تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

13 مرداد ماه 1395 ـ  3 ماه  اگوست 2016

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

بزرگ ترین امانت دار تاریخ بشریت!

با بر داشته شدن اتفاقی در فاضلاب، و بلند شدن بوی تعفنِ حرام خواری عده ای از متدینین دولتی و مسئولان و مدیران خداجوی و با ایمان و نماز خوان و اهل زیارت بقاع متبرکه و عزاداری ماه محرم و خدا ترس (و دارنده نشان ISO - 2000 - نقش نعل اسب روی پیشانی!) که برای خود حقوق های چند صد میلیونی و پاداش های میلیاردی می نوشتند!، دولت بی تدبیر و ناامید جهت سرپوش گذاشتن روی توالت!، دو - سه عدد از مدیران خاطی را جا بجا کرد تا خدای ناکرده سر و صدای کارگرانی که شش ماه بیشتر است حقوق هشتصد هزار تومانی خود را نگرفته اند در نیاید و کار به بحران سیاسی و اجتماعی نکشد!

البته جا بجایی این مدیران (به گفته احمد توکلی حرام خوار)خار پشته!، با برگزاری مراسم تودیع و قدردانی از زحمات آن ها برگزار شد و بعد هم دو عدد از آن ها را به ریاست دو بانک دیگر گماشتند!

در حالی که احمد توکلی فعال سرشناس سیاسی و وزیر و نماینده سابق این مفت برها و چپاولچی ها را حرام خوار خوانده و بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی خواستار محاکمه و مجازات آن ها شده اند سخنگوی رشتی الاصل دولت در مراسم قدردانی و تودیع کربلایی صفدر حسینی، رئیس صندوق ذخیره ارزی (ذخیره ملی)، ضمن سخنان پر شوری کربلایی صفدر را که بنیانگذار نهضت شیرین حقوقخواری بین مدیران متدین رژیم بوده، " ذخیره نظام " و " امانت دار " بزرگ کشور نامید!

البته قبل از اعطای این القاب به موسس حرام خواری بین مدیران (کربلایی صفدر)دخترک ایشان، که امسال با رانت ابوی و ساپورت مالی وی به مجلس شلم شوربای جمهوری اسلامی رفته است، طی سخنانی در صحن علنی مجلس از بابا صفدر تجلیل کرد و دریافت حقوق ماهیانه چند صد میلیونی و پاداش میلیاردی را حق باباش دانسته و گفته بود:

" بابام خوب کرده واسه خودش ماهی چند صد میلیون حقوق نوشته!، خیال کردین چون اسمش صفدره باید می رفت با ماهی هشتصد هزار تومان تو معدن ذغال سنگ در گرمای چهل درجه و رطوبت سنگین استخوان خودشو خرد می کرد؟! حقش بوده و سهم خودشو از انقلاب گرفته... "

سخنان این دخترک (دختر کربلایی صفدر)و سخنرانی چاپلوسانه کربلایی نوبخت (سخنگوی رشتی الاصل دولت)مورد اعتراض زیادی قرار گرفته و حتی عده ای خواستار موضع گیری رئیس جمهور (کربلایی روحانی)در برابر سخنگوی خود شده اند!

اما من که نظرم به نظر سخنگوی رشتی دولت نزدیک تر است هم اظهارات نوبخت را تائید می کنم و معتقدم کربلایی صفدر (رئیس سابق صندوق ذخیره ارزی)همانطور که سخنگوی دولت گفت " امانت دار بزرگ " و " ذخیره ملی " است!

- " ذخیره ملی " است چون در مدت مدیریت آنقدر حقوق و پاداش برداشته که در حال حاضر وضعیت مالی اش بهتر از صندوق ذخیره ارزی است و موجودی صندوق ذخیره ملی در برابر موجودی کربلایی صفدر حسینی حکم پول خرد را دارد!

- " امانت دار بزرگ نظام " است چون در زمانی که کلید صندوق ذخیره ملی در دستش بوده و می توانسته کل موجودی را بردارد و مثل خاوری بانک ملی بزند به چاک، در مملکت مانده و به حقوق مختصر ماهی چند صد میلیون تومان و پاداش اندک چند میلیاردی قناعت کرده است!

