تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

6 مرداد ماه 1395 ـ  27 ماه ژوئيه 2016

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

فری ایثارگر!

       در حالی که دو تن از همولایتی های فریدون سرخه ای (برادر و مشاور ویژهء رئیس جمهور) که با لابی کردن فریدون و تقلید صدای رئیس جمهور (!) به ریاست و معاونت بانک ملت رسیده بودند دستگیر شده و به زندان اطلاعات سپاه، دامت توفیقاته، منتقل شده و حاجی علی صدقی، شریک صرافی غیر مجاز فریدون، هم گند کارش درآمده و شایعات زشت و زننده ای در مورد فریدون در مورد ویژه خواری و هزار خارپشته گری دیگر به گوش می رسد."خبرگزاری تسنیم" تتمهء آبروی نداشته فریدون را هم برباد داد و اعلام کرد فریدون برای گرفتن دکتری از دانشگاه شهید بهشتی (ملی سابق) «جعل ایثارگری» کرده است!

       در حکومت اسلامی رسم است که هر عمله و اکره و چاه کن و رفتگری که به مدیریت عالیه می رسد فوراً جعل عنوان کرده و یک دکترای تقلبی (فتوشاپی) از آکسفورد یا هاروارد بالای سرش به دیوار نصب می کند، و در حالی که هنوز امضاء کردن بلد نیست و پای قراردادها و پروتکل ها را انگشت می زند اطرافیان اش هم او را دکتر صدا می کنند و حتی مثل مرحوم کردان (وزیر کش ور دولت احمدی نژاد) در ساعات فراغت به عنوان استاد در دانشگاه درس می دهند! (درس خارپشتگی!) بعضی ها هم که دل پول خرج کردن دارند و با دولت فخیمه ملکه ارتباط روحی و معنوی دارند، بدون مراجعه به دانشگاه گلاسکو یک دکتر مقیم انگلستان را که در دانشگاه های آنجا رفت و آمد دارد " امین" خود قرار داده و این امین مزدور یا مزدور امین! برای آنها تز می نویسد و بجای آنها امتحانات لازم را می گذراند و به نام آنها و برای آنها دکترا می گیرد!

       بدین ترتیب است که یک عمله در حالی که دو هفتهء متوالی در انگلستان اقامت نداشته و زبان انگلیسی را نمی داند مدعی گذراندن دانشگاه در انگلستان و اخذ دکترا می گردد!

       اکنون هم از رویهء جدیدی برای اخذ دکترا رونمایی شده است که خواندن ماجرای آن از روی خبر خبرگزاری تسنیم خالی از لطف نیست!

       خبرگزاری تسنیم و جراید و نشریات حکومت اسلامی از اعمال نفوذ و لابی برادر رئیس جمهور (فریدون معروف!) برای گرفتن درجه دکترا از دانشگاه شهید بهشتی اطلاع دادند و پس از انتشار این خبر، رئیس سازمان سنجش آموزش کشور خواست روی گندکاری جدید فریدون سرخه ای ماله کشی کند اما کار خراب تر شد!

       رئیس سازمان سنجش آموزش کشور گفت که انداختن فریدون به دانشگاه شهید بهشتی با استفاده از سهمیه ایثارگران صورت گرفته است! (یعنی فریدون ایثارگر بوده و ملت خبر نداشته اند - حتی خانواده اش هم نمی دانسته اند!) اما مشاور رئیس دانشگاه شهید بهشتی در امور ایثارگران اعلام کرد که هیچ مدرکی در مورد ایثارگر بودن فریدون وجود ندارد!

       به نظر می رسد مسئول امور ایثارگران در جریان ایثارگری های فریدون برای انتخاب شریک صرافی اش به عنوان مدیر بانک رفاه و همولایتی اش به عنوان مدیر بانک ملت و ایثارگری در مورد دادن میلیون ها درهم امارات از بانک ملت دوبی با بهره صفر درصد به عوامل اش و ده ها و صدها مورد ایثارگری دیگر نبوده است که از وجود پرونده ایثارگری فریدون ابراز بی اطلاعی کرده است!

 

 

موج دستگیری سرخه های ها!

