تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
ترس و وحشت رژيم از فعالیت مخالفین در فضای مجازی
برگرفته ای از يک مقالهء بلند
محمود خادمی
داد و فریادهای ولی فقیه، آخوندها و سران نظام از فعالیت های افشاگرانهء جوانانِ مخالفِ نظام در فضای مجازی هر روز بلند و بلندتر می شود و، برای جلوگیری از فعالیت آنان در این عرصه، از انجام هر اقدام و ترفندی کوتاهی نمی ورزند.
بدلیل شکست و ناتوانی آخوندها و سران دینی نظام از مقابلهء فرهنگی با جوانان در فضای مجازی، مجبور شده اند، علاوه بر محدودیت های فنی و تکنیکی در زمینهء استفاده از این تکنولوژی، خط سرکوب تمام عیار و بی شکاف در رابطه با فعالیت های جوانان در این عرصه را پیش ببرند. چرا که آنها خوب می دانند که این فعالیت ها نمودی از خواست ها و مطالبات واقعی مردم است که اگر ادامه یابد به عرصه اجتماع تسری می یابد و بقول آخوند بوشهری، خطیب نماز جمعه قم: "نه از تاک نشان میرماند و نه از تاک نشان".
احمد علم الهدی نماینده خامنه ای در مشهد در وحشت از فعالیتهای جوانان در فضای مجازی در صحبت با یکی از مسئولان حوزه ارتباطی میگوید"فعالیتهای ضد دین در تلگرام و شبکه های اجتماعی به حد بحران رسیده است بگونه ای که برای افراد متدین قابل تحمل نیست". روشن است که منظور این آخوند از"افراد متدین"ولی فقیه و سران و کارگزاران نظام است.
آخوند علم الهدی در ادامه؛ ضمن ابراز وحشت از فعالیت بی باکانه جوانان در فضای مجازی؛ از مسئول مربوطه میخواهد جلوی این فعالیتها گرفته شود؛ وی میگوید"( جوانان ) در شبکه های اجتماعی بی باکانه مبانی اعتقادی و دینی را مورد هجوم قرار میدهند..... بعنوان یک اقدام مسئولانه به نحوی مسئله شبکه های خارجی را حل کنید".
مرتضی موسویان رئیس مرکز فناوری اطلاعات وزارت ارشاد با ابراز وحشت از مراجعه گسترده جوانان به رسانه ها در فضای مجازی؛ میگوید"53 در صد مردم ایران حداقل عضو یک شبکه اجتماعی هستند".
آیت الله مصباح یزدی که در جریان انتخابات مجلس خبرگان در 7 اسفند؛ مشت محکمی از طرف همین جوانانِ فعال در فضای مجازی به دهانش کوبیده شد؛ با استیصال و سوز و گداز از بمباران فکری نسل جوان توسط رسانه ها در فضای مجازی؛ گفت"رسانه های دشمن باین جوان میگویند که باید آزاد باشند. ما باید در قدم اول برای این جوان که بحث های عمیق را مطالعه نکرده است اثبات کنیم که انسان باید برای خودش محدودیتهائی بپذیرد. اینکه انسان خودش را آزاد بداند تفکر خوبی نیست ( خبرگزاری فارس 21 خرداد 95 )".
سوزو گداز و ناراحتی های مصباح یزدی و دیگر آخوندهای نظام این است که جوانان امروزی به اراجیف ارتجاعی و مسخره آنان توجهی نمی کنند و دیگر به نظام جهل و جنایت ولایت فقیه تن نمی دهند و مدتهاست که فریاد آزادیخواهی خود را در مخالفت با این نظام در فضای مجازی بلند کرده اند. ولی فقیه و آخوندهای دزد و فاسد از فرجام این مخالفت ها و به میدان آمدن ارتش بیکاران و جوانان آزادیخواه؛ وحشت دارند.
فروهر یکی از باصطلاح کارشناسان رژیم در حوزه ارتباطی که در میزگردی تلویزیونی شرکت کرده بود؛ وقتی فرد شرکت کننده دیگری به تقلید از ولی فقیه؛ فعالیت جوانان در فضای مجازی را"ولنگاری فرهنگی"خواند؛ گفت"ما تا کی میخواهیم..... فضای مجازی را متهم به ولنگاری فرهنگی بکنیم و فضای مختلف را؛ فضاهای مختلفی که وجود دارد را بعنوان نمایی از آنچه که در فضای مجازی وجود دارد لحاظ بکنیم. هم ما؛ هم کسانی که در حوزه ارتباطی هستند هم خیلی از اندیشمندان حوزه مذهبی مثل آیت الله جوادی آملی این فضای مجازی را نمودی از فضای واقعی دانستند. این چیزی که شما اسمش را فضای ولنگاری فرهنگی دارید میگذارید و ( میگوئید ) فضای مجازی هست؛ بدانید که این نمادی و نمودی از آن چیزی است که در فضای واقعی دارد می آید".