با این اوصاف امیدواریم منبعد از اطلاق واژه خارپشته حرام خوار به این قبیل امانت داران و ذخیره های ملی خودداری شده و سازمان میراث فرهنگی تلاش کند تا اسامی آنها به عنوان امانت دار ترین پستانداران عالم (از زمان مادها به این طرف)در کتاب رکوردهای گینس ثبت گردد و همچنین یونسکو نیز نام آنها را در ردیف پدیده های میراث جهانی ثبت کند!

 

روز خبرنگار، و لزوم واردات نویسنده از چین!

در حالی که تیراژ روزنامه های جمهوری اسلامی به دو یا حداکثر سه هزار نسخه رسیده است و کار خبرنگاری به دریافت متون تهیه شده توسط روابط عمومی وزارتخانه ها و نهادهای دولتی، و چاپ آن در روزنامه (رپرتاژ آگهی)در قبال دریافت پول محدود می شود و خبرنگار به کسی که رابط وزارتخانه و دفتر روزنامه است گفته می شود!، برای خالی نبودن عریضه و ادای ممالک دموکراتیک و آزاد را درآوردن، مراسم دولتی روز خبرنگار همه ساله در شانزدهم مردادماه در تهران و شهرستان ها و قراء و قصبات!، برگزار می گردد.

شاید خیلی ها حرف زشت بزنند و روز خبرنگار را زیر سئوال ببرند و بگویند در مملکتی که خبرنگار را داخل ادارات و موسسات دولتی راه نمی دهند و خبرنگار جرئت ندارد مطابق سلیقه خود و آنچه به فکرش می رسد سئوالی مطرح نماید، و فقط مجاز است سئوالی را که قبل از شروع جلسه به دستش داده اند مطرح کند برگزاری روز خبرنگار دیگر چه صیغه ای است!

بطوری که اطلاع دارید روزنامه های مستقل توقیف و تعطیل شده اند و روزنامه نویسان و خبرنگاران واقعی و فهیم و صاحب فکر و اندیشه و قلم یا موفق به خروج از کشور و کار در مدیاهای بین المللی آبرومند شده اند، یا دستگیر و زندانی گردیده اند!

روزنامه های موجود هم (از هر دوجناح)متعلق به نهادهای دولتی و شبه دولتی و یا افراد با نفوذ سیاسی و اقتصادی هستند و در واقع دکان کاسبی سیاسی و مالی می باشند!

روزنامه ایران با بودجه کلان از بیت المال و جیب مردم منتشر می شود و هر دولتی روی کار می آید این روزنامه مبلغ آن دولت می گردد و وظیفه اش موفق نشان دادن دولت است!

روزنامه همشهری از جیب شهروندان بخت برگشته تهرانی منتشر می شود و ارگان تبلیغاتی شخص شهردار است!

روزنامه شهروند با اعانه و کمک های مردم نیکوکار و از بودجه دولت توسط سازمان هلال احمر منتشر می شود و مدیحه پرداز دولت است.

روزنامه کیهان و بقیه روزنامه ها هم هریک سر در آخور یک نهاد و یک دستگاهی دارند و بقیه هم دکان کلاهبرداری سیاسی و اقتصادی هستند!

روزنامه مردمسالاری سه هزار نسخه چاپ می شود و با این سه هزار نسخه درآمدش از نیویورک تایمز بیشتر است!

یک صفحه خود را روزانه به شهرداری تهران فروخته است و یک صفحه را به موسسه دیگر و...

از وزارت ارشاد یارانه کاغذ ده ها برابر تیراژ واقعی می گیرد و چون در عین حال ارگان حزب پنج نفره مردمسالاری است. از وزارت کشور هم یارانه احزاب می گیرد!

سایر روزنامه های کم تیراژ هم از زمین و زمان پول می گیرند و کاسبی می کنند. وزارت ارشاد هم این مطلب را خوب می داند و از زیر و بم کار این دکان ها آگاه است و با دادن یارانه و آگهی دولتی افسار آنها را در دست دارد، و تا زمانی که این روزی نامه ها از ریل خارج نشوند کاه و جوی آنها برقرار می باشد.