       با توسعه و رشد چشمگیر فساد مالی و اداری در میان مدیران مومن و نماز شب خوان و دست پاک و متقی سرانجام سپاه وارد عمل شد و اقدام به دستگیری چارپایان فاسد کرد!

       حاج علی رستگار سرخه ای (هم روستای رئیس جمهور)، مدیرعامل مومن و مسلمان و اهل نماز و روزه و زیارت اهل قبور و متشرع (دارای جای مهر روی پیشانی!)، به همراه معاون دست پاک تر از خودش، توسط اطلاعات سپاه دستگیر شد، تا مثل همکار سابق اش (خاوری خارپشته!) سر از کانادا در نیاورد!

       به مصداق آنکه گفته اند: "بر عکس نهند نام زنگی کافور!" اسم فامیل این مدیر خارپشته هم مثل سایر مدیران خارپشتهء رژیم اسلامی صد و هشتاد درجه با ماهیت وجودی او تفاوت داشته است! نام فامیل این متجاوز به حقوق عمومی و اموال مردم و بیت المال "رستگار" است و تنها چیزی که در او دیده نمی شود همانا رستگاری است!

       مدیر بانک رفاه هم که گند ویژه خواری و هزار خارپشته بازی دیگرش در آمد "صدقی" نام دارد، که تنها چیزی که در او دیده نمی شود صداقت است! (صد و هفتاد میلیارد به خود و خانواده اش وام داده بود!)

       حاج علی رستگاری (!) هم ولایتی رئیس جمهور، حاج حسن دکتر حجت الاسلام از روحانیون مبارز (دارای درجه دکتری از انگلستان - گلاسکو) و قبلاً در روستای سرخه (از توابع سمنان) کیسه کش حمام عمومی ده و سربینه دار بوده است! بعد از اینکه حسن فریدون در نوجوانی به حوزهء علمیه می رود و حجت الاسلام می شود، و دکتر امین در انگلستان برایش تز می نویسد و وکالتاً برایش دکتری می گیرد، و به کمک امدادهای غیبی رئیس حکومت اسلامی می شود، «روستازادگان دانشمندِ» سرخه را رها کرده و برای کمک به رتق و فتق کشور به دارالاخلافه سرازیر می شوند.

       از جملهء این روستائیان یک فقره هم همین حاجی علی رستگار سرخه ای بوده که به سفارش حسین فریدون (برادر متقی و مومن و دست پاک رئیس جمهور) رئیس بانک ملت می شود!

       یکی ديگر هم حاجی علی صدقی (شریک صرافی بدون مجوز حاج حسین فریدون) بوده که رئیس بانک رفاه می شود تا هم خود و هم برادر رئیس جمهور را به رفاه برساند!

       حاجی رستگار سرخه ای، که بر خلاف اسمش میانه ای با رستگاری نداشته است، ماهیانه دویست و نود و پنج میلیون تومان حقوق ثابت بر می داشته و چرخ زندگی را می گذرانیده است!

این تازه «پایهء حقوقِ» حاجی رستگار بوده، حالا چقدر پاداش و حق جلسه و حق اولاد و هزینه سفر و کمک هزینه مسکن و و و...بر می داشته، گفتن اش خوبیت ندارد! و مطلب را، بفرموده، نبايد «کش» داد!

       چندی قبل فاش شد حاجی رستگار، به سفارش حاج حسین فریدون سرخه آبادی (برادر دست پاک رئیس جمهور) میلیون ها درهم امارات از موجودی شعبه بانک ملت دوبی را با بهرهء صفر درصد به دو نفر از مرتبطین برادر رئیس جمهور داده است، و آنها هم این پول را به تهران آورده و در بازار آزاد تبدیل کرده و مجدداً در خود بانک ملت سپرده گذاری کرده و بهره بیست و چهار درصد گرفته اند!

       علی صدقی (سمبل صداقت و مدیران صادق در حکومت اسلامی!) هم، که با حسین فریدون در یک صرافی غیر مجاز شریک بوده است، با سفارش برادر رئیس جمهور به ریاست بانک رفاه کارگران رسیده، و در حالی که حقوق کارگران چند ماه چند ماه عقب می افتد، برای خودش حقوق چند صد میلیونی قائل شده و در یک فقره صد و هفتاد میلیارد به افراد خانواده اش وام داده است!

