تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
ممنوعیت های جدید در مشهد مقدس!
در چند روز اخیر ماجرای مخالفت حضرت آیت الله والمسلمین علم الهدی، پدر زن حضرت حجت الاسلام و المسلمین کربلایی رئیسی نایب التولیه امام رضا (ع)، با برگزاری کنسرت موسیقی در مشهد کلیه رویدادهای جهانی، از کودتای ترکیه گرفته تا ورود ارتش ظفرگون برادر پوتین به همدان، را تحت تاثیر قرار داده و نگاه جهانیان به مشهد مقدس و رویارویی آیت الله علم الهدی با خوانندگان و نوازندگان موسیقی سنتی دوخته شده است!
امام جمعه مقدس مشهد در خطبه های نماز جمعه به برگزاری کنسرت های موسیقی اعتراض کرد و اظهار داشت که مشهد مقدس جای عیش و عشرت و خوشگذرانی و کنسرت نیست، بلکه مشهد شهر زیارتی است و فقط برای زیارت و اعمال صالحه اسلامی باید به اینجا بیایند! (نقل به مضمون)
بنا بر اظهار مسئولان مقدس شهر مشهد، زائران و مسافران باید برای زیارت و خواندن ادعیه و انجام برخی از «مناسک اسلامی» به این شهر بیایند و لاغیر! از جمله روزنامه شهروند (متعلق به سازمان هلال احمر حکومت اسلامی) چندی قبل گزارش مستندی را به چاپ رساند که نشان می داد زائران عراقی و کویتی و بحرینی و شیعیان منطقه برای انجام ازدواج موقت (صیغه - متعه) به مشهد مقدس می آیند و ضمن اقامت در هتل های لوکس مشهد، غسل جنابت را هم که در اسلام توصیه شده به عمل می آورند!
بهر حال، اظهارات امام جمعه مقدس مشهد با واکنش مثبت آشیخ علی جنتی (پسر آیت الله جنتی معروف)، وزیر ارشاد اسلامی مواجه شد و ايشان، با تبعیت از فرمان حاکم خراسان، دستور لغو کنسرت های مشهد را صادر کرد!
رئیس جمهور محترم (کربلایی روحانی) از اینکه هر پیشنمازی دولت او را به چالش می کشد و با اعزام عوامل تحت فرمان خود بساط کنسرت های مجوز دار را بهم می ریزد به خشم آمده و در سخنانی به خر تو الاغ بودن مملکت اشاره مستقیم کرد و گفت:
"اینکه نمی شود هرکس صبح از خواب بلند می شود و تریبونی در اختیار دارد قانون وضع کند! "
حاجی فریدون سابق (کربلایی روحانی - رئیس جمهور) از اینکه وزیر ارشاد هم قانون و رئیس جمهور را نادیده گرفته و در برابر درخواست غیرقانونی حاکم خراسان تسلیم و کنسرت ها را لغو کرده است هم ابراز ناخرسندی کرد و بطور ضمنی تائید کرد که کلاهش پشم ندارد، و حتی وزیر کابینه اش هم از ائمه جمعه دستور می گیرد!
اما قضیه کش پیدا کرد و سایر ائمهء جمعه، حتی آن دسته از ائمه جمعه ساکن روستاها که زیر بیست خانوار جمعیت دارند و فاقد محل برگزاری کنسرت و حتی برق هستند و حتی نمی دانند کنسرت را با سین می نویسند یا با صاد، هم خواستار ممنوعیت برگزاری کنسرت در روستاهای خود شدند و اعلام کردند که روستا محل پرورش گاو و گوسفند و کشت و برداشت علوفه مورد نیاز امت همیشه در صحنه است و نباید در آن کنسرت اجرا شود!
آخرین خبرهای رسیده از مشهد مقدس حاکی است که علاوه بر ممنوعیت برگزاری کنسرت در مشهد، هرگونه خواندن با صدای بلند (حتی یاسین به گوش خر) ممنوع اعلام شده ات. همچنين خارج کردن باد و گاز معده در مشهد مقدس، با صدای بلند و به صورت مکرر و پشت سرهم، که شائبه چهچهه زدن را ایجاد کند و به صدای بعضی خوانندگان معروف شباهت داشته باشد بکلی ممنوع بوده و در صورت مشاهده، با استفاده از تکنولوژی پر کردن قلب راکتور چند میلیارد دلاری اراک با بتن و سیمان، چاه و چاله خاطیان را پر خواهند کرد!
