تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

15 شهريور ماه 1395 ـ  5 ماه سپتامبر 2016

هدف قرار دادن استقلال بعد از نفی آزادی

همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران (هجا)

       ايرانيان، با شنيدن اخبار حضور نظامى روسيه در پايگاه هوايى نوژه )شاهرخى)، دومين پايگاه هوايى بزرگ ايران حيرت زده گشتند.اين خبر که توسط دولت روسيه فاش شد، مسئولين حکومت اسلامى را غافلگير نمود.

       اکنون آشکار شده است با تایيد رهبر، شورای امنيت ملی ایران، مجوز استفاده روس ها از پایگاه نوژه را صادر کرده است.در تاریخ معاصر ایران، این امر کم سابقه بوده و مجامع بين المللی را شگفت زده کرده است. طبق ادعای خبرگزاری راشا تودی از یک سال پيش قراردادی بين دولت های ایران، روسيه، سوریه و عراق منعقد گشته است. گویا حکومت بر اساس این قرارداد که تحت سياست “نگاه به شرق” و در چارچوب ” مناسبات راهبردى” با همسایه شمالی توجيه مي شود،حق استفاده از پايگاه هوايى نوژه (شاهرخى) را در اختيار روسيه گذاشته است.

       مفاد كامل اين قرارداد هنوز فاش نشده است ولى با توجه به مواضع متعارض و ابهام آلود مقامات ایرانی ممکن است استفاده از پایگاه هاى ديگری نيز جزو توافقات آمده باشد. اگر چه پس از یک هفته از انتشار خبر، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، اعالم کرده است که استفاده روسيه از پایگاه هوایی نوژه همدان “عجالتا” پایان یافته است، ولى طبق گفته دهقان وزير دفاع جمهورى اسلامى طول عمر آن “تا هر زمان كه روسيه لازم داشته باشد” خواهد بود.علی لاریجانی رئيس مجلس نيز متذکر شده است که در آینده نيز امکان استفاده روسيه از پایگاه های نظامی و قلمرو ایران وجود دارد.

       ناگفته نباید گذشت که على خامنه اى در “ملاحظات” ابلاغی خود به هيئت دولت در مورد قراردادهاى نفتى، بر الويت حضور روسيه در صنعت نفت ايران تاكيد كرده است.

       سياستمداران روسى و كشورهاى منطقه اكنون از ايران به همراه سوريه بعنوان دومين پايگاه نظامى روسيه در منطقه و همتراز اینجرليک در ترکيه نام برده و آن را دست آورد بزرگى براى پوتين محسوب می كنند.

       اگرچه مقامات حکومت و همچنين سفير روسيه در تهران وجود پایگاه نظامی روسيه در ایران را رد کرده اند، اما تا زمانی که مفاد قرار داد معلوم نشود، صحت این ادعا نامشخص خواهد بود.

       عملکرد ” مناسبات راهبردى” مورد نظر هيات حاکمه ایران تا كنون به پرواز هواپيماهاى روسى از پايگاه نوژه و بمباران مناطق نادقيق حومه حلب و کرد های سوریه، مواضع داعش و جبهه فتح الشام (جبهه النصره سابق) منجر شده است.

       باید توجه کرد هدف گذاری اصلی محور روسيه- سوریه- حکومت اسلامی در حملات هوایی و زمينی، زمين گير کردن مخالفان بشار اسد است و گروه هایی را همراه با داعش آماج تهاجمات قرار داده اند که از نيرو های اصلی در درگيری با داعش هستند.

       خسارات و لطمات وارده بر مردم سوريه از بابت انجام چنين حملاتى كه مناطق وسيعى را تحت حمله بمب های هدايت نشده وخوشه ای قرار مي دهد و امروز بحق در كانون توجه و اعتراض افكار عمومى جهان قرار گرفته است، مسئوليت جنايات جنگى عليه مردم سوريه را بطور مستقيم متوجه ايران نموده و بر پرونده سنگين مداخلات مغایر با موازین حقوق بشری حكومت در سوريه می افزاید.

       متاسفانه در نهایت دود دخالت های مخرب حکومت ونقش آفرینی غلط آن در سوریه به چشم ایران و ایرانی رفته و خسارت های ماندگاری را بر منافع ملی و موقعيت منطقه ای ایران تحميل می کند.