       با این گندکاری هایی که مدیران رستگار و صادق و پاک دست حکومت اسلامی ببار آورده اند و هر روز چند تا از آنها به جرم ویژه خواری و دزدی و اختلاس و پاک تراشی بیت المال دستگیر می شوند، بهتر است کلیهء مدیران کشور دستگیر و یکجا زندانی شوند و در مدتی که در حبس هستند به دارایی ها و ثروت آنها رسیدگی گردد و در صورتی که احیاناً یکی دو تا آدم سالم در میان آنها پیدا شد (که البته فرض محال محال نيست!) از زندان مرخص و به کار گمارده شوند!

       در مورد دستگیری های اخیر سرخه ای ها هم باید تذکر داد که مقصر اصلی برادر رئیس جمهور و احیاناً خود رئیس جمهور هستند که پس از رسیدن به آب و نان، (احتمالاً با فريب) سایر همولایتی ها را هم به تصدی مناصب عالیه و پست های مدیریتی گماشته اند! این بدبخت ها در روستای سرخه به چارواداری و کشت جو و گندم، و علوفه و چوپانی سرگرم بودند و کاری به سیاست و اقتصاد و مدیریت کلان نداشتند؛ و گماردن آنها در پست های مدیریتی کاری اشتباه بوده که فریدون روی حس همشهری گری انجام داده و باعث گرفتاری این بدبخت ها شده است!

خوب است سپاه از سر اغماض با این سرخه ای ها رفتار کند و دسته جمعی آنها را به سر کارهای سابق خود در گاوداری ها و مزارع برگرداند!

 

 

سند افتخار!

       در سالگرد امضای توافق بهجت اثر هسته ای میان حکومت اسلامی و شش قدرت برتر جهان، خیلی ها، با توجه به رشد بیکاری و افزایش تورم و فلاکت و بدبختی، سئوال می کنند فایده کوتاه آمدن حکومت اسلامی در برابر آمریکا و متحدان اش چه بود و از این مذاکرات طولانی چی دست ما رو گرفت؟!

کنگرهء آمریکا فروش هواپیماهای بوئیینگ را به ایران ممنوع کرد و طبیعتاً ایرباس هم، به خاطر آنکه از قطعات آمریکایی استفاده می کند، به ایران فروخته نخواهد شد، و ایرانی ها باید همچنان از هواپیماهای از رده خارج چهل - چهل و پنج سال قبل (مووسم به تابوت پرنده!) استفاده کنند!

       باید خدمت منتقدان دولت این عکس را به عنوان سند افتخار مذاکرات موسوم به برجام (برنامهء جامع جمع آوری بساط هسته ای ایران!) نشان بدهیم تا ببینند چطور دولت تدبیر و امید حاج فریدون به آمریکا و اروپا انداخت و توانست یک فروند هواپیمای پیشرفته ایرباس را خواهشاً (!) در فرودگاه تهران فرود بیاورد و با آن عکس یادگاری بیندازد!

       گرفتن عکس یادگاری با مدل پیشرفته هواپیمای ایرباس، دست آورد مهم و پیروزمندانهء هیئت خردمند مذاکره کنندهء حکومت اسلامی (ضخیم - نقل و نباتچی - تخت فنرچی - رختخوابچی و فریدون سرخه ای)، و مشت و جفتک محکمی بر بیضه و بواسیر استکبار جهانی است!

 

 

تنبیه شدید و مجازات سنگین غارتگران بیت المال!

       حاج آقا قاضی ناصر سراج، رئیس سازمان بازرسی کل کشور، از اینکه دو نفر از خورندگان حقوق های نجومی و عشق و حال کرده ها با بیت المال مجدداً به مدیریت بانک ها منصوب شده اند اظهار تاسف کرده است!

       علاوه بر ايشان، امت همیشه هاج و واج و همیشه در گل مانده هم در کار بزرگ تر (حاجی روحانی) دخالت کرده و اشکال می کنند که چرا دولت این مدیران را تنبیه نمی کند و علاوه بر تنبیه نکردن، پست جدید هم به آنها می دهد!