فروشندگان دوره گرد نیز منبعد مجاز به تبلیغ اجناس خود با آواز و صدای بلند و از طریق بلندگوی دستی در معابر و کوچه و خیابان نبوده و در صورت مشاهده، همان بلندگو را به آنها تزریق خواهند نمود! و به حمامی های مشهد و به اهالی مشهد اولتیماتوم داده شده که نباید در زیر دوش حمام و یا در خزینه آواز بخوانند و در صورت مشاهده آواز خواندن زیر دوش و در حمام، خاطیان به دادگاه انقلاب تحویل و دهان شان سرویس خواهد شد!
ممنوعیت برگزاری کنسرت در مشهد علاوه بر تحکیم بیضهء اسلام، موجب کاهش آلودگی صوتی هم خواهد شد، زیرا برخلاف تصور امام جمعه مشهد، کنسرت هایی که با مجوز ارشاد و نیروی انتظامی و ده ها ارگان دیگر برگزار می شود شبیه نوحه خوانی و مجالس عزاداری است و اشعار در پیتی و صدای ناهنجار خوانندگانی، که حتی در میان افراد خانواده خودشان هم شناخته شده نیستند، نه تنها باعث طرب و شادی مردم نمی شود بلکه آنها را یاد بدبختی هایشان می اندازد و ایضا چون شبیه صدای اگزوز اتومبیل ها است، آلودگی صوتی را هم تشدید می کند!
تشکیل وزارت گدایی و تکدی گری!
الحمدلله آثار و برکت برجام (مذاکرات تسلیم آمریکا و پنج کشور اروپایی در برابر خواسته های اتمی حکومت اسلامی) کم کم هویدا می شود. یکی از اين آثار برداشتن تحریم ها و هجوم خارجیان به کشور است و مسئولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری می گویند در سال گذشته بیش از 5 میلیون توریست وارد حکومت اسلامی شده اند!
اين يک امر بديهی است که همه کشورهای دنیا با توجه به ارز آوری صنعت توریسم و تاثیر گردشگری در اقتصاد اهمیت زیادی برای جلب توریست قائل هستند و می کوشند گردشگرانی از کشورهار ثروتمند جهان را که پول بیشتری خرج می کنند جلب نمایند! اما، همانطور که همه چیز در این مملکت وارونه است، گردشگری و صنعت توریسم در جمهورر اسلامی هم بر عکس همه دنیا است!
استاندار تهران اخیراً اطلاع داده که گروه های کثیری از عزیزان پاکستانی و برادران بنگلادشی و هندی و حتی میانماری (برمه ای) با ویزای گردشگری به ایران آمده و به گدایی مشغول شده اند! بعبارت ديگر، در حکومت اسلامی به جلب گدایان صد و بیست و چهار کشور جهان اهتمام ویژه شده و صنعت توریسم کشور را به صنعت تکدی گری و گدایی تبدیل کرده اند!
علاوه بر هجوم گدایان خارجی به کشور، رشد آمار گدایان داخلی هم امیدوار کننده است و گدایی به صنعت ملی تبدیل و با توجه به سیاست های مدبرانه دولت به غیر از مدیران دولت و وابستگان قدرت، همه به گدایی افتاده اند! بطوری که به نظر می رسد گدایی و تکدی گری در شرایط فعلی تنها راه برون رفت کشور از مشکل بیکاری مزمن است.
از آنجا که به گفته مقامات دولتی بیش از هشت - نه میلیون نفر بیکار تحصیل کرده و فارغ التحصیل دانشگاه در کشور مشغول بیکاری هستند، برای حل مشکل بیکاری باید صنعت ملی گدایی را، که خوشبختانه از نظر مواد اولیه (آه و ناله و دعای خیر) وابستگی به خارج ندارد تقویت کرد و برای شروع یک وزارتخانه جدید تحت نام: "وزارت تکدی گری و علوم گدایی" تشکیل داد.