       اقدام یادشده که کاملا بی اعتنا به حق ملت در تعيين سرنوشت آينده کشور و حتی مجلس اين نظام عملياتی شده و تا امروز مفاد آن پنهان مانده است، خطری برای حاكميت ملى و استقلال کشور است.بر اساس اصل 77 قانون اساسی فعلی کليه توافقات خارجی مستلزم تصویب در مجلس است.همچنين اصل 146 به ممنوعيت استقرار هر گونه پایگاه نظامی خارجی در داخل کشور اشاره دارد.

       در اين اقدام بي سابقه خاك و حريم هوايى كشور داوطلبانه در اختيار و اشغال قواى نظامى كشوری قرار گرفته که سلاح ها و بمباران هوایی هواپيماهای ساخت آن به جان باختن هموطنان زیادی در طول جنگ هشت ساله با عراق منجر شد. اين قرارداد تا آنجاييكه مفاد آن براى طرفين لازم الاجرا باشد، می تواند در شرایطی به خلع يد از حاكميت انحصاری ملت بر بخشى از خاك خود در تمامى طول مدت

اجرای آن منتهی گردد.

       اقدام فوق ايران را از كشورى مستقل و صاحب اختيار به تدریج به يك مهره روسيه در تعاملات منطقه اى و جهانى تقليل داده وبا توجه به سوابق منفی حکومت های روسيه در بهترين حالت ممكن تامين امنيت کشور را به تحت الحمايگی دولت روسيه پيوند می زند! امرى كه به لحاظ مناسبات رقابتى اجتناب ناپذير و ساختار جغرافيای سياسی و جعرافيای اقتصادی همسايگى و منطقه ايى ميان ايران و

روسيه همانا سپردن سلامت شكار به شكارچى است!

       على خامنه اى ايران را سمتی هدایت می کند که در نهایت به مهره اى در دست روسيه تنزل یابد. ولی فقيه به همراه نيرو های همسو علاوه بر نفی آزادی، استقلال را نيز به خطر انداخته و چه بسا روس ها را در رسيدن به رویای دسترسی به آب های گرم دنيا اميدوار ساخته است.

       روسيه از ابتدا با “كارت مهار” ايران وارد سوريه شد و تا كنون با همين كارت و بطور شفاف و علنى اهداف خود مبنی بر چانه زنی با امريكا و بخصوص اسرائيل براى تثبيت حضور در سوريه، ارتقا موقعيت خود در منطقه، ايجاد مناسبات اقتصادى با كشور هاى عربى و گسترش نفوذ در خاور ميانه را پيش برده است.

       روسيه در آغاز عمليات نظامی در سوریه در كنفرانس مطبوعاتى با نتانياهو در مسكو بطور مشخص و علنى به او قول مهار و جلوگيرى تمامى فعاليت هاى ضد اسراييلى ايران و حزب هللا در سوريه را داد.٥ ماه پيش (مارس 2016) نيز با اعلام “خروج” خود از سوريه على خامنه اى و سپاه قدس را غافلگير ساخته و خواسته های خود را بر آنها تحميل کرد.از آنزمان تا بحال نيز با اهرم “مهار ايران” مشغول جلب حمايت و همكارى دراز مدت با اسرائيل و عربستان سعودى و امضا قرارداد هاى اقتصادى با آنها (29 قرارداد “استراتژيك با عربستان كه 2 قرارداد مربوط به ساخت نيروگاه هسته هست و چندين قرارداد با قطر و امارات) است. از این رو دولت روسيه چه در مراحل پيش گفته و چه اكنون كه تصميم به فاش

ساختن اين قرارداد (ايران در كنار سوريه دومين پايگاه نظامى روسيه در منطقه) گرفت، در پى افزايش موقعيت چانه زنى خود در مورد اوكراين و رفع تحريم هاى آمريكا و غرب بوده وبيشترين استفاده را از سياست هاى ضد ايرانی، ارتجاعى، متوهمانه و خلافت محور خامنه اى و فرماندهان سپاه تحت امرش براى پيشبرد منافع و ارتقا موقعيت خود برده است.