       باید عرض کنم دولت محترم (حاج آقا روحانی) همهء دزدان بیت المال و جوندگان بیت المال را به شدت تنبیه کرده و همهء چپاولگران را مجبور کرده تا هر کدام صد بار از روی فیش حقوقی خودشان جریمه بنویسند!

       همچنین در جلسه هیئت دولت چند نفر از غارتگران را به صورت یک پایی ده - پانزده دقیقه (در حالی که دست هایشان را بالا گرفته بودند!) گوشهء کلاس، ببخشید هیئت دولت، نگه داشته اند و تا آنجا که ما اطلاع داریم از آنها خواسته شده تا اولیای خود را به دولت بیاورند تا از اولیای آنها تعهد کتبی گرفته شود تا دیگر فرزندان شان نظم مملکت را با جویدن بیت المال و حقوق خواری بهم نریزند! (حتی گفته می شود مبصر هیئت دولت گوش یکی دو تا از آن ها را هم پیچانده است!)

       در واقع همین مقدار تنبیه کافی است و نباید انتظار داشت با یک مدیر عالیرتبه مثل یک معتاد دوره گرد بی خانمان و کارتن خواب، که از صندوق صدقات دزدی می کند، برخورد و او را اعدام کرد!

       مدیران کنونی چهاردهه است دزدیده و بار خود را بسته اند و بعضی از آنها در حال حاضر از دولت ثروتمندتر هستند و تعداد کارخانجات شان از کارخانجات دولتی بیشتر است! اگر با این مدیران برخورد شود و برکنار شوند و دوباره مثل اول پیروزی انقلاب ضد سرمایه داری و طرفدار مستضعفین (!) یک سری مدیر جدید پول ندیده و دارای سوء تغذیه و گرسنه را از پشت کوه ها و از وسط کویر بیاوریم و کارهای مملکت را به دست شان بسپاریم، چون جیب شان خالی است بیشتر خواهند دزدید! پس صرفه در این است که همین مدیران سابقه دار (!) بر سر کارها باقی بمانند و فقط از آنها خواهش شود که عادلانه بدزدند و کمی هم رحم داشته باشند!!

 

بواسیر زنجانی زد بیرون!

       یکی از خواص افشای حقوق های چند صد میلیونی مدیران زحمتکش و مومن و متقی و دست پاک حکومت اسلامی فراموش شدن دزدی ها و خارپشته بازی های چند میلیارد یورویی بود!

       از جمله مدتی است خبری از مرخصی رفتن حاج ممد رضا رحیمی، معاون دست پاک احمدی نژاد، منتشر نشده و معلوم نیست نامبرده در اوین اقامت دارد یا برای استخوان سبک کردن به سواحل آناتالیا رفته است!

       همچنین خبری از آقا پسر حاج آقا رفسنجانی هم منتشر نشده و مشخص نیست آ مهدی یا داش مهدی (!) که با جیب های پر از سکه طلا به اوین رفته بود همچنان در زندان اوین بسته شده، یا در مرخصی استعلاجی است!

       اگر چه از محاکمهء بابک زنجانی و پیگیری اموال غارت شده شرکت نفت (چهار میلیارد یورو ثروت ملی) اطلاعی در دست نیست، اما از قسمت تحتانی بابک زنجانی اطلاعاتی منتشر شده است!

وکیل مدافع بابک جوان (!)، که با کمک و هدایت برادران هاپولچی! میلیاردها یورو نفت و میعانات نفتی را به بهانهء دور زدن تحریم ها هپل و هپو کرده است، خبر از ابتلای بابک زنجانی به کولیت روده می دهد و می گوید احتمال انجام عمل جراحی روی موکل اش وجود دارد.

       ضمناً بنا بر اطلاع وکیل مدافع بابک زنجانی، موکل اش بطور غیرقانونی در اوین نگهداری می شود و باید به قید ضمانت آزاد شود!