ضمناً چون در نهایت همهء مردم، اعم از تحصیل کرده و بی سواد، به گدایی می افتند، دولت برای صرفه جویی در بودجه باید وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم و وزارت کار را منحل و بجای آن یک وزارتخانه جدید برای آموزش و تربیت گدا و متکدی و تهیه دعا های شفابخش و وسایل گریم جهت متکدیان، بر پا کند و یکی از دولتمردان سابقه دار در امر گدایی و تیغ زدن مردم را در راس این وزارتخانه بگمارد!
همچنین استاندار تهران گفته است که گدایان درآمدهای بالایی دارند (بعد از مدیران دولتی، دومین درآمد قابل توجه متعلق به متکدیان خیابانی است) و بصورت سازماندهی شده گدایی می کنند!
استاندار همچنین گفته است که بعضی باندها و مدیران بخش گدایی کشور (!) افراد بیکار را با روزی پنجاه هزار تومان دستمزد استخدام می کنند تا برایشان گدایی کنند! (ماهی یک و نیم میلیون تومان).
با توجه به اینکه دولت تدبیر و امید حقوق کارگران را هشتصد و دوازده هزار تومان تعیین کرده است، درآمد گدایان تقریباً دو برابر کارگران است و همین امر سبب می شود تا صنعت مملکت دچار کمبود نیروی انسانی شود و کارگران صنایع تولیدی به صنعت گدایی روی بیاورند!
در صورت تشکیل وزارت گدایی و امور تکدی گری، و سازماندهی گدایان، وزارت دارایی و امور اقتصادی قادر خواهد بود به دعای خیر گدایان که بدرقه راه کمک کنندگان می کنند مالیات و عوارض ببندد و از هر دو طرف مالیات ارزش افزوده (VAT) بگیرد!
همچنین وزارت امورخارجه در همکاری با وزارت دارایی و امور تکدی گری قادر خواهد بود در سفارتخانه های حکومت اسلامی در خارج وابسته گدایی مستقر و نسبت به پذیرش گدایان کشورهای دوست و برادر اقدام نماید!
برای اولین بار: پرش 30 میلیون دلار با چتر نجات از هواپیما!
کربلایی رفسنجانی به دولت تحمیل شده است، می گوید: " عده ای که نباید اسم شان برده شود تا خدای ناکرده مردم آزرده شوند! رفته اند از یک کشور خارجی 130 میلیون دلار گرفته و در جعبه مهر و موم شده به هواپیمای در بسته آورده، و به تهران حمل کرده اند، هواپیما هم در طول مسیر جایی توقف نکرده و کسی را هم سوار و پیاده نکرده است؛ معهذا 30 میلیون دلار از این پول ها در مسیر پرواز مفقود گردیده و همه از آن اظهار بر اطلاعی می کنند!ه
ه حاجی کربلایی اسحاق در توضیح این فساد اقتصادی، بدون نام بردن از شخص خاصی (که معمولاً باعث دلخوری می شود!) یا ذکر تاریخ آن، گفت: «زمانی گروهی تصمیم گرفتند که در دوران تحریم از یکی از کشورهای خارجی پول بیاورند. در بانک مرکزی آنجا 130 میلیون دلار تحویل آنها دادند و همان طور در هواپیما نشستند و وقتی به ایران بازگشتند 100 میلیون دلار به بانک مرکزی تحویل دادند. وقتی هم پرسیده میشود که 30 میلیون دلار چه شد میگویند نمیدانیم گم شده است». وی که به قزوین سفر کرده بود، تاکید کرد که این 30 میلیون دلار تا این لحظه هنوز «گم شده است» و افزود که به خاطر آزرده نشدن خاطر «مردم» (اسم مستعار مدیران دزد کشور) خیلی از مسائل را نمیگوییم! ه
ه بهر حال، با توجه به اینکه تحویل گیرندگان و حمل کنندگان پول افراد قابل اعتماد و نماز خوان و زیارت اهل قبور و دعای کمیل و سفره ابوالفضل بوده و با دزدی و غارت و چپاول بیت المال سر و کاری ندارند و هواپیما هم مستقیم به تهران آمده است تنها یک احتمال وجود دارد و آن هم پریدن اختیاری این 30 میلیون دلار از هواپیمای در حال پرواز است!ه
ه گفته می شود 30 میلیون دلار مذکور به محض اطلاع از مقصد هواپیما (فرودگاه تهران) با چتر نجات از هواپیما بیرون پریده و خود را از خطر رسیدن به تهران و خورده شدن توسط مدیران دست پاک و مومن و نماز خوان رژیم اسلامی نجات داده است!ه
ه در پایان باید گفت 30 میلیون دلار عددی نیست که کربلایی اسحاق به خاطر آن مصاحبه می کند و باعث آزردگی همکاران دولتی خود می گردد.ه
ه ایشان خوب است موضوع پاداش های کلان خود از عضویت در هیئت مدیره بسیاری از شرکت ها و کارخانجات دولتی را رسانه ای کند!ه
ه همچنین ما اگر جای کربلایی اسحاق بودیم اسم مان را عوض می کردیم!، چون اسحاق از اسامی محبوب و باستانی یهودیان (صهیونیست های فعلی) است و آدم نمی تواند وقتی اسمش اسحاق است مشت محکمی به دهان هم اسم های خودش بزند!ه
انجام وعده های صدر انقلاب!