       البته از انصاف نباید گذشت روسيه در اين مورد هيچگاه اهداف، سياست ها و اولويت هاى خود را كتمان نكرده، آنها را بطور روشن و شفاف اعلام نموده و ثابت قدم در جهت كسب امتيازات كوشيده است.

امروز كاملاً روشن است استراتژى “محور مقاومت” خامنه اى كه سوريه را بعنوان ستون “مقاومت” عليه اسرائيل مي بيند با مشکلی اساسی روبرو شده است و طنز تلخ در آنجا است كه قطعيت شكست این راهبرد به دست روسيه كامل گشته است. اکثر بازیگرهای صحنه از جمله خود بشار اسد و ارتش سوريه

سياست رد نابودی اسرائيل و رسيدن به صلح را تعقيب کرده اند. تلفات فله اى فرماندهان و نيروهای سپاه در يك دوره فشرده نمونه اى از اصرار لجوجانه در اعمال چنين سياستى در ميدان عمل سوريه است، اما على خامنه اى بجاى قبول اين ناکامی و تغيير سياست ایران در سوريه، سياست متوهمانه و ظالمانه ‘حفظ بشار اسد’ را پيشه نموده و در راستاى كسب حمايت روسيه براى “آزادى” حلب تا حد پيشنهاد و عملى كردن چنين قرارداد ضد ايرانی پيش رفته است.

       در ساختار جغرافيای سياسی منطقه مناسبات ميان ايران و روسيه از جنس مناسبات رقابتی همه جانبه است و کمتر مجال مناسبات برد-برد در آن وجود دارد. از انجايى كه هر دو كشور فاقد اقتصاد پيشرفته و مولد و بازارهاى عميق مالى و سرمايه گذارى هستند و هر دو سيستم هاى سياسى بسته و حاكم محور دارند، اين رقابت ژئو استراتژيك امكان تعديل توسط حوزه هاى اشتراك منافع و ظرفيت سازی معطوف به به آينده نمى يابد.بنابراين در اغلب حوزه ها سود و امتياز يكى به ضرر ديگرى مي انجامد.اين امر چه در تاريخ مناسبات ايندو كشور و چه امروز در مورد رژيم حقوقى درياى خزر، اسياى ميانه مركزى، نيروگاه بوشهر،وضع تحريم ها، بازار نفت و گاز اروپا و اینک در سوريه، خود را به خوبى نشان داده است.

       البته باید توجه نمود در دنيایی که ارتباطات و تبادلات روز به روز در هم تنيده تر می شوند، توافقات و قرارداد ها نبايد گرفتار مشکل دیرینه “گفتمان بيگانه ستيزی” شود که بخصوص در 10 سال اخير گریبان جامعه سياسی آیران را فشرده و در 38 سال گذشته مستمسک حاکميت ارتجاعی و ضد ملی دستگاه

ولایت فقيه شده است .در اینجا موضوع کشور و ملت روسيه به عنوان همسایه شمالی ما نيست.ایران در قامت یک کشور طبعا باید به دنبال ایجاد مناسبات حسنه و سودمند متقابل باشد.اینجا موضوع و مشکل، دستگاه ولایت خامنه ای و باند فرماندهان سپاهی حامی اوست که در چارچوب راهبرد غلط “آمریکا و غرب ستيزی” به ورطه سياست راهبردی »نگاه به شرق« افتاده اند تا ضمن ممانعت از عادی سازی روابط ایران با جامعه جهانی،سياست خارجی ایران را در ریل توازن وحشت با محوریت رابطه راهبردی با روسيه در تقابل با همسایگان منطقه ای و آمریکا و غرب قرار دهند.از زاویه ای دیگر سياست های مخرب پوتين در روسيه نيز دیگر وجه منفی این رابطه راهبردی است.بنابراین مخالفت با این

سياست و اعطاء گشاده دستانه فرصت به دولت اقتدار گرای روسيه از جيب ملت و کشور ایران برای ارتقاء نقش منطقه ای و جهانی است که تمامی نيروهای ملی را به مخالفت فعال با اجرایی شدن این سياست ملزم می سازد.