       بنده اطلاع چندانی از قوانین جزایی و حقوقی ندارم، ولی فکر می کنم حق با وکیل بابک زنجانی است و نباید این جوان زحمتکش و فعال اقتصادی را به خاطر چندر قاز (چهار میلیارد یورو) در زندان نگه داشت! بندهء خدا بابک زنجانی چهار - پنج نفتکش میعانات گازی و نفتی را در زمان تحریم، که هیچ کشوری حاضر به خرید نفت از حکومت اسلامی نبود برداشته و به پول نزدیک کرده است! چرا باید یک جوان دست پاک را که در پاک دست ترین دولت تاریخ ایران (دولت احمدی نژاد) چهارتا نفتکش را به بدن زده زندانی کرد، در حالی که امیر نشین قطر سی سال است از حوزهء مشترک پارس جنوبی نفت و گاز ایران را می برد و می فروشد و تاکنون صدها میلیارد دلار ثروت ایران را هاپولی کرده است! ایضاً عربستان، عراق، کویت و عراق و کشورهای حاشیه دریای خزر سال هاست سرگرم بهره برداری از میادین مشترک هستند و صدها میلیارد ثروت ایران را هاپولی کرده اند!

       چهار میلیارد یورویی که بابک به جیب زده (آن هم نه به جیب خودش، بلکه به جیب یک مشت برادران متقی و پاک دست و آبرو دار!) در برابر آنچه کشورهای همسایه از میادین مشترک ایران برده و همچنان می برند حکم انعام شاگرد را دارد!

       در واقع باید امیر قطر و کویت و حکام سعودی و عراق را به خاطر به یغما بردن منابع طبیعی و کانی و ثروت ملی ایران مجازات کرد!، و اگر زورتان به آنها نمی رسد، نباید دق دلی خودتان را سر برادر بسیجی اقتصادی بابک زن جانی دربیاورید بطوری که بواسیر بدبخت بیرون بزند!

       امیدواریم با انتقال بابک به بیمارستان و جراحی بواسیر، داستان عباس کیا رستمی تکرار نشود، و بابک بر اثر تنگ نفس (!) و اشتباه پزشکی ریق رحمت را سر نکشد و اسرار پشت پرده و اسامی حامیان و کارگردانان اصلی غارت نفتی - بابکی با وی مدفون نگردد!

 

 

تاسیس مراکز آموزشی برای روسپیان!

       افزایش تکان دهندهء مبتلایان به ایدز در حکومت اسلامی مسئولان وزارت بهداشت را به فکر چاره جویی انداخته است!

       وزارت بهداشت از دو برابر شدن آمار مبتلایان به ویروس H.I.V خبر می دهد و می گوید بیشترین مبتلایان از طریق آمیزش جنسی به این بیماری مهلک مبتلا شده و می شوند.

       علی اکبر صیادی، معاون وزارت بهداشت، هم مژده می دهد که قرار شده به روسپیان آموزش های لازم برای جلوگیری از ابتلا به ایدز داده شود!

       باید گفت که نادیده گرفتن واقعیت وجود فحشا در تهران و سایر شهرهای بزرگ و کوچک ایران و حتی انکار آن، دلیل اصلی رشد آمار ایدزی ها بوده است. متأسفانه به دلیل ناهنجاری های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، و سست شدن بنیان خانواده ها، فحشا و روسپیگری در حکومت اسلامی فزونی یافته و مظاهر آن آشکارا، حتی در شهرهای مذهبی دیده می شود. تاسیس مراکزی برای آموزش فواحش و روسپیان توسط وزارت بهداشت به معنای به رسمیت شناختن قدیمی ترین حرفه بشر، یعنی تن فروشی است!

       البته به نظر نمی رسد که این طرح مقرون به موفقیت باشد؛ زیرا روسپیان حاضر نخواهند شد داوطلبانه به این مراکز آموزشی مراجعه کنند. در واقع، آموزش های جنسی، و از جمله راه های مبارزه با ایدز، باید از سنین دبستان و دبیرستان آغاز شود و این آموزش ها از طریق وسایل ارتباط جمعی به مردم داده شود.