منبع درآمد دیگر این روزی نامه ها تیغ زدن وزارتخانه ها است!، سابق بر این اکثر وزارتخانه ها و ادارات دولتی برای وارونه نشان دادن حقایق و قلب واقعیت و موفق نشان دادن خود نشریه و حتی کتاب چاپ می کردند و مجانی توزیع می کردند. بعد که چاپ نشریات توسط وزارتخانه ها ممنوع شد؛ روابط عمومی ها ی دولتی هر یک تعدادی روزنامه و خبرنگار را خریداری کردند!

فی المثل وزارت صنعت - معدن - تجارت (وزارتخانه شخصی حاجی نعمت خورده و نعمت برده!)چند روزنامه با روش اقتصادی را اجاره کرده است و مدیران این جراید پول کلانی از این وزارتخانه می گیرند و با نادیده گرفتن مشکلات صنایع و معادن و تجارت و کارگران مظلوم، به تعریف و تمجید از حاج نعمت می پردازند!

حتی بعضی وزارتخانه ها و ادارات مطالب مورد نظر خود را تهیه و پس از تائید بالاترین مقام، برای چاپ به روزنامه می دهند. رابط بین این روزنامه ها و روابط عمومی وزارتخانه که می رود مطلب را می گیرد و به سردبیر می دهد؛ و یا اگر کار با کامپیوتر را بلد باشد، از طریق پست الکترونیک می گیرد در جمهوری اسلامی خبرنگار نام دارد!

گروهی دیگر هم جنبه تزئینی در مصاحبه های تلویزیونی را دارند (سالاد و پیش غذا!)که برای واقعی نشان دادن مصاحبه دور میز گردی می نشینند و با قلم و کاغذی که به آنها داده شده بازی می کنند و در حین مصاحبه وزیر کاغذ را خط خطی می کنند، که مثلا داریم صحبت های وزیر را می نویسیم! (در حالی که متنی که باید چاپ شود بعد پایان جلسه نمایشی به آنها داده می شود!)

اگر دقت کنید در این مصاحبه ها شخص وزیر یا رئیس جمهور و مصاحبه شونده متکلم وحده است و جوانان دختر و پسری که به عنوان خبرنگار دور میز نشسته اند به هیچ وجه سئوالی مطرح نمی کنند و مشغول خاراندن اعضا و جوارح خود هستند!

حتی شرط دادن پول های کلان و اجاره این روزنامه ها این است که خبرنگار توسط روابط عمومی آن وزارتخانه تعیین گردد، که معمولا یکی از پرسنل روابط عمومی را به عنوان خبرنگار به آن روزنامه مامور می کنند!

علاوه بر پولی که به روزنامه بابت اجاره شرف روزنامه نگاری!، داده می شود به این میرزا بنویس های کر و لال هم به مناسبت های مختلف سکه طلا و پاداش و اجرت قلم به مزدی داده می شود!

آیا با این وضعیت فکاهی روزنامه ها و فکاهی تر خبرنگاری در جمهوری اسلامی انتساب یک روز به این به اصطلاح خبرنگاران ستم و ظلم به خبرنگاران حقیقی و روزنامه نگاران واقعی و مردمی محبوس در زندان نیست؟!

بهتر بود در روز خبرنگار به ملاقات خبرنگاران در بند و زندانی می رفتند و از آنها استمالت و تقاضای حلالیت می کردند!، بندیانی که گناهشان و تنها گناهشان نفروختن قلم و شرف به صنار و سه شاهی صاحبان قدرت است!

عده ای نگران هستند که با این وضعیت رو به تزاید دستگیری خبرنگاران و روزنامه نویس ها بزودی نسل روزنامه نگاران هم مثل ببر مازندران منقرض خواهد شد، و مملکت بدون خبرنگار خواهد ماند!، باید گفت که هیچ جای نگرانی وجود ندارد. همانطور که اطلاع دارید کشور دوست و برادر جمهوری خلق چین سال هاست کلیه نیازهای جمهوری اسلامی را از شیر مرغ و چیز خروس گرفته تا کامیون های یکبار مصرف و اتومبیل های بی کیفیت و تسبیح و جانماز و چادر سیاه و کاندوم و وسایل عزاداری ماه محرم تامین می کند!