این کارگزار رژیم دست ولی فقیه و آخوندها در علت مخالفت آنها با فضای مجازی را رو میکند و اعتراف میکند تمام آنچه که در فضای مجازی در جریان است نمودی از خواستها و مطالبات مردم در فضای واقعی است. یعنی میگوید مردم و جوانان ایران خواهان آزادی؛ عدالت؛ کار؛ نان و.....هستند و آن را در فضای مجازی فریاد میکنند و بدین ترتیب علت ترس و وحشت ولی فقیه و آخوندها از فضای مجازی را که همان ترس از کشیده شدن این فریادهای اعتراضی از فضای مجازی به فضای حقیقی یعنی جامعه را بر ملاء میکند.
بنابراین وحشت ولی فقیه و سران رژیم از فضای مجازی به خاطر این است که میگویند حرفهایی که در فضای مجازی در راستای سرنگونی نظام زده میشود در برخورد با جامعه؛ زمینه و بستر را برای سرنگونی رژیم آماده میکند. دادستان کل رژیم"محمد جعفر منتظری"بدنبال تکرار وحشت خامنه ای از فضای مجازی؛ گفت برای مقابله با آسیب های فضای مجازی باید بیدرنگ"ستاد بحران"تشکیل دهیم. فرمانده سپاه پاسداران در سخنرانی برای پاسداران در شیراز گفت"تهدیدات فرهنگی؛ تهدیدات واقعی برای نظام است".
خامنه ای میخواهد در شرایطی که آهنگ سرنگونی رژیم؛ بیش از هر زمانی در فضای مجازی در شهرهای مختلف ایران بگوش میرسد و در شرایطی که بقول رفسنجانی؛ نظام در یکی از"سخت ترین گردنه های"حیات خود قرار دارد با انقباض و بستن جامعه سرنگونی نظامش را به تأخیر بیاندازد. خامنه ای خطر را بیش از همه از جانب جوانان و دانشجویان ( دانشگاه همواره سنگر آزاده بوده است ) بیکار و جویای کار می بیند. چرا که همواره جوانان و دانشجویان نقش عمده ای در سکانداری اعتراضات اجتماعی داشته اند.
خامنه ای در سخنرانی 29 خرداد برای عده ای از دانشجویان و اساتید وابسته به نظام؛ از آنها خواست که اجازه ندهند"دانشگاه به مکانی برای مخالفت با کل نظام تبدیل شود"و تأکید کرد که"دانشگاه و دانشجو باید همواره انقلابی ــ یعنی طرفدار نظام ولائی ــ باشند". و از کارگزاران نظام در دانشگاهها خواست جلوی رشد اندیشه های مخالف نظام را بگیرند و صریحا" از آنان خواست از ورود کسانی که نظام را به چالش می کشند به دانشگاه جلوگیری کنند.
شرایط جامعه بگونه ای است و شدت نارضایتیهای اجتماعی آنچنان بالاست که هر آن احتمال خیزش مردم در ابعادی گسترده وجود دارد. اینکه رژیم برای مقابله با اعتراضات کارگری مانور سرکوب ترتیب میدهد و یا برای مقابله با تهدید فضای مجازی ستاد بحران تشکیل میدهد و....؛ نشانه وحشت عمیق ولی فقیه و آخوندها از پتانسیل انفجاری ارتش میلیونی بیکاران و گرسنگان میباشد.
برای هر دو باند نظام خطرِ سرنگونی بوسیله جوانان جدی است و هر کدام از باندها بشیوه خود میخواهند با این موج ویرانگر اعتراضی مقابله کنند. رفسنجانی به خبرگزاری افتاب تیر 95 میگوید"اگر پس از گذشت حدود 37 سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران؛ برخی آمارهای نگران کننده؛ مسائل سوء اجتماعی و فرهنگی بویژه بین جوانان بالاست. باید صادقانه در روشها و عملکردهای تربیتی و آموزشی خود بازبینی کنیم..... نباید با محدودیتهای غیر اسلامی؛ جوانان را به سوی انزوا و پرخاشگری سوق بدهیم".