       تایلند، که تا سه دهه قبل پایتخت ایدز جهان شناخته می شد، امروزه به تائید سازمان بهداشت جهانی و سازمان ملل از ایدز کاملاً رهایی یافته و سرزمینی عاری از ایدز است. در تایلند آموزش مبارزه با ایدز را از سنین پائین و از آموزشگاه ها شروع کردند و کار آموزش را به رادیو - تلویزیون و وسایل ارتباط جمعی کشاندند، و حتی در سطح شهرها و روستاها بیلبوردهای هشدار دهنده نصب کردند.همچنین دولت وسایل بهداشتی در سراسر کشور بطور رایگان در اختیار مردم قرار داد.

       اما تاسیس مراکز آموزشی توسط وزارت بهداشت حکومت اسلامی موفق نخواهد شد، زیرا در اين حکومت فحشا تابو شناخته می شود و حتی خود فواحش هم نمی خواهند بپذیرند که به روسپیگری اشتغال دارند!

       همچنین، مطابق آمارهایی که داده می شود، بسیاری از این تن فروشان زنان شوهر دار هستند که مخفیانه برای کسب درآمد به این حرفه روی آورده اند؛ چطور می توان انتظار داشت زنی که در صورت افشای کارش با خطر مرگ روبرو خواهد شد، به مراکز آموزشی فواحش مراجعه و آموزش ببیند؟!

       استفاده از وسایل ارتباط جمعی، مطبوعات، سینما و بویژه تلویزیون و فیلم و سریال بهترین راه آموزشی است، اما تا زمانی که مشکلات اقتصادی مردم حل نشود با بهترین موعظه ها و بهترین آموزش ها نمی توان مشکل گرایش به این شغل سهل الوصول را حل کرد!

       علاوه بر تن فروشی زنان، خود فروشی در قبال اندکی پول، به حرفه نوجوانان و جوانان بیکار هم تبدیل شده است!

       در حال حاضر وجود فحشا به یکی از جاذبه های گردشگری در بعضی شهرهای حکومت اسلامی تبدیل شده، و بنا به نوشتهء روزنامه شهروند (ارگان سازمان هلال احمر) عراقی ها و شهروندان عرب منطقه، که به بهانهء زیارت به مشهد مقدس می آیند، در قبال پرداخت اندکی پول از خدمات جنسی این زنان برخوردار می شوند و حتی به همراه آنان به دیدن سایر شهرهای ایران می روند!

       پس از فروپاشی شوروی سابق و بهم ریختن اوضاع اقتصادی حکومت های پانزده گانه و وضعیت ناگوار اقتصادی در اروپای شرقی، بسیاری از زنان و دختران اوکراینی - ازبکستانی - آذربایجانی و سایر حکومت ها به خودفروشی روی آوردند و آمار مبتلایان به ایدز، بویژه در آذربایجان مسلمان، بالا رفت و به مرز خطرناکی رسید. اما کم کم با بهبود اوضاع اقتصادی رشد فحشا متوقف شد و ایدز هم مهار گردید.

       یکی از راه های کنترل فحشا شناسایی نیازمندانی است که برای سیر کردن شکم خود و فرزندانشان تن فروشی می کنند.ب جای دادن حقوق های چند صدمیلیونی به مدیران گردن کلفت مفت خور اگر مقداری از این پول ها را میان نیازمندان تقسیم کنند، مشکل تن فروشان به میزان زیادی حل خواهد شد!

 

 

علت پاک بودن دست مدیران!

       حتما شما هم شنیده اید که مدیران محترم پاک دست هستند و دست شان پاک پاک است!

علت این پاک دستی در این عکس ها کاملا مشهود است!

       اين عکس ها نشان می دهند که رعایا با لیسیدن دست مدیران و مسئولان دست آنها را از هر نوع آلودگی و میکروب و کثافات پاک سازی می کنند!

       این کار رعایا یک حسن اقتصادی هم دارد که همانا صرفه جویی در هزینه های دولتی برای خرید صابون و دستمال و وسایل شستشو و گند زدایی است!، تا خدای ناکرده بودجه دولت برای پرداخت حقوق های نجومی مدیران کم نیاید!

