار چندتا چلوکباب و کوبیده اضافه می خورده اند!

هر روز اخبار تازه ای از هاپولی کردن بیت المال توسط مدیران متعهد و مومن و مسلمان و اهل روزه و نماز منتشر می شود و با انتشار فیش های جدید معلوم می شود، مدیران قبلی که ماهیانه پانصد میلیون تومان برای خود حقوق ثابت قرار داده بودند آدم های قانع و مظلومی بوده اند!

عده ای از سیاستمداران طرفدار دولت حاج حسن روحانی (کشاورزان و دامداران سابق سرخه سمنان!) انتشار فیش های حقوقی و ریختن آبروی نداشته مدیران را، ترفند جناح رقیب و طرفداران دکتر مموت احمدی نژاد (رفتگران و چاه کن های سابق!) برای تحت الشعاع قرار دادن دزدی های کلان چند هزار میلیارد تومانی و پرونده های فساد مالی چند میلیارد دلاری، و به فراموشی سپرده شدن پرونده برادر قاچاقچی بابک احمدی زنجانی و امثالهم ارزیابی می کنند و دلیل شان هم این است که دریافت حقوق چند صد میلیون تومانی از نظر موازین حقوقی جرم محسوب نمی شود، و جرم و جنایت مربوط به انسان های بی ایمان و لاقیدی است که با استفاده از تاریکی خیابان پخش صوت اتومبیلی را باز می کنند و یا با سوء استفاده از خلوتی کوچه کیف خانمی را می ربایند!

اما، همانطور که به خاطر دارید، در حکومت اسلامی به شدت با جرم و جنایت مبارزه می شود و اگر جوانی به خاطر تامین چهل هزار تومان پول داروی مادر بیمارش اقدام به کیف ربایی کند خارج از نوبت اعدام می گردد! همچنین جیب برها و کیف قاپ ها و سارقین قالپاق و پخش صوت اتومبیل ها را با سر تراشیده و انداختن آفتابه به گردنشان در سطح شهر می گردانند تا مایه عبرت " امت همیشه فلک زده " گردد!

در اين ميان، با آبروریزی ها اخیر و درآمدن گند کار مدیران خدمتگزار (که حسابی و خشک خشک خدمت مردم رسیده اند!) قاطبه حقوق بگیران ماهی هشتصد هزار تومانی، و کارگرانی که هفت - هشت ماه است حقوق نگرفته اند و بازنشستگان و معلمان و کارمندان دونپایه که در عمرشان دو میلیون تومان را یکجا ندیده اند، با یادآوری اقدامات قوهء قضائیه و پلیس در گرداندن دزدان خرده پا و زورگیران و اراذل و اوباش در شهر و انداختن آفتابه به گردن آن ها خواستار اقدام مشابه در مورد مدیران دولتی و سایر مدیران چپاولگر شده اند!

ما وظیفه خود می دانیم جهت حفظ اقتدار کشور در سطح جهانی (!) ضمن رد این تقاضای عمومی با انداختن آفتابه به گردن مدیران دزد و غارتگر و حرام خور به شدت مخالفت کنیم!

شما تصور کنید نیروی انتظامی یا قوه قضائیه بخواهد همان رفتاری را که با یک سارق پخش صوت اتومبیل و یا یک کیف قاپ دارد به جامعه مدیران، دزدان یقه سفید کشور هم تسری و گسترش دهد، و آفتابه به گردن آنها بیندازد، می دانطد چه می شود؟:

* از فردا مشاهده می شود در جلسه هیئت دولت، که فیلم آن در اخبار صدا و سیما پخش می گردد، همه آقایان آفتابه از گردن شان آویزان است!

* یک هیئت عالیرتبه از حکومت اسلامی برای شرکت در مذاکرات خرید هزار فروند هواپیمای بوئینگ و چند هزار ایرباس به آمریکا و فرانسه می رود، و در فیلم های خبری که از شبکه های تلویزیونی بین المللی پخش می شود ملاحظه می گردد طرف های خارجی همه شیک و پیک کراوات پیرگاردن به گردن دارند و مذاکره کنندگان حکومت اسلامی " آفتابه " از گردن شان آویزان است!

از همه مهم تر اینکه تعداد مدیران پاک دست و خداجو و مومن و متعهد و نماز شب خوان حکومت اسلامی از تعداد آفتابه های موجود در کشور بیشتر است، و اگر قرار باشد به گردن هر مدیر دزد یک آفتابه بیندازند با کمبود آفتابه مواجه شده و باید از کشور دوست و برادر و هم زبان چین، علاوه بر تسبیح و چادر نماز، منبعد " آفتابه " هم وارد کنیم!

ضمنا باید توجه داشت که انداختن آفتابه به گردن این آقایان و گرداندن آنها در سطح شهر باعث تنبیه آنها نمی شود و فقط خاطرات شیرین گذشته شان را یادآوری می کند و یک حس نوستالوژیک خوبی به آنها می دهد، زیرا عموما در گذشته و قبل از رسیدن به این مناصب و مدیریت ها آفتابه دار جلوی مستراح های عمومی بوده اند!

 

 

و اين هم دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی در فیلم ماندگار تنگسیر به کارگردانی امیرنادری عزیزم

بازگشت به خانه