بدین ترتیب رفسنجانی اعتراف میکند؛ بعد از گذشت 37 سال از عمر نظام ولایت فقیه؛ نتوانسته اند بر طغیان و سرکشی جوانان غلبه کنند و جوانان مطابق آمار و اظهارات خودشان زیر بار روشها و عملکرد های تربیتی و آموزشی نظام نرفته اند و نه تنها به نظام ولایت فقیه تن نداده اند بلکه بقول رفسنجانی بسوی پرخاشگری میروند. منظور رفسنجانی هم از پرخاشگری جوانان در جامعه؛ پرخاشگری در برابر نظام ولایت فقیه و ایستادگی در برابر قوای سرکوبگر آن است.
آخوند حسن روحانی هم که در دهن کجی به ولی فقیه ــ که خواسته بود تا دانشجویان و اساتید غیر انقلابی ( غیر ولائی ) را به دانشگاه راه ندهند ــ؛ میگوید"اینکه دانشجوئی آگاهانه و آزادانه بسمت انقلاب؛ مصالح کشور و اسلام و اخلاق میرود و راه را باور میکند؛ مهم است. باور را مگر میشود با اجبار بوجود آورد؟ باور باید با آگاهی و آزادی شکل بگیرد. مگر میشود با عینک امنیتی به دانشگاه و دانشجو نگاه کرد".
روشن است که این مقابله روحانی با خامنه ای نه بخاطر دفاع از آزادی و آگاهی دانشجویان و یا پیشرفت علمی دانشگاه بلکه در راستای جنگ قدرت باندهای درونی نظام میباشد. اما هیچ یک از دو راه حلِ باندهای نظام ــ نه سرکوب و انقباض و نه راه حل سوپاپ اطمینان ــ نمی تواند مانع رشد بحرانهای فزاینده و لاعلاج درون نظام و نهایتا" مانع سرنگونی آن بشود؛ چرا که عنصر اصلی تأثیر گذار و تعیین کننده در صحنه تحولات؛ مردم و جوانان هستند.
یعنی عنصر تعیین کننده نهائی دانشجویان و فارغ التحصیلان جویای کار و ارتش میلیونی جوانان بیکار هستند که خواستار سرنگونی تمامیت این رژیم هستند و هیچ قدرتی نمی تواند پتانسیل آنها را مهار نماید. امروزه اکثریت مردم ایران میخواهند و میدانند که این رژیم باید سرنگون شود؛ ولو اینکه ندانند کی و چگونه و از چه راهی سرنگون میشود؟ بهمین دلیل است که بمحض دیدن کوچکترین روزنه امیدی به تغییر؛ وارد صحنه میشوند و فعالیت مؤثر نشان میدهند.
رحمانی فضلی وزیر کشور کابینه روحانی میگوید بحران بیکاری و خطر پیامدهای آن را با خامنه ای در میان گذاشته است و او گفته است"ما 20 سال از این مسئله ــ حل بحران بیکاری ــ عقب هستیم و این موضوع را می بایست 20 سال قبل با دقت پیگیری میکردیم". خامنه ای راست میگوید؛ رژیم مهار اوضاع را از دست داده است و 20 سال از اقدامات بازدارندهِ سرنگونی نظامش عقب میباشد. و ریشه ترس و وحشت ولی فقیه و سران نظام هم همین است که با بحرانی مواجه اند که نه فرصتی برای حل آن دارند و نه در درون این رژیم؛ راهی برای خروج از آن وجود دارد.
این رژیم اگر چه هولناک و رعب آفرین است اما؛ سرنگون شدنی است. ایستادگی و مقاومت در برابر قوای سرکوب؛ اهرم سرکوب را بلا اثر میکند. سرکوب؛ زندان و شکنجه و اعدام نه می تواند علی غیرالنهایه ادامه داشته باشد و سر انجام با اوج گیری جنبش اجتماعی و افزایش تنفر مردم از حاکمیت؛ در نقطه ای بر قدرت سرکوب غلبه می یابد و روند سرنگونی به جریان می افتد.
جامعه ملتهب ایران منتظر فرصتی است تا امواج عمومیِ اعتراضی به حرکت در آید. قیام اجتماعی تنها مسیر ممکن و قابل وصول برای سرنگونی این رژیم است که در افق جامعه ایران قرار دارد. مردان و زنان آزادیخواه کشور بدانند که بقول برتولت برشت" اگر به آفتاب ــ آزادی؛ نور و روشنائی و..... ــ پشت کنند؛ تنها سایه ــ سیاهی و ظلمت این رژیم پلید ــ را می بینند".
26.07.2016 ( 5 مرداد 1395 )