       البته در مورد این نوع دستشویی ها (!) نظرات منفی هم وجود دارد؛ از جمله حاج آقا حافظ شیرازی که این روزها و سقوط ارزش ها و کرامت انسانی را پیش بینی نکرده بوده است می گوید:

مبوس جز لب معشوق و جام می حافظ

که دست زهد فروشان خطاست بوسیدن!

       به هر حال:

ای بسا ابلیس آدم رو که هست

پس به هر دستی نباید داد دست!

 

 

دفن چهارصد روستا در زیر خاک!

       ابر قدرت افغانستان آب هیرمند و رودخانه های مرزی را به روی ایران بسته است و به قراردادی که در زمان حکومت ژنرال داودخان بین دولت افغانستان و دولت ایران (مرحوم امیرعباس هویدا) بسته شده بود عمل نمی کند و سهمیهء آب ایران را، برخلاف همهء قوانین بین المللی در مورد تقسیم منابع مشترک آبی، نمی دهد! در نتیجه دریاچه هامون خشک شده و گرد و خاک آن زندگی مردم سیستان و بلوچستان را غیرممکن ساخته است.

       طی هفتهء گذشته غلظت گرد و غبار در آسمان سیستان و بلوچستان به صد و ده برابر حد مجاز و سی و نه برابر حد بحرانی و خطرناک رسید!

       هنگامی که حاجیه خانم معصومه ابتکار (مری سابق سفارت آمریکا) رئیس سازمان تخریب محیط زیست و سایر مدیران و مسئولان مومن و ایثارگر دولت در شمال شهر تهران و نقاط خوش آب و هوای دامنهء البرز (نیاوران - کامرانیه - آجودانیه - کاخ سعدآباد و امثال آن) سرگرم گفتگوی تلفنی با فرزندان دانشجوی خود در آمریکا و انگلیس (!) بودند و یا داشتند حقوق های نجومی خود را می شمردند و زیر تشک پنهان می کردند!، طوفان شن های روان وضعیتی در سیستان و بلوچستان پیش آورد که موجب شد زندگی در شهرها و روستاهای این استان متوقف شود! مناطق روستایی در وضعیت بحرانی قرار گرفتندو بیش از چهار صد روستا با توفان شن و ماسه و هجوم ریز گردها در زیر خاک مدفون شدند. بالا رفتن غلظت گرد و غبار در چند روز متوالی بیش از سه هزار و پانصد نفر را به دلیل بروز مشکلات تنفسی و قلبی به مراکز درمانی کشاند.

       این وضعیت بحرانی همچنان ادامه دارد اما دولت تدبیر و امید هیچ تدبیری برای رفع این معضل ندارد و مردم هم هیچ امیدی به نجات از این بدبختی ندارند!

       در این شرائط بحرانی که چهار صد روستا در حال غرق شدن زیر خاک و محو شدن از نقشه جغرافیایی ایران بود هیچ مسئولی در این رابطه زحمت یک سفر کوتاه مدت چند ساعته برای بازدید از وضعیت بحرانی منطقه را به خود نداد!

       البته مسئو لان و مدیران محترم هم حق داشتند، زیرا این اتفاق در آخر ماه افتاد که موقع پرداخت حقوق های نجومی به آنها بود و نمی توانستند هم پای صندوق دریافت حقوق باشند و هم از منطقه بحرانی بازدید کنند!

       در اثر این فاجعهء زیست محیطی، تأسیسات زیربنایی - شبکه های آب و برق - زمین های کشاورزی - دام ها - ماکیان - جاده های شهری و روستایی و خانه های محقر مردم همه از بین رفته اند، و مردم فلاکت زده که امیدی به بهبود وضعیت خود ندارند از دولت تدبیر و امید انتظار دارند حداقل بیل و کلنگ بین مردم منطقه توزیع کند تا مردم خودشان خودشان را از زیر خاک بیرون بکشند!

       امید می رود دولت اسلامی، در کنار نابود کردن آمریکا و اسرائیل و آل سعود و آل قعود و سایر مستکبران و امپریالیست های عالم، "حق آبه"ی مردم سیستان و بلوچستان را هم از قدرت برتر منطقه (افغانستان) بگیرد و دریاچه هامون را احیا کند!

بازگشت به خانه