همانطور که می دانید، دزدی و اختلاس و غارت اموال کشور توسط مدیران مومن و نماز خوان و خداترس و اسلام پناه بطور تلویحی (!) جزو امتیازات مدیریتی شده و و هر کس در رأس کاری قرار می گیرد به خاطر خدمت به محرومین و مستضعفان و فقرا و گدا گشنه ها دست به غارت اموال عمومی می زند!
متاسفانه مردم، تحت تأثیر شبکه های ماهواره ای و دشمنان اسلام، و بویژه استکبار جهانی، مدیرانی را که خزانهء دولت را لایروبی می کنند و به حساب شخصی خود می ریزند دزد و مادر نسکافه و خار پشته خطاب می کنند!، در حالی که این عزیزان سرگرم اجرای وعده های داده شده در اول انقلاب اسلامی سال 57 هستند!
اگر خاطرتان باشد در اول انقلاب قول شرف و مردانه دادند که بر اساس دستورات اسلام بساط فقر و استضعاف و سوء تغذیه و گرسنگی را از جامعه برچینند و فقرا و گرسنگان و مستضعفین را به رفاه و ثروت و مکنت برسانند!
به همین خاطر هر هشت سال یکبار که دولت عوض می شود و رئیس حکومت از پشت کوه های نوق رفسنجان، یا آرادان دامغان یا سرخه سمنان زمام امور کشور را در دست می گیرد؛ گرسنگان و فقرا و مستضعفین را از پشت کوه ها جمع کرده و بار کامیون نموده و به تهران می آورد و در مقامات عالیه قرار می دهد تا با گشودن در خزانه و بیت المال خود را و خانواده و اهل فامیل و شوهر ننه و فامیل عروس و اهل ده را به ثروت رسانده، آثار گرسنگی و فقر را از چهره خود و خانواده پاک کنند!
بنابراین موضوع اختلاس و دزدی و غارت در میان نیست و مطلب در واقع عمل به وعده اول انقلاب برای رساندن مستضعفین به دارایی و رفاه می باشد!
البته بعضی از این فقرا و مستضعفین سابق که قبلا در ده چارواداری می کرده و با گاو و گوسفند سر و کار داشته اند همه را گاو و الاغ فرض کرده و طوری ته خزانه را جارو برقی می کشند که داد و فریاد سایر مسئولان کشور (که خودشان هم جزو شرکت کنندگان در مسابقه فقرزدایی هستند) در می آید!
چرا افشای دزدی در بنیاد شهید قابل افشا نیست؟!
باری، نمایندگان مجلس 20 خرداد ماه سال 92 با 129 رأی موافق، 28 رأی مخالف و 16 رأی ممتنع، طرح تحقیق و تفحص از "بنیاد شهید و امور ایثارگران" را تصویب کردند و حدود سه سال و نیم هم از تصویب تحقیق و تفحص از بنیاد شهید در مجلس شورای اسلامی می گذرد. عدم شفافیت مالی، وجود شائبه ها در بخش های اقتصادی بنیاد و کشف اختلاس 15 میلیارد تومانی، از جمله دلایل پیگیری این طرح در مجلس نهم عنوان شد. پیش از آن نیز خانواده های جانبازان و ایثارگران دوران جنگ در مقابل مجلس تجمع کرده بودند؛ آنان به خدمات حمایتی بنیاد شهید اعتراض داشتند.