       سياست اتحاد راهبردی خامنه اى اولا براى ايران کاملاً نا لازم و دوما مايه تحقير ايرانيان است و سوما و مهمتر از همه براى دورنماى امنيت ايران در واقع چيزى جز سپردن شكار به شكارچى گرسنه نيست.روسيه خود تحت تحريم هاى سنگين و كمر شكنانه امريكا و اروپا قرار گرفته است و در جبهه غرب با بحران اوكراين و گسترش ناتو دست بگريبان است.طبعا خروج از این بحران اولويت سياست خارجى

روسيه بوده و پوتين بر سر اين موضوع و سياست استفاده از موقعيت پيش امده خود در منطقه براى كسب امتياز در اين محور شفاف بوده است. البته درست است كه پوتين در سوريه بدنبال تحكيم و تثبيت موقعيت خود و دو پايگاه دريايى تارتوس و هوايى لاذقيه هست اما اين امر لزوم به معنای حفظ بشار اسد نيست. بر سر اين موضوع پوتين شفاف بوده است.برای روسيه کل حکومت سوریه و حفظ روابط راهبردی مهم است و اینکه چه کسی حکومت کند اهميت ثانویه دارد. بعلاوه روسيه براى حضور دراز مدت در سوريه، نيازمند موافقت امريكا، اسرائيل و حتى ديگر كشورهاى عربى است.روسيه توان و امكان حضور مستقل و متكى بخود و در ستيز با غرب ومتحدانش در منطقه را ندارد و نيازمند جلب توافق ديگر بازیگر ها با استفاده از تبادل توانمندى محدود خود در ايجاد توازن است که در نهایت با کارت “مهار ايران” به دادو ستد خواهد پرداخت.امرى كه در سوريه در حال انجام است و اكنون محور مذاكرات روسيه با عربستان و دیگر كشورهاى جنوب خليج فارس است.

       این قرارداد شيب لطمات خطرناک سياستهای منطقهای جمهوری اسلامی برای ایران را چند برابر کرده است.جمهوری اسلامی که از بدو تشکيل خود ایران را نه همچون یک کشور بلکه پایگاهی برای گسترش خلافت شيعه در منطقه و جهان به حساب آورده است، و از این منظر حضور خود در سوریه را “عمق استراتژیکمقابله با صهيونيسم و استکبار ” قلمداد کرده است، امروز با اصرار لجوجانه بر توهم

استفاده از سوریه همچون پایگاهی برای استمرار و استقرار ولایت شيعه و گروگانگيری عرصه سياسی این کشور با ایجاد گروه سياسی- نظامی وابسته، به جای پایان دادن به مداخله مخرب و خروج از جنگ داخلی سوریه، ایران را به پایگاه نظامی روسيه برای تقویت حضور خود در سوریه بدل کرده است.

       طنز تلخی است آقای خامنه ای که سوریه را پایگاه و عمق استراتژیک خود معرفی مي کرد، امروز در مسيری قرار گرفته است که نهایت آن تبدیل شدن به پایگاه و مهرهای برای اهداف منطقه ای روسيه است. شوربختانه دستگاه ولایت فقيه به جای برگزیدن سياست تنش زدایی در برابر صف آرایی نظامی و سياسی کشورهای عربی و برخورد متوازن در مناسبات با شرق و غرب، تحت الحمایگی روسيه را مقابل مردم ایران قرار داده است. شدت ریسک و زیانباری این راهبرد آنقدر بالا و روشن است که حتی بخش هایی از ساختار قدرت و جناج های نظام و بخصوص تعدادی از نمایندگان مجلس نظام نيز به انتقاد واعتراض پرداخته و با تاکيد بر زخم های متعدد روسی بر پيکر وطن، خواهان حراست و صيانت از منافع

کشور در برابر دست اندازی دولت روسيه شده اند.

       «هجا» امضای هر نوع قرارداد نظامی با روسيه و یا هر دولت خارجی دیگر که ایران را به مهره و ابزار یک کشور خارجی بدل سازد، شدیداً محکوم می کند و به حکومت اسلامی هشدار می دهد که بيش از این امنيت ملی و استقلال ایران را به خطر نيندازد و هرچه زودتر پای ایران را از جنگ داخلی سوریه بيرون بکشد. همچنين خواهان انتشار مفاد کامل قرار داد بين ایران و روسيه در خصوص استفاده از پایگاه های نظامی و قلمرو ایران است.

       هيات سياسی- اجرائیِ «همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران»

        4 شهريور 1395

http://iranma.us/160825/

 

بازگشت به خانه