در واقع وارد کنندگان جمهوری اسلامی (یا به قول حاج محمود: برادران قاچاقچی!)فقط را ه چین را بلد هستند و ایران را به بازار مصرف تولیدات و محصولات چینی (تهیه شده از زباله و پسماندهای صنعتی!)تبدیل کرده اند؛ حتی قلم و خودکار دست مسئولین و مدیران هم چینی، و انگشتر عقیق دستشان هم ساخت چین است!

اکنون سال هاست که بر اثر یک رویه نهادینه شده و به منظور خالی نماندن سلول های زندان، بطور مرتب شعرا و نویسندگان و روزنامه نگاران و طنز پردازان دستگیر و برای تغییر مزاج به زندان اوین و یا قزل حصار منتقل می گردند (!)و پیش بینی می شود با استمرار این وضعیت بزودی تک و توک روزنامه نگار و یا شاعر و نویسنده غیر وابسته ای هم که هنوز نوبتشان نرسیده و دستگیر نشده اند به میمنت و مبارکی بازداشت و به همکاران خود در زندان ها بپیوندند، و نتیجتا مملکت با کمبود شاعر و نویسنده برای پر کردن سلول های زندان مواجه گردد!!

غصه کمبود زندانی و خالی ماندن سلول های مختص روزنامه نگاران و ادبا و شعرا و نویسندگان را نخورید و مطمئن باشید مدیران و دلسوزان رژیم که در همه حال به فکر رفع کمبودهای کشور هستند در صورت لزوم برای خالی نماندن ظرفیت زندان ها، در برابر صدور نفت و گاز ارزان قیمت (!)شاعر و نویسنده و روزنامه نگار و ادیب و متفکر و امثالهم، جهت زندانی کردن، از کشور دوست و برادر جمهوری حلق چین وارد خواهند کرد!! (اگر چه خبرنگاران و برنامه سازان و مجریان بی بی سی تا حدودی مشکل کمبود خبرنگار و ژورنالیست طرفدار رژیم را کم کرده اند!)

 

سفر استانی رئیس گاوها

در این سفر هیئت گاوها از رشد خریت در میان گاو و گوسفندها ابراز نگرانی کردند و چند مقام گاوی که به سفارش برادر یک گاو با نفوذ مقادیری علوفه اختلاس کرده (با بهره صفر درصد!)و به حساب گوساله های خود ریخته بودند، برای خاموش کردن سر و صدای سایر گاو و گوسفندان موقتا از سمت خود برکنار و به گاوداری های دیگر فرستاده شدند!

رئیس گاوها در این سفر استانی گناه مشکلات عدیده اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی کل طویله ها و سرطویله ها و بالا رفتن آمار فحشا و فساد و اعتیاد در میان گوسفندان را به علت تبلیغات خرکی دشمن استکباری دانست و از جمیع حیواناتی که در طویله مرکزی به مع کشیدن هایش گوش فرا داده بودند خواست برنامه های تلویزیون های ماهواره ای ضد انقلاب را که باعث رشد خریت در میان گاوها شده نگاه نکنند، و فریب دشمن را نخورده، و فقط بی بی سی تماشا کنند!

ناظران سیاسی معتقدند رئیس گاوی و همکارانش بر خلاف قول های انتخاباتی که داده بودند تاکنون باری از دوش گاوها برنداشته اند و این سفرها هم جنبه انتخاباتی دارد و رئیس گاوی تلاش می کند تا برای یک دوره دیگر بر گاو و گوساله ها و گوسفندان ریاست کند!

پیش بینی می شود خر قبلی که مدتی است عرعر انتخاباتی خود را شروع کرده است با وعده دادن کاهانه بیشتر (شبیه یارانه آدم ها)وارد گود مبارزات انتخاباتی شده و با رئیس گاوی رقابت کند!