اما بنیاد شهید از همان آغاز زمزمه طرح تحقیق و تفحص، تلاش کرد آنگونه که برخی از نمایندگان مجلس گفتند، با فرستادن معاونت های خود به مجلس شورای اسلامی و رایزنی با نمایندگان، از انجام این طرح جلوگیری کند که با مخالفت و مقاومت نمایندگان طرح روبه رو شد.
اما تاکنون کمیته تحقیق و تفحص گزارشی علنی در این باره ارائه نکرده است. با این حال از لابلای سخنان اعضای کمیتهء تحقیق و تفحص مجلس می توان به این نتیجه رسید که تخلفات گسترده ای در این نهاد در دوران ریاست حکومت محمود احمدی نژاد صورت گرفته و اکنون به میمنت و مبارکی ابعاد فساد گسترده مالی جدیدی در بنیاد شهید (در دوران ریاست حکومت محمود احمدی نژاد) فاش شده است که قابل فاش کردن نیست!!
غلامعلی جعفر زاده رییس کمیته تحقیق و تفحص مجلس از بنیاد شهید در این باره می گوید:
«حجم فسادهای مالی آن قدر زیاد است میترسیم اگر آنها را افشا کنیم مردم شوکه شوند، چراکه اتفاقهای بسیار تلخی در این نهاد رخ داده که همه ناشی از سوء مدیریت است.»
گفتنی آنکه حدود 9 ماه پیش، جزئیاتی از پرونده فساد مالی بنیاد شهید اعلام شده و حتی از اختلاس 170 میلیارد تومانی، سخن گفته شده بود که اندیشه اسلام آباد در همان زمان، اقدام به انتشار گزارشی در این مورد نمود که در ادامه، عینا ملاحظه می نمایید:
* نماینده مجلس خبر داد: ردپای بسیاری از مدیران بنیاد شهید در اختلاس
* 170 میلیارد تومان پول بنیاد شهید از کشور خارج شده و غیرقابل ابزگشت است!
یک نماینده مجلس میگوید علی رغم برخی ادعاها مبنی بر بازگشت سرمایه از دست رفته بنیاد شهید در جریان اختلاس میلیاردی، این پول قابل برگشت به کشور نیست.
به گزارش بهارنیوز، پس از برملاشدن ماجرای اختلاس 170 میلیارد تومانی بنیاد شهید برخی از مسئولان این بنیاد مدعی شدند این پول از کشور خارج نشده و با درایت آنان متهمان ممنوع الخروج شدهاند در حالی که جعفرزاده ایمن آبادی نماینده مجلس گفت: در جریان این تحقیق و تفحص یک پرونده جابه جایی مالی 170 میلیارد تومانی کشف شده است که برخلاف ادعاهای موجود این پول قابل بازگشت نیست چرا که از کشور خارج شده است.
ملاحظات سیاسی مانع دستگیری مفسد اقتصادی!
روزنامه خراسان در صفحه آخر اول شهریورماه 95 خود، بدون نام بردن از فریدون سرخه ای (برادر رئیس جمهور) می نویسد:
"... یک نهاد نظارتی بررسی تخلفات مالی برادر رئیس یک مقام عالیرتبه دولتی را انجام داده و گزارشاتی برای برخی مقامات ارسال کرده است. بر اساس این گزارش این فرد بین بیست و پنج تا سی هزار میلیارد تومان معاملات اقتصادی مشکوک داشته است. وی با 3 بانک دولتی و 4 بانک خصوصی در ارتباط مستقیم است که منجر به اخذ وام هایی شده که مجموعاً به ارزش 10 الی 12 هزار میلیارد تومان است و نهایتاً منجر به این شده که این نهاد نظارتی این ارزیابی را دارد که اگر دلایل و ملاحظات سیاسی وجود نداشت یک روز هم نباید برای دستگیری وی تعلل کرد!»
شایان ذکر است در اختلاس ها و سوء استفاده های مالی و غارت بیت المال و خالی کردن ذخایر ارزی و ربودن دکل های نفتی و زمینخواری و کوه خواری و فساد های مالی کلان، عموماً پای صاحبان قدرت سیاسی و برادران و فرزندان و ایل و تبار آنها در میان است و به همین خاطر نمی توان دلایل و ملاحظات سیاسی را نادیده گرفته و آنها را دستگیر و محاکمه کرد! اما کسانی که در داخل اتوبوس های شلوغ و پر ازدحام شرکت واحد ده هزار تومان جیب بری کنند، و یا کسانی که آینهء بغل اتومبیلی را بدزدند چون در مورد آنها ملاحظات سیاسی وجود ندارد دستگیر و مجازات می شوند!
در حال حاضر عقیده مقامات بر این است که سوء استفاده مالی سی هزار میلیارد تومانی تاثیر چندانی بر اقتصاد و آینده مملکت ندارد و باید به دلایل سیاسی، آن را مانند پرونده بابک زنجانی و گم شدن دکل های نفتی و پرونده سازمان تامین اجتماعی و فساد کلان مالی بنیاد شهید و صدها مورد فسادهای چند هزار میلیارد تومانی دیگر نظیر پرونده پدیده مشهد و موسسه اعتباری میزان خراسان، نادیده گرفت و بجای رسیدگی به این قبیل مسایل پیش پا افتاده، مواظب بود که در مشهد مقدس کنسرت موسیقی برگزار نگردد!
فایده هفته دولت!
الساعه که این مطلب را می نویسم دومین روز هفته دولت است و تلویزویزون حکومت اسلامی در برنامه خبری دارد مقامات دولت را در حال کلنگ زدن طرح های جدید نشان می دهد!
در طول سی و خرده ای سالی که از عمر حکومت اسلامی می گذرد یک هفته را به نام هفته دولت نامگذاری کرده اند. در طول این یک هفته مقامات برجسته دولت و وزرا جلوی دوربین تلوزوزون حکومت اسلامی می نشینند و از خدمات عجیب و غریبی که در حق مردم کرده اند داد سخن می دهند!؛ خدماتی که نتیجهء آن بر همگان معلوم است و اخیرا معاون وزارت بهداشت گفته است نزدیک به چهل درصد مردم ایران گرسنه اند!
یکی از فواید مهم برگزاری هفتهء دولت این است که مردم کشور که با توجه به بیکاری قاطبه مردم (از پیر و جوان) بخور بخور و اختلاس های نجومی و غارت بیت المال، ناهنجاری های اجتماعی، گرانی روزافزون اقلام خوراکی و ارزاق عمومی و مسکن و خدمات عمومی و... تصور می کنند مملکت صاحب ندارد و هر کی هر کی است متوجه می شوند که مملکت دولت دارد!
بخصوص با دیدن کربلایی جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور، دچار انبساط خاطر می شوند!
اما مهم ترین خاصیت برگزاری هفتهء دولت مراسم کلنگ زنی پروژه های جدید توسط وزرا و مقامات عالیه دولتی و رئیس جمهور و معاونانش است که در واقع باری هم از مخارج پروژه ها بر می دارد و هزینهء ساخت و ساز پروژه ها را به اندازه حقوق یک روز کارگر (عمله) کاهش می دهد.
بطوری که در فیلم های خبری دیده می شود، به محض آنکه چشم وزیر و یا معاون وزیر و مقام عالیه به کلنگ می افتد دچار حس نوستالوزیک شده و در حالی که حضار از نحوهء کلنگ زنی و تف زدن های پیاپی آقای وزیر به دستهء کلنگ تعجب کرده اند، آنقدر کلنگ می زند که تا گردن در چاله ای که کنده فرو می رود و به یاد ایام قبل از وزارت و ریاست، که به عملگی اشتغال داشت تا غروب آفتاب به کلنگ زنی و درآوردن خاک ها ادامه می دهد!
به همین خاطر پیشنهاد می شود مراسم کلنگ زنی پروژه ها همه روزه ادامه داشته باشد تا آقایان وزرا و معاونین دولت و مقامات عالیه سهم بیشتری در سازندگی کشور داشته باشند و تخصص خود را در احداث ابنیه و تاسیسات انجام دهند و کشور را از حیث نیاز به عمله خارجی ( افغانی ) بی نیاز سازند!