آگاهان می گویند اگر چه ورود خر قبلی به مبارزه انتخاباتی موجب افزایش شور انتخابات خواهد شد و رقابت بین یک گاو و خر را دیدنی خواهد کرد، اما گوسفندها هم آنقدر خر نیستند که مجددا به خری که با خریت خود طویله را نزد جهانیان بی آبرو کرد و و زیان اقتصادی به طویله و گاو و گوسفندان ساکن در آن وارد نمود مجددا رای بدهند!

 

مال کی رو خوردن؟!

وقتی دوره ریاست حاج دکتر محموت احمدی نشاط به پایان رسید و نامبرده فوق ریاست بر امت همیشه در صحنه را به حاجی دکتر حجت الاسلام و المسلمین و المسلمات روحانی (فریدون سابق)سپرد، کشتیبان را سیاست دگر آمد، و همان مطبوعات و جراید و بوق های تبلیغاتی که از مموت و عوامل و اذنابش به عنوان پاک دست و پا ترین دول ات تاریخ بشریت نام می بردند، عوامل و اذناب دولت های نهم و دهم را به متهم به غارت بیت المال و گم و گور کردن هشتصد میلیارد دلار پول فروش نفت کردند و گفتند و نوشتند که دولت مردان نهم و دهم مال مردم را خورده اند و چیزی برای بعدی ها نگذاشته اند!

اکنون که فیش های حقوقی مدیران دونپایه دولت بی تدبیر و ناامید یازدهم فاش شده و جهانیان از پرداخت ماهی هفتصد هشتصد میلیون تومان به یک مدیر شش کلاس سوادی انگشت حیرت به ماتحت خود فرو برده اند بفرمائید این مدیران مال کی رو خورده اند؟!

من امروز نگاه کردم دیدم مال من سر جاشه، و خوشبختانه مدیران محترم مال منو نخورده اند، اگر مال شما را خورده اند خود دانید!

در ضمن شما که مدعی بودید احمدی نژاد و دارو دسته اش مال مردم، از جمله مال من و مال شما را خورده اند، پس بفرمائید دولتمردان کنونی مال کی رو دارند می خورند و حالشو می برند؟

در عکس های ضمیمه مدیران و روسای محترم مشغول خوردن افطاری سبک از بودجه بیت المال هستند!

 

دار و دسته نیویورکی ها ((Gangs of New York

دار و دسته نیویورکی ها نام فیلمی از کارگردان توانای هالیوود مارتین اسکورسیزی است.

اسکور سیزی این فیلم را در سال 2002 ساخت و داستان آن مربوط به گروهی از آمریکایی های بومی است که با ایرلندی های مهاجر درگیر می شوند.

من هر وقت نام فیلم اسکورسیزی را می شنوم، و یا صحبت از درگیری یک دارو دسته مهاجم با بومیان و ساکنان اصلی یک مملکت بر سر غارت و چپاول اموال ملی و دارایی های عمومی می شود شیطان توی جلدم می رود که یک داستان مشابه ای با الهام از فیلم اسکورسیزی مثلا به نام دار و دسته تهرانی ها یا آرادانی ها یا سرخه ای ها بنویسم!

به هر حال الهام گرفتن از آثار و اندیشه دیگران همیشه بوده و خواهد بود!

اگر حمل بر خودستایی نشود باید عرض کنم داستان من به نام: " دار و دسته دولتی ها! " صد پله از مال اسکورسیزی بهتر خواهد شد و مهیج تر از کار در خواهد امد، زیرا دار و دسته های گانگستری در اینجا بیشتر از نیویورک قدیم هستند و بخصوص دار و دسته آرادانی ها به سایر دسته ها گفته اند زکی! (ز کیسه!)

همچنین درگیری دو دسته لات و لوت جنایتکار و دزد که بر سر غارت بیت المال به جان هم افتاده اند و دست هم را رو می کنند می تواند به صورت سریال ابد قسمتی برای تلویزیون ساخته شود، زیرا درگیری این دو دسته برای غارت منابع ملی و دارایی های بیت المال تا ابد ادامه خواهد یافت!

در پایان چون عکس فیلم اسکورسیزی را پیدا نکردم این عکس را که ربطی به فیلم اسکورسیزی ندارد و وصله دارو دسته نیویورکی بودن به آنها نمی چسبد محض تفنن از عرض و طول شما می گذرانم!

بازگشت به خانه